شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

بایگانی

زمین شناسی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ب.ظ

زمین شناسی افغانستان 

مقدمه تاریخی زمین شناسی افغانستان

هرچند تاکنون مطالعات زمین شناسی جامعی در افغانستان صورت نگرفته است اما از لحاظ تاریخی افغانستان دارای شهرت ز یادی در داشتن معادن و منابع غنی می باشد. از دوران باستان در بدخشان لاجورد، طلا ونمک و در قندهار و کابل و... مس و آهن استخراج می گردید. در قرون وسطی و در اوایل قرن ۲۰ نیز طلا در منطقه مقر،نقره و زمرد در پنجشیر، معادن متعدد آهن وسایر فلزات در نقاط مختلف و همچنین زغا لسنگ، نفت وگاز و... در مناطق مختلف کشور کشف شده است. 
اولین بار زمین شناسان انگلیسی(گریس باخ و هایدن) در افغانستان مرکزی وشمالی مشاهداتی انجام دادند وبعد ها زمین شناسان فرانسوی، (فیورون و همکاران) در سالهای ۱۹۲۶-۱۹۵۱ مناطقی در اطراف کابل را نقشه برداری زمین شناسی نمودند.

در دهه ۱۹۵۰ با تاسیس ریاست تفحص نفت و گاز مرحله مهمی از مطالعات زمین شناسی افغانستان آغاز شد. در ۱۹۵۸ زمین شناسان افغانی با همکاری کارشناسان روسی جستجوبرای کشف نفت و گاز طبیعی را با موفقیت به پایان رساندند. در این مطالعات برای اولین بار ساختار زمین شناسی منطقه با تهیه نقشه های زمین شناسی همراه شد. 
در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ زمین شناسان فرانسوی(منزیه و لاپاران) حوالی کابل را نقشه برداری نمودند و از ۱۹۵۹ زمین شناسان آلمان غربی به کمک عکسهای هوایی کار تهیه نقشه زمین شناسی تمام نیمه جنوبی کشور را (با مقیاس ۱۰۰۰۰۰۰ :۱ )آغاز نمودند.

در ۱۹۶۳ ریاست “تفحص مواد مفیده جامد” تاسیس شد که در ۱۹۶۵ به ریاست ”جیولوجی و معادن“ تغیر نام یافت .در این ریاست با همکاری زمین شناسان روسی، اکتشاف، ارزیابی و تخمین ذخایر معدنی زغالسنگ، سنگ آهن، طلا و لاجورد آغاز گشت. در نتیجه همین تفصحات معادن بزرگی همچون “ معدن آهن حاجیگک“ در منطقه بامیان و حوزه بزرگ زغالسنگ از پلخمری در شمال تا نزدیکی هرات در غرب و مواد با ارزش دیگر همچون باریت ، بریلیوم و... کشف گردید. 
از ۱۹۶۵ مطالعات زمین شناسی وسیع و مهمی در مورد اکتشاف مواد معدنی مهمی چون سرب ، روی(جست) مس، طلا باریت ،ابرک ،سولفور، فسفریت ها، سینابر،زغالسنگ ، آبهای معدنی ، نمک طعام و مواد ساختمانی صورت گرفت. در ۱۹۷۳ ارزیابی جدیدی در مورد معدن بزرگ “ارگونیت“ در حاشیه جنوب غربی کشور و معادن مهم باریت در شمال هرات مورد اکتشاف قرار گرفت. در ۱۹۷۴ در منطقه لوگر(جنوب کابل)کمر بند مس دار بزرگی(مس عینک) کشف شد. 
مهمترین مطالعات زمین شناسی افغانستان با تهیه نقشه زمین شناسی سراسر افغانستان در مقیاس ۵۰۰۰۰۰ :۱ و همچنین تهیه نقشه تکتونیکی کشور در دهه ۱۹۷۰ به انجام رسید.

از ۱۹۷۶ تا اوایل دهه ۸۰ گزارشات و مطالعات قبلی بصورت کتابها و مقالات متعددی منتشر شده، از جمله “ تکتونیک افغانستان“ اثر و.ا.سلاوین(۱۹۷۶) ، جیولوجی افغانستان اثر ولفارت و ویتکینت(۱۹۸۰) و “جیولوجی و مواد معدنی افغانستان“ که توسط یک تیم روسی و افغانی بدنبال تهیه نقشه سراسری زمین شناسی افغانستان تدوین و به زبان روسی و انگلیسی در مسکو به چاپ رسید(۱۹۸۰).

