شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

بایگانی

آخوند خراسانی(هروی)

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ

آخوند خراسانی(هروی)

شیخ محمد کاظم هروی معروف به آخوند خراسانی از شخصیت های بزرگ و بی بدیل جهان اسلام و تشیع بود و خدمات بزرگی در راه نشر معارف اهلبیت(ع) انجام دادند. وی از نوابغ و نوادر عصر خویش شمار میرفت.
شیخ محمد کاظم هروی معروف به آخوند خراسانی فرزند ملا حسین واعظ اهل ولایت هرات در سال 1255ق. در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش، ملا حسین هراتى علاوه بر تبلیغ به تجارت ابریشم نیز مشغول بود. ملا حسین، روحانى وارسته اى بود که براى گذران زندگى، هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفت و آمد بود. وى در سفرهاى تبلیغى اش مردم را با احکام اسلامى آشنا مى ساخت. در یکى از همین سفرها، در کاشان ازدواج کرد. ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهاى نصرالله، محمدرضا، غلامرضا و محمد کاظم (آخوند خراسانى) بود. سرانجام مهر پیشواى هشتم او را به مشهد کشاند تا براى همیشه در شهر شهادت ساکن شود.

آخوند در دوازده سالگى وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول را در حوزه مشهد فرا گرفت. در هیجده سالگى ازدواج کرد و در 22 سالگى همراه کاروان زیارتى عتبات عالیات، براى ادامه تحصیل عازم عراق شد. شوق تحصیل او را بر آن داشت تا سرپرستى همسر و فرزندش را به پدر بسپارد و آنها را به خاطر مشکلات سفر و مشکل مسکن در نجف، همراه خود نبرد.
کاروان زایران به سبزوار رسید. قافله براى استراحت، رحل اقامت افکند تا پس از توقفى کوتاه، به سوى عراق حرکت نمایند. آخوند خراسانى چون آوازه دانش ((ملا هادى سبزوارى)) را شنیده بود، تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و براى بهره جستن از دریاى علم آن حکیم فرزانه در سبزوار بماند. آخوند، ماههاى رجب، شعبان و رمضان 1277 ه‍ق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادى سبزوارى بهره برد. آنگاه از سبزوار به تهران رفت و حدود سیزده ماه در مدرسه صدر، در درس ملا حسین خویى و میرزا ابوالحسن جلوه شرکت کرد و سرانجام به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس شیخ انصارى و میرزا حسن شیرازى شرکت کرد.

آخوند خراسانى شب و روز در تلاش براى اندوختن دانش و به دست آوردن تقوا مى کوشید و در این راه از هیچ مشکلى نهراسید. خودش ‍ مى گوید:تنها خوراک من فکر بود. ولى قانع نبودم، هیچ گاه نشد که گلایه کنم . شش ‍ ساعت بیشتر نمى خوابیدم. شبها بیدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شکم خالى بسیار مشکل است.

او در کنار تحصیل، به عبادت و شب زنده دارى نیز اهمیت فراوان مى داد. بارها به کربلا رفت و به زیارت امام حسین علیه السلام نایل شد. در یکى از این سفرها پس از زیارت، در درس آیه الله آخوند اردکانى (متوفاى 1302 ق.) شرکت کرد. آخوند اردکانى نظر شیخ انصارى را در مساله اى بیان و سپس بر نظر او چند اشکال کرد. اشکالها درست بود. آخوند پس از برگشت به نجف و شرکت در درس شیخ انصارى، اشکالهاى اردکانى را به استاد بازگو کرد. شیخ انصارى یکى از اشکالها را پذیرفت اما اشکال دوم را رد کرد. آخوند به دفاع از اشکال دوم اردکانى پرداخت و استاد دوباره پاسخ گفت اما آخوند دفاعیه استاد را قانع کننده ندانست و بار دیگر اشکال را با بیانى تازه مطرح کرد. گفت و شنود شاگرد و استاد به درازا کشید. صدها طلبه که در درس شیخ انصارى شرکت داشتند، در شگفت بودند که چگونه طلبه اى جوان که 25 سال بیش نداشت و کمتر از سه سال بود که به درس شیخ انصارى راه یافته، بى محابا با دلیلهاى قوى به استاد اشکال مى کند. یکى از طلاب به دیگران گفت: این آخوند (آخوند خراسانى) را ببینید که دارد گفتار آن آخوند (آخوند اردکانى) را تایید مى کند. از آن زمان به بعد در همه نجف او را با لقب (آخوند) صدا مى کردند.

آخوند از سال 1278 ق. تا سال 1291 ق. بیش از سیزده سال در درس ‍ خارج استادان برجسته حوزه علمیه نجف شرکت کرد. بیش از دو سال در درس شیخ انصارى شرکت کرد و پس از وفات او (1281 ق .) دو سال به درس آیه الله سید على شوشترى (متوفاى 1283 ق.) راه یافت و سالها در درس آیه الله شیخ راضى بن محمد نجفى (متوفاى 1290 ق.) و آیه الله سید مهدى مجتهد قزوینى ادامه تحصیل داد.

آخوند خراسانى بیش از سیزده سال در کنار درسهاى سایر اساتید در درس میرزاى شیرازى نیز شرکت کرد. میرزاى شیرازى در سال 1291 ق. به سامرا هجرت کرد و بیشتر شاگردانش نیز همراه او به سامرا رفتند. اما آخوند در نجف ماند و به تدریس ادامه داد. او مدتى بود که در کنار تحصیل و شرکت در درس میرزاى شیرازى به تدریس نیز مشغول بود البته برخى از نویسندگان نوشته اند: آخوند نیز به سامرا رفت ولى پس از مدتى کوتاه به سفارش میرزاى شیرازى به نجف برگشت و به تدریس ادامه داد. روزى آخوند به سامرا رفت و پس از زیارت مرقد امام حسن عسکرى علیه السلام و امام هادى علیه السلام در درس استاد پیشین خود شرکت کرد. آخوند اشکالى به نظریه میرزاى شیرازى وارد ساخت و استاد پاسخ گفت. آخوند اشکال را با بیانى دیگر تکرار کرد و استاد دوباره پاسخ داد.... پرسش و پاسخ ادامه یافت تا سرانجام آخوند به احترام استاد لب فرو بست . روز بعد میرزاى شیرازى پیش از آغاز درس گفت: ((در بحث دیروز، حق با آخوند بود.))!

اندک اندک آوازه علمى آخوند در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز به شمار شاگردانش افزوده شد. اینک وى یکى از مجتهدان و مدرسان مشهور نجف و به عنوان یکى از ممتازترین شاگردان میرزاى شیرازى، مورد احترام طلاب و علما بود. میرزاى شیرازى مقام علمى او را به طلبه ها گوشزد مى کرد و آخوند نیز تا هنگامى که میرزاى شیرازى زنده بود به احترام استاد بالاى منبر نمى رفت؛ روى زمین نشست و درس مى گفت.
میرزاى شیرازى در سال 1312 ق. دار فانى را وداع گفت. آخوند مدتى پس از رحلت استاد به سامرا رفت و بعد از زیارت مرقد امامان به سوى منزل استاد به راه افتاد، کوبه در منزل را بوسید و پیشانى بر آن گذاشت و زار زار گریست.
آخوند از موفق ترین استادان تاریخ حوزه هاى علمیه شیعه است که شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نوشته اند و صدها مجتهد در درس او تربیت یافتند که نام برخى از آنها از این قرار است: سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ ابوالقاسم قمى، سید ابوالقاسم کاشانى ، میرزا احمد خراسانى، سید محمد تقى خوانسارى، سید جمال الدین گلپایگانى، شیخ محمد جواد بلاغى، شهید سید حسن مدرس، حاج آقا حسین قمى، سید صدر الدین صدر، آقا ضیاء الدین عراقى، شیخ عبدالکریم حائرى، سید عبدالله بهبهانى، سید عبدالهادى شیرازى، شیخ محمد على کاظمى، شیخ محمد حسین نائینى، آقا بزرگ تهرانى، حاج آقا حسین بروجردى و سید محمود شاهرودى. آوازه علمى آخوند از مرزها گذشت.

در اواخر عمر، زیارت را - شاید به خاطر پیرى - طول نمى داد. یکى از مریدانش به وى گفت: شما کمى بیشتر در حرم بمانید تا همه زایران متوجه آداب زیارت شما بشوند. آخوند دست به ریش خود گرفت و گفت: در این آخر عمر، با این ریش سفید به خدا شرک بورزم و خودنمایى کنم؟

یکى از سخنرانان مذهبى کربلا که از مخالفان مشروطه بود و همه جا علیه آخوند صحبت مى کرد، به علت بدهى تصمیم گرفت خانه اش را بفروشد. مشترى خرید خانه را مشروط به امضا و اجازه آخوند قرار داد. گرچه روى دیدن آخوند را نداشت، اما شرمنده و ناچار نزد آخوند رفت و از او خواست تا به این معامله راضى شود. آخوند چند کیسه لیره به او داد و گفت: شما جزو علمایید، من راضى نیستم که در گرفتارى باشید. با این پول، بدهى خود را بدهید و خانه را نفروشید. هرگاه به مشکلى برخوردید نزد من بیایید. واعظ کربلا از رفتار آخوند متنبه گشت و از آن پس، از مریدان او شد.

تالیفات 
آخوند کتابهاى زیادى درباره اصول، فقه و فلسفه به نگارش در آورد. آثارش ‍عبارتند از:
1 - حاشیه مختصر بر رسائل، که نخستین اثر اوست.
2 - حاشیه مفصل بر رسائل، که به نام ((درر الفوائد)) چندین بار چاپ شده است.
3 - حاشیه بر مکاسب
4 - فوائد: در سال 1315 ق.، در تهران به چاپ رسیده است.
5 - حاشیه بر اسفار
6 - حاشیه بر منظومه ملا هادى سبزوارى
7 - رساله اى در مشتق
8 - رساله اى در وقت
9 - رساله اى در رضا 
10 - رساله اى در دماء ثلاثله
11 - رساله اى در اجاره
12 - رساله اى در طلاق
13 - رساله اى در عدالت
14 - رساله اى در رهن، همه رساله ها در یک جلد چاپ شده است.
15 - القضاء و الشهادات
16 - روح الحیاه فى تلخیص نجاه العباد، که در سال 1327 ق.، در بغداد به چاپ رسیده است.
17 - تکمله التبصره: در سال 1328 ق، در تهران چاپ شده است.
18 - ذخیره العباد فى یوم المعاد: رساله عملیه آخوند، به زبان فارسى است که نخست در بمبئى و سپس در سال 1329 ق . در تهران، چاپ شد.
19 - اللمعات النیره فى شرح تکمله التبصره
20 - کفایه الاصول: مهمترین اثر آخوند، که چندین بار چاپ شده است و هنوز در حوزهاى علمیه شیعه تدریس مى شود. این کتاب از کم نظیرترین کتابهایى است که درباره علم اصول نوشته شده است. بیش از صد نفر از مجتهدان شیعه بر این کتاب حاشیه و شرح نوشته اند.
غروب خورشید
بسیارى از علماى نجف، کربلا و کاظمین خود را براى سفر به ایران و دفاع از آن در برابر استعمار آماده ساختند. قرار بود که آخوند و همراهانش در شب چهارشنبه 21 ذیحجه 1329 ق. از نجف به مسجد ((سهله)) بروند و پس از نیایش و دعا براى پیروزى سپاه اسلام، راهى ایران شوند.

عصر سه شنبه منزل آخوند شلوغ بود. میرزا مهدى، پسر آخوند مقدمات سفر را آماده مى کرد. آخوند به اطرافیانش گفت: بهتر است نماز صبح را در حرم بخوانیم و پس از زیارت حرکت کنیم.
آخوند تا پاسى از شب بیدار بود. امانتها را به صاحبانش داد و برنامه هاى فردا را منظم کرد و کارها را بین چند نفر از یارانش تقسیم کرد. نیمه شب به نماز شب ایستاد آقا پیش از اذان صبح دل درد شدیدى گریبانش را گرفت. سرانجام پس از اقامه نماز صبح، پیشواى مشروطه رخت از جهان بر بست. برخى بر این باورند که وى به وسیله جاسوسان روسى و انگلیسى مسموم شده است.

 

  • ابراهیم اخلاقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی