اقتصاد افغانستان
اقتصاد افغانستان
اقتصاد، رفتار خاص انسان است که خواستن ارزشیابی و انتخاب در زمینهی تولید توزیع و مصرف توأم باشد و بیشترین موفقیت را برای او حاصل کند.
تولید و مصرف انرژی در افغانستان بسیار محدود است منابع عمده انرژی عبارتند از نفت، گاز، برق و آب و چوب. از این میان رایج ترین ماده انرژی زا همچنان انواع چوب است و برای مصارف مختلف از آن استفاده میشود. بخصوص در روستاها چوب مهمترین منبع انرژی است اهمیت افغانستان از نقطه نظر انرژی وابسته به موقیعت جغرافیایی آن است که بعنوان مسیر ترانزیت بالقوه برای صادرات نفت و گاز طبیعی از آسیای مرکزی، به کشورهای عربی ارتباط برقرار میکند.
بخش اول: منابع اصلی اقتصاد
مراد از منابع؛ مواد و وسایلی است که اقتصاد یک کشور از آن تشکیل شده و یا چه بسا میتوانست منبع پیدایش اقتصاد یک کشور باشد.
1- اقتصاد انرژی در افغانستان
نفت:
ذخایر نفت افغانستان ابتدا حدود 100 میلیون بشکه تخمین زده شد ولی تحقیقات بعدی مقدار آن را به مراتب بیش از این اعلام آرده است (حدود 800 میلیون بشکه) کشورهای همسایه برای استخراج نفت افغانستان زمینههایی هم فراهم آرده بودند ولی صدور نفت به مرحله اجرا درنیامد طرح یک پالایشگاه نفت نیز با ظرفیت بیش از پنجاه هزار بشکه در روز در شمال افغانستان در نظر گرفته شده بود که آن هم اجرا نشد.
میادین نفتی:
افغانستان مقدار بسیار کمی نفت خام در میدان نفتی آنگوت ANGOTتولید میکند که این میدان نفتی در استان سرپل (Sari-pol) واقع شده است این مقدار که در کارخانهی درشبرغان تصفیه میشود بعنوان سوخت در کوره های حرارتی مرکزی شبرغان، مزارشریف و کابل استفاده میگردد دیگر میادین نفتی افغانستان، زمراد سای میباشد که در نزدیکی شبرغان قرار دارد و طی اواسط سال 2001 بازسازی و تعمیر قرار گرفته است. مرژکز ذخیره و توزیع نفت خام افغانستان در منطقه جلال آباد بین بزرگراه کابل پیشاور پاکستان قرار دارد.
گاز :
یکی از مهمترین مواد معدنی قابل استخراج در افغانستان گاز طبیعی است در حال حاضر مهمترین ذخیره انرژی کشور گاز میباشد بخش اعظم معادن گاز طبیعی شناخته شد و درسرحدات شمالی افغانستان در مزارشریف، اطراف شبرغان و سرپل قراردارد ذخایر گاز طبیعی افغانستان بین 100 تا150 میلیارد متر مکعب تخمین زده شده که بعضی از منابع میزان ذخایر آن را تاحدود500 میلیارد متر مکعب برآورد آرده اند.
میادین گاز :
باتیمتاک، جورقدوق، خواجه گوگردت از عمده ترین میادین گاز افغانستان میباشند که همگی در محدوده 20مایلی شیبرغان در استان جوزجان میباشند. احیای چاههای آسیب دیده در میادین خواجه گوگرودت آغاز شده است که موجب افزایش تولید گاز طبیعی خواهد بود.
تولید گاز :
تولید گاز طبیعی افغانستان در اواسط دهه 1970 به .27 میلیون فوت مکعب در روز رسیده است در همین زمان میدان گازی جورقدوق مورد بهره برداری قرار گرفت و انتظار میرفت که بازدهی گاز طبیعی این کشور تا اوایل دهه 1980 به میزان 38 میلیون فوت مکعب در روز تقویت شود اما با توجه به مشکلات موجود آل تولید این کشور به 290 میلیون فوت مکعب رسیده است.
خطوط لوله :
خطوط لوله در افغانستان بسیار محدود میباشد به نحوی آه یک خط لوله ازشبرغان به مزارشریف جهت استفاده در نیروگاههای کوچک و کارخانههای کودسازی کشیده شده است و چندین کیلومتر خط لوله در نزدیکی مناطق گازی که گاز را با دیگر مشتقات به نزدیکی روستاهای شبرغان توزیع مینماید.
برق :
حدود 65% برق آشور از طریق انرژی هیدرولیک بدست میآید و تنها قسمتی از آن درکارخانه های برق تولید میشود روسها طرح چندین سد را بررودخانه کندوز در شمال افغانستان در نظر گرفته بودند که در صورت عملی شدن این طرح قسمت مهمی از نیازهای الکتریسیته افغانستان را تامین میکرد. انرژی تولیدی این سدها به شبکه جنوبی برق جمهوریهای شوروی سابق میپیوست. اما این طرحها بدلایل اقتصادی سیاسی عملاً اجرا نشد طبق تخمین سازمان ملل در پایان سال 1982ظرفیت برق تولید شده394 میلیون وات و درسال 1975 در حدود 325 میلیون وات بود بنابراین رشد تولید بین سالهای 1970-1987حدود14% بوده است. در سال 1987 ظرفیت برق تولید و مصرف شده480 میلیون کیلووات بوده که سرانه آن برای هر نفر 140 کیلووات ساعت بود. بعد ازشروع جنگ و درگیریهای داخلی خشکسالیهای موجود شبکه برق افغانستان به شدت آسیب دید به نحوی که تولید برق توسط سدهای هیدرولیک افغانستان به سبب خشکسالی 1998-2000 به شدت کاهش پیدا کرد و منجر به خاموشی در کابل و شهرهای دیگر شد. میزان برق در سال1999؛ 480 میلیون کیلووات بوده که از این مقدار420 میلیون کیلووات در داخل تولید شده و حدود60 میلیون کیلووات واردات برق از ترکمنستان را داشته است، برق در افغانستان بصورت فسیلی34% هیدرولیک65% و %1 منابع دیگر تولید میگردد
منابع تولید برق :
منابع تولید برق در افغانستان با توجه به محدودیت تولید عبارتند از:
1. سد کجکی که در استان هلمند (نزدیک قندهار) واقع شده است که هماکنون 33 مگاوات برق تولید میکند و در آیندة نزدیک با نصب توربین سوم به 49.5 مگاوات خواهد رسید.
2. سد ماهیپر؛ که در حال حاضر66مگاوات برق تولید میکند.
3. سد داهالا؛ که در استان قندهار قرار دارد و در سال2001، 11.5 مگاوات تولید برق داشته است.
4. نیروگاه مزارشریف؛ که این نیروگاه در نزدیکی مزار شریف واقع است و از نوع گازی میباشد و با ظرفیت35 مگاوات در حال تولید برق میباشد .
5. سد برشناکوت؛ که فعلا در دست تعمیر است و قابلیت تولید، 11.5 مگاوات برق را دارد.
نقشه تثبیت نفت و گاز افغانستان
2- معادن در افغانستان:
افغانستان از لحاظ منابع معدنی کشوری غنی بشمار میرود لیکن اکثر این منابع معدنی بکر و دست نخورده باقی مانده است ولی با توجه به 23 سال جنگ بی ثباتی در این کشور وضعیت استخراج مواد معدنی به حالت تعلیق در آمده است. محققین براین باورند که صادرات مواد معدنی افغانستان میتواند یکی از منابع اصلی درآمد ارزی این کشور باشد، از مهمترین ذخایر معدنی شناخته شده در افغانستان نمونههای زیر را میتوان یاد کرد:
ذغال سنگ، آهن، مس، اورانیوم، نمک، کرم نیکل، طلا، سولفور، باریت روی، قلع، فلوور، میکا، سنگ لاجورد، آلومینیوم، سرب، یاقوت پنبه نسوز، جیوه، بوکسیت، تنگستن لیتیوم منگنز، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهن
ذغال سنگ:
ذخایر اثبات شده ذغال سنگ درافغانستان بیش از 100 میلیون تن تخمین زده شده است و ذخیره نهایی آن500 میلیون تن پیش بینی شده. از مهمترین معادن ذغال سنگ میتوان به معادن، اشپشیه، آرکرو دودکش اشاره کرد. براساس آمار موجود میزان استخراج ذغال سنگ در فاصله سالهای1978ـ 1984 بیش از 800000 تن و در سال 2000 میلادی حدود 200000 تن بوده است که قسمت اعظم ذغال سنگ تولید شده برای سوخت مناطق صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد
نمک :
یکی دیگر از معادن استخراج شده افغانستان نمک است که میزان استخراج آن در سالهای 1988-1989 حدود 38000 تن و در سالهای 1999-2000 بیش از26000 تن گزارش شده است.
مس :
ذخایر مس افغانستان غنی است ولی بصورت اقتصادی به کار نیفتاده است اما توده های معادن مس بین نقطه کجکی و مّقر قرار دارد یکی از بزرگترین معادن مس، معدن آینک است که ذخیره آن بین4 تا5 میلیون تن تخمین زده اند براساس آخرین آمار میزان استخراج مس در سال 2000 میلادی حدود5000 تن بوده است.
آهن :
پس از گاز طبیعی، مهمترین ذخیره معدنی افغانستان آهن است ذخایر آهن بسیار عظیم است ولی برآورد دقیقی وجود ندارد یکی از مهمترین معادن شناخته شده آهن، معدن حاجیگک است که کارشناسان کشور افغانستان ذخیره آن را بیش از 2.5میلیارد تن تخمین زده اند، که 62% درصد آن را خالص میدانند، ولی به اساس سروی سالهای 1967 فرانسوی ها و به تعقیب آن شوروی ها معدن آهن حاجی گک دراکثر نقاط دارای 75% آهن است. و به اساس راپور آنها که ممکن همین حالا هم در آرشیف وزارتهای پلان و خارجه افغانستان باشد. از دیگر معادن آهن افغانستان میتوان به خاکریز قندهار با 8 میلیون تن ذخیره آهن، پغمان با 83 میلیون تن ذخیره آهن، جبل سراج با7،8 میلیون تن آهن اشاره کرد.
دیگر معادن :
سایر معادن افعانستان نیز کمابیش غنی است در نزدیکی ننگرهار یک ذخیره بزرگ سولفور قرار دارد. در بیابان های جنوب غربی افغانستان بین هرات و شیندند، و نیز در منطقه قندهار اورانیوم وجود دارد. در استان بدخشان دو معدن طلا وجود دارد که بعلت فقدان امکانات فنی اقدامی برای استخراج آن بعمل نیامده است.
نقشه مهمترین معادن و ذخایر فلزی افغانستان
3- صنایع در افغانستان
توسعه صنعت در افغانستان بسیار محدود است کشور از این جهت عقب ماندگی بزرگی دارد، صنایع موجود اغلب مدلهای صنعتی قدیمی بلوک شرق میباشند، صنایع موجود به هیچ وجه جوابگوی نیازهای داخلی افغانستان نیست.
فعالیتهای صنعتی افغانستان با احداث یک کارخانه نساجی در1924 آغاز گردید ولی در طول جنگ صنایع توسعه ی نیافته، و بعلاوه تعدادی از واحدها فرسوده شده و از کار افتادهاند و بطور کلی صنایع موجود نه به اهداف توسعه در نظر گرفته شده دست یافتند و نه با ظرفیت اسمی خود کار کردهاند و هم اکنون تعداد صنایع بخش های مختلفت محدود میباشد و معمولا از یک یا چند واحد تجاوز نمیکنند.
عمدهترین صنایع افغانستان:
صنایع افغانستان شامل: کارخانجات روغن نباتی، تهیه کشمش، آرد، کود شیمیای، شکر، آجرپزی، مقواسازی، کره و فراورده های گوشتی، کفش دوزی، شیشه سازی، پلاستیک سازی، صابون پزی، منسوجات پشمی پنبهی و ابریشمی، صنایع دستی شامل قالی بافی، گلیم بافی، نخ تابی، پوستین دوزی، چرم سازی، ظروف گلی، سنگ تراشی و سوزن کاری میباشند.
4- کشاورزی در افغانستان
حدود 80درصد از اراضی افغانستان کوهستان، بیابان و نیمه بیابان است. حدود 15% درصد از خاک کشور برای کشاورزی مستعد است که قریب به نیمی از آن زیر کشت است. با این حال افغانستان کشوری کشاورزی است و چهارپنجم جمعیت از طریق کشاورزی و دامپروری میگذرانند. دو سوم زمینهای موجود بطور فصلی کشت میشود در قسمت اعظم افغانستان خاک مرغوب وجود دارد ولی آب کافی موجود نیست.
دره هیرمند، قندهار، مزارشریف و قندوز موقعیتهای بهتری برای توسعه کشاورزی تا قبل از تغییرات مارکسیستی افغانستان، از لحاظ مواد غذایی نسبتا تامین و خودکفا بود ولی پس از سال 1978بروز جنگ و درگیریهای شدید داخلی، بسیاری از زمینها از زیر کشت خارج شد و تولیدات کشاورزی رشد کافی پیدا نکرد. همچنین بدلیل افزایش جمعیت، کشور وابسته به واردات مواد غذایی بخصوص گندم میباشد.
محصولات عمده کشاورزی و میزان تولیدات:
گندم، برنج، جو، ذرت، حبوبات، پنبه دانه، دانه آفتاب گردان، آنجد، چغندر قند، میوه، سبزیجات و نیشکر را میتوان از محصولات عمدة کشاورزی در افغانستان نامبرد. که در ذیل میزان تولید آنها را یاد آور میشویم:
گندم: 1500 هزار تن تا 1700 هزار تن.
ذرت: 200 هزارتن.
غلات: 2100 هزار تن
برنج: 300 هزارتن
اراضی کشاورزی
زمینهای زیرکشت: بیش از 30 هزارکیلومتر مربع
مرتع: حدود 30 هزار کیلومتر
جنگل: حدود 17 هزار کیلومتر
سایر زمینها : حدود 30 هزار آیلومتر مربع
5- دامداری در افغانستان:
درکنار کشاروزی، دامداری نیز به همان نسبت رونق دارد. با توجه به جمعیت کوچ نشینان و گرایش مردم، دامپروری یکی از مشاغل اصلی افغانستان را تشکیل میدهد و بخش عمده صادرات از طریق پرورش دام، طیور و تولید فراورده های دامی صورت می گیرد. تعداد دام پرورش یافته در سال 2000 بیش از 280000 هزار راس و طیور 7 میلیون قطعه میباشد.
عمده ترین فرآورده های دامی
گوشت، گوشت سفید، شیر، پنیر، روغن، کره، تخم مرغ، عسل، پشم و پوست و... را میتوان از عمدهترین دستاوردهای دامی ذکر نمود.
تولیدات
براساسآخرین آمار ارائه شده تولید انواع محصولات دامی درسال 2000 عبارتند از:
انواع گوشت: هزار تن گوشت. انواع طیور 14 هزارتن
شیر:300 هزارتن. تخم مرغ: هزار تن. عسل: 3 هزار تن
پوست: پوست گوسفند قرقل و انواع مختلف پوست تولید دارد که حتی صادرات هم دارد از جمله به پوست قرقل میتوان اشاره کرد. ولی آمار از تولید در دسترس نیست.
منبع پولی و نقدینگی
یکی از منابع مهم اقتصاد در هر کشور پول و ارز موجود در خزانة مالی آن کشور میباشد. پول و نقدینگی باعث رشد اقتصاد کشور میباشد. با خرید و واردات کالاهای مختلف از خارج باعث کاهش تورم در کشور شده و بعضی نواقص در بخشهای اقتصاد یک کشور جبران میشود. بنابراین افغانستان سیستم پولی ثابتی ندارد، اگر چه از زمان ریاست کرزی به این طرف ارزش پول افغانی بهصورت کاذب بالا رفته، چون پشتوانة محکم و ثابتی ندارد، لذا بالارفتن ارزش آن موقتی تعریف میشود.
بخش دوم: زیرساختهای موجود در اقتصاد افغانستان
مقصود از کاربرد زیر ساخت در اینجا بدین معنی است که تاحدودی اقتصاد کشور افغانستان بر پایة چنان منابعی شکل گرفته است.
منابع انرژی و معادن
همانطور که در بخش اول در قسمتهای مختلف آن بیان شد، افغانستان فعلاً از هر نظر از جمله از نظر اقتصادی در دورة گذار از تشنج و درگیریهای خونین با شوری سابق و جنگهای داخلی از جمله ویرانیهای دورة پدایش طالبان را با خود دارد. بنابراین میتوان گفت که: منابع اصلی نامبرده شده در بخش اول؛ بطور کامل استخراج نشده، و چه بسا اکثر آنها تا هنوز بهصورت دست نخورده باقی مانده است. و بعضی از صنایع تا هنوز به حالت تعطیلاند. لذا آنها نمیتواند زیرساخت موجود اقتصاد لاغر کشور افغانستان را تشکیل بدهند. اما مسلماً منابع اصلی کمابیش تأثیرات بر اقتصاد آن کشور دارند.
کمکهای جهانی برای بازسازی افغانستان
از مهمترین سازمانهای بین المللی و کشورهای مشارکت کننده در بازسازی افغانستان، نمونههای ذیل را میتوان آور شد:
بانک توسعه آسیاییADB : توسعه کشاورزی، خدمات اجتماعی و امور زیربنایی با اختصاص500 میلیون دلار.
UNICEE: پروژه حمایتهای بهداشتی در شهرهای افغانستان.
UNDCP: احیاء زمینهای زراعی و تغییر کاشت در مزارع خشخاش.
FAO: بهبود تولیدات طیور خدمات تغذیه ای دامها، توسعه صنایع لبنی، احیاء جنگلها.
:UNOCHA شناسایی نیازهای افغانستان از طریق کمک های بشر دوستانه.
کمکهای عمدهجامعه بین الملل : برای سال 2002 بیش از 1/8 میلیارد دلار.
اتحادیه اروپا و جامعه اروپا : در سال 2002 حدود 500 میلیون دلار و تعهد یک میلیارد یورو طی5 سال.
کشور ایران: 560 میلیون دلار به مدت 5 سال که پروژة تکمیل شدة جاده دوغارون به هرات ازین دست کمکها میباشد.
کشور ژاپن: 500 میلیون دلار در مدت 2.5 سال.
کشور امریکا: در سال 2002 بیش از 290 میلیون دلار.
کشور عربستان: 220 میلیون دلار در مدت 3 سال.
کشور آلمان: 320 میلیون یورو در مدت5 سال.
صادرات گاز
در اواخر دهه 60 میلادی ذخیره عظیم گاز طبیعی در شبرغان کشف شد و صادرات آن با احداث خط لوله ای به طول 180کیلومتر در 7.19 از طریق جمهوری ازبکستان آغاز شد از آن زمان تا 1990 سالانه بین 2 تا 3 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی استخراج و به جمهوریهای شوروی سابق صادر شده است دراوایل سال 1990 توافقنامههایی با کشور مجارستان داشت، این گفتگوها پیشرفت زیادی در برنداشت. از این دیدگاه در آمد حاصل از صادرات گاز میتواند زیرساخت اقتصاد کشور افغانستان باشد.
صادرات فرآوردهای کشاورزی و دامی
از اقلام کشاورزی صادراتی انواع پسته را میتوان نامبرد که از شمال کشور به کشورهای خارج صادر میشود. و همینطور انواع پوست حیوانات از جمله پوست قرهقل که نوعی گوسفند اصیل است، یکی از اقلام مهم صادراتی و تجاری در افغانستان به شمار می رود که پس از سرنگونی رژیم طالبان، تجارت آن، روز به روز رونق بیشتری می یابد.
تازه ترین آمار(اواخر2005) نشان می دهد که در سال گذشته، افغانستان حدود ۱۰۰ هزار پوست بره را به خارج از کشور و عمدتاً به اروپا صادر کرده است. شمال افغانستان، بیشترین سهم را در این صادارات به خود اختصاص داده است.
مردم ولایات فاریاب، جوزجان، بلخ، سرپل، کندوز، بغلان و دیگر نواحی درشمال افغانستان، از دامداران بزرگ این کشور قلمداد می شوند و بیشترین بره ها را پروش می دهند. اما پوست تمام بره ها، ارزش صادراتی ندارد و چند نژاد خاص با پوست ویژه، قربانی تولید قرهقل می شود.
شمس الدین کاتب، رییس اداره زراعت و مالداری (دامداری) ولایت بلخ، می گوید که سه نوع پوست بره در بازارهای جهانی خریدار زیاد دارد: پوست کبودچه، پوست سور یا تقری و همچنین پوست بره های شتری. بهای یک پوست کبودچه در بازارهای مزار شریف در حد ۵۰ دلار آمریکایی است.
اما آقای کاتب میگوید همین پوست وقتی به بازارهای اروپا راه می یابد، در حدود ۱۵۰۰ دلار معامله می شود.
آقای کاتب می گوید که قرهقل به این سبب گران است که از آن کلاه و لباسهای مدرن و گران قیمت ساخته می شود. با این حال، برای روستاییان افغانستان که حد میانه درآمد سالانه آنها از ۲۰۰ دلار آمریکایی تجاوز نمی کند، پنجاه دلار، مبلغ هنگفتی است. این مساله است که آنها را به سوی کشتار گسترده بره های یک روزه، جهت می دهد.
زیرساخت کاذب اقتصاد افغانستان
منابعی چون انرژی، معادن، فراوردههای کشاورزی و دامی و محصولات صنعتی که در اقتصاد کشور افغانستان کمابیش جای دارد، از آن جهت اصیل است که یک منبع قابل اعتماد نسبتاً دائمی و نسبتاً قابل دسترس میباشد، و از طرفی فقط ارزش و بار اقتصادی دارد. در این قسمت به آن دسته از منابع اشاره میشود که یا زود گذر است و یا اگر چه معاملة اقتصادی به آن انجام میدهد، ولی زیانهای جبرانناپذیر به جامعه وارد میکند، در ذیل به آنها اشاره خواهیم نمود:
کمکهای نهادهای بین الملی و کشورها:
در بخش کمکهای جهانی مطالعه شد که نهادی و یا کشوری به میزان قابل ملاحظة آماده کمک نقدی به کشور افغانستان شد، ولی همین مقولة اقتصادی تحت اقتصاد کاذب تعریف میشود. چون که اگر پولی پشتوانة ارزی، منابع طبیعی، صنعتی و از همه مهمتر طرح و پروگرام اقتصادی به دنبال نداشته باشد، میتوان آن را در جمع زیرساخت کاذب اقتصاد نامبرد. و از طرفی این کمکهای عمده این را میطلبد که در قبال اینها پاسخهای اقتصادی و یا غیر اقتصادی به اعطا کنندگان داشته باشیم. و همینطور مسؤولین کشوری را به نوعی به ارضای اقتصادی فرا خوانده و از بخش پیشرفت و رشد پایپای با اقتصاد دنیا عقب نگه میدارد.
معضل تریاک:
علیرغم حضور هزاران سرباز خارجی در افغانستان و کمکهای مالی آمریکا برای مبارزه با مواد مخدر؛ تولید تریاک و هروئین در این کشور رونق گرفته است. اگرچه دولت کرزای برای جایگزین کردن کشت خشخاش قولهای تشویقی به کشاورزان داد و روحانیون را برای مبارزه با مواد مخدر به کمک طلبیده بود، اما هیچ یک از این روشها مؤثر واقع نشد. گذشته از این موارد اکنون ۵۲ درصد درآمد ناخالص آن کشور از طریق فروش مواد مخدر تشکیل میشود.
دو کشور پاکستان و ایران که مسیر سنتی انتقال هروئین به اروپا به شمار میروند در پی بروز جنگ داخلی در تاجیکستان و کشته شدن بیش از ۶۰ هزار نفر و رشد فزاینده فقر، به بازاری برای مصرف هروئین تبدیل شد.
آمریکا آخرین بازار هروئین افغانستان است که قاچاقچیان پاکستان، آفریقای غربی، آسیای میانه و روسی از طریق ایر کارگو و اکسپرس پست هروئین را به این کشور انتقال میدهند. بازار آمریکا نیز همانند اروپا، بستگی به میزان تولید تریاک در افغانستان دارد. به لحاظ بهتر بودن راه های ترانزیتی روسیه، حمل مواد مخدر به غرب از مسیر شمالی آن ارزانتر از راه سنتی یعنی پاکستان و ایران است و این مسأله در فروش آن در اروپا و آمریکا نیز به وضوح دیده میشود.
تجارت مواد مخدر در این کشور رو به افزایش است. مقامات افغانی استدلال میکنند که برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، سربازان خارجی باید بطور مستقیم وارد عمل شوند. اما فرماندهان آمریکایی به بهانه اینکه منابع کافی برای گسترش مأموریت خود در اختیار ندارند، از ورود به این میدان مقاومت میکنند.
از زمان باستان تا کنون مردم افغانستان به کشت خشخاش، در واقع برای اهداف گوناگون از مسکن دردها گرفته تا تولید روغن خوراکی و صابون، اشتغال داشته اند. حومه شمالی شهرآرگو واقع در بلوچستان که زمانی انبار خشخاش بود هم اکنون به ظاهر تهی از تریاک است و تقریباً هرخانه ای به انبار تأمین مصالح ساختمانی و هیزم مبدل شده است.
در سال ۲۰۰۰رژیم طالبان در اقدامیشتاب زده به نفع جهانیان، با استفاده از روش سرکوبگرانه عملاً در پی از میان بردن کشت تریاک برآمد. اما پس از سقوط آن، کشت خشخاش و تولید هروئین، سریعتر از دهه ۹۰ افزایش یافت. دولت افغانستان بخشی از زمینهای کشت خشخاش و لابراتوارها را نابود کرده و برای جایگزین کردن کشت خشخاش تشویقی هایی برای کشاورزان در نظر گرفته است. در این رابطه آمریکا در سال ۲۰۰۵مبلغ ۷۸۰میلیون دلار به افغانستان کمک مالی کرد. این مبلغ در مقایسه با کمک های آمریکا به کلمبیا ناچیز است.
افغانستانیها در آمد کلانی از تریاک دارد، و لی این نیز تحت زیرساخت اقتصاد کاذب تعریف میشود. از جمله عواملی که باعث مفهوم اقتصاد کاذب برای این محصول مضر میگردد، این است که: در کاشت و برداشت خیلی آسیبپذیر و غیر اعتماد میباشد، چه بسا یک آفت عادی تمام آن را از بین ببرد؛ کشور افغانستان یک کشور مسلمان است، از آنجا که در آمد حاصل از آن، مضراتی برای جامعة بشری دارد، مقبولیت شرعی را نخواهد داشت. و از همه مهمتر جان هزاران انسان بر اثر ابتلا به اعتیاد تریاک و هروئین مورد تهدید قرار میگرد و ازبین میرود. همة این عوامل پول هنگفت زود آمد تریاک را در ردیف اقتصاد درغین قرار میدهد و به نوعی توصیه یک زیرساخت اصیل اقتصادی جایگزین را در پی دارد.
نتیجهگیری
از مطالعة دو بخش گذشته می توان این نتیجه را اعلام نمود که افغانستان دارای قدرت انرژی بالقوه بسیار زیادی است، از انرژی گاز و برق گرفته تا معادن چون طلا، نفت، لعل، لاجورد، ذغال سنگ، آهن و... که از توانمندیهای پنهان این کشور بهشمار میرود. و از سوی دیگر اینها کاملاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، بنابراین افغانستان دارای یک اقتصاد لاغر و ناتوان به صورت بالفعل است. و هم اکنون از منابع و زیرساختهای کاذبی چون کمکهای جهانی و بینالمللی، پول بی پشتوانه و از همه بیپایهتر استفاده از پول خرید و فروش تریاک در جریان اقتصاد کشور میباشد. که در دراز مدت ضررهای جبران ناپذیر بر مشتریان، فروشندگان و اقتصاد کشور وارد خواهد کرد. و از طرفی مناسبات بین المللی و روابط افغانستان با کشورهای که ازین ناحیه متضرر میشود بهم خواهد خورد. و چه بسا انسانهای بیگناهی از تولید و فروش این عفریت مرگ به کام نابودی کشانده خواهد شد.
اقتصاد افغانستان اصولا اقتصاد زراعتی و مالداری است. لیکن عرصه اقتصاد مثل سایر عرصه و امور افغانستان چنان به هم خورده است که مشکل میتوان برای آن بنیاد و اساسی را در نظر گرفت ،تابع شرایط موجود ، تعداد زیادی از مردم این کشور ، به مشاغل کاذب و زیانبار روآورده اند . که از جمله می توان به کشت ، تولید و ترافیک مواد مخدر اشاره کرد.
طبق آمار برخی از موسسات بین المللی در سال 1384 حدود 0.2 از زمین های قابل کشت در افغانستان ، تحت پوشش کشت خشخاش درآمده است . بر اساس آمار موجود ، د ر کل افغانستان حدود 7 میلیون هکتار زمین قابل کشت وجود دارد که در سال 1384 حدود نصف آن زیر کشت رفته است ، زیرا که به دلیل ویران شدن سیستم ابیاری ، از بین رفتن بسیاری از جوی ها و نهرها و ... از اثر جنگ های متوالی ، امکان کشت همه آنها میسر نبوده است . در کنار زراعت ، مالداری نیز از دیر زمان پایه دوم اقتصاد افغانستان راتشکیل میداده است ؛ مردم با پرورش ،گاو ، گوسفند ، و بز ، ضمن تامین نیازهای اولیه خانواده اشان ، مازاد محصولات دامداری را در بازار عرضه می کردند . بر اساس آمار دولت وقت د رسال 1357 درتمام افغانستان 14414000 گوسفند معمولی ، 4661000 گوسفند قره قل ، 1100000 گاو شیری و 2630000 گاو غیر شیری وجود داشته است ، اما در اثر جنگ های طولانی ،مقداری زیادی از این حیوانات ، نابود شدند. (اگر چند آمار دقیقی از مقدار آن وجود ندارد ) و تعدادی هم که از این حیوانات باقی مانده بودند ، د راثر هجوم طالبان (مخصوصا د ر هزاره جات که پرورشگاه عمده حیوانات بود. ) از بین رفت . حدس زده می شود که د رحال حاضر ، پنج یک مقدار سا ل 1357 ، حیوانات در کشور وجود داشته باشد که نیازمندی بخش بسیارکمی از خانواده ها را تامین می کند.
از سال 1321 ه.ش. کارخانجات صنعتی ، کمابیش در افغانستان پایه گزاری شد ، اما رشد قابل توجه ای نداشت با آن هم ، مطابق برخی از آمارها ، درسال 1360 ، جمعا 241 کار خانه ، موسسه و شرکت تولیدی صنعتی و نیمه صنعتی ، در کشو ر وجود داشته است که درحال حاضر 80% آنها از بین رفته و یا تعطیل می باشد و تنها تعداد اندکی کارخانه های کوچک مثل صابون سازی تولید پلاستیک ، تولید روغن ، تولید سیمت ، پتو ، نساجی ، چاپخانه و ... وجود دارد. در سالهای اخیر تعداد کمی از اقلام صادراتی افغانستان (قالین ، خشکبار ، پوست قره قل و.....) صادر می شود ، اما آمار دقیق از مقدار آنها وجود ندارد. اما در سال جاری (1384) وزارت اقتصاد افغانستان اعلام کرد که صادرات کشور به 1.2 میلیارد دالر رسیده است . که از ناحیه اگاهان امور مورد تامل است . بجز گندم ، که حدود 60% درصد از داخل کشور تامین می گردد دیگر اقلام مورد نیاز مردم ، همه از خارج وارد می شود که عمدتا از کشورهای چین ، ایران و پاکستان تامین می گردد. در حال حاضر درامد سرانه هر نفر حدود 200 دالر می باشد . و از 15میلیون نیروی کار 40% در صد آنها بیکار می باشند و حدود 53% درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند . ترکیب مشاغل درسال 1354 بدین صورت بوده است : کشاورزی 38.5% ، صنعت 24.5 % ،خدمات 38% ولی درحال حاضر حدود 40% درصد کشور به مشاغل کاذب ( از جمله تولید وترافیک مواد مخدر ، حدود سی هزار خانوار در سال روان به کشت کوکنار مشغول بوده اند.) مشغول هستند . بودجه دولت افغانستان در سال جاری 1384 ، 4752.5 میلیون دالر درنظرگرفته شده است که 269 .میلیون ان از عواید ملی پیش بینی شده است . دولت مدعی است که رشد اقتصاد در سال جاری 14.5% بوده است.
ولی اگاهان امور رشد اقتصادی را هشت درصد میدانند. افغانستان بعد ازاجلاس بن تاکنون حدود 12 میلیارد دالر دریافت کرده است که از این مقدار 22% را دولت و 77% را موسسات غیر دولتی (انجوها) مصرف نمودند ولی هیچ کار موثر برای بازسازی و رونق اقتصادی افغانستان صورت نگرفته است . در کنفرانس لندن ( منعقده 11تا 12 جدی 1384) دولت ها و موسسات کمک کننده متعهد شدند که برای پنج سال آینده 10.5 میلیارد دالر به افغانستان کمک کنند که از تمام مبلغ 50% را مستقیما دولت افغانستان دریافت نماید و 50 % دیگر را انجو های خارجی تنها دولت امریکا و جاپان نپذیرفته است که 50% کمک ها را به دولت افغانستان پرداخت نمایند. و متقابلا دولت افغانستان در توافقنامه ای امضا شده در کنفرانس مذبور متعهد شد که در طی پنج سال آینده درامد سرانه مردم را از 220 دالر به 500 دالر ارتقا بخشد و 65% از مردم ساکن شهرها از برق برخوردار گردند، و نیز 19 میلیون نفر از ساکنان روستاها از خدمات صحی و اجتماعی برخوردار گردند . و نرخ مرگ و میر کودکان را در اثر ارائه خدمات کاهش دهد و ظرفیت مراکز تحصیلی را بالا ببرد.
آگاهان متعقدند که دلیل عدم رشد اقتصادی افغانستان با وجود میلیاردها دالرکمک جهانی به چند فاکتور عمده بستگی دارد : 1- سواستفاده انجوهای خارجی و موسسات غیر دولتی 2- وجود مشاوران خارجی با حقوق بسیار گزاف که معاش برخی از انها مطابق اظهارات مقامات دولتی سالانه به پنجصد هزار دالر می رسد و این دو پروسه خود سبب میگردد که بخش عظیم ازکمک های مورد ادعا به خود کشورهای خارجی برگردد 3- عدم ظرفیت دولت و فساد اداری این وضعیت اسفبار اقتصادی افغانستان زمانی مایه ناراحتی ونگرانی بیشتر می گردد که به این نکته توجه نماییم که مردم افغانستان در اینده از ناحیه کمک های فعلی تا گلوگاه در میان قرض های سنگین فرو خواهد رفت که حتی شاید نسل اینده هم قادر به پرداخت انها نباشد.
- ۹۵/۰۱/۳۱