در دهه ۸۰ با تشدید جنگها در افغانستان مطالعات زمین شناسی عمده و سراسری متوقف شد و لی کارهای پراکنده و موردی مخصوصا روی معادن کشف شده و بزرگ نزدیک به مرکز کشور توسط متخصصین روسی دنبال گردید اما نتایج این مطالعات در دست نیست و احتمالا در روسیه بایگانی شده است. در دهه ۹۰ کار های زمین شناسی بکلی تعطیل شد و ساز مان زمین شناسی و معدن افغانستان در اثر جنگ آسیب جدی یافت. تنها در ۱۹۹۵ گری باورساکس(جواهر شناس آمریکایی) با همکاری بونیتا چمبرلن کتاب جالب “سنگهای قیمتی افغانستان“ را منتشر نمودند که در واقع جدید ترین اثر قابل توجه در زمینه زمین شناسی و مواد معدنی این کشور می باشد.

در سال ۲۰۰۲ ، با آغاز دوران جدید در افغانستان به نظر می رسد که دوران مهمی برای مطالعات زمین شناسی افغانستان در راه باشد اما دشواریهای مربوط به جنگ طولانی افغانستان هنوز هم مانع بزرگی بر سر این راه می باشد. 

چشم انداز زمین شناسی افغانستان

زمین شناسی افغانستان از لحاظ سا ختمانی بسیار پیچیده و در هم تنیده است و اساسا شامل توالیهایی از روند های باریک سرزمین های شمالشرقی- جنوب غربی خرده های قاره ای به سن پالئوزویک تا ترشیری می باشد. این قطعات به سمت شمال حرکت نموده و بطور مایل با توده قاره ای آسیا در حال برخورد است.

آخرین قطعه ای که به این مجموعه در حال پیوستن است بلوک قاره ای بزرگ هندوستان است. برخورد مایل این قاره، سبب تغییراتی در روند های ساختمانی و یکسری گسل خوردگی(شکستگیها) و چین خوردگیها گردیده است. این مجموعه بلوکها و قطعات توسط زمین درز (سوچور) هایی که در طول آنها افیولیتها دیده می شوند ، از همدیگر جداشده اند. اینها در ظاهر تنها بقایای پوسته اقیانوسی زیر رانده شده اند که خود نشانگر فضاهای اقیانوسی با عرض (پهنای) نامشخص می باشند. 
از لحاظ تشکیلات زمین شناسی، در افغانستان سنگهایی به سن پرکامبرین تا کوارترنری و در نقاط مختلف جغرافیایی با سن و جنس متفاوت به چشم می خورد. بطور کلی در افغانستان سه منطقه اصلی شامل سنگهای رسوبی ضخیم موجود است: 
۱) حوضه شمال(شمال افغانستان)
۲) جنوب غرب (حوضه رود خانه هلمند)
۳) منطقه کتواز(جنوب شرق)

توده های آذرین و دگرگونی، هر چند در سراسر کشور گسترش دارد اما بطور خاص در شرق و جنوب شرق کشور از وسعت بیشتری بر خوردار است : بدخشان، نورستان، لغمان، پروان، پغمان، نواحی اطراف کابل و نوار هایی در مناطق مرکزی و جنوبی کشور.

از لحاظ سن، تشکیلات مربوط به پالئوزویک بالایی و مزوزوئیک در افغانستان از گسترش بیشتری برخوردار است. 
از مشخصات بارز زمین شناسی ساختاری افغانستان، وجود یکسری گسلها و شکستگیهای عمده است که مرز نواحی مختلف و ایالتهای زمین شناسی متفاوت را تشکیل می دهند. علاوه بر این روند های عمده، وجود عناصر ساختاری پراکنده در سراسر کشور نیز وجود دارد.


▪ ساختمان زمین شناسی افغانستان 
منطقه وسیعی در افغانستان بین بلوک اورا زی در شمال و شبه قاره هند و عربستان در جنوب وجود دارد که شامل چندین حوضه جغرافیای دیرینه و حوضه های ساختمانی می باشد که بوسیله مجموعه بزرگی از سیستمهای گسلی بر جای مانده از خطواره های بزرگ تکتونیکی جداشده اند. این حوضه ها از شمال به جنوب عبارتند از : 
الف) حوضه ترکستان افغانستان – هندو کش که در شمال توسط حوضه تاجیک از حوضه توران- تیان شان جدا گردیده است. 
ب ) حوضه ترکمن فراه رود در مرکز و غرب افغانسنان 
پ) حوضه رشته کوههای مرکزی در مرکز افغانستان 
ت) حوضه بلوچ ، که باعث رو راندگی بلوک هندوستان می گردد. 
ج) گوه کابل، در محلی که واحد های نا برجا(انتقالی) به حوضه بلوچ مر بوط می گردد و در حالیکه واحد های برجا به حوضه رشته کوههای مرکزی مربوط می شود. 
چ) کوههای پغمان و نورستان که دارای شباهتها و قرابتهای غیر مشخصی با حوضه های ترکستان- هندوکش و ترکمن – فراه رود می باشد.

این حوضه ها تحت تاثیر کوهزاییهای زیر قرار داشته اند :
▪ پرکامبرین 
رخنمونهایی از دگرگونی، دگرشکلی و گرانیتی شدن مربوط به پروتروزویک در افغانستان شناخته شده است، مخصوصا مناطقی در نورستان(چمیروف و میرزاد،۱۹۷۲)، بدخشان(سلاوین،۱۹۸۴ و دسیو ۱۹۸۰)، کوههای پغمان(بولن ، ۱۹۷۲) و نواحیِ در گوه کابل (مینزیه،۱۹۷۷)، همگی به رخداد های پرکامبرین نسبت به داده شده اند. توزیع این رخنمونها بیانگر این مطلب است که اغلب حوضه های جغرافیای دیرینه و حوضه های ساختمانی افغانستان در زیرمجموعه سنگهای پروتروزویک که احتمالا با سپر هندوستان، ایران مرکزی و عربستان مرتبط است، قرار می گیرد.(ولفارت ۱۹۶۷ و اشتوکلین ۱۹۷۴). 
▪ هرسینین 
چینهای خمیده رو به جنوب، دگر گونی فشار بالا(بطور محلی همراه با گلاکوفان) و قسمتی از گرانو دیوریتهای موجود در هندو کش به ماقبل ویزین مر بوط می شوند( بولن و بوی ، ۱۹۷۷). این نشانه ها همگی مشخص کننده کوهزایی هرسینین می باشد. اما حوضه های جنوبی و مخصوصا حوضه های کوههای مرکزی تحتد تاثیر این کوهزایی قرار نگرفته است(بلیز ۱۹۷۲ و بلیز و همکاران ۱۹۷۷).

رسوبات پا لئوزویک پیشین که در شیب قاره ای پی سنگ ترکستان افغانستان بر جای گذاشته شده است ، توسط این کوهزایی تحت تاثیر قرار گرفته است. سنگهای بازیکی و اولترابازیکی در درون توالیهای رسوبی امروزه بصورت آمفیبولیت و سرپنتین دیده می شود. این سنگها احتمالا نشانگر بقایای پوسته اقیانوسی از میان رفته ـ اقیانوس هندو کش- می باشند. در جنوب این اقیانوس ، کوههای پغمان و نورستان با سن پروتروزویک ،پی سنگ دیگری را تشکیل داده است. 
طبق نظر بولن ، بستر اقیانوس هندو کش به زیر پی سنگ ترکستان افغان فرو رانده شده است و در اثر برخورد بین پی سنگ ترکستان افغان وپی سنگ پغمان – نورستان ، کمر بند هرسینین هندو کش حاصل شده است(بولن و بوی،۱۹۷۶ ) . 
رشته کوههای پامیر شمالی۰ولاشف و کراچنکو ،۱۹۷۹) ، قراقروم شمالی(گانسر، ۱۹۶۴) و کون- لون(چانگ و چینگ، ۱۹۷۳) .از امتداد شرقی محتمل این کمر بند بوجود آمده است، در حالیکه کوههای بینالود(مجیدی ۱۹۷۸)در شمالشرقی ایران و بخشی از کمر بند های هرسینین اروپا ، احتمالا امتداد های غربی آن می باشد.

در هندو کش غربی، مخصوصا در رشته کوه بند بیان(فونتنات و همکاران، ۱۹۷۹) و در قسمت بالای دره غوربند(بولن وبوی، ۱۹۸۰)، کمربند هرسینین هندوکش، اثرات رخداد های تکتونیکی ویزئن را نشان می دهد. این رخداد ها ممکن است حاصل تشکیل شدن کمر بند هرسینین تیان شان باشد که در خلال ویزئن بالایی تا کربونیفر میانی از بسته شدن فضای اقیانوسی تیان شان و نیز از نتیجه بر خورد بین پی سنگ ترکستان افغان و پی سنگ توران بوجود آمده است (بورتمن ،۱۹۷۵، کراچنکو ۱۹۷۹). در نهایت، فضای اقیانوسی تیان شان احتمالا یک حوضه حاشیه ای از اقیانوس هندوکش تشکیل داده بوده است(بولن و بویکس ،۱۹۸۰).
▪ کیمرین پیشین 
نشانه های مشخص رخداد های کیمرین پیشین در سه نقطه از افغانستان دیده می شود : 
الف) لبه شمالی هندوکش (بولن و همکاران، ۱۹۷۷) که دگر شکلیهای تر یاس بالایی و ژو راسیک زیرین بر روی رسوبات آتشفشانی- آواری نهشته شده در داخل یک ریفت اثر گذاشته و سپس با یک بالا آمدگی دنبال گردیده است. این منطقه که “ زون دو آب“ نامیده می شود کمابیش بطور پیوسته در طول افغانستان ، از بدخشان تا مرز ایران ادامه دارد. این زون بطرف غرب در منطقه آق دربند در حوالی مشهد ظاهر می گردد و شاید بطرف شرق نیز تا پامیر و تبت کشیده شده است . 
ب) سن هندوکش از ۲۰۰ تا ۲۲۰ میلیون سال تخمین زده شده است( دسیو و همکاران ، ۱۹۶۴ بلیز و دیگران ، ۱۹۷۰). ستیغهای گرانو دیوریتی تشکیلات پالئوزویک پامیر ، بدخشان و هندوکش غربی را قطع می کند . این ستیغهای گرانو دیوریتی احتملا در اثر فرورانش رو به شمال(متیو و همکاران ، ۱۹۷۹) یک پوسته اقیانوسی تریاسی مربوط به اقیانوس ترکمن- فراه رود حاصل شده اند. که در قسمت جنوبی حوضه ترکمن- فراه رود توسط بلیز و همکاران (۱۹۷۸) شناسایی شده اند. از این رو ریفت(زمین درز) تریاسی شمال هندوکش بعنوان یک حوضه حاشیه ای اقیانوس تریاسی ترکمن – فراه رود در نظر گرفته می شود. 
پ) رشته کوههای مرکزی که در تریاس بالایی ظهور نموده اند، بدون دگر شکلی شناخته شده در یک وقفه چینه شناسی توسط بلیز و همکاران (۱۹۷۷) ، مشاهده شده است. 
▪ کیمرین پسین 
موارد مشخص کیمرین جدید توسط بلیز و همکاران (۱۹۷۸) از کوههای مرکزی و توسط بولن(۱۹۸۰) از کوههای ترکمن فراه رود گزارش شده است : 
۱) چینهای ژوراسیک بالایی یا کرتاسه زیرین در حوضه ترکمن فراه رود. این چینها رسوبات تر یاس تا ژوراسیک و سریهای افیولیتی نهشته شده در طول حواشی شمالی و جنوبی اقیانوس ترکمن فراه رود را تحت تاثیر قرار داده است که حوضه ترکستان افغان – هندوکش و حوضه رشته کوههای مرکزی را از هم جدا نموده است . این چینها اساسا بطرف شمال خمیدگی دارد. 
۲) دگر گونی فشار متوسط شامل گلاکوفان. این دگرگونی در بخش جنوبی حوضه ترکمن فراه رود وجود دارد و چینهای کیمرین جدید در آن دیده می شود که بطرف جنوب زیاد می شود. 
۳) گرانیتی شدن با سن تقریبی یکصد میلیون سال(مونتنات و همکاران،۱۹۷۹) که در حوضه کوههای مرکزی(در حاشیه شمالی آن) گسترش یافته است.

این نمودها یا مظاهر کوهزاییهای مختلف ممکن است بعنوان نتیجه فرورانش اقیانوس ترکمن رود به زیر حوضه کوههای مرکزی و برخورد حاصله مورد بررسی و توجه قرار گیرد. نشانه هایی از رخداد های کیمرین جدید نه تنها در حوضه ترکمن –فراه رود دیده می شود ، بلکه بسیار دور تر از آن ، خصوصا در حوضه های ترکستان افغان – هندوکش و کوههای مرکزی نیز بدست آمده است. این نشانه ها و نمود ها کمربند کیمرین جدید را مشخص می کند که اغلب افغانستان را در بر می گیرد. این کمر بند همچنین بداخل پامیر مرکزی(دسیو، ۱۹۷۷ و ولاشف، ۱۹۷۷) گسترش می یابد بطوریکه در تبت این کوهزاییها باعث تقسیم آن به تبت شملی و جنوبی گردیده است .


کوهزایی آلپ 
کل افغانستان بعنوان بخشی از کمربند آلپ محسوب میگردد : 
رسوبات چین خورده ترکستان افغان مربوط به مزوزویک – پالئوسن توسط رسوبات دگرشیب الیگو میوسن پوشیده میشود ( ویپرت ۱۹۶۴ ، چمیروف و میرزاد،۱۹۷۲ )، رخنمونهای کرتاسه حوضه ترکمن – فراه رود و قسمتهایی از از کوههای مرکزی که توسط سیستم شکستگی همراه با راندگی ناگهانی ، شکسته شده اند (بلیز و۱۹۷۲ ، ۱۹۸۰)، تا رسوبات مزوزویک گوه کابل که بداخل کرتاسه بالایی توسعه می یابد، همگی تحت تاثیر یک دگرگونی همزمان با تکتونیک که از شرق به غرب افزایش می یابد قرار داشت(ماتیو و همکاران، ۱۹۷۸ ). این رسوبات بوسیله واحد های نابرجای متفاوت رورانده شده که در بردارنده افیولیتهای تریاس – کرتاسه می باشد و همچنین اولترابازیتهای با سن نا مشخص الحاق شده به سفره روراندگی کابل را شامل می شود(منیزیه ۱۹۷۷).

بطور مشابهی رسوبات پالئوزویک – مزوزویک – سنوزویک پلاتفرم هندوستان بوسیله ملانژ های افیولیتی رورانده شده اند و همچنین توسط رسوبات تریاس – ژوراسیک پهنه روراندگی “خوست“ رانده شده اند. قسمت جلویی این پهنه روراندگی توسط پیشروی رسوبات پالئوسن بالایی – ائوسن رشته کوه سلیمان مسدود شده است.(کازاینو ۱۹۷۹).

علاوه بر این ، پالئوسن بالایی – میوسن حوضه “کتواز“ نیز که بوسیله این پهنه روراندگی نگهداشته شده است ، نشان می دهد که گسلهای مورب همزمان با رسوبگذاری و کوتاه شدگی در خلال زمان کوتاهی( ) در میوسن بوجود آمده است(مولنار و تاپونیه ۱۹۷۵ و کازاینو ۱۹۷۹) ، در نهایت، اغلب پدیده های مورفو لوژیکی آلپی سراسر کشور (منطقه) به سن میو – پلیوسن می باشد.

این حرکات آلپ احتمالا از بسته شدن یک فضای اقیانوسی نتیجه شده است.(ماتیو ۱۹۷۸) که امروزه بوسیله افیولیت، ملانژهای افیولیتی و رسوبات پلاژیک پهنه راندگی کابل و خوست مشخص می گردد و نیز ممکن است از برخورد حاصل بین هندوستان و با اوراسیا بوجود امده باشد.


▪ این بسته شدگی مشخصا در موارد زیر نقش داشته است : 
ـ گسترش و تکامل حوضه های رسوبی ـ آتشفشانی کال آلکالن با سن ژوراسیک – کرتاسه در قند هار اورزگان و “کجو“ که بعنوان حوضه های حاشیه ای تشکیل شده اند(بورده و همکاران ۱۹۷۹)

ـ تشکیل محور گرانودیوریتی در ارغنداب واقع در شمال قندهار باسن حدود یکصد میلیون سال(ویتکینت،۱۹۷۳)، وسپس تشکیل محور گرانودیوریتی “سپین بولدک“ در جنوب قندهار به سن پالئوسن(مونتنات و همکاران،۱۹۷۹) یک فرورانش همخوان با این رخداد ها به زیر کوههای مرکزی روی داده است، در محل لبه جنوبی آن که احتمالا از ژوراسیک بالایی تا سنوزوئیک پیشین فعال بوده است. این برخورد حاصل شده، مسول راندگی پهنه کابل و خوست می باشد که قبل از پایان یافتن پالئوسن روی داده است. برای پهنه خوست این راندگی از غرب به شرق اتفاق افتاده،یعنی از یک فضای اقیانوسی بلوچ واقع شده در بین بلوک کابل و پلات فرم هندوستان بوجود آمده است. 
در پهنه کابل این راندگی توسط بعضی از محققین به وارد شدن از غرب قلمداد نموده اند ، با فرض نمودن فضای اقیانوسی کوچک کابل در بین بلوک کابل و کوههای مرکزی ، که یک حوضه گسترش یافته از اقیانوس بلوچ بوده است.

ـ سن تشکیل پوسته اقیانوسی که امروزه ناپدید شده است، هنوز نامشخص مانده است. 
وجود این نوع پوسته در زیر رسوبات پلاژیک بلوچ از تریاس میانی محتمل است ،اما تاکنون بوسیله شواهد صحرایی به اثبات نرسیده است. با این وجود ، انطباق بین حوضه بلوچ و حوضه زاگرس (ریکو و همکاران، ۱۹۷۷) و نیز مابین حوضه بلوچ و سوچور ایندوس در “لاداخ“ ( باسوله ۱۸۷۸) با این تفسیر در توافق است. 


ساختمان و ضخامت پوسته زمین درافغانستان 
مطالعات ژئــوفیزیکی دقیق و کاملی در مورد تعین ضخــامت پوستــه و ساخــتار آن در افغانستان صورت گرفته ویا نتایج آن در دست نیست باا ین وجو د گ. پ. گارشکف(به نقل اسلاوین-۱۹۸۴) بااستفاده ازامواج زلزله مربوط به کانونهای عمیق زلزله ضخامت پوسته در ناحیه بدخشان را ۵۱ کیلو متر و در نواحی مجاور مانند پامیر سطح ((موهو)) را تا اعماق ۷۰-۷۵ کیلومتر تعین نموده است.

ضخامت لایه های رسوبی درافغانستان بشدت متغیر می باشد وازچنــــدصـــد مترتا ۲۰ کیلومتردرنوسان می باشد. بعنوان مثال در نواحی از مسیر رودخانه کوکچه (غرب فیــض آباد) ضخامت کلی جوانترین سنگهای رسوبی در حدود ۲۰ کیلومتر می باشد اما در نقاط دیگرمثل نورستان، بدخشان جنوبی و... سنگهای ماگمایی ودگرگونی درسطح زمین ظاهر می شوند. در پامیر ضخامت گرانیت به ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر وضخامت بازالت به ۴۰ کیلومترهم می رسد. ضخامت پوسته درجنوب غرب افغانستان درحدود۴۰ تا ۵۰ کیلومتر می باشد.

ساختمان منتل(پوش هسته یا گوشته زمین) در شمال شرق افغانستان بیش از حد پیچیده و مبهم بوده و درآن بیش ازده لایه متفاوت از لحاظ خواص ژئوفیزیکی بر اساس سرعت اموج لرزه ای شناسایی شده است.

درمنتل بالا یی شمال شرق افغانستان دراعماق۱۱۰ تا ۲۴۰ کیلو متری یک لایه باسرعت کم مشخص شده است ولایه های دیگری دراعماق ۲۴۰ تا ۲۸۰ کیلومتری شناسایی شده که فقط انتشار امواج عرضی از آنها گزارش شده است (سلاوین ۱۹۸۴).
● چینه شناسی و دیرینه شناسی 
با توجه به نقشه زمین شناسی عمومی تهیه شده توسط کار شناسان افغانی و روسی با مقیاس ۵۰۰۰۰۰: ۱ ، به روشنی ملاحظه می گردد در افغانستان رسوبات و سنگهای با سنین تمامی دورانها و دوره های زمین شناسی در سطح زمین برونزدگی دارند: 
▪ آرکئن و پروتروزویک 
سنگهای این دورانها در نواحی شرقی افغانستان،شامل سنگهای دگر گونی مثل گنیس و... می باشند. علاوه براین از غرب کابل به امتداد سلسله کوه پاراپامیز نیز یک نوار با سن پرکامبرین وجود دارد. سنگهای ماگمایی همچون گرانیت با سن پروتروزویک نیز در این مناطق شناسایی شده اند. 
▪ دوران پالئوزویک 
رسوبات مربوط به دوران پالئوزویک در سلسله کوههای پاراپامیز و هندوکش گسترش زیادی داشته است ودر شرق کشور کوههای " واخان" نیز کلا از رسوبات این دوران تشکیل شده است. بعلاوهء رسوبات و سنگهای دوران پالئوزویک در بدخشان، بغلان، نواحی اطراف کابل و به طرف غرب در امتداد رشته کوههای سفید کوه وسیاه کوه تا حوالی هرات درغرب توسعه یافته است یک نوار دیگر ازاین رسوبات به طرف جنوب غرب ازحوالی کابل تانزدیکی رود خانه هلمند ادامه یافته است . 
ـ کامبرین 
در بدخشان شامل سنگهای آهکی دولومیت ها و ماسه سنگهاست. در نواحی دیگر سنگهای کامبرین را به سختی می توان از سنگهای پری کامبرین جدا نمود. 
ـ اردویسین 
رسوبات اردویسین در بدخشان شناسایی شده که شامل ماسه سنگهایی با فسیل تری لوبیت ها بوده وهمچنین در رود خانه لوگر رسوبات با فسیل براکیو پود های شاخص این دوره شناسایی شده است . 
ـ سیلورین 
درمناطق بدخشان، حوالی رودخانه لوگر ونواحی شرقی جلال آباد رسوبات این دوره گسترش زیادی داشته وشامل سنگهای آهکی و ماسه سنگ همراه با فسیلهای کرینوئید، ارتورسراس وبراکیوپودها می با شد. 
ـ دونین 
همراه با رسوبات دوره سیلورین بوده ودر حوالی کابل شامل سنگهای آهکی می باشد که با فسیلهای براکیو پودها، کرینوئیدها و مرجان ها همراه است. علاوه براین درشرق هرات در کوههای سفید کوه لایه های دونین همراه با مواد آتشفشانی به صورت بین لایه ای دیده می شود. 
ـ کربونیفر 
این رسوبات در مناطق بدخشان، جنوب غرب کابل، حوضه رود خانه هلمند و همچنین در شرق هرات مشاهده می شود که شامل ماسه سنگ، اسلانسهای گلی و سنگهای آهکی و رسی می باشد. در نواحی هرات و در بعضی مناطق دیگر در این رسوبات لایه های زغال دار کشف شده است. 
ـ پرمین 
رسوبات و سنگهای این دوره در اکثر مناطق افغانستان گسترش زیادی دارد. در حوالی کابل و حوضه رود لوگر، شامل سنگهای آهکی می باشد ولی در حوضه هریرود، علاوه برسنگ آهک، شامل ماسه سنگها و کنگلومرا های سرخ، سبز، و خاکستری و سنگهای رسی می باشند. در این رسوبات میکروفسیلهای بزرگ از جمله فرامینفر ها و براکیوپود ها، مرجانها به فراوانی یافت می می شوند. بطور کلی ضخامت رسوبات پالئوزویک در افغانستان در حدود ۱۰ هزار متر می باشد. 
▪ دوران مزوزوئیک 
سنگهای به سن مزوزئیک، بیش از همه در شمال افغانستان گسترش یافته است، مخصوصا در قسمتهای شمالی کوههای هندوکش، ترکستان افغان، پاراپامیز و نیز در نواحی غربی کشور در حوضه فراه رود بخوبی مشاهده و مطالعه شده است. 
۱) تریاس) 
در بدخشان(قطغن)، نواحی شمالی کوه بند ترکستان، منطقه کابل، شرق هرات، حوضه لوگر و... ترکیب این رسوبات بسیار متغیر و متفاوت می باشد، در بدخشان از لایه های ضخیم ماسه سنگی و سنگهای رسی و کنگلومرا تشکیل شده در حالکه در نواحی کوه بابا و نیز منطقه هرات رسوبات این دوره همراه با سنگهای آتشفشانی می باشد. د رمنطقه کابل و شمال قند هار نیز بطور کامل از کربناتهایی چون سنگ آهک و دولومیت تشکیل شده است. 
۲) ژوراسیک) 
در شمال هندوکش، بغلان، شمال قندهار و جنوب کوههای پاراپامیز غربی گسترش زیادی داشته و در شمال از تناوب ماسه سنگهای همراه با عدسیها و طبقات زغالدار تشکیل شده است. علاوه بر این لایه های گچی، آنهیدریت و نمک طعام نیز به وفور یافت می شود. 
۳) کرتاسه)( تباشیر)
ـ رسوبات این دوره نیز در اکثر مناطق افغانستان گسترش فوق العاده زیادی دارد: 
در شمال کوه بند ترکستان، قسمت علیای رود مرغاب، سرپل و بند بابا در جنوب کشور نیز این رسوبات تقریبا در تمام منطقه " هزارجات" ، فاصله بین دو رود هلمند و هریرود را پوشانده است. در ستون چینه تیپیک این دوره در قسمت پائین شامل کنگلومرا ها و ماسه سنگها و فلیش است که بعضا سنگهای آتشفشانی نیز مشاهده می گردد. در قسمت بالایی این ستون بیشتر شامل سنگ آهک و سنگهای رسی دیده می شود. در حوالی هرات بعضا لایه های رنگارنگ گچ دار نیز به این مجموعه اضافه می گردد. 
▪ دوران سنوزوئیک 
بطور عمده رسوبات این دوران در نواحی پست منتهی الیه شمالی و جنوب غربی کشور، یعنی در دشتهای شمال، در حوالی شاهراه هرات- قندهار، دشت مار گو، ریگستان نیمروز ، دشت اربو و…، در جنوب شرقی کشور در شمال کوههای سلیمان نیز این رسوبات دیده می شود. 
۱) پالئوژن) 
رسوبات این دوره در در شمال افغانستان شامل "میر گل ها" سنگهای رسی، سنگهای آهکی می باشد که بعضا با سنگهای آتشفشانی مانند آندزیت، بازالت و توف همراه است که این وضعیت در نواحی مرکزی و غربی افغانستان نیز مشاهده می گردد. در نواحی جنوب شرقی و حوالی کوههای سلیمان، رسوبات این دوره با نام عمومی "فلیش" یاد می شوند که شامل تناوبی از ماسه سنگها و سنگهای رسی می باشند. 
۲) نئوژن) 
رسوبات این دوره در شمال افغانستان از ضخامت بیشتری بر خور دار است و شامل کنگلومرا ها، ماسه سنگها و گلسنگها می باشند. در نواحی غربی کشور ماسه سنگهای سرخ و سنگهای نفوذی آذرین دیده می شود. در حوالی کابل، بامیان و جلال آباد طبقات ضخیم و رنگی کنگلومرا ها، ماسه سنگها و سنگهای رسی که بعضا با لایه های گچی نیز همراهند، برونزد دارند. 
▪ کوارترنری( آنتروپوجین) 
رسوبات این دوران که شامل رسوبات عهد حاضر نیز می گردد، هرچند که درسیستم روسی با نام "آنتروپوجین" ( بعلت ظهور انسان در این دوران) یاد می شود ولی نام "کوارتر نری" از شهرت بیشتری برخوردار است.

رسوبات این دوران بصورت یک پوشش نه چندان ضخیم نواحی فرورفته و مناطق بین کوهها را پر نموده است. در نواحی شمال در ساحل رود آمو، در جنوب شرق در مناطق بین گردیز و غزنی و قندهار و نیزدر مجرای پایین هریرود از گسترش زیادی برخور دار است. علاوه بر این در بیابانهای غربی و جنوبی کشور رسوبات این دوران توسعه فراوانی دارد. جوانترین سنگهای آتشفشانی افغانستان نیز به این دوران تعلق دارد، مثل آتشفشان "خانشین" در نیمروز، کوه اربو و آتشفشانهای نواحی شرقی شهرغزنی در دشت ناوور.

جنس این رسوبات شامل کنگلومرا های نرم ، ماسه سنگ، رسوبات بادی و مخروطهای رود خانه ای می باشد. در کوههای هندوکش رسوبات یخچالی دوران چهارم نیز به چشم می خورد. در نواحی پست شمال کشور، رسوبات لسی بادی نیز از گسترش قابل توجهی بر خور دار است
 

  • ابراهیم اخلاقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی