شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

بایگانی

۹ مطلب با موضوع «قوانین» ثبت شده است

مرامنامۀ حزب خلق

ابراهیم اخلاقی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۹ ب.ظ

مرامنامۀ حزب خلق

چاره درد خلق چیست
چاره درد خلق مخصوصا" در زمان بحران در یک مملکت فقط و فقط جمع شدن مردم بدور یک مفکوره سیاسی و سنجیدن راه علاج آلام اجتماعی میباشد و بس- اگر حکومتی با موجودیت بحرانهای سیاسی به تشکیل احزاب قانونی مطابق قوانین دیموکراسی اجازه نمیدهد- گویا بداره ماری ها و اغتشاش رسما جواز میدهد- امروز ما درد ها و آلام زیاد اجتماعی داریم- هر دسته مردم شکایاتی دارند- هر کس عوامل سیاه روزی و بد بختی خلق را به طبقه ای و علتی منسوب میکند- نظم و ننسق زندگی برهم خورده- آرامش ضمیر و طمانیت وجود نداشته- نرخها بلند رفته- احتیاجات زندگی مردم بیجهت و بی تناسب عایدات بالا رفته و میرود- در اخلاق و رسوم و آداب اجتماعی، ضعف انحطاط موجودۀ زندگی معدوم و خلاصه اساسات زندگی ما در هر رشته به تزلزل دچار شده، اشخاص استفاده جو و منفعت پرست موقع را غنیمت شمرده و به تاخت و تاز ها میپردازند- گویا یک بحران بحران بزرگ اجتماعی سر تا سر مملکت را استیلا نموده و چاره جدی و آنی و جذری بکار دارد- این امر داستان تازۀ نیست- همه ملل گیتی این مرحله زندگی را پیموده . ما هم خواهی نخواهی این مرحله را باید طی نموده و حتما این بحران را میگذرانیم- اما یگانه چاره درد خلق و راه نجات مملکت بجمع شدن مردم بدور یک مفکوره و خط مشی سنجیده اساسی بوده و البته زمانیکه جمعیت و یا حزب مذکور قوت گرفت- قانونا در انتخابات- حکومت معقولی باساس مرامنامه خویش تشکیل و قوانین درستی تدوین و برای بدبختیها و سرگردانیهای خویش درمانی یافته و بتفرقه سرگردانی- تذبذب و ناکامیهای اداری و حیاتی خود خاتمه بخشیده و دست منفعت جویان و آشوب طلبان را از دامان پاک جامعه کوتاه میسازند- اینک بر روی همین اساس ما مردمرامنامه ذیل را مرامنامۀ (حزب خلق) و مردم را دعوت عام داده و بیاری خدای توانا تا قدمی برای نجات و چارۀ درد های عدیده خود می پردازیم:

بسم الله رحمن الرحیم
مرامنامۀ حزب خلق

اول- حزب خلق یک حزب ملی است که بر اساسات معلومه دیموکراسی بنا یافته است.
۲- تفهیم و تبلیغ دین مبین اسلام را بخلق و اصلاح اعمال را باساس اسلام یگانه عامل کامیابی و پیشرفت خود میداند.
۳- چون حزب یک حزب دیموکراسی حقیقی است فلذا برای تامین غایه حقیقی دیموکراسی یعنی حکومت خلق توسط خلق و برای خلق مبارزه میکند.
۴- حزب خلق اساس حکومت را متکی بر اصولات دیموکراسی مستند بر یک شورای اساسی و آزاد و محترم و انتخابات آزاد- تامین تعادل اساسی در بین قوای ثلاثه دانست و برای نیل باین آرزوی مقدس و مشروع سغی میکند.
۵- تامین عدالت اجتماعی در حقوق و محاکم- رفع مظالم از خلق- تامین یک حیات اجتماعی مامون و مصون- نشر معارف عمومی- تامین اساسات آزادی فکر- بیان و نشرات- تولید عدالت و اجتماعی در کار و ارتقأ و حقوق سیاسی از وظائف اساسی و اولیه حزب است.
۶- حزب خلق تمام وظائف اجتماعی خویش را که در ماده پنج متذکر است با نشر قوانین اساسی دیموکراسی و ناشی از افکار عمومی خلق تامین کرده و لذا نشر- ایزاد- تعدیل و اصلاح قوانین و تامین عدالت اجتماعی و مساوات قانونی و سیاسی را توسط قانون از و ظائف مهمۀ خود می شمارد-
۷ فداکاری در راه حفظ تمامیت خاک و ناموس وطنفرض اولیۀ حزب خلق بوده و با تمام عواملی که این هدف مقدس را تهدید کند مبارزه و جان نثاری را فرض خود می شمارد.
۸ – خزب خلق وحدت ملی را اساس فرایض خود قرار داده و لذا تمام افرادی را که در حدود سیاسی افغانستان زیست مینمایند بلا تفریق نژاد- زبان و رنگ و پوست همه را یک وجود واحد شناخته و در مقابل قانون دارای حقوق مساوی دانسته و هر گونه امتیاز خواهی و تفوق جوئی را منافی عدالت اجتماعی و اساسات دیموکراسی میداند.
۹ خزب خلق کار را یگانه عامل سعادت دانسته بیکاری را ننگ و عار شمرده و لذا برای تولید دستگا های کار در سر تا سر مملکت- رهنمائی خلق بکار توسط تعلیم و تربیه عصری- تامین عدالت اجتماعی در کار- تامین حقوق کارگر- رفع اسارت و استثمار در ساحه ای کار- تامین حقوق کارگر در زمان کار و بیکاری و تضمینات اجتماعی در کار توسط قانون فرض خود دانسته و پیشرفت در کار و اخذ مقام را مربوط بهیچ نوع امتیاز شخصیت وقومیت ندانسته و بلکه فقط وفقط مهارت و فداکاری و استمداد در کار را اساس پیشرفت و احراز مقامات و مناصب قبول میکند.
۱۰ حزب خلق بر خلاف تامین منافع فردی دفاع فرد و آزادی فردی نبوده ولی کسانی را که بنام دفاع از حقوق و آزادی فردی بصورت غیر مشروع فعالیت نموده و سعادت فرد و جمعیت را تهدید مینمایند منفعت جو شناخته و باساس قوانین دیموکراسی بآنها مبارزه و معامله مینماید.
۱۱ – کسانیکه باعمال و رفتار نا مشروع کسب جاه و مال کرده و آن را وسیله تحکم بر خلق سازد و عمدا بر خلاف مصالح عمومی کار کند- خائن ملی شناخته و تامین عدالت اجتماعی و استرداد حق را درین موارد- حزب خلق فرض اساسی خود می شناسد.
۱۲ - حزب خلق وفاداری خویش را باساسات دیموکراسی و مشروطیت اسلامی از فرایض خود دانسته و لذا تامین تعادل حقیقی را در بین قوای ثلاثه با تقنین- روشن ساختن حدود حقوقی را در اجتماع و تشریح وظائف دولت و ملت را وجیبه خود میشمارد.
۱۳ – اصلاح و تعدیل امور اجتماعی- تامین عدالت اجتماعی در اخذ هر گونه مالیات و محصولات و فعالیت های اجتماعی- تامین عدالت در تطبیق قوانین- عدم قائل شدن بهیچگونه امتیازات در امور اجتماعی- مالیات و تکالیف عامه اجتماعی، اصلاح جریان امور بنفع خلق از وجایب اولیه حزب است.
۱۴ – آزادی در فعالیتهای اجتماعی اساس و فرض اولیه حزب بوده و لذا آزادی در تجارت و کسب صنایع و اتخاذ مسلک را در هر رشته- اساس دیموکراسی قبول نموده و مبارزه با هر گونه انحصارات شخصی و فردی که منافع خلق را تهدید میکند فرض اولیه حزب است.
۱۵ – حفظ روابط حسنه با همسایگان ( تا جائیکه مخالف حقوق و آزادی و ناموس ملی نباشد) اطاعت به قوانین عامه بین المللی- تامین و اطاعت اساسات اولیه حقوق بشر (تا جائیکه با قوانین دین مبین اسلام مخالف نباشد) و همکاری در راه صلح و سلم عمومی را حزب خلق از فرایض اولیه خود شمرده و از هر گونه همکاری درین راه دریغ نخواهد نمود. 
۱۶ – تامین آزادی و حقوق طبیعی بشر یعنی مصونیت حیات- مسکن- مراودات- آزادی فکر و بیان و نشرات و آزادی در فعالیت های اجتماعی را اصل حقیقی و فطری حساب نموده و لذا هر گونه تجاوز را باین حقوق فطری .. بشر- استبداد و تجاوز شمرده و مبارزه با هر گونه رای و عمل را فرض اولیه و اساس فعالیت حزبی حساب میکند.
۱۷ – تشکیلات حزب – و ظائف شعبات مرکزی و ولایاتی- نشر- اصلاح و تعدیل قانون اساسی تشکیلات اساسی دولت- قانون انتخابات- قانون تفریق وظائف مامورین- قانون کار و کارگر و عملی ساختن آنها و تامین عدالت اجتماعی در هر ساحه توسط قانون از وظائف اساسی حزب خلق بوده و باساس جریانات معلومه دیموکراسی تامین میشود.
۱۸ – دخول در زمرۀ اراکین حزب باسابندی با خلاق حزبی یعنی فداکاری در راه تامین وظیفه، رشادت، ثبات اخلاقی در راه نشر و تفهم اساسات اسلامی و حزبی و دیموکراسی و تامین حقوق عامه حاصل شده و دیگر نوع امتیاز و ترقی را حزب مخالف عدالت اجتماعی حساب میکند.
۱۹ – قانون وظائف داخلی حزب- شرایط قبول در اراکین حزب- اخطار و تهدید و حتی اخراج از حزب- تعین اراکین حزب و تشکیلات آن با استشاره مجلس عمومی حزب بعمل آمده و اطاعت اساسات آن وظیفه هر فرد است.
۲۰ – هر فردیکه دارای تابعیت افغانی بوده باشد به شرطیکه در سوابق آن اساسات حقوق عامه چیزی نباشد .. امتیاز داخل حزب شده میتواند.
۲۱ – سن افرادیکه شامل حزب میشود باید از هجده کم نباشد.
۲۲ اشخاصیکه داخل حزب خلق میشوند بایست ماهوار مبلغ ده افغانی جهت تقویه و پیشبرد امور حزبی تادیه نماید- کذا خرید یک سهم از اسهام صحنه ای خلق نطز حتمی اشت.
تبصره – اشخاص فقیر و نادار به صوابدید هیئت منتخبه مستثنی خواهند بود.
۲۳ – اصلاح – تعدیل – حذف و یا ایزاد مواد به مرام نامه هذا به کثرت ارای مجلس عمومی حزب مربوط است ( ولی هیچ مادۀ که منافی حقوق و آزادی عامه و یا وحدت ملی و یا خلاف دیانت اسلام و تهدید بحدود سیاسی افغانستان باشد طرح و قبول شده نمیتواند).
۲۴ – افرادیکه در حزب خلق داخل میشوند بکلمات ذیل قسم یاد میکنند:
من بنام خدای پاک و ناموس سوگند یاد میکنم که بتمام مواد اساسنامه حزب خلق صادق بوده و برای پیشبرد امور حزبی از هیچگونه فداکاری دریغ ننمایم و در صورت خروج از حزب نیز اسرار حزب را محفوظ نگاهدارم و الله- بالله – طلا.
کسانیکه آرزوی دخول در حزب خلق را داشته باشند هر روز برای مراسم تحلیف در اداره جریدۀ ندای خلق در جادۀ میوند از ساعت ۳ الی ۷ بعد از ظهر مراجعه فرمایند.

 

  • ابراهیم اخلاقی

متن کامل کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان

ابراهیم اخلاقی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ

متن کامل کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان

اگر چه طی سالهای پس از تأسیس سازمان ملل متحد، ‏کنوانسیون‌های گوناگونی در ارتباط با زنان و مسائل مربوط به ‏آنان به تصویب رسیده است، اما بدون تردید مهمترین ‏کنوانسیون در تمام این سالها، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال ‏تبعیض علیه زنان» است. ‏

کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان ‏

مصوب 1979 مجمع عمومی سازمان ملل متحد ‏

 مقدمه

 دول عضو کنوانسیون حاضر،

‏با عنایت به این که منشور ملل متحد بر پای‌بندی حقوق اساسی ‏بشر، مقام و منزلت هر فرد انسانی و برابری حقوق زن و مرد تأکید ‏دارد. ‏

با عنایت به این که اعلامیة جهانی حقوق بشر بر اصل جایز نبودن ‏تبعیض تأیید داشته، اعلام می‌دارد که کلیه افراد بشر آزاد به دنیا آمده ‏از نظر منزلت و حقوق یکسان بوده و بدون هیچ گونه تمایزی، از جمله ‏تمایزات مبتنی بر جنسیت، حق دارند که از کلیه حقوق و آزادی‌های ‏مندرج در این اعلامیه بهره‌مند شوند.‏

با عنایت به این که دول عضو میثاق‌های بین‌المللی حقوق بشر متعهد ‏به تضمین حقوق برابر زنان و مردان در بهره‌مندی از کلیه حقوق ‏اساسی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی می‌باشند. ‏

با در نظر گرفتن کنوانسیون‌‌های بین‌المللی که تحت نظر سازمان ملل ‏متحد و کارگزاری‌های تخصصی به منظور تساوی حقوق زنان و مردان ‏منعقد گردیده‌اند. ‏

با عنایت به قطع‌نامه‌ها، اعلامیه‌ها و توصیه‌هایی که توسط ملل متحد ‏و کارگزاری‌های تخصصی برای پیشبرد تساوی حقوق زنان و مردان ‏تصویب شده است. ‏

با نگرانی از این که علی‌رغم این اسناد متعدد، تبعیضات علیه زنان ‏هم‌چنان به طور گسترده ادامه دارد. ‏

با یادآوری این که تبعیضات علیه زنان ناقض اصول برابری حقوق و ‏احترام به شخصیت بشر می‌باشد و مانع شرکت زنان در شرایط ‏مساوی با مردان در زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ‏کشور و نیز گسترش سعادت جامعه و خانواده شده و شکوفایی کامل ‏قابلیت‌ها و استعدادهای زنان در خدمت به کشور و بشریت را دشوارتر ‏می‌نماید. ‏

با نگرانی از این که زنان در شرایط فقر و تنگدستی حداقل امکان ‏دسترسی را به مواد غذایی، بهداشت، تحصیلات آموزش و امکانات ‏اشتغال و سایر نیازها دارند. ‏

با اعتقاد بر این که تشکیل نظام نوین اقتصاد بین‌الملل بر اساس ‏مساوات و عدالت در تحقق پیشبرد برابری بین مردان و زنان نقش ‏مهمی را ایفا می‌نماید. ‏

با تأکید بر این که ریشه‌کن کردن آپارتاید، اشکال مختلف نژادپرستی، ‏تبعیض نژادی، استعمار، استعمار نو، تجاوز، اشغال و سلطه‌ و دخالت ‏خارجی در امور دولت‌ها لازمه تحقق کامل حقوق مردان و زنان ‏می‌باشد. ‏

با تأیید بر این که تحکیم صلح و امنیت بین‌المللی، تشنج‌زدایی ‏بین‌المللی، همکاری‌های متقابل دول صرف نظر از نظام‌های اجتماعی ‏و اقتصادی آنان، خلع سلاح کامل و به ویژه خلع سلاح اتمی تحت ‏نظارت و کنترل دقیق و مؤثر بین‌المللی، تأکید بر اصول عدالت، مساوات ‏و منافع متقابل در روابط بین کشورها و احقاق حق مردم تحت سلطه ‏استعمار و بیگانه و اشغال خارجی به دستیابی به حق تعیین ‏سرنوشت و استقلال و همچنین احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ‏ارضی باعث توسعه و پیشرفت اجتماعی خواهد شد و در نتیجه به ‏دستیابی به مساوات کامل بین مردان و زنان کمک خواهد کرد. ‏

با اعتقاد بر این که توسعه تمام و کامل یک کشور، رفاه جهانی و ‏برقراری صلح مستلزم شرکت یک‌پارچه زنان در تمام زمینه‌ها در شرایط ‏مساوی با مردان است. ‏

با در نظر گرفتن سهم عمده زنان در تحقق رفاه خانواده و پیشرفت ‏جامعه،‌که تا کنون کاملاً شناسایی نشده است، اهمیت اجتماعی ‏مادی و نقش مادری و نقش والدین در خانواده و در تربیت کودکان، و با ‏آگاهی از این که نقش زنان در تولید مثل نباید اساس تبعیض بوده بلکه ‏تربیت کودکان نیازمند تقسیم مسئولیت بین زن و مرد و جامعه بطور ‏کلی می‌باشد. ‏

با اطلاع از این که تغییر در نقش سنتی مردان و زنان در جامعه و ‏خانواده برای دست‌یابی به مساوات کامل بین زنان در جامعه و خانواده ‏برای دست‌یابی به مساوات کامل بین زنان و مردان ضروری است. ‏

با عزم بر اجرای اصول مندرج در اعلامیه رفع تبعیض علیه زنان و در این ‏راستا اتخاذ اقدامات ضروری برای از میان برداشتن این گونه تبعیض‌ها ‏در کلیه اشکال و صور آن، به شرح ذیل توافق کردند:

 

بخش اول

 ماده 1‏

 عبارت «تبعیض علیه زنان» در این کنوانسیون به هر گونه تمایز، ‏استثناء (محرومیت) یا محدودیت بر اساس جنسیت که نتیجه و هدف ‏آن خدشه‌دار کردن یا لغو شناسایی، بهره‌مندی یا اعمال حقوق بشر و ‏آزادی‌های اساسی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ‏فرهنگی، مدنی و یا هر زمینة دیگر توسط زنان صرف نظر از وضعیت ‏زناشویی ایشان و بر اساس تساوی میان زنان و مردان، اطلاق ‏می‌گردد. ‏

 ماده 2‏

 دول عضو، هر گونه تبعیض علیه زنان را محکوم کرده، موافقت ‏می‌نمایند که بدون درنگ سیاست رفع تبعیض از زنان را با کلیة ‏ابزارهای مناسب دنبال نموده و با این هدف موارد زیر را متعهد ‏می‌شوند: ‏

الف. گنجاندن اصل مساوات میان زنان و مردان در قانون اساسی یا ‏سایر قوانین مربوطة هر کشور، چنان چه تا کنون منظور نشده باشد، و ‏تضمین تحقق عملی این اصل به وسیلة وضع قانون یا سایر طرق ‏مناسب دیگر؛

ب. تصویب قوانین مناسب و یا اقدامات دیگر، از جمله مجازات در صورت ‏اقتضاء به منظور رفع تبعیض از زنان؛

ج. برقراری حمایت قانون از حقوق زنان بر مبنای برابری با مردان و ‏حصول اطمینان از حمایت مؤثر از زنان در مقابل هر گونه اقدام ‏تبعیض‌آمیز از طریق مراجع قضایی ذی‌صلاح ملی و سایر مؤسسات ‏دولتی؛

د. خودداری از انجام هرگونه عمل و حرکت تبعیض‌‌آمیز علیه زنان و ‏تضمین رعایت این تعهدات توسط مراجع و مؤسسات دولتی؛ ‏

هـ. اتخاذ کلیة اقدامات مناسب جهت رفع تبعیض از زنان توسط هر ‏شخص، سازمان، و یا شرکت‌های خصوصی؛

و. اتخاذ تدابیر لازم از جمله وضع قوانین به منظور اصلاح یا نسخ ‏قوانین، مقررات، عرف یا روش‌های موجود که نسبت به زنان ‏تبعیض‌آمیزند؛

ز. فسخ کلیة مقررات کیفری ملی که موجب تبعیض نسبت به زنان ‏می‌شود. ‏

 ماده 3‏

 دول عضو باید در تمام زمینه‌ها به ویژه زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، ‏اقتصادی و فرهنگی کلیة اقدامات مناسب از جمله وضع قوانین را برای ‏تضمین توسعه و پیشرفت کامل زنان و نیز بهره‌مندی آنان از حقوق ‏بشر و آزادی‌های اساسی بر مبنای مساوات با مردان به عمل آورند. ‏

 ماده 4‏

 ‏1. اتخاذ تدابیر ویژه موقتی توسط دول عضو که هدف آن تسریع در ‏برقراری مساوات بین مردان و زنان است نباید به عنوان «تبعیض» به ‏صورتی که در این کنوانسیون تعریف شده است، تلقی گردد. و بدون ‏این که این اقدامات منجر به حفظ معیارهای نابرابر و مجزا گردد، پس از ‏تحقق رفتار و فرصت‌های برابر متوقف خواهد شد. ‏

‏2. اتخاذ تدابیر ویژه توسط دول عضو از جمله اقداماتی که در این ‏کنوانسیون برای حمایت از مادری منظور شده است، تبعیض‌آمیز تلقی ‏نخواهد شد. ‏

 ماده 5‏

 دول عضو کلیه اقدامات مناسب در زمینه‌های زیر را به عمل می‌آورد: ‏

الف. تعدیل الگوهای اجتماعی و فرهنگی رفتاری مردان و زنان به ‏منظور از میان برداشتن تعصبات و کلیة روش‌های سنتی و غیره که بر ‏تفکر پست‌نگری یا برترنگری هر یک از دو جنس و یا تداوم نقش‌های ‏کلیشه‌ای برای مردان و زنان استوار باشد؛ ‏

ب. حصول اطمینان از اینکه آموزش خانواده شامل درک صحیح از ‏وضعیت مادری به عنوان یک وظیفه اجتماعی و شناسایی مسئولیت ‏مشترک زنان و مردان در پرورش و تربیت کودکان خود باشد. با این ‏استنباط که منافع کودکان در تمام موارد در اولویت قرار گیرد. ‏

 ماده 6 ‏

 دول عضو کلیة اقدامات مقتضی از جمله وضع قوانین را به منظور ‏جلوگیری از حمل و نقل غیرقانونی و بهر‌ه‌بری از روسپی‌گری زنان به ‏عمل خواهند آورد.‏

 بخش دوم

 ماده 7‏

 ‏ دول عضو برای رفع تبعیض از زنان در حیات سیاسی و اجتماعی ‏کشور کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد، به ویژه حقوق زیر ‏را در شرایط مساوی با مردان برای زنان تضمین خواهند کرد: ‏

الف. رأی دادن در کلیة انتخابات و همه‌پرسی‌های عمومی و داشتن ‏شرایط نامزدی در همه اجتماعات منتخب عمومی؛

ب. مشارکت در تعیین سیاست دولت و اجرای آن و انتصاب به ‏سمت‌های دولتی و انسجام کلیه مسئولیت‌های دولتی در تمام ‏سطوح دولت؛

ج. شرکت در سازمان‌ها و انجمن‌های غیردولتی مرتبط با حیات ‏سیاسی و اجتماعی کشور.‏

 

ماده 8‏

 دول عضو اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد تا بدون هیچ گونه ‏تبعیض و در شرایط مساوی با مردان این فرصت به زنان داده شود که ‏به عنوان نماینده دولت خود در سطح بین‌المللی عمل نموده و در ‏فعالیت سازمان‌های بین‌المللی نقش داشته باشند. ‏

 ماده 9‏

 ‏1. دول عضو در مورد کسب، تغییر یا حفظ تابعیت، حقوقی مساوی با ‏مردان به زنان اعطا خواهند کرد. دولت‌ها به ویژه تضمین می‌کنند که ‏ازدواج با فرد خارجی یا تغییر تابعیت شوهر در طی دوران ازدواج خود به ‏خود باعث تغییر تابعیت زن، بی‌وطن شدن یا تحمیل تابعیت شوهر به ‏وی نگردد. ‏

‏2. دول عضو به زنان و مردان در مورد تابعیت فرزندانشان حقوق ‏مساوی اعطا خواهند کرد. ‏

 بخش سوم

 ماده 10‏

 دول عضو به منظور تضمین حقوق مساوی زنان با مردان در زمینة ‏آموزش و پرورش هر گونه اقدامی برای رفع تبعیض از زنان به عمل ‏خواهند آورد. به ویژه بر اساس مساوات بین زنان و مردان موارد زیر را ‏تضمین خواهند کرد: ‏

الف. شرایط یکسان در زمینه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، و برای ‏دسترسی به آموزش و دریافت دانش‌نامه در انواع مختلف مؤسسات ‏آموزشی در مناطق شهری و روستایی، این تساوی باید در آموزش ‏پیش‌مدرسه‌ای، آموزش عمومی، حرفه‌ای و آموزش عالی فنی و نیز ‏دوره‌های حرفه‌ای مختلف تضمین شود؛

ب. دسترسی به برنامه درسی یکسان، امتحانات یکسان، معلمین ‏دارای مهارت‌ها و صلاحیت‌های هم‌طراز و محل‌ها و امکانات آموزشی با ‏کیفیت برابر؛

ج. از بین بردن هر گونه مفهوم کلیشه‌ای از نقش زنان و مردان در کلیه ‏سطوح و در اشکال مختلف از طریق تشویق به آموزش مختلط و سایر ‏انواع روش‌های آموزشی که نیل به این هدف را ممکن می‌سازد و به ‏ویژه برنامه‌های آموزشی مدارس و تطبیق دادن روش‌های آموزشی؛

د. ایجاد فرصت‌های یکسان جهت بهره‌مندی از بورس‌ها و سایر مزایای ‏تحصیلی؛

هـ. امکانات مشابه جهت دستیابی به برنامه‌های مربوط به ادامه ‏تحصیلات، از جمله برنامه‌های عملی سواد‌آموزی بزرگسالان به ویژه ‏برنامه‌هایی که با حذف کاهش هر چه سریع‌تر شکاف آموزشی موجود ‏بین زنان و مردان تدوین یافته‌اند؛

و. کاهش درصد دانش‌آموزان دختر که ترک تحصیل می‌کنند و تنظیم ‏برنامه‌هایی برای دختران و زنانی که تحصیل زودرس داشته‌اند؛

ز. امکانات یکسان برای شرکت فعال زنان در ورزش و تربیت بدنی؛

ح. دسترسی به اطلاعات آموزشی مشخص که سلامتی و تندرستی ‏خانواده را تضمین می‌نمایند، از جمله اطلاعات و راهنمایی در مورد ‏تنظیم خانواده ‏

الف. بند الف، برخورداری از شرایط یکسان در آموزش و دریافت ‏دانش‌نامه در کلیه مؤسسات و دوره‌های آموزشی. ‏

الف. شرایط یکسان در زمینه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، و برای ‏دسترسی به آموزش و دریافت دانش‌نامه در انواع مختلف مؤسسات ‏آموزشی در مناطق شهری و رستایی، این تساوی باید در آموزش ‏عمومی، فنی و حرفه‌ای و آموزش عالی فنی و نیز دوره‌های حرفه‌ای ‏مختلف تضمین شود.

 ‏ماده 11‏

 ‏1. دول عضو کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد تا هر گونه ‏تبعیض علیه زنان در اشتغال از بین برود و براساس اصل تساوی زنان و ‏مردان، حقوق مشابه برای آن‌ها تضمین شود، به ویژه در موارد زیر: ‏

الف. حق اشتغال به کار به عنوان حق لاینفک تمام افراد بشر. ‏

ب. حق استفاده از فرصت‌های استخدامی یکسان، از جمله اعمال ‏ضوابط یکسان برای استخدام.‏

ج. حق انتخاب آزادانه حرفه و پیشه، حق برخورداری از ارتقای مقام، ‏حق برخورداری از امنیت شغلی و تمام امتیازات و شرایط شغلی و ‏حق استفاده از دوره‌های آموزش حرفه‌ای و بازآموزی از جمله کارآموزی ‏و شرکت در دوره‌های آموزش حرفه‌ای پیشرفته و آموزش مرحله‌ای.‏

د. حق دریافت دستمزد برابر و نیز استفاده از مزایا و حق برخورداری از ‏رفتار یکسان در مشاغلی که دارای ارزش برابر است و هم‌چنین ‏قضاوت یکسان در ارزیابی کیفیت کار مشابه. ‏

هـ. حق استفاده از بیمه‌های اجتماعی به ویژه در دوران پیری و در ‏سایر موارد از کار افتادگی و نیز حق استفاده از مرخصی استحقاقی. ‏

و. حق حفظ سلامتی و رعایت ایمنی در محیط کار، از جمله حمایت از ‏وظیفه تولید مثل. ‏

‏2. به منظور جلوگیری از اعمال تبعیض‌ها علیه زنان بر پایه‌ ازدواج یا ‏مادری (بارداری) و تضمین حق مؤثر آنان جهت کار،‌دول عضو اقدامات ‏زیر را به عمل خواهند آورد: ‏

الف. ممنوعیت اخراج به دلیل بارداری یا مرخصی زایمان و تبعیض در ‏اخراج بر اساس وضعیت زناشویی و اعمال مجازات‌های قانونی ‏بدین‌منظور.‏

ب. صدور اجازه مرخصی زایمان با حقوق یا مزایای اجتماعی مشابه ‏بدون از دست دادن شغل قبلی، ارشدیت یا مزایای اجتماعی. ‏

ج. تشویق به ارائه خدمات حمایتی اجتماعی لازم به نحوی که والدین ‏را قادر نماید تعهدات خانوادگی را با مسئولیت‌های شغلی و مشارکت ‏در زندگی اجتماعی هماهنگ سازند، به خصوص از طریق ایجاد و ‏توسعه شبکه تسهیلاتی برای مراقبت از کودکان. ‏

د. برقراری حمایت خاص از زنان هنگام بارداری در انواع مشاغلی که ‏برای آنان زیان‌آور محسوب می‌گردد. ‏

‏3. قوانین حمایت کننده ذکر شده در این ماده به طور متناوب هم‌گام با ‏پیشرفت اطلاعات و دانش‌های علمی و تکنولوژیکی باید مورد بررسی ‏قرار گیرد و در صورت لزوم بازنگری، لغو یا تمدید شوند.

 ‏ماده12‏

 ‏1. دول عضو برای رفع تبعیض از زنان در زمینه مراقبت بهداشتی آنان ‏کلیه اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد تا دسترسی به خدمات ‏بهداشتی از جمله خدماتی که به تنظیم خانواده مربوط می‌شود ‏براساس رعایت مساوات بین مردان و زنان تضمین شود. ‏

‏2. دول عضو صرف نظر از مفاد بند 1 این ماده ارائه خدمات مناسب در ‏ارتباط با بارداری، بستری برای زایمان و دوران پس از زایمان را تضمین ‏خواهند کرد و در موارد لازم خدمات رایگان و نیز تغذیه کافی در دوران ‏بارداری و دوران شیردهی در اختیار آنان قرار خواهند داد.

 ماده 13‏

 دول عضو کلیه اقدامات مقتضی را به منظور رفع تبعیض از زنان در سایر ‏زمینه‌های حیات اقتصادی و اجتماعی به عمل خواهند آورد تا حقوق ‏یکسان به ویژه در زمینه‌های زیر براساس برابری مردان و زنان تضمین ‏شود: ‏

الف. حق استفاده از مزایای خانوادگی؛

ب. حق استفاده از وام‌های بانکی، رهن و سایر اشکال اعتبارات ‏مالی؛

ج. حق شرکت در فعالیت‌های تفریحی، ورزشی و کلیه زمینه‌های ‏حیات فرهنگی. ‏

 ماده 14‏

 ‏1. دول عضو مشکلات خاص زنان روستایی را مد نظر قرار داده و به ‏نقش مهمی که این زنان در جهت حیات اقتصادی خانواده‌های خود از ‏جمله کار در بخش‌های غیرمالی اقتصاد به عهده دارند،‌توجه خاص ‏مبذول خواهند داشت و کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد ‏تا مفاد این کنوانسیون نسبت به زنان در مناطق روستایی اجرا گردد. ‏

‏2. دول عضو کلیه اقدمات مقتضی را جهت رفع تبعیض از زنان در ‏مناطق روستایی به عمل خواهند آورد تا این زنان براساس تساوی ‏مردان و زنان در برنامه‌های عمرانی و روستایی شرکت نموده و از آن ‏بهره‌مند گردند و به خصوص از حقوق زیر برخوردار شوند:‏

الف. شرکت در تدوین و اجرای برنامه‌های عمرانی در کلیه سطوح؛ ‏

ب. دسترسی به تسهیلات بهداشتی کافی از جمله از اطلاعات، ‏مشاوره و خدمات تنظیم خانواده؛

ج. استفاده از انواع دوره‌ها و برنامه‌های تأمین اجتماعی؛

د. استفاده از انواع دوره‌ها و برنامه‌های آموزشی رسمی و غیر ‏رسمی از جمله سوادآموزی عملی و نیز بهره‌مندی از خدمات محلی و ‏فوق‌العاده به منظور بالا بردن کارایی فنی آنان؛

هـ . تشکیل گروه‌ها و تعاونی‌های خودیاری به منظور به دست آوردن ‏امکان دست‌یابی مساوی به فرصت‌های اقتصادی از طریق اشتغال یا ‏خود اشتغالی؛

و. شرکت در کلیه فعالیت‌های محلی؛

ز. دسترسی به وام‌ها و اعتبارات کشاورزی، تسهیلات بازاریابی، ‏تکنولوژی مناسب و استفاده یکسان از زمین و برخورداری از رفتار ‏مساوی در چارچوب اصلاحات ارضی و روستایی و نیز در برنامه‌های ‏جایگزینی زمین؛ ‏

ح. بهره‌مندی از شرایط زندگی مناسب، به ویژه مسکن، بهداشت، آب ‏و برق، ارتباطات‌و حمل و نقل.‏

 

 بخش چهارم

 ماده 15‏

 ‏1. دول عضو به زنان حقوق مساوی با مردان در برابر قانون اعطا ‏می‌کند. ‏

‏2. دول عضو در امور مدنی به زنان اختیارات و امکانات قانونی دقیقاً ‏یکسان با مردان و نیز شرایط مساوی برای بهره‌برداری از این اختیارات ‏و امکانات اعطا خواهند کرد. دول عضو برای انعقاد قرارداد و اداره املاک ‏برای زنان حقوقی برابر با مردان قائل شده و با ایشان در کلیه مراحل ‏دادرسی در دادگاه‌ها و مراجع قضائی به صورت یکسان رفتار خواهند ‏کرد. ‏

‏3. دول عضو موافقت می‌نمایند که کلیه قراردادها و سایر اسناد ‏خصوصی از هر نوع که دارای اثر قانونی بوده در جهت محدوده کردن ‏امکانات قانونی زنان باشد. کان لم یکن تلقی گردد.‏

‏4. دول عضو به زنان و مردان حقوقی یکسان در برابر قانون مربوط به ‏تردد افراد و آزادی انتخاب مسکن و اقامتگاه اعطا خواهند کرد. ‏

ماده 16

 دول عضو به منظور رفع تبعیض از زنان در کلیة امور مربوط به ازدواج و ‏روابط خانوادگی کلیة اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد و به ویژه ‏بر اساس تساوی مردان و زنان موارد ذیل را تضمین خواهند کرد: ‏

الف. حق یکسان برای ورود به ازدواج؛

ب. حق یکسان در انتخاب آزادانة همسر و صورت گرفتن ازدواج تنها با ‏رضایت کامل و آزادانة دو طرف ازدواج؛

ج. حقوق و مسئولیت‌های یکسان در طی دوران زناشوئی و به هنگام ‏جدایی؛ ‏

د. حقوق و مسئولیت‌یکسان به عنوان والدین، صرف نظر از وضع روابط ‏زناشویی، در مسائلی که به فرزندان آنان مربوط می‌شود؛ در کلیه ‏موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار خواهد بود؛

هـ . حقوق یکسان در مورد تصمیم‌گیری آزادانه و مسئولانه نسبت به ‏تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دسترسی به اطلاعات، آموزش ‏و ابزار لازم که قدرت بهره‌مندی از این حقوق را به ایشان می‌دهد؛

و. حقوق و مسئولیت‌های یکسان در مورد قیمومیت، حضانت، ‏سرپرستی و به فرزند گرفتن کودکان و یا موارد مشابه با این مفاهیم ‏در حقوق ملی، در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار خواهد ‏بود؛

ز. حقوق فردی یکسان به عنوان شوهر وزن من جمله حق انتخاب نام ‏خانوادگی، شغل و حرفه؛ ‏

ح. حقوق یکسان برای زوجین نسبت به مالکیت، حق اکتساب، ‏مدیریت، سرپرستی، بهره‌مندی و انتقال ملک اعم از این که رایگان ‏باشد و یا هزینه‌ای در برداشته باشد. ‏

‏2. نامزدی و ازدواج کودک هیچ اثر قانونی ندارد و کلیه اقدامات ضروری ‏من جمله وضع قانون برای تعیین حداقل سن ازدواج و اجباری کردن ‏ثبت ازواج در دفاتر رسمی می‌بایست به عمل آید. ‏

 

 بخش پنجم

 ماده 17‏

 1. به منظور بررسی پیشرفت حاصله در اجرای مفاد این کنوانسیون ‏کمیته رفع تبعیض علیه زنان ( که من بعد از آن به عنوان کمیته یاد ‏خواهد شد) شامل هجده نفر در زمان لازم‌الاجراء شدن و پس از ‏تصویب با پیوستن سی و پنجمین کشور عضو، بیست و سه نفر از ‏خبرگان دارای شهرت اخلاقی والا و صلاحیت در زمینه‌های مربوط به ‏کنوانسیون تشکیل می‌شود. این خبرگان توسط دول عضو از میان اتباع ‏کشورهایشان انتخاب می‌شوند و در صلاحیت شخصی خود خدمت ‏می‌کنند. در انتخاب این اشخاص به توزیع عادلانه جغرایایی و به حضور ‏اشکال مختلف تمدن و نظام‌های عمده حقوق توجه می‌شود. ‏

‏2. اعضای کمیته با رأی مخفی و از فهرست افرادی که توسط دول ‏عضو نامزد شده‌اند، انتخاب می‌شوند؛ هر دولت عضو می‌تواند یک نفر ‏از اتباع خود را نامزد نماید. ‏

‏3. نخستین انتخابات شش ماه پس از لازم‌الجراء شدن این کنوانسیون ‏برگزار خواهد شد. حداقل سه ماه قبل از تاریخ هر انتخابات دبیرکل ‏ملل متحد طی نامه‌ای از دول عضو می‌خواهد تا ظرف دو ماه ‏نامزدهای خود را معرفی کنند. ‏

دبیر کل فهرست اسامی نامزدها را به ترتیب حروف الفبا و با ذکر ‏کشور نامزدکننده هر یک تهیه و برای دول عضو ارسال خواهد داشت. ‏

‏4. انتخابات اعضای کمیته در جلسه دول عضو که توسط دبیرکل در مقر ‏ملل متحد برگزار خواهد شد، انجام می‌شود در این جلسه، که حد ‏نصاب تشکیل آن حضور دو سوم دول عضو می‌باشد، اشخاص انتخاب ‏شده برای عضویت در کمیته آن دسته از نامزدهایی خواهند بود که ‏بیشترین تعداد آراء و همزمان اکثریت مطلق آراء نمایندگان عضو حاضر و ‏رأی دهنده در جلسه را به دست آورند. ‏

‏5. اعضای کمیته برای یک دوره چهار ساله انتخاب می‌شوند. لکن دورة ‏عضویت 9 نفر از اعضای منتخب در اولین انتخاب در پایان دو سال به ‏اتمام می‌رسد. بلافاصله پس از اولین انتخابات اسامی این 9 عضو به ‏قید قرعه توسط رئیس کمیته انتخاب خواهد شد. ‏

‏6. انتخاب 5 عضو دیگر کمیته مطابق با بندهای 2، 3 و 4 این ماده و به ‏دنبال سی و پنجمین تصویب یا الحاق صورت خواهد گرفت. دورة ‏عضویت دو نفر از اعضای فوق در پایان دو سال خاتمه خواهد یافت و ‏اسامی دو نفر به قید فرعه توسط رئیس کمیته انتخاب خواهد شد. ‏

‏7. به منظور اشغال پستهای خالی احتمالی، دولتی که فعالیت ‏خبره‌اش به عنوان عضو کمیته متوقف شده است، خبره دیگری را از ‏بین اتباع خود برای عضویت در کمیته مشروط به تأیید کمیته، انتخاب ‏خواهد کرد. ‏

‏8. اعضای کمیته با تأیید مجمع عمومی و بر طبق ضوابط و شرایطی ‏که آن مجمع مقرر می‌دارد و با در نظر گرفتن اهمیت مسئولیت‌های ‏کمیته از سازمان ملل متحد مقرری دریافت خواهند کرد. ‏

‏9. دبیرکل ملل متحد تسهیلات و کارمندان لازم را به منظور تحقق و ‏انجام مؤثر وظایف کمیته در چارچوب این کنوانسیون تأمین خواهد نمود. ‏

 ماده 18 ‏

 ‏1. دول عضو متعهد می‌شوند گزارشی برای بررسی کمیته در مورد ‏اقدامات تقنینی، قضایی و اجرائی و سایر اقدامات متخذه در راستای ‏اجرای مفاد این کنوانسیون و پیشرفت‌های حاصله در این رابطه به ‏دبیرکل ملل متحد ارائه کنند: ‏

الف. یک سال پس از لازم‌الاجراء شدن کنوانسیون برای آن دولت؛ ‏

ب. پس از آن حداقل هر چهار سال یک بار و علاوه بر آن هر زمانی که ‏کمیته درخواست‌کند؛. ‏

‏2. این گزارشات می‌تواند مبین عوامل و مشکلاتی که بر میزان اجرای ‏تعهدات تحت این کنوانسیون اثر می‌گذارد باشد. ‏

 ماده 20 ‏

 ‏1. کمیته به منظور بررسی گزارشاتی که مطابق با ماده 18 این ‏کنوانسیون ارائه شده هر ساله به مدتی که از دو هفته تجاوز نکند ‏تشکیل جلسه خواهد داد. ‏

‏2. جلسه کمیته معمولاً در مقر سازمان ملل متحد یا در هر محل ‏مناسب دیگری که به تصمیم کمیته تعیین می‌شود برگزار خواهد شد. ‏

 ماده 21

‏کمیته همه ساله از طریق شورای اقتصادی و اجتماعی گزارشی در ‏مورد فعالیت‌های خود به مجمع عمومی تسلیم می‌نماید و می‌تواند بر ‏اساس گزارشات کلی و اطلاعات واصله از دول عضو پیشنهادات و ‏توصیه‌های کلی ارائه دهد و این پیشنهادات و توصیه‌های کلی همراه ‏با نظرات احتمالی دول عضو در گزارش کمیته درج می‌گردد. ‏

‏2. دبیر کل ملل متحد گزارشات کمیته را جهت اطلاع به کمیسیون ‏مقام زن ارسال می‌نماید. ‏

 ماده 22‏

 مؤسسات تخصصی مجاز خواهند بود که از طریق نمایندگان‌شان ‏اجرای موادی از پیمان‌نامة حاضر را که در حوزه فعالیت‌های آن‌ها جای ‏می‌گیرند مورد بررسی قرار دهند. کمیته ممکن است از مؤسسات ‏تخصصی دعوت کند تا گزارش‌هایی درباره نحوة اجرای پیمان‌نامه در ‏زمینه‌هایی که به حوزة فعالیت‌ آن‌ها مربوط می‌شود ارائه نمایند. ‏

 

بخش ششم

 ماده 23‏

 هیچ چیز در این کنوانسیون بر مقرراتی که برای دست‌یای زنان و مردان ‏برابری مفیدتر و مؤثر وجود دارد تأثیر نخواهد گذاشت؛ این مقررات ‏می‌تواند شامل موارد زیر باشد: ‏

الف. قوانین یک دولت عضو؛ یا ‏

ب. هر کنوانسیون، پیمان یا موافقت‌نامه‌های بین‌المللی دیگری که ‏برای آن دولت لازم‌الاجراء است. ‏

 ماده 24‏

 دول عضو متعهد می‌گردند کلیه اقدامات لازم در سطح ملی را که ‏هدف از آن تحقق کامل حقوق به رسمیت شناخته شده در این ‏کنوانسیون می‌باشد، به عمل آورند. ‏

 ماده 25 ‏

 ‏1. این کنوانسیون برای امضای کلیه دول مفتوح می‌باشد. ‏

‏2. دبیر کل ملل متحد به عنوان امین این کنوانسیون تعیین می‌شود. ‏

‏3. تصویب این کنوانسیون منوط به طی مراحل تصویب قانونی است. ‏اسناد تصویب نزد دبیر کل ملل متحد به امانت گذارده خواهد شد. ‏

‏4. این کنوانسیون جهت الحاق کلیه دول مفتوح می‌باشد. الحاق با ‏سپردن سند الحاق به دبیرکل ملل متحد محقق می‌شود. ‏

 ماده 26‏

 ‏1. دول عضو می‌توانند در هر زمان طی نامه‌ای خطاب به دبیر کل ملل ‏متحد درخواست تجدید نظر در این کنوانسیون را نمایند. ‏

‏2. مجمع عمومی ملل متحد مورد اقدامات احتمالی بعدی در مورد ‏چنین درخواستی تصمیم خواهد گرفت.

 ‏ماده 27 ‏

 ‏1. این کنوانسیون سی روز پس از تاریخی که بیستمین سند تصویب ‏یا الحاق آن نزد دبیرکل ملل متحد به امانت گذارده شد، لازم‌الاجرا ‏می‌گردد. ‏

‏2. پس از به ودیعه سپردن بیستمین سند تصویب یا الحاق، برای هر ‏دولتی که این کنوانسیون را تصویب می‌کند یا به آن ملحق می‌گردد، ‏کنوانسیون مذکور از سی‌امین روز تاریخی که سند تصویب یا الحاق آن ‏دولت به امانت گذارده شده لازم‌الاجراء می‌گردد. ‏

 ماده 28 ‏

 ‏1. دبیر کل متن تحفظ کشورها، در هنگام تصویب یا الحاق را دریافت و ‏آن را میان کلیه دول توزیع می‌نماید. ‏

‏2. تحفظاتی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد پذیرفته ‏نخواهد شد.‏

‏3. تحفظات از طریق تسلیم یادداشتی به دبیر کل ملل متحد در هر ‏زمان قابل پس گرفتن است. نامبرده همه دولت‌ها را از این موضوع ‏مطلع خواهد کرد. لغو تحفظ از روزی که یادداشت دریافت شود معتبر ‏است.

 ماده 29‏

 ‏1. هر گونه اختلاف در تفسیر یا اجرای این کنوانسیون بین دو یا چند ‏دولت عضو که از طریق مذاکره حل نگردد بنا به تقاضای یکی از طرفین ‏به داوری ارجاع می‌گردد. چنانچه ظرف شش ماه از تاریخ درخواست ‏داوری، طرفین در مورد نحوه و تشکیلات داوری به توافق نرسند، یکی ‏از طرفین می‌تواند خواستار ارجاع موضوع به دیوان بین‌المللی ‏دادگستری مطابق با اساسنامه دیوان گردد.‏

‏2. هر دولت عضو می‌تواند به هنگام امضاء یا تصویب این کنوانسیون یا ‏الحاق به آن اعلام کند که خود را موظف به اجرای بند یک این ماده ‏نمی‌داند. دول عضو دیگر در قبال دولتی که به بند یک ماده اعلام تحفظ ‏نموده است ملزم به اجرای بند یک نمی‌باشند. ‏

‏3. هر دولت عضوی که بر طبق بند 2 این ماده اعلام تحفظ نموده باشد ‏می‌تواند در هر زمان از تحفظ خود از طریق اعلام رسمی به دبیرکل ‏متحد صرف نظر نماید. ‏

 ماده 30

 ‏این کنوانسیون متون عربی، چینی، انگلیسی، فرانسه، روسی و ‏اسپانیولی آن دارای اعتبار یکسان می‌باشند، نزد دبیرکل ملل متحد به ‏امانت گذارده می‌شود. ‏

 

  • ابراهیم اخلاقی

قانون شوراهای ولایتی

ابراهیم اخلاقی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ

قانون شوراهای ولایتی

فصل اول 
احکام عمومی 

ماده اول: 

این قانون به تاسی از احکام مندرج مواد یکصد و سی و هشتم و یکصد و سی و نهم قانون اساسی افغانستان به منظور تنظیم فعالیت های شوراهای ولایتی و سایر امور مربوط به آن، وضع گردیده است. 

هدف 

ماده دوم: 

شورای ولایتی به حیث یک مجمع انتخابی به هدف ایجاد ساختاری که مشارکت و سهم گیری مردم و نهادهای جامعه مدنی را با ادارات دولتی در سطح ولایت تامین و ادارات ولایتی را در امور مربوط مشوره دهد، فعالیت می نماید. 

سلوک عضو شورای ولایتی 

ماده سوم: 

عضو شورای ولایتی در اجرای وظایف خویش از ساکنین محل نمایندگی نموده، منافع علیا افغانستان را در نظر گرفته، صداقت، امانت داری و بی طرفی را معیار عمل قرار داده، نزد مردم خود را مسئول پنداشته و نظر سایر اعضای شورا را احترام می نماید. 

عضو شورای ولایتی بدون تبعیض و ملحوظات قومی، دینی، مذهبی، لسانی، جنسی و معلولیت، سلوک خویش را عیار نموده از قانون حمایت و با نظر داشت اعتمادی که از طرف مردم به آنها شده است، عمل می نماید. 

فصل دوم 

وظایف و صلاحیت های شورای ولایتی 

ماده چهارم: 

شورای ولایتی دارای وظایف و صلاحیت های ذیل می باشد: 

۱. مشارکت در تعیین اهداف انکشافی حکومت در ساحات اقتصادی، اجتماعی، صحت، معارف و بازسازی و سایر امور مروبط به ولایت. 

۲. ارایه مشوره در مورد استفاده موثر از منابع مالی ولایت. 

۳. مشارکت در حل اختلافات و منازعات قومی و محلی از طریق جرگه های اصلاحی. 

۴. ارایه مشوره در مورد طرح پلان انکشافی ولایت و پلان پیش بینی شده قبل از پیشنهاد به حکومت. 

۵. سهمگیری فعال به طرق ممکنه برای از بین بردن رسوم و عنعنات مغیر شریعت اسلامی و قانون (ازدواج های اجباری، بد دادن زنها و امثال آن) و مساعی در تامین حقوق بشر. 

۶. بازدید از محلات سلب آزادی به استیذان مقامات مربوط، تحلیل و ارزیابی عملکردهای مراجع حراست قانون و حقوق و ارایه گزارش در مورد به اداره ولایت. 

۷. سهمگیری موثر و فعال در جلوگیری از زرع کوکنار، تولید، نگهداری و قاچاق مواد مخدر و اعتیاد به آن و استعمال مسکرات از طریق آگاهی دادن از خطرات استعمال مواد مذکور، جلب همکاری مردم و مساعدت با موسساتی که در امور مبارزه علیه مواد مخدر فعالیت می نمایند. 

۸. حصول معلومات در رابطه به اجراآت و پلان کار اداره ولایتی و شعبات مربوط. 

۹. بررسی پلان انکشافی و نحوه مخارج سالانه اداره ولایتی و ارایه گزارش آن به ساکنین ولایت مربوط از طریق رسانه های همگانی. 

۱۰. سهمگیری در حفظ آثار تاریخی و جلوگیری از تخریب، سرقت و قاچاق آن. 

۱۱. مشوره با ساکنین ولایت از طریق جلسات مشورتی عمومی حد اقل هر سه ماه یک بار و با والی و مسئولین ادارات مربوط حد اقل ماه یک بار. 

وظایف روساء و اعضای شورا 

ماده پنجم: 

(۱) روسای شوراهای ولایتی دارای وظایف ذیل می باشند: 

۱. نمایندگی از شورا در سطح ولایت و خارج از آن. 

۲. رهبری جلسات و شورا و ابلاغ مسایل مورد بررسی به اعضا. 

۳. ارایه مشوره ها، تصامیم و مصوبات شورا به ادارات مربوط و حصول اطمینان از اجرای آن. 

(۲) اعضا شورا دارای وظایف ذیل می باشند: 

۱. مفاهمه، تبادل نظر و تعطی افکار با مردم به منظور آگاهی از مشکلات آنها. 

۲. اشتراک در جلسات و سهم گیری در حل مسایلی که در اجلاس شورای مربوط مورد بررسی قرار می گیرد. 

۳. سعی مستمر برای ایجاد اداره سالم و سعی غرض ارتقای ظرفیت های عرضه خدمات با کیفیت و سریع و مبارزه علیه ارتشاء، فساد اداری و سایر نارسایی ها در ادارات مربوط. 

فصل سوم 

اجلاس شوراهای ولایتی 

اولین اجلاس 

ماده ششم: 

شورای ولایتی در اولین اجلاس خود که تحت ریاست مسن ترین عضو شورا دایر می گردد، از بین خویش رییس، معاون و منشی شورا را انتخاب می نماید. 

هر گاه یکی از کاندیدان در مرحله اول به کسب اکثریت کل آرا نایل نگردد، رای گیری برای دور دوم بین دو کاندیدی که بیشترین آرا به بدست آورده اند صورت می گیرد. در این مرحله کاندیدی که بیشترین آرا را بدست آورد، به حیث رییس شورا انتخاب می گردد.

در صورت تساوی آرا در این مرحله مسن ترین کاندید بحیث رییس شورا انتخاب می گردد. 

نصاب جلسات و مصوبات 

ماده هفتم: 

(1) نصاب تدویر جلسات شورای ولایتی حضور حد اقل اکثریت تمام اعضای آن می باشد. 

(2) تصامیم و مصوبات شورا به رای دو ثلث اعضای حاضر در جلسه اتخاذ می گردد. 

علنیت و سری بودن جلسات شورا 

ماده هشتم: 

مجالس شورای ولایتی طور علنی دایر می گردد مگر این که ثلث اعضای شورا سری بودن آن را تقاضا نمایند. 

جلسات 

ماده نهم: 

(1) شورای ولایتی در هر ماه یکبار جلسه می نماید. جلسات فوق العاده شورا به پیشنهاد یک ثلث اعضا یا رییس آن و یا در صورت پیشنهاد والی به رییس شورا و موافقه وی دایر شده می تواند. 

(2) اجلاس شورای ولایتی در مرکز ولایت دایر و گزارش و فعالیت های شورای مربوط در اخیر هر ربع سال از طریق رسانه های همگانی به اطلاع ساکنین محل رسانیده می شود. 

فصل چهارم 

تعلیق و انحلال شورای ولایتی 

حالت تعطیل 

ماده دهم: 

هر گاه مطابق حکم مندرج ماده (۱۴۳) قانون اساسی افغانستان در یک و یا چند ولایت حالت اضطرار اعلان گردد، شورا و یا شوراهای مربوط تعطیل و والی طبق دساتیر و هدایات مقام ریاست جمهوری، تدابیر لازم را جهت اداره امور ولایت اتخاذ و با رفع حالت اضطرار شورا دوباره به فعالیت خود آغاز می نماید. 

حالت انحلال 

ماده یازدهم: 

هر گاه شورای ولایتی مخالف احکام قانون اساسی و این قانون طوری عمل نماید که امن و نظم عامه مورد تهدید واقع گردد، شورا یا شوراها تعلیق و موضوع توسط هیات موظف که از طرف رییس جمهور تعیین می شود بررسی شده و در صورتی که در نتیجه تحقیقات ثابت شود که اعضای شورا از وجایب قانونی خویش تخلف ورزیده اند، بالاثر پیشنهاد هیات و تایید ستره محکمه، رییس جمهور با صدور فرمان، انحلال شورا و انتخابات مجدد را امر می نماید. 

شکایت علیه عضو شورا 

ماده دوازدهم: 

(1) شکایت علیه عضو شورا با ذکر دلایل و مدارک اثباتیه و شهرت شاکی به اداره محل ارایه می گردد، اداره محل بدون ذکر شهرت شاکی، موضوع را به رییس شورای مربوط محول می نماید. 

در صورتی که شکایت متوجه رییس شورا باشد اداره محل شکایت را مستقیما به کمیته ضوابط اخلاقی مندرج ماده چهاردهم این قانون ارایه می دارد. 

(2) هرگاه شکایت وارده ناشی از عدم رعایت مکلفیت های قانونی عضو شورا باشد، رییس شورا موضوع را غرض بررسی و تحقیقات به کمیته ضوابط اخلاقی راجع می نماید، کمیته موضوع را در خلال هفت روز به وی ابلاغ نموده و عضو شورا مکلف است در خلال پانزده روز جواب مقنع ارایه نماید. در صورت عدم ارایه جواب مقنع، حسب احوال به عضو شورا توصیه یا اخطار صادر می گردد. 

ارتکاب جرم 

ماده سیزدهم: 

عضو شورای ولایتی در حالت ارتکاب جرم توسط محکمه ذیصلاح محاکمه شده می تواند. 

کمیته ها 

ماده چهاردهم: 

شورای ولایتی غرض نظارت بر ضوابط اخلاقی اعضای شورا از بین خود کمیته متشکل از سه عضو را ایجاد می نماید و شورای ولایتی عندالضرورت کمیته های دیگری را نیز ایجاد کرده می تواند. 

تعلق کرسی 

ماده پانزدهم: 

در صورت وفات، استعفاء یا عزل عضو شورا و یا مریضی ای که مانع اجرای وظیفه وی شود، کرسی او برای میعاد باقی مانده طبق لست مرتبه کمیسیون مستقل انتخابات به کاندید بعدی دارای بیشترین آرا، از عین جنس تعلق می گیرد. 

امتیازات 

ماده شانزدهم: 

برای اعضای شوراهای ولایتی معاش مناسب مطابق به احکام قانون تعیین می گردد. 

نیازمندی شورا 

ماده هفدهم: 

امور اداری و خدماتی شورا از طریق ولایت مربوط تهیه و تنظیم می گردد. 

فصل پنجم 

احکام متفرقه 
ارایه معلومات 

ماده هجدهم: 

نمایندگی های وزارت ها و ریاست های عمومی مستقل مرکزی موظف اند عندالضرورت معلوماتی را که در موارد مشخص از طرف شورا مطالبه می گردد، حد اکثر الی مدت ده روز در حدود احکام قانون ارایه نمایند. 

همکاری شوراها 

ماده نزدهم: 

موضوعاتی که رسیدگی و حل و فصل آن ایجاب همکاری شوراهای متعدد ولایتی را نماید، صلاحیت رسیدگی آن به هیاتی داگذار می شود که عندالضرورت از طرف شوراهای ولایات ذیدخل تشکیل می گردد. 

ماده بیستم: 

این قانون از تاریخ توشیح نافذ و در جریده رسمی نشر می گردد.

  • ابراهیم اخلاقی

قانون رسانه های همگانی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ب.ظ


قانون رسانه های همگانی افغانستان

 فصل یکم احکام عمومی

 ماده اول:

این قانون به تأسی از حکم ماده سی و چهارم قانون اساسی ورعایت ماده نوزدهم میثاق بین المللی حقوق بشر ، به منظور تأمین حق آزادی فکر و بیان وتنظیم فعالیت رسانه های همگانی در کشور وضع شده است.

 ماده دوم:

اهداف این قانون عبارتند از :

۱- گسترش و حمایت از حق آزادی فکر و بیان ، دفاع از حقوق روزنامه نگاران و تأمین شرایط فعالیت آزاد آنها.

۲- ترویج و توسعه رسانه های همگانی ، آزاد ، مستقل و کثرت گرا.

۳- فراهم کردن زمینه مناسب برای ابراز فکر و احساس اتباع کشورتوسط گفتار ، نوشته ، رسم ، تصویر ، ثبت بر روی نوار ، تمثیل (نمایش)، حرکت وسایر پدیده های علمی ، ادبی ، هنری و چاپ و نشر .

۴- رعایت اصل آزادی بیان ورسانه های همگانی مسجل درمیثاق بین المللی حقوق بشر با نظرداشت احکام دین مبین اسلام.

۵- کمک به منظور رشد سالم رسانه های همگانی به نحوی که بتواند وسیله موثر نشر ثقافت درکشور شود ، آراء عموم را به طور صادقانه وسودمند به جامعه منعکس کند .

 ماده سوم :

اصطلاحات آتی در این قانون دارای مفاهیم زیر است:

۱- رسانه : وسیله انتقال معلومات با استفاده از وسایل ذیل می باشد:

- وسایل بصری : رسم ، عکس ، پست کارت و پوستر.

- وسایل سمعی و بصری : رادیو ، تلویزیون ، شبکه کیبلی و موبایل تصویری.

- وسایل اطلاعاتی : آژانس های اطلاعاتی و مطبوعاتی.

۲- مطبوعات : آن حروف و اشکال چاپ شده ای است که مطالب یا صورتی را افاده نموده و شامل تمام وسایل ارتباط همگانی مانند روزنامه ، جریده ، مجله ، رساله ، کتاب ، موعظه ، خطابه و بیانیه باشد .

۳- رسانه های همگانی در این قانون به انواع ذیل تقسیم می شود.

- رسانه های همگانی دولتی : رسانه هایی است که متعلق به ادارات دولتی است و ازطرف آنها تمویل و تجهیز می شود.

- رسانه های همگانی گروهی : رسانه هایی که متعلق به سازمانهای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است و از طرف آنها تجهیز و تمویل می شود.

۴- روزنامه نگار : شخص حرفه ای است که درعرصه طلب ، کسب و نشر معلومات از طریق وسایل خبری مصروف فعالیت باشد.

۵- چاپخانه : موسسه اقتصادی ، تکنیکی وحقوقی است که چاپ روزنامه ، مجله ، کتاب ، جریده ، ابلاغیه ، رساله ، اعلان پوستر وپوست کارت در آن صورت میگیرد .

۶- چاپ کننده : شخص حقیقی یاحقوقی است که به اساس ملکیت یا نمایندگی مالک ، متصدی بالفعل امور چاپخانه باشد .

۷- ناشر : شخص حقیقی یا حکمی که اجازه چاپ و نشر آثار غیر موقوت را دارا میباشد . ۸- صاحب امتیاز : شخص حقیقی یا حقوقی است که به چاپ و نشر وسایل چاپی موقوت وتأسیس و تدویر رادیو ، تلویزیون ، شبکه کیبلی ، آژانس وچاپخانه می پردازد .

۸- صاحب امتیاز: شخص حقیقی یا حقوقی است که به چاپ ونشر وسایل مطبوع موقوت وتأسیس و تدویر رادیو، تلویزیون ، شبکه کیبلی ، آژانس وچاپخانه می پردازند .

۹- مدیرمسؤول : شخصی است که بصورت بالفعل مسؤولیت تدویر امورمربوط به وسایل مندرج جزء(۸) این ماده را به عهده دارد.

۱۰- نشر : کاری است که توسط آن پیام وسایل چاپی ، برودکاستینگ و وسایل سمعی و بصری درمعرض آگاهی عامه قرار داده می شود .

۱۱- رادیو : وسیله ارتباط همگانی سمعی است ۱۲- تلویزیون : وسیله ارتباط همگانی سمعی و بصری است .

۱۳- شبکه کیبلی : وسیله ارتباط وانعکاس همگانی سمعی وبصری است که برنامه های گوناگون اطلاعاتی ، تعلیمی ، تربیتی ، فرهنگی وتفریحی بین المللی را ازطریق ماهواره دریافت می کند و برای مشترکین به نمایش می گذار د.

 

 فصل دوم-حقوق و وظایف

 ماده چهارم :

۱- هرشخص حق آزادی فکر و بیان را دارد. طلب ، حصول ، انتقال معلومات ونظریات بدون مداخله ومحدودیت ازطرف مسؤولین دولتی شامل این حق بوده ودربرگیرنده آزادی بیان و وسایل پخش ، توزیع و دریافت معلومات نیز می باشد.

۲- دولت آزادی رسانه های همگانی را حمایت وتقویه مینماید.

هیچ شخص حقیقی یا حقوقی بشمول دولت وادارات دولتی نمی تواند فعالیت رسانه های خبری و یا معلوماتی رامنع ، تحریم، سانسور یا محدود نموده ویا طور دیگری درامور ونشرات رسانه های همگانی ومعلوماتی مداخله کند .

 ماده پنجم :

هرشخص حق دارد معلومات راطلب ودریافت نماید . دولت بنابر تقاضای اتباع کشور معلوماتی را که مطالبه می شود ، فراهم میکند ، مگر اینکه معلومات مطالبه شده راز محرم نظامی بوده و افشای آن امنیت ومنافع ملی را با خطر مواجه سازد .

 ماده ششم :

۱ روزنامه نگاران دراجرای فعالیت های مسلکی شان بشمول نشر راپورها و نظریات انتقادی موردحمایت قانونی قرارمیگیرند .

۲ روزنامه نگاران حق دارند از افشای مراجع کاری شان خود داری نمایند ، مگر اینکه محکمه ذیصلاح درمورد افشای آن حکم نموده باشد .

 ماده هفتم :

روزنامه نگاران وسایر اعضای رسانه های همگانی میتوانند بمنظور دفاع از منافع صنفی شان مطابق احکام قانون اتحادیه های مستقل ایجاد نمایند.

 ماده هشتم :

۱-اتباع کشورمیتوانند وسایل رسانه های همگانی مندرج ماده سوم را مطابق احکام این قانون تأسیس نمایند .

۲-نمایندگی های سیاسی خارجی ، مؤسسات بین المللی ونمایندگی های آنها در افغانستان میتوانند با رعایت موازین دیپلوماتیک به چاپ ونشر بلوتن خبری بعد از حصول اجازه وزارت اطلاعات و فرهنگ بپردازند .

 

 فصل سوم-وسایل چاپی

 ماده نهم :

۱-اتباع کشور ، احزاب سیاسی ، سازمانهای ثبت شده داخلی ومهاجرین خارجی میتوانند مطابق احکام این قانون وسایل مطبوع راتأسیس نمایند .

روزنامه ، نشریه موقوت وسایر نشرات مطبوع بدون اجازه قبلی تأسیس ونشر شده میتواند. ۲-نشریه هایی که تیراژ آنها کمتر از دوصد (۲۰۰) شماره باشد ، تابع احکام مندرج مواد ( ۱۳و۲۸) این قانون نبوده ، ایجاب حصول اجازه وثبت قبلی را نمی نماید.

 ماده دهم :

مؤسس و سایل مطبوع حین ثبت نشریه خویش مکلف به ارائه معلومات ذیل به وزارت اطلاعات و فرهنگ میباشد:

۱- شهرت کامل و محل سکونت درخواست دهنده .

۲- اسم نشریه ومحل نشر آن .

۳- لسانیکه نشریه به آن انتشار مییابد .

۴- منبع تمویل نشریه واندازه سرمایه آن .

 ماده یازدهم :

نشریه مطبوع حاوی اسم نشریه ، آدرس مشخص ، ذکرمحل چاپ ، نام صاحب امتیاز ، اسم مدیر مسؤول وتاریخ نشر آن میباشد.

 ماده دوازدهم :

هویت صاحب اثر وامضای وی در اصل نسخه حتمی میباشد .

ماده سیزدهم :

هروسیله مطبوع مطابق احکام این قانون دارای صاحب امتیاز ومدیر مسؤول میباشد.

 

 فصل چهارم-چاپخانه ها

 ماده چهاردهم

اتباع ، احزاب سیاسی کشور و ادارات دولتی میتوانند به تأسیس چاپخانه اقدام نمایند ، مشروط بر اینکه جواز فعالیت را از وزارت اطلاعات وفرهنگ کسب نموده باشند .

 ماده پانزدهم :

درخواست دهنده جواز تأسیس چاپخانه مکلف است با نظرداشت حکم ماده (۲۴) این قانون مطالب آتی را به وزارت اطلاعات وفرهنگ ارائه نماید:

۱- شهرت کامل ومحل سکونت.

۲- اسم ومحل فعالیت چاپخانه .

۳- لسانیکه توسط آن طباعت صورت میگیرد.

۴- انواع و اقسام ماشین آلات وتجهیزات چاپی .

۵- منبع واندازه سرمایه که در تأسیس وتدویر چاپخانه به کارمیرود.

 ماده شانزدهم :

انتقال ملکیت چاپخانه مجاز است ، شخصیکه ملکیت چاپخانه بوی انتقال می یابد ، مکلف است احکام مندرج ماده (۲۴) این قانون رامجددا رعایت نماید.

 ماده هفدهم :

آغاز فعالیت چاپخانه و ادامه کار آن بدون داشتن صاحب امتیازومدیر مسؤول جواز ندارد.

 ماده هجدهم :

اتباع کشور ، احزاب سیاسی وسازمانهای اجتماعی که خود مالک چاپخانه نباشند ، حق دارند از چاپخانه ها دولتی وشخصی مطابق مقررات مالی وحسابی آنها استفاده نمایند .

 

فصل پنجم-وسایل سمعی وبصری

 ماده نزدهم :

اتباع کشور ، احزاب سیاسی ، سازمانهای اجتماعی و سایر مؤسسات خصوصی و دولتی میتوانند دستگاه ها ووسایل سمعی وبصری راطبق احکام این قانون تأسیس نمایند.

 ماده بیستم

۱-بمنظور تنظیم بهتر فعالیت دستگاه های وسایل سمعی وبصری ، کمیسیون ملی نشرات رادیو و تلویزیون که متشکل از پنج عضو میباشد ، ایجاد می شود.

۲-رئیس واعضای کمیسیون ملی نشرات رادیو وتلویزیون از طرف رئیس جمهوربرای مدت دوسال تعیین می شود. مدت کار کمیسیون عنداللزوم تمدید شده میتواند.

ماده بیست ویکم :

کمیسیون ملی نشرات رادیو وتلویزیون دارای وظایف وصلاحیت های ذیل میباشد: ۱-صدور جواز وتعیین فریکونسی به دستگاه های رادیو وتلویزیون ، به اساس معیارهای وضع شده قبلی .

۲-صدور رهنمود های مسلکی برای احزاب سیاسی حین استفاده از رادیو وتلویزیون .

۳-صدور رهنمود های ضروری برای مالکین وسایل الکترونیکی بعد از مشوره با متصدیان نشراتی و جامعه مدنی .

۴-نظارت از رعایت احکام این قانون توسط رسانه های همگانی .

۵-تعیین پالیسی نشراتی رادیو ها و تلویزیون های دولتی .

(۲) کمیسیون ملی نشرات رادیو وتلویزیون مستقل بوده ، از اجراآت خویش به رئیس جمهور گزارش میدهد .

 ماده بیست ودوم :

درخواست دهنده تأسیس رسانه های همگانی سمعی و بصری ( رادیو وتلویزیون ) مکلف است جهت اخذ جواز، معلومات ذیل را به کمیسیون ملی نشرات رادیو وتلویزیون ارائه نماید:

۱- شهرت کامل ومحل سکونت .

۲- اسم ومحل فعالیت وسیله سمعی بصری.

۳- نوع وسیله سمعی وبصری .

۴- هدف ومرام نشراتی .

۵- منبع و اندازه سرمایه آن .

۶- کمیت وکیفیت ماشین آلات وتجهیزات .

 ماده بیست وسوم :

هروسیله سمعی وبصری مطابق احکام این قانون دارای صاحب امتیاز ومسؤول نشرات می باشد.

 

 فصل ششم-شرایط ومکلفیت های صاحب امتیاز

 ماده بیست وچهارم :

صاحب امتیاز رسانه های همگانی واجد شرایط ذیل میباشد :

۱- داشتن سند تابعیت کشور .

۲- اکمال سن هجده سالگی .

۳- محروم نبودن از حقوق مدنی مطابق حکم محکمه با صلاحیت .

 ماده بیست وپنجم :

(۱)صاحب امتیاز وسایل سمعی وبصری ووسایل مطبوع مکلف است ، وسایل خود را مطابق شرایط مندرج احکام این قانون ثبت نماید.

(۲)درصورتیکه نشریه قبل از ثبت نشر گردیده باشد ، صاحب امتیاز آن مکلف است درمدت یک هفته نشریه خود را طبق احکام این قانون ثبت نماید.

 ماده بیست وششم :

هرگاه صاحب امتیاز ، تصمیم وزارت اطلاعات و فرهنگ مبنی بررد ثبت یا صدور جواز را مغایر احکام قانون بداند ، به کمیسیون بررسی مطبوعات مراجعه نموده ، درصورت عدم قناعت میتواند درپیشگاه محکمه اقامه دعوی کند.

 ماده بیست وهفتم :

(۱)انتقال ملکیت اداره نشراتی ورسانه همگانی وانتقال حق چاپ و نشر آن مجاز است . شخصیکه ملکیت یا حق به وی انتقال می یابد ، مکلف است احکام مندرج مواد (۲۴) و(۲۸) این قانون را مجددا رعایت نماید.

(۲)ایجاد اداره نشراتی ورسانه همگانی وحق چاپ ونشر به صاحب امتیاز تعلق دارد. درصورت انتقال این حق به شخص دیگر ، مراتب مندرج احکام مواد (۲۴) و (۲۸) این قانون مجددا تکمیل می شود.

 ماده بیست وهشتم :

مدیر مسؤول با رعایت شرایط مندرج احکام این قانون درعین زمان مسؤول نشرات رسانه خود میباشد.

 

فصل هفتم-شرایط و مکلفیتهای مدیر مسؤول

 ماده بیست ونهم :

مدیر مسؤول واجد شرایط ذیل میباشد :

۱- داشتن سند تابعیت کشور.

۳- اکمال سن هجده سالگی .

۴- داشتن سند تحصیلات مسلکی ، یا تجربه حد اقل سه سال در رشته ژورنالیزم .

۵- محروم نبودن ازحقوق مدنی به حکم محکمه باصلاحیت .

۶- نداشتن ماموریت رسمی دولتی مگر اینکه نشریه مربوط دولت باشد.

 ماده سی ام :

مدیر مسؤول مکلف است تساوی حقوق انتقاد کننده وانتقاد شونده را دروسیله نشراتی مربوط رعایت نماید.

 

 فصل هشتم-نشرات ممنوعه

 ماده سی ویکم :

نشرمطالب ذیل دررسانه های همگانی جواز ندارد:

۷- مطالبیکه مغایر با اصول اسلام وتوهین به سایر ادیان ومذاهب باشد .

۸- مطالبیکه موجب هتک حرمت و افتراء به اشخاص گردد.

 

فصل نهم-احکام جزایی

 ماده سی ودوم :

صاحب امتیاز درصورت مسؤول شناخته میشودکه مخالف احکام این قانون عمل نماید.

 ماده سی و سوم :

(۱)اشخاص حقیقی یا حکمی که بدون رعایت احکام این قانون به تأسیس وتدویر رسانه های همگانی درقلمرو افغانستان بپردازند ، به جزای نقدی محکوم می شوند .

(۲)هرگاه مؤسس وتدویرکننده رسانه های همگانی شخص حقیقی باشد به ترتیب ذیل به جزای نقدی محکوم می شود:

- تلویزیون مبلغ پانزده هزار (۱۵۰۰۰) افغانی .

- رادیو مبلغ ده هزار (۱۰۰۰۰) افغانی .

- آژانس مبلغ ده هزار (۱۰۰۰۰) افغانی .

- شبکه کیبلی مبلغ سی هزار (۳۰۰۰۰) افغانی

(۳)هرگاه مؤسس وتدویر کننده رسانه های همگانی شخص حکمی باشد ، به ترتیب ذیل به جزای نقدی محکوم می شود:

- تلویزیون مبلغ هفده هزار (۱۷۰۰۰) افغانی .

- رادیو مبلغ دوازده هزار (۱۲۰۰۰) افغانی .

- شبکه کیبلی مبلغ سی وچهار هزار (۳۴۰۰۰) افغانی .

- آژانس مبلغ دوازده هزار (۱۲۰۰۰) افغانی .

 ماده سی وچهارم :

(۱) مدیر مسؤول میتواند از افشای اسم صاحب آثر خودداری کند . دراین صورت مسؤولیت ناشی از نشر اثرمتوجه مدیر مسؤول میباشد.

(۲)مقالات انتقادی درنشرات موقوت به اسم مستعار نویسنده نشر شده میتواند . درصورتیکه نام و هویت نویسنده به مدیر مسؤول معلوم باشد ، مسؤولیت ناشی ازمقاله و یا اثر به مدیر مسؤول متوجه می شود.

 ماده سی وپنجم :

(۱) هرگاه صاحب اثر مطابق احکام این قانون مستوجب مجازات شناخته شده باشد ، بحیث فاعل جرم تحت تعقیب عدلی قرارمیگیرد ، درینحالت مدیر مسؤول بحیث شریک جرم تلقی می شود.

(۲) هرگاه صاحب اثر معلوم نباشد ، مسؤولیت ناشی ازنشر اثر تنها متوجه مدیر مسؤول میباشد.

 ماده سی و ششم :

هرگاه نویسنده به جریمه نقدی محکوم گردد ، مکلف است درمدت یکماه ازتاریخ صدور حکم جریمه محکوم بهارا مطابق احکام قانون تحویل نماید.

 

فصل دهم-احکام نهایی

 ماده سی وهفتم :

اتباع خارجی میتوانند فلم های سینماتوگرافی را درکشور تهیه نمایند ، مشروط بر اینکه اجازه قبلی وزارت اطلاعات وفرهنگ راحاصل نموده باشند .

 ماده سی و هشتم :

فعالیت رسانه های همگانی توسط اساسنامه یی که در برگیرنده اهداف ، وظایف ، صلاحیتها ، تشکیل وامورمالی مربوط باشد ، تنظیم می شود.

 ماده سی ونهم :

وزارت اطلاعات و فرهنگ مکلف است بمنظور تحقق فعالیت آزاد نشرات رسانه های همگانی داخلی وخارجی تسهیلات ممکنه را فراهم نماید .

 ماده چهلم :

صاحب امتیاز ومدیر مسؤول رسانه های همگانی که قبل از انفاذ این قانون به فعالیت آغاز نموده باشند ، مکلف اند درمدت دوماه ازتاریخ انفاذ آن ، احکام این قانون را رعایت نمایند.

 ماده چهل و یکم :

چاپ ونشر کتب درسی وعلمی مکاتب ومؤسسات تحصیلات عالی ، تحقیقی ومسلکی تابع احکام این قانون نمی باشد.

 ماده چهل ودوم :

(۱) بمنظور بررسی تخلفات مندرج این قانون کمیسیون بررسی به ترکیب ذیل تشکیل می گردد : - وزیر اطلاعات و فرهنگ بحیث رئیس .

- نماینده اکادمی علوم افغانستان بحیث عضو .

- دوتن نمایندگان دانشکده روزنامه نگاری بحیث اعضاء. - نماینده کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان بحیث عضوء .

دوتن نمایندگان اتحادیه روزنامه نگاران به حیث اعضا.

(۲) کمیسیون مندرج فقره (۱) این ماده تخلفات مندرج از احکام این قانون را بررسی مینماید . هرگاه موضوع ایجاب تعقیب عدلی را نماید ، جریان غرض رسیدگی بمرجع عدلی ارجاع می شود.

 ماده چهل وسوم :

این قانون از تاریخ توشیح نافذ ودرجریده رسمی نشر گردد و با انفاذ آن قانون مطبوعات منتشره جریده رسمی شماره (۸۰۰) مؤرخ ۱۸ حوت سال ۱۳۸۰ هجری شمسی ملغی شمرده میشود.

  • ابراهیم اخلاقی

متن کامل قانون انتخابات افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ب.ظ


متن کامل قانون انتخابات افغانستان

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل اول

احکام عمومی
ماده اول:
این قانون به تاسی از احکام ماده سی وسوم و بند (1) ماده صد وپنجاه ونهم قانون اساسی به منظور تنظیم امور انتخابات درکشور وضع شده است .
طرز انتخابات :
ماده دوم:
انتخابات از طریق رای آزاد ، عمومی ، سری و مستقیم صورت می گیرد .
اصل تساوی درانتخابات :
ماده سوم:
رای دهندگان درانتخابات با بهره مندی از حق تساوی اشتراک می کنند .
استفاده از حق رای:
ماده چهارم :
رای دهنده درانتخابات دارای حق یک رای بوده و تنها از جانب خود رای می دهد.
رعایت اصل آزادی اراده :
ماده پنجم:
رای دهندگان درانتخابات با اراده آزاد اشتراک می کنند . اعمال هر نوع محدودیت مستقیم یا غیر مستقیم بر رای دهندگان ونامزدان به ارتباط زبان، مذهب، قوم، جنس، قبیله، سکونت و جایگاه اجتماعی ممنوع است .
همکاری ادارات و اشخاص ذیربط:
ماده ششم:
ادارات دولتی ، سازمان های اجتماعی واشخاص مکلف اند با کمیسیون مستقل انتخابات همکاری نموده وتصامیمی را که در حیطه صلاحیت این اداره اتخاذ می شود، اجرا کنند.

 

فصل دوم

اداره انتخابات

کمیسیون مستقل انتخابات:
ماده هفتم :
جریان انتخابات توسط کمیسیون مستقل انتخابات اداره می شود .
کارکنان انتخابات :
ماده هشتم:
کارکنان انتخابات به سطح کشور ، ولایت و ولسوالی برای اجرای انتخابات آزاد و عادلانه براساس رهنمودی که از طرف کمیسیون مستقل انتخابات وضع شده ، توسط دبیرخانهء استخدام می گردند .
عدم جانبداری وتعهد محرمیت:
ماده نهم:
1- کارکنان انتخابات مکلف اند وظایف محوله را بیطرفانه وغیر جانبدارانه انجام داده ودراجرای وظایف نمی توانند از هیچ مقام واداره دولتی وغیر دولتی به جز از رییس دبیرخانهی کمیسیون مستقل انتخابات هدایت حاصل کنند .
- کارکنان انتخابات قبل از اشغال وظیفه مکلف اند به حفظ محرمیت مراکز رای دهی و شمارش آراء حسب تجویز کمیسیون مستقل انتخابات رسما تعهد کنند .
موانع استخدام:
ماده دهم:
1- استخدام مسوولین احزاب سیاسی ونامزدان انتخاباتی به حیث کارکن انتخابات جواز ندارد .
2- نامزدی کارکنان انتخابات درزمان تصدی وظیفه به حیث نامزد جواز ندارد .
3- پدر، پدربزرگ و فرزندان صلبی تا درجه سوم، مادر، مادربزرگ ، برادر ، خواهر، همسر، کاکا، عمه ،خاله ،ماما، خسر و خشوی نامزد حق ندارند به حیث کارکن انتخابات در حوزه انتخاباتی مربوطه ایفای وظیفه کنند .
4- شخصی که به ارتکاب تخطی در جریان ثبت نام و انتخابات متخلف شناخته شود ، نمی تواند به حیث کارکن انتخابات ایفای وظیفه کند.

 

فصل سوم

حوزه های انتخاباتی

تعیین حوزه های انتخاباتی:
ماده یازدهم :
حوزه های انتخاباتی ولایات وولسوالی ها برای انتخاب اعضای مجلس نمایندگان (مجلس نمایندگان)، شورا های ولایات وشورا های ولسوالی ها توسط فرمان رییس دولت 120 روز قبل از انتخابات مربوطه ، تعیین و اعلام می شود.
اختلافات مرزی حوزه های انتخاباتی:
ماده دوازدهم:
1- اختلافات مربوط به حق ثبت نام ویا رای دهی ، نامزد شدن ، شمارش واختصاص آراء توسط کمیسیون مستقل انتخابات و کارمندان انتخاباتی مورد رسیدگی قرار می گیرد.
2- منازعات درخصوص تعلق یک قریه به ولایت ویا ولسوالی در تعیین حدود مرزی حوزه انتخاباتی ولایتی و ولسوالی ، از طرف وزارت امور داخله درمورد رسیدگی قرار گرفته و درزمینه ، حسب معیار های فنی و اطلاعات به دست آمده ، تصمیم اتخاذ واز جریان موضوع کمیسیون مستقل انتخابات را به اسرع وقت ، مطلع می کند.
3- اختلاف مربوط به حدود مرزی حوزه های انتخاباتی می تواند 110 روز قبل از انتخابات مطرح شود.

فصل چهارم

انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان

شرایط انتخاب کنندگان وانتخاب شوندگان :
ماده سیزدهم :
شرایط انتخاب کنندگان :
هر افغان واجد شرایط آتی می تواند در انتخابات ریاست جمهوری ، شورای ملی و شورا های ولایات وشورا های ولسوالی ها رای بدهد:
1- درزمان انتخابات سن 18 سالگی را تکمیل نموده باشد.
2-هنگام ثبت نام تابعیت افغانستان را دارا باشد .
3- به حکم قانون یا فیصله دادگاه با صلاحیت از حقوق سیاسی و مدنی محروم نشده باشد.
4- اسمش در فهرست ثبت نام رای دهندگان درج باشد.
شرایط انتخاب شوندگان:
1- هرافغان واجد شرایط می تواند خود را درانتخابات ریاست جمهوری ، شورای ملی و شوراهای ولایتی و ولسوالی ها نامزد کند.
2-قاضی القاضیان اعضای دادگاه عالی و دادستانی حین تصدی وظیفه نمی توانند درانتخابات ریاست جمهوری ، شورای ملی ، شوراهای ولایات وشوراهای ولسوالی ها خود را نامزد نمایند .
3- منسوبین قوای مسلح (وزارت های دفاع ملی وامور داخله وریاست عمومی امنیت ملی) حین تصدی وظیفه نمی توانند درانتخابات ریاست جمهوری ، شورای ملی، شوراهای ولایات ، شوراهای ولسوالی ها خود را نامزد نمایند مگر اینکه 75 روز قبل از برگزاری انتخابات از ارگان های مربوط کناره گیری نمایند .
4- اعضای حکومت ، قاضیان ، دادستانان و کارکنان ملکی که خود را نامزد پست ریاست جمهوری ، شورای ملی، شوراهای ولایات وشوراهای ولسوالی ها نمایند ، مکلف اند 75 روز قبل از برگزاری انتخابات از وظیفه کناره گیری نمایند .
5- هرگاه نامزدان مندرج جزء 4 این بند درانتخابات موفق نشوند عواقب کناره گیری بالا ایشان اجرا نگردیده درصورت مراجعه الی 20 روز بعد از پایان انتخابات دوباره بوظیفه قبلی ادامه می دهند . به استثنای عهده های انتخاباتی ، مدت بین پایان ، انتخابات ومراجعه درخلال 20 روز به رخصتی قانونی آن ها محاسبه می شود.
محل رای دهی:
ماده چهاردهم:
1- انتخاب کنندگان مکلف اند در محلی که اسم شان درفهرست ثبت نام آن محل درج است ، رای بدهند .
2- کمیسیون مستقل انتخابات می تواند برای کوچی ها، مهاجرین ، بیجا شدگان داخلی ، منسوبین قوای مسلح و کارکنان دولتی وکمیسیون مستقل انتخابات استثناء تسهیلات را فراهم کند .
تثبیت هویت رای دهندگان :
ماده پانزدهم:
1- رای دهندگان مکلف اند قبل از دریافت ورق رای دهی ، کارت ثبت نام خود را غرض تثبیت هویت ارایه نمایند .
2- کمیسیون مستقل انتخابات می تواند استثناء برای مهاجرین افغان در ایران وپاکستان تسهیلات لازم را فراهم کند .

فصل پنجم

نامزد و انتخاب رییس جمهور

شرایط نامزد شدن:
ماده شانزدهم :
1- اشخاص واجد شرایط مندرج ماده شصت ودوم قانون اساسی می تواند خود را به ریاست جمهوری نامزد نمایند .
نامزد ریاست جمهوری اسم دو معاون را همزمان با نامزد شدن خود به ملت ، اعلام می دارد .
2- نامزدان ریاست جمهوری باید تصویر کارت های رای دهندگان را مطابق ماده چهل وچهارم این قانون ، ارایه وحق الشمول را بپردازند .
3- نامزدان نمی توانند به اعمال زیر متوسل گردند .
1- تعقیب اهدافی که مخالف اساسات دین مقدس اسلام ، نصوص وارزش های مندرج قانون اساسی باشد .
2- اعمال زور، تهدید یا تبلیغات با استفاده از قوه.
3-تحریک حساسیت ها و تبعیضات قومی، زبانی ، سمتی ومذهبی.
4- ایجاد خطر واقعی به حقوق وآزادی های فردی یا اخلال عمدی نظم وامنیت همگانی .
5- داشتن نیروهای مسلح غیر رسمی ویا شمولیت درآن.
6- دریافت وجوه مالی ازمنابع خارجی .
7- دریافت وجوه مالی از منابع غیر قانونی داخلی.
(4) کمیسیون مستقل انتخابات مکلف است واجدین شرایط را تثبیت وتائید کند .
انتخاب رییس جمهور:
ماده هفدهم:
1- رییس جمهور طبق احکام مندرج ماده شصت ویکم قانون اساسی واحکام این قانون، با اکثریت آرای تثبیت شده قانونی رای دهندگان ، انتخاب می شود.
2-هرگاه نامزدان بیشتر از 50 درصد آرای اجرا شده قانونی را در انتخابات حاصل کرده نتوانند ، در مدت دوهفته بعد از اعلام نتایج انتخابات بین دو نفر ازک اندیدانی که بیشترین آراء را کسب نموده اند ، بارتشم انتخابات صورت می گیرد . نامزدی که درین دور، آرای تثبیت شده قانونی بیشتری را کسب کند ، منحیث شخص انتخاب شده اعلام می شود.
3- نامزد انتخاب شده با اکثریت آراء طبق حکم ماده صدو شصتم قانون اساسی ، سی روز بعد از اعلام نتایج انتخابات به کار آغاز می کند .
4- هرگاه یکی از نامزدان ریاست جمهوری درجریان دوراول یا دوم رای گیری ویا بعد از انتخابات وقبل از اعلام نتایج انتخابات وفات کند، انتخاب مجدد مطابق احکام این قانون برگزار می شود.

فصل ششم

انتخابات شورای ملی

قسمت اول
مجلس نمایندگان

تعداد کرسی ها :
ماده هجدهم:
مجلس نمایندگان دارای 249 کرسی می باشد که برای ولایات به تناسب جمعیت شان اختصاص داده می شود .
اختصاص کرسی های ولایتی :
ماده نزدهم:
1- ریاست عمومی سرشماری مرکزی حد اقل 90 روز قبل از هر انتخابات ، جدید ترین ارقام رسمی جمعیت یا برآورد جمعیت هرولایت را در اختیار کمیسیون مستقل انتخابات قرار می دهد .
2- کمیسیون مستقل انتخابات ، کرسی ها را برای ولایات قرار زیر اختصاص می دهد :
1- جمعیت مجموعی ولایات بر 249 کرسی اختصاص داده شده بر ولایات تقسیم می شود تا سهمیه جمعیت برای یک کرسی معین شود .
2- جمعیت هرولایت برسهمیه جمعیت برای یک کرسی ، تقسیم می شود نتیجه محاسبه ، تعداد کرسی های اختصاص یافته به هرولایت می باشد. اگر در نتیجه این محاسبه به یکی یا چند ولایات کمتر از دوکرسی برسد، به آن ولایات دوکرسی اختصاص داده شود .
کرسی هایی که به این طریق اختصاص نمی یابند ، اختصاص شان به اساس بزرگترین عدد اعشاری صورت می گیرد .
3- طرز العمل ها وفورمول های ریاضی این محاسبات دراجزای 1و2 این بند طی یک آیین نامه توسط کمیسیون مستقل انتخابات نشر می شود.
نامزدان:
ماده بیستم :
1- نامزدان می توانند درهرحوزه انتخاباتی ( ولایتی یا ولسوالی ) خود را نامزد نمایند .
2- نامزدان نمی توانند به اعمال زیر متوسل گردند.
1- تعقیب اهدافی که مخالف اساسات دین مقدس اسلام نصوص وارزش های مندرج قانون اساسی باشد .
2- اعمال زور، تهدید یا تبلیغات با استفاده از قوه.
3- تحریک حساسیت ها و تبعیضات قومی، زبانی ، سمتی و مذهبی.
4 - ایجاد خطر واقعی به حقوق و آزادی های فردی یا اخلال عمدی نظم وامنیت همگانی .
5- داشتن نیورهای مسلح غیر رسمی ویا شمولیت درآن.
6- دریافت وجوه مالی ازمنابع خارجی .
7- دریافت وجوه مالی از منابع غیر قانونی داخلی.
(3) نامزدان باید حق الشمول را پرداخته وتصویر کارت های رای دهندگان را مطابق ماده چهل وچهارم این قانون ، ارایه نمایند .
(4) احزاب سیاسی ثبت شده می توانند در هرو لایت تا صد درصد کرسی های اختصاص داده شده برای آن ولایت ، نامزدان خود را معرفی نمایند .
شرایط نامزد شدن:
مادهء بیست و یکم:
1- کمیسیون مستقل انتخابات مکلف است برای نامزدان مجلس نمایندگان شرایط مندرج مادهء هشتاد و پنجم قانون اساسی واحکام این قانون را تثبیت کند .
2- هیچ شخص حق ندارد در بیشتر از یک حوزهء انتخاباتی خود را نامزد کند .
3- نامزدان احزاب سیاسی که توسط کمیسیون مستقل انتخابات فاقد شرایط تثبیت گردیده اند . الی اخیر میعاد نامزدی توسط احزاب مربوط تعویض شده می توانند.
تفویض کرسی های ولایتی به نامزدان:
ماده بیست و دوم
1- به تاسی از حکم بند دوم ماده نزدهم این قانون ، کرسی های ولایتی به نامزدان به اساس تعداد آرای حاصله شان تفویض می شود.
2- درهرولایت کرسی ها به نامزدانی تفویض می شود که بیشترین آراء را به دس آورده اند .
3- به هیچ نامزد بیشتر از یک کرسی اختصاص داده نمی شود .
4- هرگاه نامزدی نتواند کرسی خود را اشغال کند ویا به دلایلی کرسی را در دوره مجلس نمایندگان ترک کند، کرسی وی برای میعاد باقی مانده به نامزد بعدی دارای بیشتری آراء ازعین جنس ( مرد و یا زن ) تعلق می گیرد .
اختصاص کرسی ها به نامزدان اناث :
مادهء بیست وسوم:
1- کمیسیون مستقل انتخابات برای تعیین حد اقل نامزدان اناث که در هر ولایت باید انتخاب شوند آیین نامه ها وفورملی را ترتیب می کند که مبتنی برجمعیت هرو لایت باشد، تامقتضیات ماده هشتاد وسوم قانون اساسی که باید تعداد نامزدان منتخب اناث حد اقل درتعدادی از ولایات موجود باشد، تامین شود.
2- نامزدان اناث که در هر حوزه انتخاباتی بیشترین آراء را کسب نموده اند ، حسب فورمول بند (1) این ماده برای شان کرسی اختصاص داده می شود با تحقق شرایط سهمیه ، کرسی های باقی مانده مطابق ماده بیست و دوم این قانون اختصاص داده می شود .
3- درولایتی که صرف دوکرسی اختصاص یافته یک کرسی برای یک نامزد اناث با بیشترین آراء حاصله تفویض می شود کرسی باقیمانده به نامزدی دارای بیشترین آراء صرف نظر از جنسیت تفویض می شود.

قسمت دوم
مجلس سنا (مجلس سنا)

ترکیب مجلس سنا:
ماده بیست وچهارم.
تعداد اعضای مجلس سنا سه چند تعداد ولایات کشور می باشد از جمله یک ثلث ان توسط شورا های ولایات یک ثلث ان توسط شورای ولسوالیها انتخاب ، ویک ثلث باقی آن توسط رییس جمهور انتصاب می گردند .
انتخابات نمایندگان ولایتی :
ماده بیست وپنجم .
1- شورای ولایتی در مدت پانزده روز بعد از تاسیس ،یک تن از اعضای خود را برای مدت چهار سال به مجلس سنا با رای سری انتخاب می کند
2- انتخابات برای مجلس سنا تحت ریاست رییس شورای ولایتی صورت می گیرد، مشروط براینکه شخصا نامزد نباشد ،هرگاه وی نامزد باشد ، معاون وی ریاست را به عهده می گیرد در صورتیکه معاون شورای نیز نامزد باشد یک تن از اعضای شورای که از لحاظ سن نسبت به دیگران بزرگتر و نامزد نباشد مجلس انتخابات را سرپرستی می کند .
3- انتخابات میان اعضای موجود شورا به اساس اکثریت کل آراء صورت می گیرد .هرگاه نامزد بیش از نصف آراء را بدست آورد ه نتواند انتخابات مجدد بین دو نامزدی صورت می گیرد که بیشترین آراء را بدست آورده باشد، دراین صورت نامزدی که اکثریت آراء را بدست آورده انتخاب می شود .
4- هرگاه یک عضو انتخابی مجلس سنا قبل از پایان دوره معینه کرسی خود را ترک کند دراینصورت نماینده جدید مطابق حکم مندرج بند 3 این ماده از میان اعضای موجود شورای ولایتی برای میعاد باقیمانده انتخاب می شود .
انتخابات نمایندگان شورا های ولسوالیها برای مجلس سنا:
ماده بیست وششم .
1- کمیسیون مستقل انتخابات در مدت پنج روز بعد از تاسیس شورا های ولسوالیها فهرست اعضای منتخبه شورای مذکور را به شورای ولایت مربوط ارسال می کند . وکلای شورا های ولسوالی های هر ولایت یکی از اعضای خود را برای عضویت در مجلس سنا برای یک دوره سه ساله انتخاب می کنند.
2- رییس شورای ولایتی مسئول احضار اعضای شورا های ولسوالیها به ولایت بوده تا در مدت پانزده روز بعد از تاسیس شوراهای ولسوالیها انتخابات را به راه اندازد مجلس در محلی برگزار می شود که تمام اعضای شورا ها ی ولسوالیها بتوانند گردهم ایند .
3- برای مشروعیت انتخابات حد اقل دو ثلث اعضای شورا های ولسوالیها باید در انتخابات اشتراک نمایند .
4- انتخابات در بین اعضای حاضر شوری به اساس اکثریت قاطع آراء صورت می گیردهرگاه نامزد بالاتر از پنجاه درصد آراء را بدست آورده نتواند انتخابات بار دوم بین دونامزد صورت می گیرد که بیشترین آرا ء را بدست آورده باشد نامزدی که اکثریت آ را را در این دور بدست آورده انتخاب می شود .
5- هرگاه عضو منتخبه شورا های ولسوالیها به مجلس سنا قبل از میعاد معینه کرسی خود را ترک کند در آن صورت انتخاب عضو جدید طبق حکم مندرج بند 4 این ماده از میان اعضای موجوده شور اهای ولسوالیها برای میعاد باقیمانده همان کرسی صورت می گیرد .
6- کمیسیون مستقل انتخابات تائید می کند که افراد انتخاب شده توسط شورا های ولسوالیها و شورای ولایتی واجد شرایط مندرج ماده هشتاد وپنجم قانون اساسی میباشند هرگاه ثابت شود که نامزد واجد شرایط مندرج ماده هشتاد وپنجم قانون اساسی نمی باشد، در ان صورت کمیسیون مستقل انتخابات از شورای ولایتی ویا شورای ولسوالیهای مربوط تقاضا می کند تا یک عضو دیگر را انتخاب نمایند .
انتخاب اشخاص به مجلس سنا:
ماده بیست وهفتم .
1- رییس جمهور در مدت دوهفته بعد از اشغال مقام ریاست جمهوری از سازمانهای اجتماعی ، احزاب سیاسی و همگانی مردم دعوت می کند که مطابق حکم مندرج جزء 3 (هشتاد و چهارم ) قانون اساسی اشخاصی را غرض انتصاب به مجلس سنا معرفی نمایند. دوره نامزدی به این منظور تا مدت یک هفته دوام می کند.
2- دفتر ریاست جمهوری بعد از پایان مجدد نامزدی مندرج بند 1 این ماده در مدتی که از یک هفته تجاوز نکند برگه ها نامزدی اشخاصی را که انتصاب می شوند به کمیسیون مستقل انتخابات ارسال مینمایند
3- کمیسیون مستقل انتخابات بعد از وصول برگه ها نامزدی درز مدت یک هفته مشروعیت اشخاص مندرج بند 2 این ماده را تائید نموده وبه دفتر ریاست جمهوری اطلاع می دهد .
4- رییس جمهور در مدت دوهفته بعد از اعضای دوره نامزدی انتخاب اعضای انتصابی مجلس نمایندگان را مطابق حکم مندرج جز 3 ماده هشتاد وچهارم قانون اساسی اعلام می کند.

فصل هفتم

انتخابات اعضای شورای ولایات وولسوالی ها

قسمت اول
انتخابات اعضای شورا های ولایتی

شوراهای ولایتی :
ماده بیست وهشتم
هرولایت دارای یک شورای ولایتی بوده که از طریق انتخابات آزاد، سری، عمومی ومستقیم رای دهندگان ولایت انتخاب می شود.
ترکیب:
ماده بیست ونهم:
(1) تعداد اعضای شورای ولایتی برمبنای جمعیت به طریق زیر تعیین می شود:
ولایاتی که کمتر از پانصد هزار نفر جمعیت دارد(9) عضو .
ولایاتی که از پانصد هزار الی یک ملیون نفر جمعیت دارد (15) عضو .
ولایاتی که بیشتر ازیک ملیون الی دو ملیون نفر جمعیت دارد (19) عضو.
ولایاتی که بیشتر از دو ملیون الی سه میلیون نفر جمعیت دارد (23) عضو.
ولایاتی که بیشتر از سه میلیون نفر جمعیت دارد (29) عضو.
(2) ریاست عمومی سرشماری مرکزی ارقام رسمی جمعیت یا جمعیت برآوردی هر ولایت راحد اقل (90) روز قبل از تاریخ انتخابات تهیه و بدسترس کمیسیون مستقل انتخابات قرار می دهد .
نامزدان :
ماده سی ام :
(1) نامزدانی که می خواهند درانتخابات اعضای شورای ولایتی اشتراک نمایند ، مکلف اند برگه ها نامزدی را به کمیسیون مستقل انتخابات بسپارند .
(2) احزاب سیاسی که نامزدان خود را برای انتخابات شورای ولایتی معرفی نموده اند مکلف اند عین نشان واسم حزب را که درانتخابات مجلس نمایندگان استفاده نموده اند ، در شورای ولایتی نیز به کاربرند .
(3) احزاب سیاسی می توانند تا صد درصد تعداد کرسی های که در یک ولایت اشغال می شود نامزد ، معرفی نمایند . نامزدان شورا های ولایات مکلف به پرداخت حق الشمول مندرج بند (5) ماده چهل و چهارم این قانون می باشند .
(4) نامزدان شورا های ولایات نمی توانند به اعمال زیر متوسل گردند:
1- تعقیب اهدافی که مخالف اساسات دین مقدس اسلام ، نصوص وارزش های مندرج قانون اساسی باشد .
2- اعمال زور ، تهدید یا تبلیغات با استفاده از قوه .
3- تحریک حساسیت و تبعیضات قومی ،زبانی، سمتی ومذهبی .
4- ایجاد خطر واقعی به حقوق و آزادی های فردی یا اخلال عمدی نظم وامنیت همگانی .
5- داشتن نیروهای مسلح غیر رسمی ویا شمولیت درآن .
6- دریافت وجوه مالی از منابع خارجی .
7- دریافت وجوه مالی از منابع غیر قانونی داخلی .
(5) نامزدان انتخابات شورای ولایتی باید در ولایتی سکونت داشته باشند که می خواهند از آن نمایندگی کنند .
(6) نامزدان مجلس نمایندگان می توانند برای شورای ولایتی مربوط نیز نامزد شوند، ولی نمی توانند همزمان عضو مجلس نمایندگان و شورای ولایتی باشند .
اختصاص کرسی ها به شورای ولایتی :
ماده سی و یکم:
(1) کرسی ها برای هر شورای ولایتی به ترتیب زیر تعیین می شود.:
1- کمیسیون مستقل انتخابات تعداد کرسی ها را برای هر شورای ولایتی به اساس جمعیت تعیین می کند .
2- نامزدانی که اکثریت آراء را به دست آورده اند برای شوراهای ولایتی انتخاب میشوند .
3- دونامزد طبقه اناث در هر شورای ولایتی که اکثریت آراء را به دست آورده اند انتخاب می شوند .
کرسی های باقیمانده به نامزدانی که بیشترین آراء را به دست آورده اند صرف نظر از جنس شان ، تفویض می شود.
(2) هرگاه نامزدی نتواند کرسی خود را اشغال کند و یا به دلایلی کرسی را در دوره شورای ولایتی ترک کند ، کرسی وی برای میعاد باقیمانده به نامزد بعدی دارای بیشترین آراء از عین جنس ( مرد و زن ) تعلق می گیرد.

قسمت دوم
شورا های ولسوالیها

شورای ولسوالی:
ماده سی و دوم :
هرولسوالی دارای یک شورای بوده که از طریق انتخابات آزاد، عمومی ، سری و مستقیم توسط رای دهندگان همان ولسوالی انتخاب می شود.
ترکیب شورای ولسوالی :
ماده سی و سوم
(1) تعداد اعضای شورای ولسوالی به اساس جمعیت همان ولسوالی به طریق زیر تعیین می شود :
1- درصورتیکه جمعیت ولسوالی الی بیست هزار نفر باشد ، (5) عضو.
2- درصورتیکه جمعیت و لسوالی بیشتر از بیست هزار الی چهل هزار نفر باشد (7) عضو.
3- درصورتیکه جمعیت ولسوالیها بیشتر از چهل هزار الی شصت هزار نفر باشد (9) عضو.
4- درصورتیکه جمعیت ولسوالی بیشتر از شصت هزار الی هشتاد هزار نفر باشد (11) عضو.
5- درصورتیکه جمعیت ولسوالی بیشتر از هشتاد هزار الی صد هزار نفر باشد (13) عضو .
6- درصورتیکه جمعیت ولسوالی بیشتر از صد هزار نفر باشد (15) عضو .
(2) ریاست عمومی سرشماری مرکزی ارقام رسمی جمعیت یاجمعیت برآوردی هر ولسوالی را حد اقل (90) روز قبل از تاریخ انتخابات تهیه وبدسترس کمیسیون مستقل انتخابات قرا ر می دهد .
نامزدان :
ماده سی و چهارم :
(1) احزاب سیاسی ونامزدان مستقل که در انتخابات اعضای شورای ولسوالی اشتراک مینمایند ، مکلف اند برگه ها نامزدی شان را به کمیسیون مستقل انتخابات بسپارند .
(2) احزابی که در انتخابات مجلس نمایندگان وشورای ولایتی که نامزدان شان را نامزد نموده اند ، مکلف اند درانتخابات شورای ولسوالی از عین نام و عین علامه یا نشان استفاده کنند که درانتخابات شورای ولایتی مجلس نمایندگان استفاده نموده اند .
(3) احزاب سیاسی ثبت شده می تواند در هر ولسوالی تاصد درصد کرسی های اختصاص داده شده برای آن ولسوالی ، نامزدان خود را معرفی نمایند .
(4) نامزدان انتخابات شورای ولسوالی باید در همان ولسوالی سکونت داشته باشند که می خواهند از آن نماینده گی نمایند.
(5) نامزدان مجلس نمایندگان می توانند در انتخابات شورای ولسوالی مربوط شان نیز شرکت نمایند . مگر نمی توانند درعین زمان عضو مجلس نمایندگان وشورای ولسوالی یا ولایتی باشند .
نامزدی نامزدان برای شورا های ولسوالیها :
ماده سی و پنجم :
(1) نامزدان انتخابات شورای ولسوالی می توانند به صورت انفرادی و یا یکی از شاملین فهرست حزب سیاسی درانتخابات شرکت کنند .
(2) نامزدان شورا های ولسوالیها مکلف به پرداخت حق الشمول مندرج بند (6) ماده چهل و چهارم این قانون میباشند .
(3) نامزدان نمی توانند به اعمال زیر متوسل گردند :
1- تعقیب اهدافی که مخالف اساسات دین مقدس اسلام ، نصوص وارزش های مندرج قانون اساسی باشد .
2- اعمال زور، تهدید یا تبلیغات با استفاده از قوه .
3- تحریک حساسیت ها و تبعیض های قومی ، زبانی ، سمتی ومذهبی.
4- ایجاد خطر واقعی به حقوق وآزادی های فردی یا اخلال عمدی نظم و امنیت همگانی .
5- داشتن نیروهای مسلح غیر رسمی و یا شمولیت در آن .
6- دریافت وجوه مالی از منابع خارجی.
7- دریافت وجوه مالی از منابع غیر قانونی داخلی .
تخصیص کرسی ها به شورا های ولسوالی ها :
ماده سی و ششم :
(1) کرسی ها برای شورای هر ولسوالی به ترتیب زیر تعیین می شود.
1- کمیسیون مستقل انتخابات تعداد کرسی ها را برای شورای هر ولسوالی به اساس جمعیت آن تعیین می کند .
2- کمیسیون مستقل انتخابات کرسی ها را به نامزدانی که بیشترین آراء را در هر شورای به دست آورده اند اختصاص می دهد .
(2) در هر ولسوالی دو نامزد اناث که بیشترین آراء را به دست آورده اند ، انختاب می گردند . کرسی های باقیمانده به نامزدانی که بیشترین اراء را به دست آورده اند صرف نظر از جنس شان ، تفویض می شود.
(3) هرگاه نامزدی نتواند کرسی خود را اشغال کند ویا به دلایلی کرسی را در دوره شورای های ولسوالی ها ترک کند کرسی وی برای میعاد باقیمانده به نامزد بعدی دارای بیشترین آراء از عین جنس، ( مرد و زن ) تعلق می گیرد.

 

فصل هشتم

آمادگی برای انتخابات

تاریخ انتخابات
ماده سی و هفتم :
(1) کمیسیون مستقل انتخابات تاریخ انتخابات را بعد از مشوره با دولت و احزاب سیاسی ثبت شده، حد اقل ( 90) روز قبل از تاریخ مورد نظر برای انتخابات اعلان می کند .
(2) کمیسیو ن مستقل انتخابات تقویم انتخاباتی را که به صورت واضح نشان دهنده تاریخ های معین انتخابات باشد تهیه و نشر می کند .
فهرست رای دهندگان :
ماده سی و هشتم :
کمیسیون مستقل انتخابات فهرست ویا بخش های از فهرست رای دهندگان را که در انتخابات مورد استفاده قرار می گیرد ، تصدیق و (15) روز قبل از شروع انتخابات ، در محلات همگانی که توسط کمیسیون مستقل انتخابات تعیین می شود به منظور بررسی در دسترس همگانی قرار می دهد .
مبارزات انتخاباتی:
ماده سی و نهم :
(1) کمیسیون مستقل انتخابات برای مبارزات انتخاباتی دوره سی روزه را تعیین می کند . این دوره (48) ساعت قبل از تاریخ آغاز رای گیری پایان می شود .
(2) کمیسیون مستقل انتخابات لایحه ها را جهت تنظیم دوره مبارزات انتخاباتی به نشر میرساند .
تاسیس مراکز رای دهی ، تهیه مواد انتخاباتی ونشر رهنمود ها :
ماده چهلم:
(1) کمیسیون مستقل انتخابات مراکز رای دهی را در سراسر کشور تاسیس وزمینه اشتراک رای دهندگان را در ین مراکز طوری مساعد میسازد تا دسترسی به پروسه انتخابات برای رای دهندگان به سهولت میسر باشد .
(2) کمیسیون مستقل انتخابات صندوق های رای گیری ، برگه ها رای گیری ، غرفه های رای دهی ، مهر ها و لوازم ضروری را تنظیم وآماده ساخته و تدابیر دیگری را که در تنظیم رای دهی سهولت بوجود می آورد و انتخابات را به طرز موثری رهنمایی می کند اتخاذ می کند .
برگه ها رای دهی :
ماده چهل ویکم :
(1) کمیسیون مستقل انتخابات درمورد برگه ها رای دهی وظایف زیر را انجام می دهد .
1- تهیه برگه ها رای دهی .
2- تدارک برای تخصیص نشان ها و یا تصاویر نامزدان .
3- ترتیب طرز العملی که به اساس آن برگه ها رای دهی توسط رای دهندگان نشانی می شود .
4- تعیین زبان هایی که در برگه ها رای دهی استعمال می شود.
5- ترتیب آیین نامه شمارش برگه ها رای دهی .
(2) مشخص کردن نظم و ترتیب فهرست نامزدان در برگه ها رای دهی به اساس قرعه .
صندوق های رای دهی :
ماده چهل و دوم :
کمیسیون مستقل انتخابات درمورد صندوق های رای دهی وظایف زیر را انجام می دهد :
1- تهیه و تدارک شکل ومواد صندوق های رای دهی که بتواند به طور محفوظ بسته شده و مهر شود .
2- طرز علامگذاری ونشانی شد صندوق های رای دهی .
3- طرز بستن ، مهر، محفاظت وباز کردن صندوق های رای دهی .
ناظران:
ماده چهل و سوم:
کمیسیون مستقل انتخابات حقوق و وجایب مشاهدین را تصریح کرده طرز العملی را به منظور توزیع اعتبار نامه ناظرین ملی وبین المللی انتخابات ، نمایندگان احزاب سیاسی و نامزدان مستقل ترتیب می کند .
نامزدی نامزدان :
ماده چهل و چهارم :
(1) احزاب سیاسی و نامزدانی که درانتخابات شرکت میورزند مکلف اند (75) روز قبل از برگزاری انتخابات به صورت کتبی از تصمیم خود به کمیسیون مستقل انتخابات اطلاع دهند . این اطلاعیه حاوی مطالب زیر می باشد .
1- اسم و آدرس نامزد .
2- تصویر کارت ثبت نام رای دهی نامزد .
3- تصویر سند ثبت حزب در وزارت عدلیه از جانب نامزدان احزاب سیاسی .
4- تعهد نامه که تاریخ ، محل تولد وتابعیت نامزد را تصدیق کند .
5- سند پذیرش نامزدی امضاء شده توسط نامزد .
6- سمبول یا نشان منتخبه نامزد یا حزب روی ورق رای دهی .
(2) برگه ها نامزدی همراه با کناره گیری نامه منظور شده حد اقل(75) روز قبل از انتخابات به کمیسیون مستقل انتخابات سپرده می شود .
(3) حق الشمول برای نامزد ریاست جمهوری مبلغ پنجاه هزار افغانی می باشد و این حق الشمول درصورتی اعاده می شود که نامزد انتخاب شود و یا حد اقل پانزده درصد آرای قانونی اجرا شده را در دور اول انتخابات بدست آورد .
(4) حق الشمول برای نامزد مجلس نمایندگان مبلغ پانزده هزار افغانی می باشد واین حق الشمول درصورتی اعاده می شود که نامزد انتخاب شود ویا حد اقل سه درصد آرای قانونی اجرا شده در حوزه مربوط را در انتخابات بدست آورد .
(5) حق الشمول برای نامزد شورای ولایتی مبلغ پنج هزار افغانی می باشد واین حق الشمول در صورتی اعاده می شود که نامزد انتخاب شود ویا حد اقل سه درصد آرای قانونی اجرا شده درحوزه مربوط را در انتخابات بدست آورد .
(6) حق الشمول برای نامزد شورای ولسوالی مبلغ سه هزار افغانی می باشد واین حق الشمول درصورتی اعاده می شود که نامزد انتخاب شود و یا حد اقل سه درصد آرای قانونی اجرا شده درحوزه مربوط را در انتخابات بدست آورد .
(7) نامزدان برای ریاست جمهوری مجلس نمایندگان ، شورای ولایتی وشوراهای ولسوالی ها علاوه برحق الشمول با تصویر کارتهای ثبت نام رای دهندگان زیراً حمایشود .
1- نامزد ریاست جمهوری با تصویر ده هزار کارت رای دهندگان به سطح ملی که از اقوام وولایات مختلف کشور باشد .
2- نامزد مجلس نمایندگان با تصویر پانصد کارت رای دهندگان .
3- نامزد شورا های ولایتی با تصویر سه صد کارت رای دهندگان .
4- نامزد شورای های ولسوالی ها با تصویر دوصد کارت رای دهندگان .
5- هیچ شخص نمی تواند فوتو تصویر کارت رای دهی خود را در هر انتخابات دراختیار بیشتر از یک نامزد قرار دهد .
تصویر کارت های جمع شده نزد کمیسیون مستقل انتخابات سری و محفوظ نگهداری می شود.
(8) کمیسیون مستقل انتخابات مکلف است شرایط مندرج درقانون اساسی واین قانون را در مورد نامزدان تثبیت کند .
عدم قبولی نامزدان :
ماده چهل و پنجم :
(1) هرگاه نامزد ، واجد شرایط مندرج درقانون اساسی واین قانون برای نامزد شدن نباشد، کمیسیون مستقل انتخابات نامزد یا حزب نامزد کننده را از دلایل عدم قبولی بعد از وصول برگه ها مکمل نامزدی در مدت (7) روز مطلع میسازد .
(2) کمیسیون مستقل انتخابات به حزب ویا نامزد مستقل فرصت می دهد که در مدت (7) روز نواقص وخلاها را مرفوع کند .
(3) کمیسیون مستقل انتخابات بعد از ضرب الاجل ( تاریخ نهایی ) نامزدی وبررسی برگه ها نامزدی ، اسامی نامزدان واجد شرایط نامزدی را منتشر میسازد.
اعتراض برنامزدان ویا امتناع ازآن:
ماده چهل وششم:
(1) هرشخص می تواند نامزدی نامزد را در صورتیکه واجد شرایط قانونی نباشد مورد اعتراض قرار دهد .
(2)اعتراض مندرج بند (1) این ماده باید الی تاریخی که توسط کمیسیون مستقل انتخابات تعیین می شود به آن کمیسیون سپرده شود .
کمیسیون مستقل انتخابات بعد از بررسی لازم درمورد اعتراض مذکور تصمیم اتخاذ نموده و آنرا به طرفین ابلاغ می کند .
(3) درصورتی که نامزد از پذیرش نامزدی خود امتناع ورزد کمیسیون مستقل انتخابات درزمینه امتناع نامزد تصمیم اتخاذ میدارد. برای نامزد و یا حزب سیاسی ثبت شده فرصت داده می شود تا قبل از فرا رسیدن ضرب العجل و قبل از اینکه کمسیون فهرست را ترتیب وبه نمایش بگذارد . خود را مطابق به شرایط معینه عیار سازد .
فهرست احزاب مستحق درمبارزات انتخاباتی وفهرست نهایی نامزدان:
ماده چهل و هفتم:
(1) کمیسیون مستقل انتخابات حد اقل (60) روز قبل از تاریخ انتخابات ، اخرین فهرست نامزدان مستقل مستحق ونامزدان احزاب ثبت شده مستحق را ترتیب وبه نمایش بگذارد .
(2) فهرست های مربوط در روز رای دهی درمحلات رای دهی نصب می شود .
برداشتن مواد تبلیغاتی :
ماده چهل و هشتم :
کمیسیون مستقل انتخابات صلاحیت دارد در روز انتخابات دستور برداشتن مواد تبلیغاتی را که درصد متری مرا کز رای دهی به نمایش گذاشته شده باشد صادر کند .
منع حمل سلاح در مراکز رای گیری :
ماده چهل ونهم:
هیچ شخص نمی تواند سلاح و یا سایر اشیایی که منحیث سلاح از آن استفاده شده بتواند درفاصله پانصد متری مراکز رای دهی ، حمل کند . حمل سلاح توسط مسولین امنیتی به استیذان وزارت امور داخله ازین حکم مستثنی است .
آغاز وپایان رای گیری :
ماده پنجاهم :
(1) آغاز وپایان رای گیری در مراکز انتخاباتی مطابق تقسیم اوقاتی صورت می گیرد که از طرف کمیسیون مستقل انتخابات ترتیب و تنظیم می شود .
(2) رای گیری مطابق آیین نامهی که توسط کمیسیون مستقل انتخابات ترتیب وتنظیم می شود، صورت می گیرد .
(3) درصورتی که مرکز انتخاباتی به شورش ، تشدد ، توفان ، سیلاب یا سایر حوادث غیر مترقبه معروض شود که جریان رای دهی را نا ممکن سازد ، رییس مرکز رای گیری می تواند امر توقف رای دهی را صادر کند .
(4) رییس مرکز رای گیری قبل از آنکه پایان کار رای گیری را در وقت تعیین شده مطابق حکم بند (1این ماده اعلام کند آخر صف رای دهندگان را در وقت پایان رای دهی نشانی و به هر رای دهنده که در صف قرار دارد اجازه رای دهی را می دهد .
(5) کمیسیون مستقل انتخابات از تامین شرایط و سهولت ها برای رای دهی معیوبین اطمینان حاصل می کند .
اعتراض درمورد رای دهی :
ماده پنجاه ویکم :
(1) قبل ازینکه رای دهنده ورقه رای دهی را بدست بیاورد ، نمایند گان نامزدان می توانند در قسمت حق را دهی شخص یا رای دادن وی درمراکز رای دهی مربوط اعتراض نمایند .
(2) ُُُرییس مرکز رای گیری در مورد قبول یا رد اعتراض تصمیم اتخاذ نموده درمورد جزیات رد اعتراض یا پذیرش دلایل خود را در روز انتخابات درسند رسمی درج می کند .
مهر صندوقهای رای دهی وسایری مواد توسط رییس مرکز رای گیری :
ماده پنجاه ودوم:
(1) به مجردی که صندوق انتخابات پر یا رای دهی پایان شود، رییس مرکز رای گیری در حضور نمانیدگان نامزدان و ناظرین انتخابات آ نرا طبق آیین نامه تجویز شده ، مهر نموده و به نمایندگان نامزدان که می خواهند عین کار را انجام دهند ، اجازه می دهد تاشماره مهر ها را یادداشت نمایند .
(3) رییس مرکز رای گیری صندوق های رای دهی وبسته های برگه ها رای دهی را با درنظرداشت هدایت کمیسیون مستقل انتخابات به مرکز شمارش آرا تسلیم می کند .
محل وزمان شمارش آرا:
ماده پنجاه وسوم:
شمارش آراء د ر مراکزی که توسط کمیسیون مستقل انتخابات تعیین می شود ، صورت می گیرد .
ارایه وتصدیق نتایج :
ماده پنجاه و چهارم :
کمیسیون مستقل انتخابات مسئول ارایه نتایج انتخابات می باشد . نتایج انتخابات درجریده رسمی نشر شود.
پخش ونشر منصفانه وبیطرفانه افکار ونظریات :
ماده پنجاه وپنجم :
(1) به منظور آگاهی همگانی درجریان مبارزات انتخاباتی ، رسانه های همگانی ( تلویزیون ، رادیو و اخبار) مرامنامه ها، نظریات واهداف نامزدان را مطابق آیین نامه کمیسیون مستقل انتخابات به طور منصفانه وغیر جانبدارانه پخش ونشر کند .
(2) نامزدان باید به رسانه های همگانی دولتی دسترسی داشته باشند. به منظور آگاهی همگانی، درجریان مبارزات انتخاباتی ، رسانه های همگانی دولتی مکلف اند نظریات ، اهداف ومرامنامه نامزدان را با موافقت کمیسیون مستقل انتخابات ، بطور منصفانه وبی طرفانه پخش ونشر نمایند .
کمیسیون رسانه های خبری :
ماده پنجاه وششم :
کمیسیون مستقل انتخابات کمیسیون رسانه های خبری را حد اقل (60) روز قبل از تاریخ انتخابات تاسیس می کند ..این کمیسیون گزارش دهی ونشر منصفانه مبارزات انتخابات را نظارت نموده و در مورد هر تخلف از گزارش دهی منصفانه ویا نشر مبارزات انتخاباتی و یا سایر تخلفاتی که به احکام آیین نامه رسانه های خبری انتخابات مربوط می شود ، به کمیسیون مستقل انتخابات مشوره می دهد .
کمیسیون مستقل انتخابات با در نظر داشت سفارشات کمیسیون رسانه ها، اعتراض همگانی را در ارتباط به رسانه های خبری شامل تخطی وتخلفات ، انتشار می دهد ویا موضوع را به دادستانی مربوط محول میسازد .

فصل نهم

بررسی شکایات وتخطی های انتخاباتی

شکایات انتخاباتی :
ماده پنجاه و هفتم :

(1) شکایاتی که در مورد جریان رای دهی درمرکز رای دهی مطرح می شود ، توسط کمیته تشکیل شده در مرکز رای دهی به اتفاق آراء حل وفصل می شود در صورتیکه اتفاق آراء حاصل نشود موضوع به اکثریت دو ثلث آراء حل شود.
(2) شکایات درمورد شمارش آراء و نتایج انتخابات ریاست جمهوری وشواری ملی زمانی مطرح می شود که شمارش آراء صورت گرفته ویا نتایج اعلان گردیده باشد. هرگاه شکایت با اتفاق آرای مسئولین ذیربط حل وفصل نشود ، درینصورت شاکی می تواند درمدت (48) ساعت بعد از پایان شمارش آراء به دفتر ولایتی انتخابات عارض و دفتر مذکور درمدت (3) روز بعد از وصول شکایت موضوع را حل وفصل کند . همچنان شاکی می تواند در مدت (48) ساعت به کمیسیون مستقل انتخابات شکایت نموده وکمیسیون مذکور موضوع را در مدت (7) روز بعد از وصول شکایت ، حل وفصل کند . تصمیم کمیسیون مستقل انتخابات نهایی وقابل تعمیل می باشد .
تخطی های انتخاباتی :
ماده پنجاه و هشتم :

(1) شخصی که درجریان مبارزات انتخاباتی ویا در انتخابات مرتکب یکی از اعمال زیر شود ، طبق احکام قانون مورد تعقیب عدلی قرار می گیرد :
1- تهدید یا تخویف رای دهنده و نامزد یا اخلال در امر انتخابات.
2- ممانعت از حضور رای دهندگان ، نامزدان و یا نمایندگان نامزدان در مراکز رای دهی بدون دلیل موجه.
3- تقلب یا فریب کاری د ر رای دهی یا شمارش آراء .
4- رای دهی یا کارت تقلبی یا کارت شخص دیگر.
5- تغیر ، تبدیل ، سرقت ویا محو اسناد انتخاباتی .
6- جعل کارت های رای دهی .
7- فریب کاری در کارت رای دهی .
8- استعمال کارت رای دهی جعلی .
9- مبادرت به رای دهی بیش از یکبار .
10- باز کردن ویا شکستن قفل محل نگهداری لوازم واسباب، وهمچنان لاک ومهر صندوق های رای دهی ، بدون صلاحیت .
11- جلو گیری از اشتراک رای دهند گان یا نامزدان در پروسه انتخابات .
12- استفاده از پولی که ازراه های غیر قانونی ویا منابع خارجی بدست آمده باشد .
13- استعمال کلمات یا سخنرانی توهین آمیز .
14- تشویق و تحریک سایری اشخاص به ارتکاب یکی از اعمال فوق .
(2) هرگاه کمیسیون مستقل انتخابات تشخیص دهد که حزب ویا نامزد مستقل ، مرتکب تخطی های انتخاباتی را رهنمایی یا پشتیبانی نموده ، در آنصورت می تواند تحریمی را برآن حزب یا نامزد وضع کند .
(3) درصورتی که کمیسیون مستقل انتخابات تشخیص دهد که تخطی از احکام این قانون صورت گرفته ، صورت تخطی را با دلایل موجه به مراجع ذیربط قانونی و یا دادستانی راجع میسازد.

فصل دهم

احکام متفرقه

تعویق یا تعلیق انتخابات :
ماده پنجاه ونهم:

درصورتیکه شرایط امنیتی ، مالی ، تخنیکی وحوادث غیر مترقبه ، برگزاری انتخابات را غیر ممکن سازد ویا اینکه ، مشروعیت پروسه انتخابات را به کلی صدمه رساند، کمیسیون مستقل انتخابات می تواند انتخابات را درحوزه مربوطه الی رفع آن حالات به تعویق انداخته یا به حالت تعلیق قرار دهد .
ترتیب لایحه ها وآیین نامه ها:
ماده شصتم:
(1) احکام این قانون صرف برای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ، شورای ملی ، شورای ولایتی و شوراهای ولسوالیها قابل اجرا می باشد .
(2) به منظور اجرا بهتر احکام این قانون کمیسیون مستقل انتخابات مکلف است تالایحه ها ، آیین نامه ها ورهنمود های جداگانه را وضع و نشر کند.

فصل یازدهم

انتخابات دردوره انتقالی

اداره انتخابات :
ماده شصت و یکم:

برای آماده گی ، تنظیم ، برگزاری ونظارت اولین پروسه انتخابات که نشان دهنده تکمیل دوره انتقالی می باشد ، دولت انتقالی اسلامی افغانستان از ملل متحد تقاضای معاونیت نموده است که تاسیس دفتر مشترک تنظیم انتخابات یکی از ین معاونت ها بوده وطبق فرمان شماره 110 مورخ 29 دلو 1382 وبا سهم گیری متخصصین بین المللی سازمان ملل متحد صورت گرفته است . کلیه صلاحیت هایی که حسب این قانون به کمیسیون مستقل انتخابات تفویض شده ، الی پایان دوره انتقالی توسط دفتر مشترک تنظیم انتخابات اعمال می شود .
کمیسیون مستقل انتخابات بعد از ایجاد ، جایگاه کمیسیون موقت انتخابات را در دفتر مشترک تنظیم انتخابات احراز می کند با تکمیل دوره انتقالی کمیسیون مستقل انتخابات همه صلاحیت های مندرج این قانون را کسب می کند . الی ایجاد کمیسیون مستقل انتخابات حق تصمیم گیری ورای دهی اعضای بین المللی دفتر مشترک تنظیم انتخابات حسب فرمان شماره (110) محفوظ می باشد .
تاریخ انفاذ :
ماده شصت ودوم :

این قانون از تاریخ توشیح ، نافذ و درجریده رسمی نشر شود و با انفاذ آن احکام مغایر این قانون ملغی شمرده می شود .

تاریخ تصویب: 13 مه ‏2004‏
تاریخ توشیح (تایید و امضا) : 27 مه

  • ابراهیم اخلاقی

قانون اساسی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ب.ظ

 بسم الله الرحمن الرحیم

"الحمدالله رب العالمین و الصلوه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین محمد (ص ) و علی آله و اصحابه اجمعین "

 ما مردم افغانستان :

با ایمان راسخ به ذات پاک خداوند (ج ) و توکل به مشیت حق تعالی واعتقاد به دین مقدس اسلام ، با درک بی عدالتی ها و نابسامانی هاى گذشته و مصایب بی شمارى که بر کشورما وارد آمده است ، باتقدیر از فداکارى ها، مبارزات تاریخی ، جهاد و مقاومت بر حق تمام مردم افغانستان و ارج گذارى به مقام والاى شهداى راه آزادى کشور، با درک این که افغانستان واحد و یکپارچه به همه اقوام و مردم این سرزمین تعلق دارد، با رعایت منشور ملل متحد و با احترام به اعلامیه جهانی حقوق بشر، به منظور تحکیم وحدت ملی و حراست از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، به منظور تاسیس نظام متکی بر اراده مردم و دمکراسی ، به منظور ایجاد جامعه مدنی عارى از ظلم ، استبداد، تبعیض و خشونت و مبتنی بر قانونمندى ، عدالت اجتماعی ، حفظ کرامت و حقوق انسانی و تامین آزادى ها و حقوق اساسی مردم ، به منظور تقویت بنیادهاى سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادى و دفاعی کشور، به منظور تامین زندگی مرفه و محیط زیست سالم براى همه ساکنان این سرزمین ، و سرانجام ، به منظور تثبیت جایگاه شایسته افغانستان در خانواده بین المللی ، این قانون اساسی را مطابق با واقعیت هاى تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی کشورو مقتضیات عصر، از طریق نمایندگان منتخب خود در لویه جرگه مورخه چهاردهم جدى سال یک هزار و سیصد و هشتاد و دو هجرى شمسی در شهر کابل تصویب کردیم .

 

فصل اول دولت

ماده اول

افغانستان ، دولت جمهورى اسلامی ، مستقل، واحد و غیرقابل تجزیه می باشد.

 ماده دوم

دین دولت جمهورى اسلامی افغانستان ، دین مقدس اسلام است . پیروان سایر ادیان در پیروى از دین و اجراى مراسم دینی شان در حدوداحکام قانون آزاد می باشند.

 ماده سوم

در افغانستان هیچ قانون نمی تواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد.

 ماده چهارم

حاکمیت ملی در افغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقیم یا توسط نمایندگان خود آن را اعمال می کند.

 ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادى که تابعیت افغانستان را داراباشند.

ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون ، تاجیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، بلوچ ، پشه یی ، نورستانی ، ایماق ، عرب، قرغیز، قزلباش ، گوجر، براهوى وسایر اقوام می باشد.

بر هر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق می شود.

هیچ فردى از افراد ملت از تابعیت افغانستان محروم نمی گردد.

امور مربوط به تابعیت و پناهندگی توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده پنجم

تطبیق احکام این قانون اساسی و سایر قوانین ، دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و تامین امنیت و قابلیت دفاعی کشور از وظایف اساسی دولت می باشد.

 ماده ششم

دولت به ایجاد یک جامعه مرفه و مترقی بر اساس عدالت اجتماعی ، حفظ کرامت انسانی ، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی ، تامین وحدت ملی ، برابرى بین همه اقوام و قبایل و انکشاف متوازن در همه مناطق کشور مکلف می باشد.

 ماده هفتم

دولت منشور ملل متحد، معاهدات بین الدول، میثاق هاى بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلامیه جهانی حقوق بشر را رعایت می کند.

دولت از هر نوع اعمال تروریستی ، زرع و قاچاق مواد مخدر و تولید واستعمال مسکرات جلوگیرى می کند.

 ماده هشتم

دولت سیاست خارجی کشور را بر مبناى حفظ استقلال، منافع ملی و تمامیت ارضی و عدم مداخله ، حسن همجوارى ، احترام متقابل و تساوى حقوق تنظیم می نماید.

 ماده نهم

معادن و سایر منابع زیرزمینی و آثار باستانی ملکیت دولت می باشند.

حفاظت و اداره املاک دولت و طرز استفاده درست از منابع طبیعی و سایر املاک عامه توسط قانون تنظیم می گردد.

ماده دهم

دولت ، سرمایه سرمایه گذاریها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون ،تشویق ، حمایت و مصونیت آن ها را تضمین می نماید.

ماده یازدهم

امور مربوط به تجارت داخلی و خارجی ، مطابق به ایجابات اقتصادى کشور و مصالح مردم ، توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده دوازدهم

در افغانستان بانک ، بانک مرکزى دولت و مستقل می باشد. نشر پول و طرح و تطبیق سیاست پولی کشور، مطابق به احکام قانون ، ازصلاحیت بانک مرکزى می باشد.

بانک مرکزى در مورد چاپ پول با کمیسیون اقتصادى ولسی جرگه مشوره می نماید.

تشکیل و طرز فعالیت این بانک توسط قانون تنظیم می شود.

ماده سیزدهم

دولت براى انکشاف صنایع ، رشد تولید، ارتقاى سطح زندگی مردم و حمایت از فعالیتهاى پیشه وران ، پروگرامهاى موثر طرح و تطبیق می نماید.

 ماده چهاردهم

دولت براى انکشاف زراعت و مالدارى ، بهبود شرایط اقتصادى ،اجتماعی و معیشتی دهقانان و مالداران و اسکان و بهبود زندگی کوچیان ، درحدود بنیه مالی دولت ، پروگرامهاى موثر طرح و تطبیق می نماید.

دولت به منظور تهیه مسکن و توزیع ملکیتهاى عامه براى اتباع مستحق ،مطابق به احکام قانون و در حدود امکانات مالی ، تدابیر لازم اتخاذ می نماید.

 ماده پانزدهم

دولت مکلف است در مورد حفظ و بهبود جنگلات و محیط زیست تدابیر لازم اتخاذ نماید.

 ماده شانزدهم

از جمله زبان هاى پشتو، درى ، ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی و پشه یی ، نورستانی ،پامیرى و سایر زبان هاى رایج در کشور، پشتو و درى زبانهاى رسمی دولت می باشند.

در مناطقی که اکثریت مردم به یکی از زبان هاى ازبکی ، ترکمنی ، پشه یی ،نورستانی ، بلوچی و یا پامیرى تکلم می نمایند، آن زبان علاوه بر پشتو و درى به حیث زبان سوم رسمی می باشد و نحوه تطبیق آن توسط قانون تنظیم می گردد.

 دولت براى تقویت و انکشاف همه زبانهاى افغانستان پروگرامهاى موثر طرح و تطبیق می نماید.

نشر مطبوعات و رسانه هاى گروهی به تمام زبانهاى رایج در کشور آزادمی باشد.

مصطلحات (اصطلاحات ) علمی و ادارى ملی موجود در کشور حفظ می گردد.

 ماده هفدهم

دولت براى ارتقاى معارف در همه سطوح ، انکشاف تعلیمات دینی ، تنظیم و بهبود وضع مساجد، مدارس و مراکز دینی تدابیر لازم اتخاذ می نماید.

 ماده هجدهم

مبدا تقویم کشور بر هجرت پیامبر اکرم (ص ) استوار است .

مبناى کار ادارات دولتی تقویم هجرى شمسی می باشد.

روزهاى جمعه ، ۲۸ اسد و۸ ثور تعطیل عمومی است . سایررخصتی ها توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده نوزدهم

بیرق افغانستان مرکب است از : سه قطعه با رنگهاى سیاه ، سرخ و سبز که به صورت عمودى ، به اندازه هاى مساوى ، از چپ به راست ، در کنار هم واقع شده ،عرض هر رنگ برابر نصف طول آن است و در وسط آن نشان ملی افغانستان قرار دارد.

 نشان ملی افغانستان عبارت از محراب و منبر به رنگ سفید می باشد که دردو گوشه آن دو بیرق و در وسط آن در قسمت فوقانی ، کلمه مبارک لااله الاالله محمد رسولالله و الله اکبر و اشعه خورشید در حال طلوع و در قسمت تحتانی آن تاریخ ۱۲۹۸هجرى شمسی و کلمه افغانستان ، جا داشته و از دو طرف باخوشه هاى گندم احاطه شده است .

طرز استفاده از بیرق و نشان ملی توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده بیستم

سرود ملی افغانستان به زبان پشتو و با ذکر الله اکبر و نام اقوام افغانستان می باشد.

 ماده بیست و یکم

پایتخت افغانستان شهر کابل می باشد.

 

فصل دوم - حقوق اساسی و وجایب اتباع

 ماده بیست و دوم

هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است .

اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون داراى حقوق و وجایب مساوى می باشند.

 ماده بیست و سوم

زندگی موهبت الهی و حق طبیعی انسان است . هیچ شخص بدون مجوز قانونی ازاین حق محروم نمی گردد.

 ماده بیست و چهارم

آزادى حق طبیعی انسان است . این حق جز آزادى دیگران و مصالح عامه که توسط قانون تنظیم می گردد، حدودى ندارد.

آزادى و کرامت انسان از تعرض مصون است . دولت به احترام و حمایت آزادى و کرامت انسان مکلف می باشد.

 ماده بیست و پنجم

برائت ذمه حالت اصلی است .

متهم تا وقتی که به حکم قطعی محکمه با صلاحیت محکوم علیه قرار نگیرد، بی گناه شناخته می شود.

 ماده بیست و ششم

جرم یک عمل شخصی است .

تعقیب، گرفتارى یا توقیف متهم و تطبیق جزا بر او به شخص دیگرى سرایت نمی کند.

 ماده بیست و هفتم

هیچ عملی جرم شمرده نمی شود، مگر به حکم قانونی که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده باشد.

هیچ شخص را نمی توان تعقیب، گرفتار و یا توقیف نمود، مگر بر طبق احکام قانون .

هیچ شخص را نمی توان مجازات نمود، مگر به حکم محکمه با صلاحیت و مطابق به احکام قانونی که قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام نافذ گردیده باشد.

 ماده بیست و هشتم

هیچ یک از اتباع افغانستان به علت اتهام به جرم ، به دولت خارجی سپرده نمی شود، مگر بر اساس معامله بالمثل و پیمان هاى بین الدول که افغانستان به آن پیوسته باشد.

هیچ افغان به سلب تابعیت و یا تبعید در داخل یا خارج افغانستان محکوم نمی شود.

 ماده بیست و نهم

تعذیب انسان ممنوع است .

هیچ شخص نمی تواند حتی به مقصد کشف حقایق از شخص دیگر، اگر چه تحت تعقیب، گرفتارى یا توقیف و یا محکوم به جزا باشد، به تعذیب او اقدام کندیا امر بدهد.

تعیین جزایی که مخالف کرامت انسانی باشد، ممنوع است .

 ماده سی ام

اظهار، اقرار و شهادتی که از متهم یا شخص دیگرى به وسیله اکراه به دست آورده شود، اعتبار ندارد.

اقرار به جرم عبارت است از اعتراف متهم با رضایت کامل و در حالت صحت عقل، در حضور محکمه با صلاحیت .

 ماده سی و یکم

هر شخص می تواند براى دفع اتهام به مجرد گرفتارى و یا براى اثبات حق خود، وکیل مدافع تعیین کند.

متهم حق دارد به مجرد گرفتارى ، از اتهام منسوب اطلاع یابد و در داخل میعادى که قانون تعیین می کند، در محکمه حاضر گردد.

دولت در قضایاى جنایی براى متهم بی بضاعت وکیل مدافع تعیین می نماید. محرمیت مکالمات ، مراسلات و مخابرات بین متهم و وکیل آن ، از هر نوع تعرض مصون می باشد.

وظایف و صلاحیت هاى وکلاى مدافع توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده سی و دوم

مدیون بودن شخص موجب سلب یا محدود شدن آزادى وى نمی شود. طرز و وسایل تحصیل دین توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده سی و سوم

اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا می باشند.

شرایط و طرز استفاده از این حق توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده سی و چهارم

آزادى بیان از تعرض مصون است .

هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته ، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار نماید.

هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون ، به طبع و نشر مطالب، بدون ارایه قبلی آن به مقامات دولتی ، بپردازد.

احکام مربوط به مطابع، رادیو و تلویزیون ، نشر مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی توسط قانون تنظیم می گردد.

ماده سی و پنجم

اتباع افغانستان حق دارند به منظور تامین مقاصد مادى و یامعنوى ، مطابق به احکام قانون ، جمعیتها تاسیس نمایند.

اتباع افغانستان حق دارند، مطابق به احکام قانون ، احزاب سیاسی تشکیل دهند، مشروط بر اینکه : مرامنامه و اساسنامه حزب، مناقض احکام دین مقدس اسلام و نصوص و ارزشهاى مندرج این قانون اساسی نباشد،

تشکیلات و منابع مالی حزب علنی باشد،

اهداف و تشکیلات نظامی و شبه نظامی نداشته باشد،

وابسته به حزب سیاسی و یا دیگر منابع خارجی نباشد.

تاسیس و فعالیت حزب بر مبناى قومیت ، سمت ، زبان ، و مذهب فقهی جواز ندارد.

جمعیت و حزبی که مطابق به احکام قانون تشکیل می شود، بدون موجبات قانونی و حکم محکمه با صلاحیت منحل نمی شود.

ماده سی و ششم

اتباع افغانستان حق دارند براى تامین مقاصد جایز و صلح آمیز، بدون حملسلاح ، طبق قانون اجتماع و تظاهرات نمایند.

 ماده سی و هفتم

آزادى و محرمیت مراسلات و مخابرات اشخاص چه به صورت مکتوبباشد و چه به وسیله تلفن ، تلگراف و وسایل دیگر، از تعرض مصون است .

دولت حق تفتیش مراسلات و مخابرات اشخاص را ندارد، مگر مطابق به احکام قانون .

 ماده سی و هشتم

مسکن شخص از تعرض مصون است .

هیچ شخص ، به شمول دولت ، نمی تواند بدون اجازه ساکن یا قرار محکمه باصلاحیت و به غیر از حالات و طرزى که در قانون تصریح شده است ، به مسکن شخص داخل شود یا آن را تفتیش نماید. در مورد جرم مشهود، مامور مسئول می تواند بدون اجازه قبلی محکمه ، به مسکن شخص داخل شود یا آن را تفتیش کند. مامور مذکور مکلف است بعد از داخلشدن یا اجراى تفتیش ، در خلال مدتی که قانون تعیین می کند قرار محکمه راحاصل نماید.

 ماده سی و نهم

هر افغان حق دارد به هر نقطه کشور سفر نماید و مسکن اختیار کند، مگردر مناطقی که قانون ممنوع قرار داده است .

هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون به خارج افغانستان سفر نماید وبه آن عودت کند.

دولت از حقوق اتباع افغانستان در خارج از کشور حمایت می نماید.

 ماده چهلم

ملکیت از تعرض مصون است .

هیچ شخص از کسب ملکیت و تصرف در آن منع نمی شود، مگر در حدود احکام قانون .

ملکیت هیچ شخص ، بدون حکم قانون و فیصله محکمه با صلاحیت مصادره نمی شود.

استملاک ملکیت شخص ، تنها به مقصد تامین منافع عامه ، در بدل تعویض قبلی و عادلانه ، به موجب قانون مجاز می باشد.

تفتیش و اعلان دارایی شخص ، تنها به حکم قانون صورت می گیرد.

 ماده چهل و یکم

اشخاص خارجی در افغانستان حق ملکیت اموال عقارى را ندارند.

اجاره عقار به منظور سرمایه گذارى ، مطابق به احکام قانون مجاز می باشد.

فروش عقار به نمایندگی هاى سیاسی دول خارجی و به موسسات بین المللی که افغانستان عضو آن باشد، مطابق به احکام قانون ، مجاز می باشد.

 ماده چهل و دوم

هر افغان مکلف است مطابق به احکام قانون به دولت مالیه و محصول تادیه کند.

هیچ نوع مالیه و محصول، بدون حکم قانون ، وضع نمی شود.

اندازه مالیه و محصول و طرز تادیه آن ،بارعایت عدالت اجتماعی ،توسط قانون تعیین می گردد.

این حکم در مورد اشخاص و موسسات خارجی نیز تطبیق می شود.

هر نوع مالیه ، محصول و عواید تادیه شده ، به حساب واحد دولتی تحویل داده می شود.

 ماده چهل و سوم

تعلیم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجه لیسانس در موسسات تعلیمی دولتی به صورت رایگان از طرف دولت تامین می شود.

دولت مکلف است به منظور تعمیم متوازن معارف در تمام افغانستان ، تامین تعلیمات متوسطه اجبارى ، پروگرام موثر طرح و تطبیق نمایدو زمینه تدریس زبانهاى مادرى را در مناطقی که به آنها تکلم می کنند، فراهم کند.

 ماده چهل و چهارم

دولت مکلف است به منظور ایجاد توازن و انکشاف تعلیم براى زنان ، بهبود تعلیم کوچیان و امحاى بی سوادى در کشور، پروگرامهاى موثر طرح و تطبیق نماید.

 ماده چهل و پنجم

دولت نصاب واحد تعلیمی را، بر مبناى احکام دین مقدس اسلام و فرهنگ ملی و مطابق با اصول علمی ، طرح و تطبیق می کند و نصاب مضامین دینی مکاتب را، بر مبناى مذاهب اسلامی موجود در افغانستان ، تدوین می نماید.

 ماده چهل و ششم

تاسیس و اداره موسسات تعلیمات عالی ، عمومی و اختصاصی وظیفه دولت است .

اتباع افغانستان می توانند به اجازه دولت به تاسیس موسسات تعلیمات عالی ،عمومی ، اختصاصی و سوادآموزى اقدام نمایند.

دولت می تواند تاسیس موسسات تعلیما

ت عالی ، عمومی و اختصاصی را به اشخاص خارجی نیز مطابق به احکام قانون اجازه دهد. شرایط شمول در موسسات تعلیمات عالی دولتی و سایر امور مربوط به آن ،توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده چهل و هفتم

دولت براى پیشرفت علم ، فرهنگ ، ادب و هنر پروگرامهاى موثر طرح می نماید.

دولت حقوق مولف ، مخترع و کاشف را تضمین می نماید و تحقیقات علمی را درتمام عرصه ها تشویق و حمایت می کند و استفاده موثر از نتایج آن را، مطابق به احکام قانون ، تعمیم می بخشد.

 ماده چهل و هشتم

کار حق هر افغان است .

تعیین ساعات کار، رخصتی با مزد، حقوق کار و کارگر و سایر امور مربوط به آن توسط قانون تنظیم می گردد.

انتخاب شغل و حرفه ، در حدود احکام قانون ، آزاد می باشد.

 ماده چهل و نهم

تحمیل کار اجبارى ممنوع است .

سهم گیرى فعال در حالت جنگ ، آفات و سایر حالاتی که حیات وآسایش عامه را تهدید کند، از وجایب ملی هر افغان می باشد.

تحمیل کار بر اطفال جواز ندارد.

 ماده پنجاهم

دولت مکلف است ،به منظور ایجاد اداره سالم و تحقق اصلاحات در سیستم ادارى کشور تدابیر لازم اتخاذ نماید.

اداره اجراآت خود را با بیطرفی کامل و مطابق به احکام قانون عملی می سازد.

اتباع افغانستان حق دسترسی به اطلاعات از ادارات دولتی را در حدوداحکام قانون دارا می باشند.

این حق جز صدمه به حقوق دیگران و امنیت عامه حدودى ندارد.

اتباع افغانستان بر اساس اهلیت و بدون هیچ گونه تبعیض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذیرفته می شوند.

 ماده پنجاه و یکم

هر شخص که از اداره بدون موجب متضرر شود، مستحق جبران خساره می باشد و می تواند براى حصول آن در محکمه دعوا اقامه کند.

به استثناى حالاتی که در قانون تصریح گردیده است ، دولت نمی تواند بدون حکم محکمه با صلاحیت به تحصیل حقوق خود اقدام کند.

 ماده پنجاه و دوم

دولت وسایل وقایه و علاج امراض و تسهیلات صحی رایگان را براى همه اتباع مطابق به احکام قانون تامین می نماید.

دولت تاسیس و توسعه خدمات طبی و مراکز صحی خصوصی را مطابق به احکام قانون تشویق و حمایت می کند.

دولت به منظور تقویت تربیت بدنی سالم و انکشاف ورزشهاى ملی و محلی تدابیر لازم اتخاذ می نماید.

 ماده پنجاه و سوم

دولت به منظور تنظیم خدمات طبی و مساعدت مالی براى بازماندگان شهدا و مفقودین و براى بازتوانی معلولین و معیوبین و سهم گیرى فعال آنان در جامعه ، مطابق به احکام قانون ، تدابیر لازم اتخاذ می نماید.

دولت حقوق متقاعدین را تضمین نموده ، براى کهنسالان ، زنان بی سرپرست ، معیوبین و معلولین و ایتام بی بضاعت مطابق به احکام قانون کمک لازم به عمل می آورد.

 ماده پنجاه و چهارم

خانواده رکن اساسی جامعه را تشکیل می دهد و مورد حمایت دولت قرار دارد.

دولت به منظور تامین سلامت جسمی و روحی خانواده بالاخص طفل و مادر، تربیت اطفال و براى از بین بردن رسوم مغایر با احکام دین مقدس اسلام ، تدابیر لازم اتخاذ می کند.

 ماده پنجاه و پنجم

دفاع از وطن وجیبه تمام اتباع افغانستان است .

شرایط اجراى دوره مکلفیت عسکرى توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده پنجاه و ششم

پیروى از احکام قانون اساسی ، اطاعت از قوانین و رعایت نظم و امن عامه وجیبه تمام مردم افغانستان است .

بی خبرى از احکام قانون عذر دانسته نمی شود.

 ماده پنجاه و هفتم

دولت حقوق و آزادیهاى اتباع خارجی را در افغانستان ، طبق قانون تضمین می کند. این اشخاص در حدود قواعد حقوق بین المللی به رعایت قوانین دولت افغانستان مکلف می باشند.

 ماده پنجاه و هشتم

دولت به منظور نظارت بر رعایت حقوق بشر در افغانستان و بهبود و حمایت از آن ، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را تاسیس می نماید.

هر شخص می تواند درصورت نقص حقوق بشرى خود، به این کمیسیون شکایت نماید. کمیسیون می تواند موارد نقص حقوق بشرى افراد را به مراجع قانونی راجع سازد و در دفاع از حقوق آنها مساعدت نماید.

تشکیل و طرز فعالیت این کمیسیون توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده پنجاه و نهم

هیچ شخص نمی تواند با سوءاستفاده از حقوق و آزادیهاى مندرج این قانون اساسی ، بر ضد استقلال، تمامیت ارضی ، حاکمیت و وحدت ملی عمل کند.

 

فصل سوم - رییس جمهور

 ماده شصتم

رییس جمهور در راس دولت جمهورى اسلامی افغانستان قرار داشته ، صلاحیتهاى خود را در عرصه هاى اجراییه ، تقنینیه ، قضاییه ، مطابق به احکام این قانون اساسی ، اعمال می کند.

رییس جمهور داراى دو معاون ، اول و دوم ، می باشد.

کاندید ریاست جمهورى نام هر دو معاون را همزمان با کاندید شدن خود به ملت اعلام می دارد.

معاون اول رییس جمهور در حالت غیاب، استعفا و یا وفات رییس جمهور،مطابق به احکام مندرج این قانون اساسی ، عمل می کند.

در غیاب معاون اول رییس جمهور، معاون دوم مطابق به احکام مندرج این قانون اساسی عمل می کند.

 ماده شصت و یکم

رییس جمهور با کسب اکثریت بیش از پنجاه فی صد آراى راى دهندگان از طریق راى گیرى آزاد، عمومی ، سرى و مستقیم انتخاب می گردد.

وظیفه رییس جمهور در اول جوزاى سال پنجم بعد ازانتخابات پایان می یابد.انتخابات به منظور تعیین رییس جمهور جدید در خلال مدت سی الی شصت روزقبل از پایان کار رییس جمهور برگزار می گردد.

هرگاه دردور اول هیچ یک از کاندیدان نتواند اکثریت بیش ازپنجاه درصد آرا را به دست آورد، انتخابات براى دور دوم در ظرف دو هفته ازتاریخ اعلام نتایج انتخابات برگزار می گردد و در این دور تنها دو نفر ازکاندیداهایی که بیشترین آرا را در دور اول به دست آورده اند،شرکت می نماید. در دور دوم انتخابات ، کاندیدى که اکثریت آرا را کسب کند، رییس جمهورشناخته می شود. هر گاه یکی از کاندیداهاى ریاست جمهورى در جریان دور اول یا دوم راى گیرى و یا بعد از انتخابات و قبل از اعلام نتایج انتخابات وفات نماید،انتخابات مجدد مطابق به احکام قانون برگزار می گردد.

 ماده شصت و دوم

شخصی که به ریاست جمهورى کاندید می شود، واجد شرایط ذیل می باشد :

۱ - تبعه افغانستان ، مسلمان و متولد از والدین افغان بوده و تابعیت کشور دیگرى را نداشته باشد،

۲ - در روز کاندید شدن سن وى از چهل سال کمتر نباشد،

۳ - از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشرى ، جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد.

هیچ شخص نمی تواند بیش از دو دوره به حیث رییس جمهور انتخاب گردد.

حکم مندرج این ماده در مورد معاونین رییس جمهور نیز تطبیق می گردد.

 ماده شصت و سوم

رییس جمهور قبل از تصدى وظیفه ، مطابق به طرزالعمل خاص که توسط قانون تنظیم می گردد، حلف (سوگند) آتی را به جا می آورد :

 بسم الله الرحمن الرحیم

 "به نام خداوند بزرگ (ج ) سوگند یاد می کنم که دین مقدس اسلام را اطاعت و از آن حمایت کنم . قانون اساسی و سایر قوانین را رعایت و از تطبیق آن مواظبت نمایم . ازاستقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان حراست وحقوق و منافع مردم افغانستان راحفاظت کنم و با استعانت از بارگاه پروردگارمتعال و پشتیبانی ملت ، مساعی خود را در راه سعادت و ترقی مردم افغانستان بکار برم

 ماده شصت و چهارم

رئیس جمهور داراى صلاحیتها و وظایف ذیل می باشد :

۱ - مراقبت از اجراى قانون اساسی ،

۲ - تعیین خطوط اساسی سیاست کشور به تصویب شوراى ملی ،

۳ - قیادت اعلاى قواى مسلح افغانستان ،

۴ - اعلام حرب (جنگ ) و متارکه به تایید شوراى ملی ،

۵ - اتخاذ تصمیم لازم در حالت دفاع از تمامیت ارضی و حفظ استقلال،

۶ - فرستادن قطعات قواى مسلح به خارج افغانستان به تایید شوراى ملی ،

۷ - دایر نمودن لویه جرگه به استثناى حالت مندرج ماده شصت و نهم این قانون اساسی ،

۸ - اعلان حالت اضطرار به تایید شوراى ملی و خاتمه دادن به آن ،

۹ - افتتاح اجلاس شوراى ملی و لویه جرگه ،

۱۰ - قبول استعفاى معاونین ریاست جمهورى ،

۱۱ - تعیین وزرا، لوى خارنوال، رییس بانک مرکزى ، رییس امنیت ملی و رییس سره میاشت (هلال احمر) به تایید ولسی جرگه و عزل و قبول استعفاى آنها،

۱۲ - تعیین رییس و اعضاى ستره محکمه (دیوان عالی قضایی ) به تایید ولسی جرگه ،

۱۳ - تعیین و تقاعد، قبول استعفا و عزل قضات ، صاحب منصبان قواى مسلح ،پولیس و امنیت ملی و مامورین عالی رتبه مطابق به احکام قانون ،

۱۴ - تعیین سران نمایندگی هاى سیاسی افغانستان نزد دول خارجی و موسسات بین المللی ،

۱۵ - قبول اعتمادنامه هاى نمایندگان سیاسی خارجی در افغانستان ،

۱۶ - توشیح قوانین و فرامین تقنینی ،

۱۷ - اعطاى اعتبارنامه به غرض عقد معاهدات بین الدول مطابق به احکام قانون ،

۱۸ - تخفیف و عفو مجازات مطابق به احکام قانون ،

۱۹ - اعطاى مدالها، نشانها و القاب افتخارى مطابق به احکام قانون ،

۲۰ - تاسیس کمیسیونها به منظور بهبود اداره کشور مطابق به احکام قانون

۲۱ - سایر صلاحیتها و وظایف مندرج این قانون اساسی .

 ماده شصت و پنجم

رییس جمهور می تواند در موضوعات مهم ملی سیاسی ، اجتماعی و یا اقتصادى به آراى عمومی مردم افغانستان مراجعه نماید.

مراجعه به آراى عمومی نباید مناقض احکام این قانون اساسی و یا مستلزم تعدیل آن باشد.

 ماده شصت و ششم

رییس جمهور در اعمال صلاحیتهاى مندرج این قانون اساسی ،مصالح علیاى مردم افغانستان را رعایت می کند.

رییس جمهور نمی تواند بدون حکم قانون ملکیت هاى دولتی را بفروشد یا اهداکند.

رییس جمهور نمی تواند در زمان تصدى وظیفه از مقام خود به ملحوظات لسانی ، سمتی ، قومی ، مذهبی و حزبی استفاده نماید.

 ماده شصت و هفتم

در صورت استعفا و عزل یا وفات رییس جمهور و یا مریضی صعبالعلاج که مانع اجرا وظیفه شود، معاون اول رییس جمهور صلاحیتها و وظایف رییس جمهور را به عهده می گیرد.

رییس جمهور استعفاى خود را شخصا به شوراى ملی اعلام می نماید.

تثبیت مریضی صعب العلاج توسط هیات طبی با صلاحیت که از طرف ستره محکمه تعیین می گردد، صورت می گیرد.

دراین حالات در خلال مدت سه ماه انتخابات به منظور تعیین رییس جمهور جدید طبق ماده شصت و یکم این قانون اساسی برگزار می گردد.

معاون اول رییس جمهور در زمان تصدى به حیث رییس جمهور موقت امور ذیل را می تواند انجام دهد :

۱ - تعدیل قانون اساسی ،

۲ - عزل وزرا،

۳ - مراجعه به آراى عامه .

معاونین رییس جمهور می توانند مطابق به احکام این قانون اساسی خود رابه ریاست جمهورى کاندید نمایند.

درصورت غیاب رییس جمهور،وظایف معاون اول توسط رئیس جمهورتعیین می گردد.

 ماده شصت و هشتم

هر گاه یکی از معاونین رییس جمهور استعفا و یا وفات نماید، عوض وى شخص دیگرى توسط رییس جمهور به تایید ولسی جرگه تعیین می گردد.

در صورت وفات همزمان رئیس جمهور و معاون اول وى ، بالترتیب معاون دوم ،رییس مشرانو جرگه ، رییس ولسی جرگه و وزیر خارجه یکی بعد دیگرى مطابق به حکم مندرج ماده شصت و هفتم این قانون اساسی وظایف رییس جمهور را به عهده می گیرند.

 ماده شصت و نهم

رییس جمهور در برابرملت و ولسی جرگه مطابق به احکام این ماده مسئول می باشد.

اتهام علیه رییس جمهور به ارتکاب جرایم ضد بشرى ، خیانت ملی یا جنایت ،از طرف یک ثلث کل اعضاى ولسی جرگه می تواند تقاضا شود. در صورتی که این تقاضا از طرف دو ثلث کل آراى ولسی جرگه تایید گردد، ولسی جرگه در خلال مدت یک ماه لویه جرگه را دایر می نماید.

هرگاه لویه جرگه اتهام منسوب را به اکثریت دو ثلث آراى کل اعضا تصویب نماید، رییس جمهور از وظیفه منفصل و موضوع به محکمه خاص محول می گردد.

محکمه خاص متشکل است از رییس مشرانو جرگه ، سه نفر از اعضاى ولسی جرگه وسه نفر ستره محکمه به تعیین لویه جرگه ، اقامه دعوى توسط شخصی که از طرف لویه جرگه تعیین می گردد صورت می گیرد.

در این حالت احکام مندرج ماده شصت و هفتم این قانون اساسی تطبیق می گردد.

 ماده هفتادم

معاش و مصارف رییس جمهور توسط قانون تنظیم می گردد.

رییس جمهور بعد از ختم دوره خدمت به استثناى حالت عزل، براى بقیه مدت حیات از حقوق مالی دوره ریاست جمهورى مطابق به احکام قانون مستفید می شود.

 

فصل چهارم - حکومت

 ماده هفتاد و یکم

حکومت متشکل است از وزرا که تحت ریاست رییس جمهوراجراى وظیفه می نماید.

تعداد وزرا و وظایف شان توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده هفتاد و دوم

شخصی که به حیث وزیر تعیین می شود، واجد شرایط ذیل می باشد :

۱ - تنها حامل تابعیت افغانستان باشد،

هرگاه کاندید وزارت تابعیت کشور دیگرى را نیز داشته باشد، ولسی جرگه صلاحیت تایید و یا رد آنرا دارد،

۲ - داراى تحصیلات عالی ، تجربه کارى و شهرت نیک باشد،

۳ - سن وى از سی و پنج سال کمتر نباشد،

۴ - از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشرى ، جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد.

 ماده هفتاد و سوم

وزرا می توانند از اعضاى شوراى ملی یا خارج از آن تعیین شوند. هرگاه عضو شوراى ملی به حیث وزیر تعیین شود، عضویت خود را در شورا از دست می دهد و در عوض وى شخص دیگرى مطابق به حکم قانون تعیین می گردد.

 ماده هفتاد و چهارم

وزرا قبل از تصدى وظیفه حلف آتی را به حضور رئیس جمهور، به جا می آورند :

 بسم الله الرحمن الرحیم

 "به نام خداوند بزرگ (ج ) سوگند یاد می کنم که دین مقدس اسلام راحمایت ، قانون اساسی و سایر قوانین افغانستان را رعایت ، حقوق اتباع راحفاظت و از استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی مردم افغانستان حراست کنم و در همه اعمال خود خداوند (ج ) را حاضر دانسته ،وظایف محوله را صادقانه انجام دهم ."

 ماده هفتاد و پنجم

حکومت داراى وظایف ذیل می باشد :

۱ - تعمیل احکام این قانون اساسی و سایر قوانین و فیصله هاى قطعی محاکم ،

۲ - حفظ استقلال، دفاع از تمامیت ارضی و صیانت منافع و حیثیت افغانستان در جامعه بین المللی

، ۳ - تامین نظم و امن عامه و از بین بردن هر نوع فساد ادارى ،

۴ - ترتیب بودجه ، تنظیم وضع مالی دولت و حفاظت دارایی عامه ،

۵ - طرح و تطبیق پروگرامهاى انکشافی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادى و تکنالوژیکی

۶ - ارایه گزارش به شوراى ملی در ختم سال مالی درباره امور انجام شده و پروگرام هاى عمده سال مالی جدید،

۷ - انجام سایر وظایفی که به موجب این قانون اساسی و قوانین دیگر ازوظایف حکومت دانسته شده است .

 ماده هفتاد و ششم

حکومت براى تطبیق خطوط اساسی سیاست کشور و تنظیم وظایف خود مقررات وضع و تصویب می کند. این مقررات باید مناقض نص یا روح هیچ قانون نباشد.

 ماده هفتاد و هفتم

وزرا وظایف خود را به حیث آمرین واحدهاى ادارى در داخل حدودى که این قانون اساسی و سایر قوانین تعیین می کند، اجرا می نمایند.

وزرا از وظایف مشخصه خود نزد رییس جمهور و ولسی جرگه مسئولیت دارند.

 ماده هفتاد و هشتم

هرگاه وزیر به ارتکاب جرایم ضد بشرى ، خیانت ملی و یا سایر جرایم متهم گردد، قضیه با رعایت ماده یکصدوسی وچهارم این قانون اساسی به محکمه خاص محول می گردد.

 ماده هفتاد و نهم

حکومت می تواند در حالت تعطیل ولسی جرگه درصورت ضرورت عاجل، به استثناى امور مربوط به بودجه و امور مالی ، فرامین تقنینی را ترتیب کند.

فرامین تقنینی بعداز توشیح رئیس جمهورحکم قانون را حایز می شود. فرامین تقنینی باید در خلال سی روز از تاریخ انعقاد نخستین جلسه شوراى ملی به آن تقدیم شود و در صورتی که از طرف شوراى ملی رد شود، از اعتبارساقط می گردد.

 ماده هشتادم

ورزا نمی توانند در زمان تصدى وظیفه از مقام خود به ملحوظات لسانی ،سمتی ، قومی ، مذهبی و حزبی استفاده نمایند.

 

 فصل پنجم - شوراى ملی

 ماده هشتاد و یکم

شوراى ملی دولت جمهورى اسلامی افغانستان به حیث عالی ترین ارگان تقنینی مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه ملت نمایندگی می کند.

هر عضو شورا در موقع اظهار راى ، مصالح عمومی و منافع علیاى مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار می دهد.

 ماده هشتاد و دوم

شوراى ملی متشکل از دو مجلس ، ولسی جرگه و مشرانو جرگه می باشد. هیچ شخص نمی تواند در یک وقت عضو هر دو مجلس باشد.

ماده هشتاد و سوم

اعضاى ولسی جرگه توسط مردم ازطریق انتخابات آزاد، عمومی ، سرى و مستقیم انتخاب می گردند.

دوره کار ولسی جرگه به تاریخ اول سرطان سال پنجم ، بعد ازاعلان نتایج انتخابات به پایان می رسد و شوراى جدید به کار آغاز می نماید.

انتخابات اعضاى ولسی جرگه درخلال مدت سی الی شصت روز قبل از پایان دوره ولسی جرگه برگزار می گردد.

تعداد اعضاى ولسی جرگه به تناسب نفوس هر حوزه حداکثر دو صد و پنجاه نفر می باشد. حوزه هاى انتخاباتی و سایر مسایل مربوط به آن در قانون انتخابات تعیین می گردد. در قانون انتخابات باید تدابیرى اتخاذ گردد که نظام انتخاباتی ،نمایندگی عمومی و عادلانه را براى تمام مردم کشور تامین نماید و به تناسبنفوس از هر ولایت طور اوسط حداقل دو وکیل زن در ولسی جرگه عضویت یابد.

 ماده هشتاد و چهارم

اعضاى مشرانو جرگه به ترتیب ذیل انتخاب و تعیین می شوند :

۱ - از جمله اعضاى شوراى هر ولایت ، یک نفر به انتخاب شوراى مربوط براى مدت چهار سال،

۲ - از جمله اعضاى شوراهاى ولسوالیهاى هر ولایت ، یک نفربه انتخاب شوراهاى مربوط براى مدت سه سال،

۳ - یک ثلث باقی مانده از جمله شخصیت هاى خبیر و با تجربه به شمول دونفر از نمایندگان

معلولین و معیوبین و دو نفر نمایندگان کوچی ها به تعیین رئیس جمهور براى مدت پنج سال.

رییس جمهور تعداد پنجاه فی صد از این اشخاص را از بین زنان تعیین می نماید.

شخصی که به حیث عضو مشرانو جرگه انتخاب می شود، عضویت خود را در شوراى مربوطه از دست داده ، به عوض او شخص دیگر مطابق به احکام قانون تعیین می گردد.

 ماده هشتاد و پنجم

شخصی که به عضویت شوراى ملی کاندید یا تعیین می شود، علاوه بر تکمیلشرایط انتخابکنندگان واجد اوصاف ذیل می باشد:

۱ - تبعه افغانستان بوده یا حداقل ده سال قبل از تاریخ کاندید یا تعیین شدن ، تابعیت دولت افغانستان را کسب کرده باشد،

۲ - از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشرى ، جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد،

۳ - اعضاى ولسی جرگه سن بیست و پنج سالگی را در روز کاندید شدن و اعضاى مشرانو جرگه سن سی وپنج سالگی را در روز کاندید یا تعیین شدن تکمیل کرده باشند.

 ماده هشتاد و ششم

وثایق انتخاباتی اعضاى شوراى ملی توسط کمیسیون مستقل انتخابات مطابق به احکام قانون تدقیق می گردد.

 ماده هشتاد و هفتم

هر یک از دو مجلس شوراى ملی ، در آغاز دوره کار، یک نفر از اعضاى خودرا به حیث رییس براى یک دوره تقنینیه و دو نفر را به حیث نایب رییس اول ونایب دوم و دو نفر را به حیث منشی و نایب منشی براى مدت یک سال انتخاب می کند.

این اشخاص هیات ادارى ولسی جرگه و مشرانو جرگه را تشکیل می دهند.

وظایف هیات ادارى در اصول وظایف داخلی هر مجلس تعیین می شود.

 ماده هشتاد و هشتم

هر یک از دو مجلس شوراى ملی براى مطالعه موضوعات مورد بحث ، طبق اصول وظایف داخلی ، کمیسیون ها تشکیل می دهد.

 ماده هشتاد و نهم

ولسی جرگه صلاحیت دارد به پیشنهاد یک ثلث اعضا جهت بررسی و مطالعه اعمال حکومت ، کمیسیون خاص تعیین نماید.

ترکیب و طرزالعمل این کمیسیون در اصول وظایف داخلی ولسی جرگه تنظیم می گردد.

 ماده نودم

شوراى ملی داراى صلاحیتهاى ذیل می باشد :

۱ - تصویب، تعدیل یا لغو قوانین و یا فرامین تقنینی ،

۲ - تصویب پروگرامهاى انکشافی اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادى و تکنالوژیکی ،

۳ - تصویب بودجه دولتی و اجازه اخذ یا اعطاى قرضه ،

۴ - ایجاد واحدهاى ادارى ، تعدیل و یا الغاى آن ،

۵ - تصدیق معاهدات و میثاقهاى بین المللی یا فسح الحاق افغانستان به آن ،

۶ - سایر صلاحیتهاى مندرج این قانون اساسی .

 ماده نود و یکم

ولسی جرگه داراى صلاحیتهاى اختصاصی ذیل می باشد :

۱ - اتخاذ تصمیم در مورد استیضاح از هر یک از وزرا مطابق به حکم ماده نود و دوم این قانون اساسی ،

۲ - اتخاذ تصمیم راجع به پروگرامهاى انکشافی و بودجه دولتی ،

۳ - تایید یا رد مقرریها (انتصابها) مطابق به احکام این قانون اساسی .

 ماده نود و دوم

ولسی جرگه به پیشنهاد بیست فیصد کل اعضا می تواند از هر یک از وزرا استیضاح به عمل آورد. هر گاه توضیح ارایه شده قناعت بخش نباشد، ولسی جرگه موضوع راى عدم اعتماد را بررسی می کند.

راى عدم اعتماد از وزیر باید صریح ، مستقیم و بر اساس دلایل موجه باشد.

این راى به اکثریت آراى کل اعضاى ولسی جرگه صادر می گردد.

 ماده نود و سوم

هر یک از کمیسیونهاى هر دو مجلس شوراى ملی می تواند از هر یک از وزرادر موضوعات معین سوال نماید.

شخصی که از او سوال به عمل آمده ، می تواند جواب شفاهی یا تحریرى بدهد.

 ماده نود و چهارم

قانون عبارت است از مصوبه هر دو مجلس شوراى ملی که به توشیح رییس جمهور رسیده باشد، مگراینکه در این قانون اساسی طور دیگرى تصریح گردیده باشد.

در صورتی که رییس جمهور با مصوبه شوراى ملی موافقه نداشته باشدمی تواند آنرا در ظرف پانزده روز از تاریخ تقدیم با ذکر دلایل به ولسی جرگه مستردنماید. با سپرى شدن این مدت و یا در صورتی که ولسی جرگه آنرا مجددا با دو ثلث آراى کل اعضا تصویب نماید، مصوبه توشیح شده محسوب و نافذ می گردد.

 ماده نود و پنجم

پیشنهاد طرح قانون از طرف حکومت یا اعضاى شورا و در ساحه تنظیم امورقضایی از طرف ستره محکمه توسط حکومت می تواند صورت گیرد.

پیشنهاد طرح قانون در مورد بودجه و امور مالی صرف ازطرف حکومت صورت می گیرد.

 ماده نود و شش

هر گاه پیشنهاد طرح قانون ، حاوى تکلیف جدید یا تنقیص عایدات دولت باشد، به شرطی در فهرست کار داخل می شود که در متن پیشنهاد، مدرک جبران نیز پیش بینی شده باشد.

 ماده نود و هفتم

پیشنهاد طرح قانون از طرف حکومت نخست به ولسی جرگه تقدیم می گردد.

ولسی جرگه پیشنهاد طرح قانون را، به شمول بودجه و امور مالی و پیشنهاداخذ و یا اعطاى قرضه را، بعد از بحث به صورت یک کل تصویب یا رد می کند.

ولسی جرگه نمی تواند طرح پیشنهاد شده را بیش از یک ماه به تاخیر اندازد. ولسی جرگه طرح قانون پیشنهاد شده را بعد از تصویب به مشرانو جرگه می سپارد.

مشرانو جرگه در ظرف پانزده روز در مورد آن تصمیم اتخاذ می کند.

شوراى ملی به اتخاذ تصمیم در مورد طرح قوانین ، معاهدات و پروگرامهاى انکشافی دولت که به اساس پیشنهاد حکومت ایجاب رسیدگی عاجل را نماید،اولویت می دهد.

هرگاه پیشنهاد طرح قانون از طرف ده نفر از اعضاى یکی از دو مجلس صورت گیرد، بعد از تایید یک پنجم اعضاى مجلسی که پیشنهاد به آن ارایه شده است ،در فهرست کار آن مجلس داخل می گردد.

 ماده نود و هشتم

بودجه دولت و پروگرام انکشافی حکومت از طریق مشرانو جرگه توام با نظریه مشورتی آن به ولسی جرگه تقدیم می شود.

تصمیم ولسی جرگه بدون ارایه به مشرانو جرگه بعد از توشیح رییس جمهور نافذ شمرده می شود. هرگاه نظر به عواملی تصویب بودجه قبل از آغاز سال مالی صورت نگیرد، تا تصویب بودجه جدید، بودجه سال گذشته تطبیق می گردد.

حکومت در خلال ربع چهارم سال مالی ، بودجه سال آینده را با حساب اجمالی بودجه سال جارى به شوراى ملی تقدیم می نماید. حساب قطعی بودجه سال مالی قبل، در خلال مدت شش ماه سال آینده ، مطابق به احکام قانون ، به شوراى ملی تقدیم می گردد.

ولسی جرگه نمی تواند تصویب بودجه را بیش از یک ماه و اجازه اخذ و یااعطاى قرضه را که شامل بودجه نباشد، بیش از پانزده روز به تاخیر اندازد.

هرگاه ولسی جرگه دراین مدت راجع به پیشنهاد اخذ و یا اعطاى قرضه تصمیم اتخاذ نکند، پیشنهاد تصویب شده محسوب می گردد.

 ماده نود و نهم

در صورتی که در اجلاس شوراى ملی ، بودجه سالانه یا پروگرام انکشافی یا موضوع مربوط به امنیت عامه ، تمامیت ارضی و استقلال کشور مطرح باشد، مدت اجلاس شورا قبل از تصویب آن نمی تواند خاتمه یابد.

 ماده صدم

هر گاه مصوبه یک مجلس از طرف مجلس دیگر رد شود، براى حل اختلاف هیات مختلط به تعداد مساوى از اعضاى هر دو مجلس تشکیل می گردد.

فیصله هیات بعد از توشیح رییس جمهور، نافذ شمرده می شود. در صورتی که هیات مختلط نتواند اختلاف نظر را رفع کند، مصوبه رد شده به حساب می آید. دراین حالت ولسی جرگه می تواند در جلسه بعدى آنرا با دو ثلث آراى کل اعضا تصویب کند. این تصویب بدون ارایه به مشرانو جرگه بعد از توشیح رییس جمهور نافذ شمرده می شود.

 ماده یکصد و یکم

هیچ عضو شوراى ملی به علت راى یا نظریه اى که در هنگام اجراى وظیفه ابراز می دارد، مورد تعقیب عدلی قرار نمی گیرد.

 ماده یکصد و دوم

هر گاه عضو شوراى ملی به جرمی متهم شود. مامور مسئولاز موضوع به مجلسی که متهم عضو آن است ، اطلاع می دهد و متهم می تواند تحت تعقیب عدلی قرار گیرد.

در مورد جرم مشهود، مامور مسئول می تواند متهم را بدون اجازه مجلسی که او عضو آن می باشد، تحت تعقیب عدلی قرار دهد و گرفتار نماید.

در هر دو حالت ، هرگاه تعقیب عدلی قانونا توقیف را ایجاب کند، مامورمسئول مکلف است موضوع را بلافاصله به اطلاع مجلس مربوط برساند و تصویب آنراحاصل نماید. اگر اتهام در هنگام تعطیل شورا صورت بگیرد، اجازه گرفتارى یا توقیف از هیات ادارى مجلس مربوط حاصل می گردد و موضوع به نخستین جلسه مجلس مذکورجهت اخذ تصمیم ارایه می شود.

 

ماده یکصد و سوم

وزرا می تواند در جلسات هر یک از دو مجلس شوراى ملی اشتراک ورزند. هر مجلس شوراى ملی می تواند حضور وزرا را در جلسه خود مطالبه کند.

 

ماده یکصد و چهارم

هر دو مجلس شوراى ملی در وقت واحد به صورت جداگانه جلسه می کنند.

جلسات هر دو مجلس در موارد ذیل می تواند به طورى مشترک دایر شود :

۱ - در موقعی که دوره تقنینیه یا اجلاس سالانه از طرف رییس جمهور افتتاح می گردد،

۲ - در صورتی که رییس جمهور ضرورى تشخیص دهد.

رییس ولسی جرگه از جلسات مشترک شوراى ملی ریاست می نماید.

 ماده یکصد و پنجم

جلسات شوراى ملی علنی می باشد مگر اینکه رییس مجلس یا حداقل ده نفر از اعضاى شوراى ملی ،

سرى بودن آنرا درخواست و مجلس این خواست را بپذیرد.

هیچ شخصی نمی تواند عنفا به مقر شوراى ملی داخل شود.

 ماده یکصد و ششم

نصاب هر یک از دو مجلس شوراى ملی ، هنگام راى گیرى با حضور اکثریت اعضا تکمیل می گردد و تصامیم آن با شرکت اکثریت آراى اعضاى حاضر اتخاذ می شود،مگر در مواردى که این قانون اساسی طور دیگرى تصریح نموده باشد.

 ماده یکصد و هفتم

شوراى ملی در هر سال دو اجلاس عادى دایر می کند.

مدت کار هر دو اجلاس شورا، در هر سال نه ماه می باشد. در صورت ایجاب،شورا می تواند این مدت را تمدید کند.

جلسات فوق العاده شورا می تواند در ایام تعطیل به امر رییس جمهور دایر شود.

 ماده یک صد و هشتم

در حالات وفات ، استعفا و عزل عضو شوراى ملی و یا معلولیت یا معیوبیتی که به طور دایم مانع اجرایی وظیفه گردد، تعیین نماینده جدید براى مدت باقی مانده دوره تقنینیه ، مطابق به احکام قانون صورت می گیرد.

امور مربوط به حضور و غیاب اعضاى شوراى ملی در اصول وظایف داخلی تنظیم می گردد.

 ماده یک صد و نهم

پیشنهاد تعدیل قانون انتخابات ، در یک سال اخر دوره تقنینیه ، نمی تواند در فهرست کار شوراى ملی قرار گیرد.

 

فصل ششم - لویه جرگه

 ماده یکصد و دهم

لویه جرگه عالی ترین مظهر اراده مردم افغانستان می باشد.

لویه جرگه متشکل است از :

۱ - اعضاى شوراى ملی ،

۲ - روساى شوراهاى ولایات و ولسوالیها ، وزرا، رییس و اعضاى ستره محکمه و لوى ثارنوالی می توانند در جلسات لویه جرگه بدون حق راى شرکت ورزند.

 ماده یک صد و یازدهم

لویه جرگه در حالات ذیل دایر می گردد :

۱ - اتخاذ تصمیم در مورد مسایل مربوطه به استقلال، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و مصالح علیاى کشور،

۲ - تعدیل احکام این قانون اساسی ،

۳ - محاکمه رییس جمهور مطابق به حکم مندرج ماده شصت و نهم این قانون اساسی .

 ماده یک صد و دوازدهم

لویه جرگه در اولین جلسه ، از میان اعضا یک نفر را به حیث رییس و یک نفر را به حیث معاون و دو نفر را به حیث منشی و نایب منشی انتخاب می کند.

 ماده یک صد و سیزدهم

نصاب لویه جرگه هنگام راى دهی ، با حضور اکثریت اعضا تکمیل می گردد. تصامیم لویه جرگه ، جز در مواردى که در این قانون اساسی صریحا ذکرگردیده ، با اکثریت آرا کل اعضا اتخاذ می گردد.

 ماده یک صد و چهاردهم

مباحثات لویه جرگه علنی می باشد، مگر اینکه یک ربع اعضا سرى بودن آنرا درخواست نماید و لویه جرگه این درخواست را بپذیرد.

 ماده یک صد و پانزدهم

در هنگام دایر بودن لویه جرگه ، احکام مندرج در مواد یکصد و یکم و یکصدودوم این قانون اساسی ، در مورد اعضاى آن تطبیق می گردد.

 

فصل هفتم - قضا

 ماده یک صد و شانزدهم

قوه قضاییه رکن مستقل دولت جمهورى اسلامی افغانستان می باشد.

قوه قضائیه مرکب است از یک سترمحکمه ، محاکم استیناف و محاکم ابتداییه که تشکیلات و صلاحیت آنها توسط قانون تنظیم می گردد.

ستره محکمه به حیث عالیترین ارگان قضایی در راس قوه قضاییه افغانستان قرار دارد.

 ماده یک صد و هفدهم

سترمحکمه مرکب است از۹ عضو که از طرف رییس جمهور با تایید ولسی جرگه و با ارعایت احکام مندرج فقره آخر ماده پنجاهم و ماده یکصد و هجدهم این قانون اساسی در آغاز به ترتیب ذیل تعیین می گردند :

سه نفر براى مدت چهار سال، سه نفر براى مدت مدت هفت سال و سه نفر براى مدت ۱۰ سال. تعیینات بعدى براى مدت ده سال می باشد.

تعیین اعضا براى دوبار جواز ندارد.

رییس جمهور یکی از اعضا را به حیث رییس سترمحکمه تعیین می کند.

اعضاى ستره محکمه به استثناى حالت مندرج ماده یک صد و بیست و هفتم این قانون اساسی ، تا ختم دوره خدمت از وظایف شان عزل نمی شوند.

 ماده یک صد و هجدهم

عضو سترمحکمه واجد شرایط ذیل می باشد :

۱ - سن رییس و اعضا در حین تعیین از چهل سال کمتر نباشد،

۲ - تبعه افغانستان باشد،

۳ - در علوم حقوقی و یا فقهی تحصیلات عالی و در نظام افغانستان تخصص وتجربه کافی داشته باشد،

۴ - داراى حسن سیرت و شهرت نیک باشد،

۵ - از طرف محکمه به ارتکاب جرایم ضد بشرى ، جنایت و یا حرمان از حقوق مدنی محکوم نشده باشد،

۶ - در حال تصدى وظیفه در هیج حزب سیاسی عضویت نداشته باشد.

 ماده یکصد و نوزدهم

اعضاى ستر محکمه قبل از اشغال وظیفه ، حلف آتی را در حضور رییس جمهور به جا می آورند :

 

بسم الله الرحمن الرحیم

"به نام خداوند بزرگ (ج ) سوگند یاد می کنم که حق وعدالت را برطبق احکام دین مقدس اسلام ، نصوص این قانون اساسی وسایر قوانین افغانستان تامین نموده ، وظیفه قضا را با کمال امانت ، صداقت و بی طرفی اجرا نمایم ."

 ماده یکصد و بیستم

صلاحیت قوه قضاییه شامل رسیدگی به تمام دعاوى است که از طرف اشخاص حقیقی یا حکمی ، به شمول دولت ، به حیث مدعی یا مدعی علیه در پیشگاه محکمه مطابق به احکام قانون اقامه شود.

 ماده یکصد و بیست و یکم

بررسی مطابقت قوانین ، فرامین تقنینی ، معاهدات بین الدول و میثاق هاى بین المللی با قانون اساسی و تفسیر آنها بر اساس تقاضاى حکومت و یا محاکم ،مطابق به احکام قانون از صلاحیت سترمحکمه می باشد.

 ماده یکصد و بیست دوم

هیچ قانونی نمی تواند در هیچ حالت ، قضیه یا ساحه یی را از دایره صلاحیت قوه قضاییه به نحوى که در این فصل تحدید شده ، خارج بسازد و به مقام دیگرتفویض کند.

این حکم مانع تشکیل محاکم خاص مندرج مواد شصت و نهم ، هفتاد و هشتم ویکصد و بیست و هفتم این قانون اساسی و محاکم عسکرى در قضایاى مربوط به آن نمی گردد.

تشکیل و صلاحیت این نوع محاکم توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده یکصد و بیست و سوم

با رعایت احکام این قانون اساسی ، قواعد مربوط به تشکیل، صلاحیت و اجراآت محاکم و امور مربوط به قضات توسط قانون تنظیم می گردد.

ماده یکصد و بیست و چهارم

در مورد مامورین و سایر کارکنان ادارى قوه قضاییه ، احکام قوانین مربوط به مامورین و سایر کارکنان ادارى دولت نافذ می باشد ولی تقرر، انفکاک ،ترفیع ، تقاعد، مجازات و مکافات شان توسط ستره محکمه مطابق به احکام قانون صورت می گیرد.

 ماده یکصد و بیست و پنجم

بودجه قوه قضاییه به مشوره حکومت از طرف ستره محکمه ترتیب گردیده ، به حیث جزء بودجه دولت ، توسط حکومت به شوراى ملی تقدیم می شود.

تطبیق بودجه قوه قضاییه از صلاحیت ستره محکمه می باشد.

 ماده یکصد و بیست و ششم

اعضاى ستره محکمه بعد از ختم دوره خدمت براى بقیه مدت حیات از حقوق مالی دوره خدمت مستفید می شوند مشروط بر اینکه به مشاغل دولتی و سیاسی اشتغال نورزند.

 ماده یکصد و بیست و هفتم

هر گاه بیش از یک ثلث اعضاى ولسی جرگه ، محاکمه رییس و یا عضو ستره محکمه را بر اساس اتهام به جرم ناشی از اجراى وظیفه یاارتکاب جنایت تقاضانماید و ولسی جرگه این تقاضا را با اکثریت دوثلث کل اعضا تصویب کند، متهم از وظیفه عزل و موضوع به محکمه خاص محول می گردد.

تشکیل محکمه و طرزالعمل محاکمه توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده یکصد و بیست و هشتم

در محاکم افغانستان ، محکمه به صورت علنی دایر می گردد و هر شخص حق دارد با رعایت احکام قانون در آن حضور یابد.

محکمه می تواند در حالاتی که در قانون تصریح گردیده ، یا سرى بودن محاکمه ضرورى تشخیص گردد، جلسات سرى دایر کند، ولی اعلام حکم باید به هر حال علنی باشد.

 ماده یکصد و بیست و نهم

محکمه مکلف است اسباب حکمی را که صادر می نماید، در فیصله ذکر کند.

تمام فیصله هاى قطعی محاکم واجب التعمیل است ، مگر در حالت حکم به مرگ شخص که مشروط به منظورى رییس جمهور باشد.

ماده یکصد و سی ام

محاکم قضایی مورد رسیدگی ،احکام این قانون اساسی و سایر قوانین را تطبیق می کنند. هرگاه براى قضیه یی ازقضایاى مورد رسیدگی ، در قانون اساسی و سایر قوانین حکمی موجود نباشد، محاکم به پیروى از احکام فقه حنفی و در داخل حدودى که این قانون اساسی وضع نموده ، قضیه را به نحوى حل و فصل می نماید که عدالت را به بهترین وجه تامین نماید.

 ماده یکصد و سی و یکم

محاکم براى اهل تشیع ، در قضایاى مربوط به احوال شخصیه ، احکام مذهب تشیع را مطابق به احکام قانون تطبیق می نمایند.

در سایر دعاوى نیز اگر در این قانون اساسی و قوانین دیگر حکمی موجودنباشد، محاکم قضیه را مطابق به احکام این مذهب حل و فصل می نمایند.

 ماده یکصد و سی و دوم

قضات به پیشنهاد ستره محکمه و منظورى رییس جمهور تعیین می گردند.

تقرر، تبدل، ترفیع ، مواخذه و پیشنهاد تقاعد قضات مطابق به احکام قانون از صلاحیت ستر محکمه می باشد.

ستر محکمه به منظور تنظیم بهتر امور اجرایی وقضایی وتامین اصلاحات لازم ،آمریت عمومی ادارى قوه قضاییه را تاسیس می نماید.

 ماده یکصد و سی و سوم

هر گاه قاضی به ارتکاب جنایت متهم شود، ستره محکمه مطابق به احکام قانون به حالت قاضی رسیدگی نموده ، پس از استماع دفاع او، در صورتیکه ستره محکمه اتهام را وارد بداند، پیشنهاد عزلش را به رییس جمهور تقدیم و بامنظورى آن از طرف رییس جمهور، قاضی متهم از وظیفه معزول و مطابق به احکام قانون مجازات می شود.

 ماده یکصد و سی و چهارم

کشف جرایم ، توسط پلیس و تحقیق جرایم و اقامه دعوا علیه متهم در محکمه از طرف ثارنوالی مطابق به احکام قانون صورت می گیرد.

ثارنوالی جزء قوه اجراییه و در اجراآت خود مستقل می باشد.

تشکیل، صلاحیت و طرز فعالیت ثارنوالی توسط قانون تنظیم می گردد. کشف و تحقیق جرایم وظیفه اى منسوبین قواى مسلح ، پلیس و موظفین امنیت ملی ، توسط قانون خاص تنظیم می گردد.

 ماده یکصد و سی و پنجم

اگر طرف دعوا زبانی را که محکمه توسط آن صورت می گیرد، نداند، حق اطلاع به مواد واسناد قضیه و صحبت در محکمه به زبان مادرى ، توسط ترجمان برایش تامین می گردد.

 

فصل هشتم - اداره

ماده یکصد و سی و ششم

اداره جمهورى اسلامی افغانستان بر اساس واحدهاى اداره مرکزى و ادارات محلی ، طبق قانون تنظیم می گردد.

اداره مرکزى به یک عده واحدهاى ادارى منقسم می گردد که در راس هرکدام یک نفر وزیر قرار دارد.

واحد اداره محلی ، ولایت است . تعداد، ساحه ، اجرا و تشکیلات ولایات و ادارات مربوط، بر اساس تعداد نفوس ، وضع اجتماعی و اقتصادى و موقعیت جغرافیایی توسط قانون تنظیم می گردد.

 ماده یکصد و سی و هفتم

حکومت با حفظ اصل مرکزیت به منظور تسریع و بهبود اموراقتصادى ، اجتماعی و فرهنگی و سهم گیرى هر چه بیشتر مردم در انکشاف حیات ملی ، صلاحیتهاى لازم را مطابق به احکام قانون ، به اداره محلی تفویض می نماید.

 ماده یکصد و سی و هشتم

در هر ولایت یک شوراى ولایتی تشکیل می شود.

اعضاى شوراى ولایتی ، طبق قانون ، به تناسب نفوس ، از طریق انتخابات آزاد،عمومی ، سرى و مستقیم از طرف ساکنین ولایت براى مدت چهار سال انتخاب می گردند.

شوراى ولایتی یک نفر از اعضاى خود را به حیث رییس انتخاب می نماید.

 ماده یکصد و سی و نهم

شوراى ولایتی در تامین اهداف انکشافی دولت و بهبود و امور ولایت به نحوى که در قوانین تصریح می گردد، سهم گرفته و در مسایل مربوط به ولایت مشوره می دهد.

شوراى ولایتی وظایف خود را با همکارى اداره محلی اجرا می نماید.

ماده یکصد و چهلم

 براى تنظیم امور و تامین اشتراک فعال مردم

در اداره محلی ،در ولسوالی هاو قریه ها، مطابق به احکام قانون شوراها تشکیل می گردند. اعضاى این شوراها از طریق انتخابات آزاد، عمومی ، سرى و مستقیم از طرف ساکنین محل براى مدت سه سال انتخاب می شوند.

سهم گیرى کوچیان در شوراهاى محلی مطابق به احکام قانون تنظیم می گردد.

 ماده یکصد و چهل و یکم

براى اداره امور شهرى ، شاروالی تشکیل می شود. شاروال و اعضاى مجالس شاروالی ، از طریق انتخابات آزاد، عمومی ، سرى ومستقیم انتخاب می شوند.

امور مربوط به شاروالیها توسط قانون تنظیم می گردند.

 ماده یکصد و چهل و دوم

دولت به مقصد تعمیل احکام و تامین ارزشهاى مندرج این قانون اساسی ، ادارات لازم را تشکیل مینماید.

 

 فصل نهم - حالت اضطرار

 ماده یکصد و چهل و سوم

هرگاه به علت جنگ ، خطر جنگ ، اغتشاش وخیم ، آفات طبیعی و یا حالت مماثل،حفظ استقلال و حیات ملی از مجرایی که در قانون اساسی تعیین شده ، ناممکن گردد، حالت اضطرار از طرف رییس جمهور با تایید شوراى ملی در تمام یا بعضی از ساحات کشور اعلام می شود.

هرگاه حالت اضطرار بیش از دو ماه دوام نماید، براى تمدید آن ، موافقت شوراى ملی شرط است .

 ماده یکصد و چهل و چهارم

در حالت اضطرار، رییس جمهور می تواند به مشوره روساى شوراى ملی و ستره محکمه ، بعضی از صلاحیتهاى شوراى ملی را به حکومت انتقال دهد.

ماده یکصد و چهل و پنجم

در حالت اضطرار، رییس جمهور می تواند بعد از تایید روساى شوراى ملی وستره محکمه ، تنفیذ احکام ذیل را معطل بسازد و یا بر آنها قیود وضع نماید :

۱ - فقره دوم ماده بیست و هفتم ،

۲ - ماده سی و ششم ،

۳ - فقره دوم ماده سی و هفتم ، ۴ - فقره دوم ماده سی و هشتم ،

 ماده یکصد و چهل و ششم

در حالت اضطرار، قانون اساسی تعدیل نمی شود.

 ماده یکصد و چهل و هفتم

هرگاه دوره ریاست جمهورى و یا دوره تقنینیه شوراى ملی ، در حالت اضطرار ختم شود، اجراى انتخابات جدید منتفی گذاشته شده ، مدت خدمت رییس جمهور واعضاى شوراى ملی تا چهار ماه تمدید می شود.

هر گاه حالت اضطرار بیش از چهار ماه دوام نماید،لویه جرگه از طرف رییس جمهور دعوت می شود.

بعد از ختم حالت اضطرار، در خلال مدت دو ماه ، انتخابات برگزار می گردد.

 ماده یکصد و چهل و هشتم

در ختم حالت اضطرار، اقداماتی که براساس مواد ماده یکصد و چهل و چهارم و یکصد و چهل و پنجم این قانون اساسی به عمل آمده ، بلافاصله ازاعتبار ساقط می گردند.

 

فصل دهم - تعدیل

 ماده یکصد و چهل و نهم

اصل پیروى از احکام دین مقدس اسلام و نظام جمهورى اسلامی تعدیل نمی شوند.

تعدیل حقوق اساسی اتباع صرف به منظور بهبود حقوق آنان مجاز می باشد.

تعدیل دیگر محتویات این قانون اساسی ، نظر به تجارب و مقتضیات عصر، بارعایت احکام مندرج مواد شصت و هفتم و یکصد و چهل و ششم این قانون اساسی ،با پیشنهاد رییس جمهور یا اکثریت اعضاى شوراى ملی صورت می گیر

 د. ماده یکصد و پنجاهم

به منظور اجراى پیشنهاد تعدیل، هیاتی از بین اعضاى حکومت ، شوراى ملی وستره محکمه به فرمان رییس جمهور تشکیل گردیده ، طرح تعدیل را تهیه می کند.

براى تصویب تعدیل، لویه جرگه بر اساس فرمان رییس جمهور و مطابق به احکام فصل لویه جرگه دایر می گردد.

هرگاه لویه جرگه با اکثریت دو ثلث کل اعضا طرح تعدیل را تصویب کند، بعداز توشیح رییس جمهور نافذ می گردد.

 

فصل یازدهم - احکام متفرقه

 ماده یکصد و پنجاه و یکم

رییس جمهور، معاونین رییس جمهور، وزرا، رییس و اعضاى ستره محکمه ، لوى ثارنوال، روساى بانک مرکزى و امنیت ملی ، والیان و شاروالیها در مدت تصدى وظیفه نمی توانند هیچ معامله انتفاعی را با دولت انجام دهند.

 ماده یکصد و پنجاه و دوم

رییس جمهور، معاونین رییس جمهور، وزرا، روسا و اعضاى شوراى ملی و ستره محکمه ، لوى ثارنوال و قضات نمی توانند در مدت تصدى وظیفه به مشاغل دیگرى اشتغال ورزند.

 ماده یکصد و پنجاه و سوم

قضات ، ثارنوالان ، صاحب منصبان قواى مسلح و پلیس و منسوبین امنیت ملی ،در مدت تصدى وظیفه نمی توانند در احزاب سیاسی عضویت داشته باشند.

 ماده یکصد و پنجاه و چهارم

دارایی رییس جمهور، معاونین رییس جمهور، وزرا، اعضاى ستره محکمه و لوى ثارنوال قبل و بعد از دوره خدمت ، توسط ارگانی که در قانون تعیین می گردد،ثبت ، رسیدگی و نشر می شود.

 ماده یکصد و پنجاه و پنجم

کمیسیون مستقل انتخابات براى اداره و نظارت بر هر نوع انتخابات ومراجعه به آراى عمومی مردم در کشور مطابق به احکام قانون تشکیل می گردد.

 ماده یکصد و پنجاه و ششم

کمیسیون مستقل انتخابات براى اداره و نظارت بر هر نوع انتخابات ومراجعه به آراى عمومی مردم در کشور مطابق به احکام قانون تشکیل می گردد.

 ماده یکصد و پنجاه و هفتم

کمیسیون مستقل نظارت بر تطبیق قانون اساسی مطابق به احکام قانون تشکیل می گردد. اعضاى این کمیسیون ازطرف رییس جمهور به تایید ولسی جرگه تعیین می گردند.

 

 فصل دوازدهم - احکام انتقالی

 ماده یکصد و پنجاه و هشتم

لقب باباى ملت و امتیازاتی که توسط لویه جرگه اضطرارى سال یکهزارو سیصدو هشتادو یک هجرى شمسی به اعلیحضرت محمد ظاهرشاه ، پادشاه سابق افغانستان ،اعطا شده است ، با رعایت احکام این قانون اساسی مادام الحیات براى ایشان محفوظ می باشد.

 ماده یکصد و پنجاه و نهم

مدت بعد از نفاذ این قانون اساسی تا تاریخ افتتاح شوراى ملی ، دوره انتقال شمرده می شود. دولت انتقالی اسلامی افغانستان ، در دوره انتقال وظایف ذیل را انجام می -دهد :

۱ - اصدار فرامین تقنینی مربوط به انتخابات ریاست جمهورى و شوراى ملی و شوراهاى محلی در مدت شش ماه ،

۲ - اصدار فرامین در مورد تشکیلات و صلاحیت محاکم و آغاز کار روى قانون تشکیلات اساسی در خلال مدت کمتر از یک سال،

۳ - تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات ،

۴ - انجام اصلاحات لازم به منظور تنظیم بهتر امور اجرایی و قضایی ،

۵ - اتخاذ تدابیرلازم جهت آماده ساختن زمینه براى تطبیق احکام این قانون اساسی .

 ماده یکصد و شصتم

اولین رییس جمهور منتخب، سی روز بعد از اعلام نتایج انتخابات ، مطابق به احکام این قانون اساسی به کار آغاز می کند.

کوشش همه جانبه صورت می گیرد تا اولین انتخابات رییس جمهور و شوراى ملی با هم در یک وقت صورت بگیرد.

صلاحیت هاى شوراى ملی مندرج در این قانون اساسی تا زمان تاسیس این شورابه حکومت تفویض می شود و ستره محکمه موقت به فرمان رییس جمهورتشکیلمی گردد.

 ماده یکصد و شصت و یکم

شوراى ملی ، وظایف وصلاحیتهاى خود را به مجرد تاسیس ، مطابق به احکام این قانون اساسی ، اعمال می کند.

بعد از دایر شدن اولین جلسه شوراى ملی ، در خلال مدت سی روز، حکومت وستره محکمه مطابق به احکام این قانون اساسی تشکیل می گردند.

رییس دولت انتقالی اسلامی افغانستان تا زمانیکه رییس جمهور منتخب به کار آغاز کند، اجراى وظیفه می نماید.

ارگانهاى اجرایی و قضایی دولت با رعایت حکم فقره چهارم ماده یکصد وپنجاه و نهم این قانون اساسی ، الی تشکیل حکومت و ستره محکمه به وظایف خودادامه می دهند. فرامین تقنینی که از آغاز دوره موقت به بعد نافذ گردیده است ، به اولین جلسه شوراى ملی ارجاع می گردند.

این فرامین تازمانیکه از طرف شوراى ملی لغو نگردیده باشند نافذ می باشند.

 ماده یکصد شصت و دوم

این قانون اساسی از تاریخ تصویب لویه جرگه نافذ و از طرف رییس دولت انتقالی اسلامی افغانستان توشیح و اعلام می گردد.

با نفاذ این قانون اساسی ، قوانین و فرامین تقنینی مغایر احکام آن ملغی می باشد.
 

  • ابراهیم اخلاقی

قانون اساسی افغانستان – ۱۳۴۳

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۶ ب.ظ

توشیح پادشاه افغانستان

ماالمتوکل على اللَّه محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان مسوده قانون جدید افغانستان را که از طرف لوى جرگه‏اى که ازهجرى شمسى در شهر کابل انعقاد یافت،تصویب گردیده به نام خداوند بزرگ توشیح مى‏کنیم و سر از امروز آن را بحیث قانون اساسى افغانستان در تمام نقاط دولت نافذ اعلام مى‏نماییم. سر از امروز قانون اساسى را که از طرف لوى جرگه سال ۱۳۰۹ هجرى شمسى تصویب گردیده و تاکنون در کشور نافذ بود با تمام ضمایم آن ملغى اعلام میداریم.

قصر گل خانه

۹ میزان ۱۳۴۳

به نام خداوند توانا و دادگر

به منظور تنظیم حیات ملى افغانستان مطابق به مقتضیات زمان عصر و بر اساس واقعیات تاریخ و فرهنگ ملى. به منظور تأمین عدالت و مساوات.به منظور تطبیق دموکراسى سیاسى،اقتصادى و اجتماعى.به منظور تنظیم شؤون و ارکان دولت،براى تأمین آزادى و رفاه افراد و حفظ نظم عمومى.به منظور ا نکشاف متوازن تمام امور تشکیل یک جامعه مرفه و مترقى بر اساس تعاون اجتماعى و حفظ کرامت انسانى،ما مردم افغانستان با درک تحولات تاریخى که در زندگانى ما بحیث یک ملت و یک جزء جامعه بشر به وقوع پیوسته،در حالى که ارزشهاى فوق را حق همه جوامع بشرى مى‏دانیم،به قیادت اعلیحضرت محمد ظاهر شاه پادشاه،پیشواى زندگانى ملى ا فغانستان این قانون اساسى را براى خود و نسلهاى آینده وضع کردیم.

فصل اول:دولت

ماده اول:افغانستان دولت پادشاهى مشروطه،مستقل،واحد و غیر قابل تجزیه است.حاکمیت ملى در افغانستان به ملت تعلق دارد.

ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادى که تابعیت افغانستان را مطابق به احکام قانون دارا باشند.بر هر فرد از افراد مذکور کلمه افغان اطلاق مى‏شود.

ماده دوم:دین افغانستان دین مقدس اسلام است.شعایر دینى از طرف دولت مطابق به احکام مذهب حنفى اجراء مى‏گردد.آن افراد ملت که پیروان دین اسلام نیستند در اجراى مراسم مذهبى خود درد داخل حدودى که قوانین مربوط به آداب و آسایش عامه تعیین مى‏کند آزاد مى‏باشند.

ماده سوم:از جمله زبانهاى افغانستان،پشتون و درى زبانهاى رسمى مى‏باشد.

ماده چهارم:بیرق افغانستان مرکب ا ست از سه قطعه رنگهاى سیاه،سرخ و سبز که به صورت عمودى به اندازه‏هاى مساوى از چپ به راست در کنار هم واقع شده،عرض مقدار هر رنگ معادل نصف طول آن است.در وسط نشان محراب و منبر به رنگ سفید جا دارد که در گوشه آن دو بیرق نصب و از هر دو طرف ره دو خوشه گندم احاطه شده است.

ماده پنجم:پایتخت افغانستان شهر کابل است.

فصل دوم:پادشاه

ماده ششم:در افغانستان پادشاه حاکمیت ملى را تمثیل میکند.

ماده هفتم:پادشاه حامى اساسات دین مقدس اسلام،حفظ ا ستقلال و تمامیت ساحه،نگهبان قانون اساسى و مرکز وحدت ملى افغانستان است.

ماده هشتم:پادشاه باید از تبعه افغانستان،مسلمان و پیر و مذهب حنفى باشد.

ماده نهم:پادشاه داراى حقوق و وظایف آتى میباشد:

۱قیادت اردوى و متارکه.

۲اعلان حرب و افتتاح لوى جرگه.

۳دایر کردن و افتتاح لوى جرگه.

۴افتتاح اجلاس عادى شورا.

۵دایر نمودن و افتتاح اجلاس فوق العاده شورا.

۶منحل ساختن شورا و اصدار فرمان انتخابات مجدد.

انتخابات مجدد در خلال مدت سه ماه از تاریخ انحلال

شورا انجام مى‏یابد.

۷توشیح قوانین و اعلام انفاذ آنها.

۸اصدارفرامین تقنینى.

۹اعطاى اعتبار نامه به غرض عقد معاهدات بین الدول

مطابق احکام قانون.

۱۰توشیح معاهدات بین الدول.

۱۱تعیین صدر اعظم و قبول استعفاى او،تعیین وزرا به پیشنهاد صدر اعظم و قبول استعفاى آنها.

۱۲تعیین اعضاى غیر انتخابى مشرانو جرگه و تعیین رئیس

جرگه مذکور از جمله اعضاى آن.

۱۳تعیین قاضى القضات و اعضاى ستره محکمه.

۱۴تعیین و تقاعد قضات و تعیین و تقاعد مأمورین و صاحب منصبان عالى رتبه مطابق به احکام قانون.

۱۵تعیین سران نمایندگیهاى سیاسى افغانستان نزد دول خارجى،تعیین نمایندگان افغانستان نزد مؤسسات بین الملل و قبول اعتماد نامه‏هاى نمایندگان سیاسى خارجى.

۱۶اعلام حالت اضطرار و خاتمه دادن به آن.

۱۷تخفیف و عفو مجازات.

ماده دهم:سکه بنام پادشاه ضرب زده مى‏شود.

ماده یازدهم:در خطبه‏ها نام پادشاه ذکر مى‏گردد.

ماده دوازدهم:نشان از طرف پادشاه مطابق به احکام قانون اعطاء مى‏شود.اعطاى نشان متضمن هیچ نوع امتیاز مادى نمى‏باشد.

ماده سیزدهم:مصارف پادشاهى در بودجه دولت مطابق به قانون مصارف پادشاهى تعیین مى‏گردد.

ماه چهاردهم:استفاده صلاحیتهاى مندرج این فصل در داخل حدودى صورت مى‏گیرد که احکام این قانون اساسى تعیین نموده است.

ماده پانزدهم:پادشاه غیر مسؤول و واجب الاحترام است و با حضور اعضاى خانواده پادشاهى،حکومت و اعضاى ستره محکمه،در برابر جلسه مشترک هر دو جرگه شورا حلف آتى را بجا مى‏آورد:

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خداى عظیم سوگند یاد مى‏کنم که در کافه اعمال خود خداوند جل جلاله را حاضر دانسته،اساسات مقدس اسلام را حمایت،قانون اساسى را حراست،استقلال وطن،تمامیت ساحه،قوانین دولت و حقوق مردم را حفاظت کنم.با استعانت از بارگاه پروردگار بر طبق احکام قانون اساسى ا فغانستان پادشاهى نمایم و مساعى خود را در راه سعادت و ترقى ملت افغانستان بکار برم.

ماده شانزدهم:پادشاهى افغانستان در خانواده اعلیحضرت محمد نادر شاه شهید بر حسب احکام این قانون اساسى انتقال مى‏نماید.

ماده هفدهم:هر گاه پادشاه اراده ا ستعفا نماید به مجلسى مرکب از رئیس ولسى جرگه،مشرانو جرگه،صدر اعظم،قاضى القضات و وزیر دربار به جرگه مذکور ابلاغ مى‏نماید،در صورتى ه لوى جرگه تصدیق نماید که استعفا از اراده پادشاه نشأت نموده از تاریخ تصدیق آن استعفا پادشاه نافذ شمرده مى‏شود.

ماده هیجدهم:در موقع استعفا یا وفات پادشاه،پادشاهى به پسر بزرگش انتقال مى‏نماید.در صورتى که پسر بزرگ پادشاه واجد شرایط پادشاهى که در این قانون ا ساسى ذکر گردیده نباشد پادشاهى به پسر دوم او و همچنان الى اخیر انتقال مى‏کند.

ماده نوزدهم:هر گاه پادشاه وفات کند یا استعفا بدهد و پسرى نداشته باشد که واجد شرایط پادشاهى باشد،پادشاهى به بزرگترین برادر پادشاه انتقال مى‏نماید.در صورتى که بزرگترین برادر پادشاه واجد شرایط پادشاهى نباشد پادشاهى به برادرى که از نظر سن میان برادران بلا فاصله بعد از او واقع باشد و همچنان الى اخر انتقال مى‏نماید.در صورتى که پادشاه برادرى نداشته باشد که واجد شرایط پادشاهى باشد،جانشین پادشاه از جمله بازماندگان پسرى اعلیحضرت محمد نادر شاه شهید انتخاب مى‏گردد.در این حالت انتخاب پادشاه توسط مجلس مرکب از لوى جرگه،حکومت،و اعضاى ستره محکمه صورت مى‏گیرد.این مجلس در صورت وفات در خلال مدت پانزده روز از تاریخ وفات و در صورت استعفا در خلال مدت هفت روز از تاریخ وفات و در صورت استعفا در خلال مدت هفت روز از تاریخ نفاذ آن از طرف صدر اعظم دایر مى‏شود.تصمیم این مجلس با اکثریت آراى اعضاى حاضر ا تخاذ مى‏گردد و بعد از موافقت شخصى که به حیث پادشاه انتخاب شده نافذ شمرده مى‏شود.از تاریخ وفات پادشاه یا نفاذ استعفا یا انتخاب جانشین پادشاه،وزیر دربار نایب پادشاه شناخته مى‏شود.

ماده بیستم:هنگامیکه پادشاه اراده سفر به خارج مملکت نماید یا یک چند نفر را به حیث وکیل خود تعیین میکند.شخص یا اشخاص مذکور در غیاب پادشاه بوکالت از او ا مور پادشاهى را در حدود صلاحیتى که از طرف پادشاه به او داد مى‏شود بر طبق احکام این قانون اساسى اجرا مى‏نماید.

اشخاص ذیل بحیث وکیل تعین نمیشوند:

۱صدر اعظم.

۲رئیس ولسى جرگه.

۳رئیس مشرانو جرگه.

۴قاضى القضات.

ماده بیست و یکم:هر گاه پادشاه وفات کند و جانشین او سن بیست را تکمیل نکرده باشد تا موقعى که سن مذکور را تکمیل کن ملکه نیابت پادشاه را به عهده مى‏گیرد.در صورتى که ملکه وجود نداشته باشد مجلس که در ماده نوزدهم ذکر گردید شخصى را از جمله بازماندگان پسرى اعلیحضرت محمد نادر شاه شهید به حیث نایب پادشاه انتخاب مى‏کند.

ماده بیست و دوم:هر گاه پادشاه استعفا نماید و جانشین او سن بیست را تکمیل نکرده باشد تا موقعى که سن مذکور را تکمیل کند،مجلسى که در ماده نوزدهم ذکر گردیده شخصى را از جمله بازماندگان پسرى اعلیحضرت محمد نادر شاه شهید به حیث نایب پادشاه انتخاب مى‏نماید.

ماده بیست و سوم:نایب پادشاه امور پادشاهى را بر طبق احکام این قانون اساسى اجراء میکند.

در صورتى که ملکه نیابت پادشاه را به عهده داشته باشد از صلاحیت مندرج فقره دوم و ماده نهم به مشوره حکومت استفاده میکند.

نایب پادشاه نمیتواند در مدت تصدى این عهده به دیگر مشاغل اشتغال ورزد.شخصى که بر حسب احکام مواد بیست و یکم و بیست و دوم این قانون اساسى به صفت نایب پادشاه تعیین مى‏گردد هیچ گاه به حیث پادشاه انتخاب نمى‏شود.در دوره نیابت پادشاهى مواد مربوط به جانشینى فصل پادشاه این قانون اساسى تعدیل نمی‏شود.

ماده بیست و چهارم:پسر و دختر و برادر و خواهر پادشاه و ازواج و زوجات و بناتشان وعم وابناى عم پادشاه خانواده شاهى را تشکیل مى‏دهند.در تشریفات رسمى دولت خانواده شاهى بعد از پادشاه و ملکه اخذ موقع مى‏نمایند.

مصارف خانواده شاهى در بودجه مصاف پادشاهى تعیین مى‏شود.القاب مختص به خانواده پادشاهى میباشد و مطابق به احکام قانون تعیین میشود.

اعضاى خانواده پادشاهى در احزاب سیاسى شمولیت نمى‏ورزند و وظایف آتى را اجرا نمیکند؛

۱صدارت عظمى یا وزارت.

-۲ عضویت شورا.

۳عضویت ستره محکمه.

اعضاى خانواده پادشاهى حیثیت خود را به صفت عضو خانواده پادشاهى مادام الحیات حفظ مى‏کنند.

فصل سوم:حقوق و وظایف اساسى مردم

ماده بیست و پنجم:تمام مردم افغانستان بدون تبعیض و امتیاز در برابر قانون،حقوق و وظایف مساوى دارند.

ماده بیست و ششم:آزادى حق طبیعى انسان است.این حق جز آزادى دیگران و منافع عامه که توسط قانون تنظیم مى‏گردد حدودى ندارد.

آزادى و کرامت انسان از تعرض مصون است.انفکاک نمى‏پذیرد.دولت به احترام و حمایت آزادى و کرامت انسان مکلف مى‏باشد.

هیچ عملى جرم شمرده نمى‏شود مگر به موجب قانونى که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده باشد.

هیچ کس را نمى‏توان مجازات نمود مگر مطابق به احکام قانونى که قبل از ارتکاب قتل مورد اتهام نافذ گردیده باشد.

هیچ کس را نمى‏توان تعقیب یا گرفتار نمود مگر بر طبق احکام قانون.

هیچ کس را نمى‏توان توقیف نمود مگر بر طبق حکم محکمه با صلاحیت و مطابق به احکام قانون.

برائت ذمه حالت اصلى است،متهم تا وقتى که به حکم قطعى محکمه محکوم علیه قرار بگیرد بى گناه شناخته مى‏شود.

جرم یک امر شخصى است.تعقیب،گرفتارى یا توقیف متهم و تطبیق جزا به او به شخص دیگرى سرایت نمى‏کند.

تعذیب انسان جواز ندارد، هیچ کس نمى‏تواند حتى به مقصد کشف حقایق از شخص دیگرى اگر آن شخص تحت تعقیب،گرفتارى یا توقیف و یا محکوم به جزا باشد به تعذیب او اقدام کند یا امر بدهد.

تعیین جزایى که مخالف کرامت انسانى باشد جواز ندارد.اظهارى که از متهم یا شخص دیگر به وسیله اکراه بدست آورده مى‏شد اعتبار ندارد.اعتراف به جرم عبارت ا ست از اعترافى که متهم به رضاى کامل در حالت صحت عقل به ارتکاب جرمى که قانونا" به او نسبت داده شده در حضور محکمه با صلاحیت مى‏نماید.هر شخص حق دارد براى دفع اتهامى که قانونا" به او متوجه شده وکیل مدافع تعیین کند.

مدیون بودن یک شخص در برابر شخص دیگر موجب سلب یا محدود شدن آزادى مدیون شده نمى‏تواند.طرز و وسایل تحصیل دین توسط قانون تنظیم مى‏گیرد.

هر افغان حق دارد در هر نقطه از ساحه دولت خود سفر نماید و مسکن اختیار کند مگر در مناطقى که قانون ممنوع قرار داده است و همچنین هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون به خارج افغانستان سفر نماید و عودت کند.

هیچ افغان به تبعید در داخل افغانستان و خارج از افغانستان محکوم نمى‏شود.

ماده بیست و هفتم:هیچ افغان به علت اتهام به یک جرم به دولت خارجى سپرده نمى‏شود.

ماده بیست و هشتم:مسکن شخصى از تعرض مصون است.هیچ کس به شمول دولت نمى‏تواند بدون اجازه ساکن یا محکمه با صلاحیت و به غیر از حالات و طرزى که در قانون تصریح شده به مسکن کس داخل شود،یا آن را تفتیش نماید.

در مورد جرم مشهود مأمور مسؤول مى‏تواند به مسکن شخصى بدون اجازه قبلى محکمه به مسؤولیت خود داخل شود یا آن را تفتیش کند.مأمور مذکور مکلف است بعد دخول یا اجراى تفتیش در خلال مدتى که قانون تعیین مى‏کند فیصله محکمه را حاصل نماید.

ماده بیست و نهم: ملکیت شخص از تعرض مصون است.ملکیت هیچ شخص بدون حکم قانون و فیصله محکمه با صلاحیت مصادره نمى‏شود.استملاک ملکیت شخص تنها به مقصد تأمین منافع عامه در بدل تعویض قبلى و عادلانه به موجب قانون مجاز مى‏باشد.

هیچ کس از کسب ملکیت و تصرف در آن منع نمى‏شود مگر در حدود قانون طرز استملاک ملکیت به منظور تأمین منافع عامه توسط قانون تنظیم و رهنمونى مى‏شود.

تفتیش و اعلان دارایى شخص تنها به حکم قانون صورت مى‏گیرد.دول و اتباع خارجى در افغانستان حق ملکیت اموال عقارى ندارند. فروش عقار به نمایندگیهاى سیاسى دول خارجى بر اساس رویه بالمثل و به مؤسسات بین الملل اى که دولت افغانستان عضو آن باشد بعد از موافقه حکومت مجاز است.

ماده سى ام:آزادى و محرمیت مخابرات اشخاص چه به صورت مکتوب باشد و چه به وسیله تلفون و تلگراف و یا به اساس دیگر از تعرض مصون است.دولت حق تفتیش مخابرات اشخاص را ندارد مگر به موجب فیصله محکمه با صلاحیت و مطابق به احکام قانون. در حالات عاجل که در قانون تعریف مى‏گردد مأمور مسؤول مى‏تواند بدون اجازه قبلى محکمه به مسؤولیت خود به تفتیش مخابرات اقدام کند. مأمور مذکور مکلف است بعد از اجراى تفتیش در خلال مدتى که قانون تعیین مى‏کند فیصله محکمه را حاصل نماید.

ماده سى و یکم:آزادى بیان از تعرض مصون است.

هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار،نوشته،تصویر یا امثال آن مطابق قانون اظهار کند.

هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون به طبع و نشر مطالب بدون ارائه قبلى آن به مقامات دولتى بپردازد.

اجازه و امتیاز تأسیس مطابع عمومى و نشر مطبوعات تنها به اتباع دولت افغانستان مطابق به احکام قانون داده مى‏شود.

تأسیس و تدویر دستگاه عامه فرستنده رادیو و تلویزیون مختص به دولت است.

ماده سى و دوم:اتباع افغانستان حق دارند به منظور تأمین مقاصد مادى،معنوى مطابق احکام قانون جمعیتها تأسیس نماید.اتباع افغانستان حق دارند مطابق به احکام قانون احزاب سیاسى تشکیل دهند مشروط بر اینکه:

۱هدف فعالیتهاى حزب و مفکوره‏هاى که تشکیلات احزاب به روى آن بنا شده مناقض ارزشهاى مندرج این قانون اساسى نباشد.

۲تشکیلات و منابع مالى حزب علنى باشد.

حزبى که مطابق به احکام قانون تشکیل مى‏یابد بدون موجبات قانونى و حکم ستره محکمه منحل نمى‏شود.

ماده سى و سوم:هر شخصى که از هر اداره بدون موجب متضرر مى‏شود مستحق جبران خسارت مى‏باشد و مى‏تواند براى حصول آن در محکمه دعوى اقامه کند.

دولت نمى‏تواند به جز در حالاتى که قانون تصریح مى‏کند بدون حکم محکمه با صلاحیت به تحصیل حقوق اقدام کند.

ماده سى و چهارم: تعلیم حق تمام افراد افغانستان است و به صورت مجانى از طرف دولت و اتباع افغانستان فراهم مى‏شود هدف دولت در این ساحه رسیدن به مرحله ایست که در آن تسهیلات مناسب تعلیم و تربیه براى همه افراد افغانستان مطابق به احکام قانون فراهم گردد.دولت مکلف است براى تعلیم متوازن معارف در تمام افغانستان پروگرام مؤثرى وضع و تطبیق نماید.رهنمونى و نظارت تعلیم و تربیه وظیفه دولت است.

تعلیمات ابتدایى براى تمام اطفال در نقاطى که وسایل آن از طرف دولت تهیه شده حتمى است.

تأسیس و اداره تعلیمات عالى و عمومى تنها حق و وظیفه دولت است در خارج این ساحه اتباع افغانستان حق دارند مکاتب اختصاصى و سواد آموزى تأسیس نمایند.

شروط تأسیس نصاب تعلیم و شرایط تحصیل در چنین مکاتب توسط قانون تنظیم مى‏گردد حکومت مى‏تواند مطابق به احکام قانون به اشخاص خارجى اجازه تأسیس مکاتب خصوص بدهد.از این مکاتب تنها اشخاص خارجى مى‏تواننند استفاده کنند.

ماده سى و پنجم:دولت موظف است پروگرام مؤثرى براى انکشاف و تقویه زبان ملى پشتو وضع و تطبیق کند.

ماده سى و ششم:دولت موظف است در حدود توان خود وسایل وقایه از امراض و علاج آن را به صورت متوازن براى همه افغانها تهیه کند هدف دولت در این ساحه رسیدن به مرحله ایست که در آن تسهیلات صحى مناسب براى تمام افراد افغانستان فراهم گردد.

ماده سى و هفتم:کار حق و فریضه هر افغان است که قدرت اجراى آن را داشته باشد.هدف عمده قوانینى که براى تنظیم کار وضع مى‏گردد رسیدن به مرحله ایست که در آن حقوق و منافع اصناف کارگران حمایت شود،شرایط مساعد کار فراهم گردد.روابط بین کارگران و کار فرمایان به صورت عادلانه و مترقى تنظیم یابد.

اتباع افغانستان به اساس اهلیت و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذیرفته مى‏شود و انتخاب شغل و حرفه در داخل شرایطى که قانون تعیین مى‏نماید آزاد مى‏باشد.

تحمیل کار اجبارى اگر چه براى دولت باشد جواز ندارد.

تحریم کار اجبارى مانع تطبیق قوانین نمى‏شود که به منظور تنظیم فعالیت دسته جمعى براى تأمین منافع عامه وضع مى‏گردد.

ماده سى و هشتم:هر افغان مکلف است به دولت مالیه و محصول تادیه کند و هیچ نوع محصول و مالیه بدون حکم قانون وضع نمى‏شود.اندازه مالیه و طرز تادیه آن با رعایت عدالت اجتماعى توسط قانون تعیین مى‏گردد.این حکم در مورد اشخاص خارجى نیز تطبیق مى‏شود.

ماده سى و نهم:دفاع از وطن وظیفه مقدس تمام اتباع افغانستان است.کافه اتباع افغانستان به اجراى خدمت عسکرى مطابق به احکام قانون مکلف مى‏باشند.

ماده چهلم:پیروى از احکام قانون اساسى،وفا دارى و احترام به شاه،اطاعت به قوانین،رعایت نظم و امن عامه،صیانت منافع وطن و اشتراک در حیات ملى وظیفه تمام مردم افغانستان است.

فصل چهارم:شورا

ماده چهل و یکم:شوراى افغانستان مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه ملت نمایندگى مى‏کند. مردم افغانستان به توسط شورا در حیات سیاسى مملکت سهم مى‏گیرند. هر عضو شورا در حالى که از یک حوزه معین انتخاب شده در موقع اظهار رأى مصالح عمومى افغانستان را مدار قضاوت خود قرار مى‏دهد.

ماده چهل و دوم:شورا داراى دو مجلس مى‏باشد:ولسى جرگه و مشرانو جرگه.

ماده چهل و سوم:اعضاى ولسى جرگه توسط انتخابات آزاد،عمومى،سرى و مستقیم مطابق به احکام قانون از طرف مردم انتخاب مى‏شود.افغانستان به این منظور به حوزه‏هاى انتخابى تقسیم مى‏گردد،تعداد ساحه‏ها،حوزها توسط قانون تعیین مى‏شود،از هر حوزه یک نفر وکیل انتخاب مى‏گردد.داوطلبى که در حوزه خود مطابق به احکام قانون رأى بیشتر حاصل مى‏کند وکیل شناخته مى‏شود.

ماده چهل و چهارم:اعضاى ولسى جرگه براى مدت ۴ سال که یک دوره تقنینیه است انتخاب مى‏شوند، هر گاه شورا مطابق با دوره تقنینیه انتخاب مى‏گردد ولى تاریخ ختم طورى تنظیم مى‏شود که جرگه ما بعد به تاریخى که در ماده پنجاه و نهم تثبیت گردیده افتتاح شود.

ماده چهل و پنجم:اعضاى مشرانو جرگه به ترتیب ذیل انتخاب مى‏شوند.

-۱ یک ثلث اعضا از جمله افراد خبیر و با تجربه براى مدت پنج سال از طرف پادشاه تعیین مى‏شوند.

-۲ دو ثلث دیگر اعضا بر حسب آتى انتخاب مى‏شوند.

)الف( هر جرگه ولایت یک نفر از جمله اعضاى خود را براى مدت سه سال به عضویت مشرانو جرگه انتخاب مى‏کنند.

)ب( ساکنین هر ولایت یک نفر را از طریق انتخاب آزاد،عمومى، سرى و مستقیم براى مدت چهار سال به عضویت مشرانو جرگه انتخاب مى‏کنند.

ماده چهل و ششم: شرایط انتخاب کنندگان در قانون انتخابات تعیین مى‏گردد.اشخاصى کع به عضویت شورا تعینن یا انتخاب مى‏شوند باید علاوه بر تکمیل شرایط انتخاب کنندگان واجد اوصاف ذیل باشند:

-۱ اقلا" ده سال قبل از تاریخ تعیین یا انتخاب تابعیت دولت افغانستان را کسب کرده باشند.

۲بعد از نفاذ این قانون اساسى از طرف محکمه به حرمان از حقوق سیاسى محکوم نشده باشند.

۳خواندن و نوشتن بدانند.

-۴ اعضاى ولسى جرگه باید سن بیست و پنج را در موقع انتخابات و اعضاى مشرانو جرگه سن سى را در موقع تعیین یا انتخاب تکمیل کرده باشند.

ماده چهل و هفتم:رئیس و اعضاى حکومت،قضاوت،صاحب منصبان و افراد اردو،مأمورین و دیگر کار کنان ادارى نمى‏توانند در هنگام تصدى وظیفه به عضویت شورا تعیین یا انتخاب شوند.

ماده چهل و هشتم:هیچ کس نمى‏تواند در یک وقت عضو هر دو جرگه باشد.

ماده چهل و نهم:با رعایت احکام این قانون اساسى انتخابات مطابق به احکام قانون صورت مى‏پذیرد.پیشنهاد تعدیل قانون انتخابات در دو سال اخیر دوره تقنینیه ولسى جرگه در فهرست کار هیچ یک از جرگه داخل شده نمى‏تواند.

ماده پنجاهم:وثایق عضویت در هر جرگه توسط خود جرگه تدقیق مى‏گردد.

طرز تدقیق وثایق در اصول وظایف داخل هر جرگه تعیین مى‏شود.

ماده پنجاه و یکم:هیچ عضو شورا به علت رأى یا نظریه‏اى که هنگام اجراى وظیفه در داخل شورا یا خارج از آن ابراز مى‏دارد مورد تعقیب عدلى قرار نمى‏گیرد.

هر گاه یک عضو شورا به جرمى متهم شود مأمور مسؤول از موضوع به جرگه‏اى که متهم عضو آن است اطلاع مى‏دهد و بعد از آنکه جرگه مذکور به اکثریت دو ثلث اعضا اجازه بدهد متهم تحت تعقیب عدلى قرار مى‏گیرد.جرگه مى‏تواند اجازه خود را به اکثریت دو ثلث اعضا مسترد نماید.

در مورد جرایم مشهود مأمور مسؤول مى‏تواند متهم را بدون اجازه جرگه‏اى که او عضو آن مى‏باشد تحت تعقیب عدلى قرار دهد و گرفتار نماید.هر گاه تعقیب عدلى قانونا" توقیف را ایجاب کند مأمور مسؤول مکلف است موضوع را بلا فاصله به اطلاع جرگه مربوط برساند و در صورتى که جرگه مذکور اجازه بدهد متهم توقیف شده مى‏تواند.در صورتى که اتهام در هنگام تعطیل جرگه صورت بگیرد اجازه توقیف از هیأت ادارى جرگه حاصل مى‏گردد. فیصله هیأت به نخستین جلسه آینده جرگه جهت اخذ تصمیم ارائه مى‏شود.

ماده پنجاه و دوم:اعضاى شورا نمى‏توانند به شغل دیگرى اشتغال ورزند.

این حکم شامى زراعت و دیگرى مشاغل آزاد نمى‏باشد.

ماده پنجاه و سوم:براى اعضاى شورا معاش مناسب مطابق به احکام قانون تعیین مى‏گردد.

ماده پنجاه و چهارم:هر عضو شورا حق دارد در جرگه مربوط خود در موضوع مورد مباحثه نظریه خود را مطابق به اصول وظایف داخلى اظهار کند.

ماده پنجاه و پنجم:هر دو جرگه در وقت واحد به صورت جداگانه اجلاس مى‏کنند.مشرانو جرگه مى‏تواند براى مطالعه طرح بودجه دولت در مدت تعطیل ولسى جرگه جلسه فوق العاده خود را دایر کند.

در موقعى که دوره تقنینیه یا اجلاس سالانه از طرف پادشاه افتتاح مى‏گردد جلسه مشترک هر دو جرگه دایر مى‏شودو.

ماده پنجاه و ششم:حکومت مى‏تواند در جلسات هر یک از دو جرگه اشتراک ورزد.هر جرگه مى‏تواند حضور رئیس یا اعضاى حکومت را در جلسه خود مطالبه کند.

ماده پنجاه و هفتم:مباحثه جلسات در هر دو جرگه علنى مى‏باشد .مگر اینک رئیس حکومت،رئیس جرگه یا اقلا" ده نفر از اعضا سرى بودن آن را در خواست نماید و جرگه این در خواست را بپذیرد.جرگه مى‏تواند با اکثریت دو ثلث اعضا مباحثه‏اى را که سرّى صورت گرفته دو باره علنى بسازد.جریان مباحثه هر دو جرگه ثبت مى‏گردد.

هیچ کس نمى‏تواند عنفا به مقر شورا داخل شود، متخلفین مطابق به احکام قانون مجازات مى‏شوند.

ماده پنجاه و هشتم:جز در موردى که حکم آن صریحا" در این قانون اساسى ذکر گردیده تصمیم هر جرگه با اکثریت اعضاى حاضر اتخاذ مى‏گردد.

ماده پنجاه و نهم:هر جرگه در هر سال یک اجلاس عادى دایر مى‏کند که به تاریخ بیست و دوم میزان آغاز مى‏گرددو تعداد اجلاس سالان توسط قانون تزئید شده مى‏تواند. در این صورت تاریخ آغاز اجلاس و مدت آن توسط قانون تنظیم مى‏گردد.

مدت کار هر جرگه در هر سال هفت ماه است در صورت ایجاب کار هر جرگه مى‏تواند این مدت را تمدید نماید در هنگام تعطیل،به امر پادشاه،در خواست حکومت یا رئیس یکى از دو جرگه یا یک خمس از اعضاى آن اجلاس فوق العاده شورا دایر مى‏شود.

جلسه فوق العاده توسط فرمان پادشاهى که بعد از مشوره با رؤساى دو جرگه صدور مى‏یابد ختم مى‏گردد.

ماده شصتم:رئیس مشرانو جرگه از بین اعضاى این از طرف پادشاه تعیین مى‏شود.

ولسى جرگه از بین اعضاى خود یک نفر نایب اوّل رئیس،یک نفر نایب دوم رئیس،یک نفر منشى و یک نفر نایب منشى انتخاب مى‏کند.

اشخاص فوق هیأت ادارى جرگه را تشکیل مى‏دهند.

هیأت ادارى ولسى جرگه در آغاز دوره تقنینیه انتخاب مى‏شود.نایبان رئیس،منشى و نایب منشى مشرانو جرگه در آغاز اجلاس سالانه براى مدت یک سال انتخاب مى‏گردند.

رئیس هر جرگه مباحثه جرگه مذکور را اداره مى‏نماید و براى بر قرارى نظم و ا منیت در مقر جرگه تدابیر لازم اتخاذ مى‏کند،سایر وظایف رئیس در اصول وظایف داخلى تعیین مى‏گردد.

در غیاب رئیس نایب اوّل و در غیاب نایب اوّل نایب دوم وظیفه رئیس را اجرا مى‏کند.

منشى هر جرگه مباحثات آن را ثبت مى‏کند و از امور دار الانشاى جرگه سر پرستى مى‏نماید.در غیاب منشى نایب منشى وظیفه او را اجرا مى‏کند.

ماده شصت و یکم:هر جرگه براى مطالعه دقیق و مفصل موضوعات مورد بحث بر طبق احکام اصول وظایف داخلى،انجمنهاى تعیین مى‏نماید

ماده شصت و دوم:هر جرگه اصول وظایف داخلى خود را وضع مى‏نماید.

ماده شصت و سوم:شورا مى‏تواد به امر پادشاه منحل شود.

انحلال شورا در حالت مندرج ماده یکصد و بیست یکم حتمى است.

انحلال شورا شامل اعضاى غیر انتخابى مشرانو جرگه نیز مى‏باشد.

ماده شصت و چهارم:شورا براى تنظیم امور حیاتى افغانستان مطابق به احکام این قانون اساسى،قوانین وضع مى‏کند. هیچ قانون نمى‏تواند مناقض اساسات دین مقدس اسلام و دیگر ارزشهاى مندرج این قانون اساسى باشد.

تصدیق معاهدات بین الدول، فرستادن قطعات اردوى افغانستان به خارج،اعطاى امتیازات داراى اهمیّت در اقتصاد ملى به شمول ا نحصار اجازه نشر پول و اخذ قرضه از صلاحیت شورا مى‏باشند.

امتیازاتى که اعطاى آن از صلاحیت شورا مى‏باشد توسط قانون تعیین مى‏گردد.

ماده شصت و پنجم:حکومت نزد ولسى جرگه مسؤول مى‏باشد.

ماده شصت و ششم:اعضاى ولسى جرگه مى‏توانند از حکومت استیضاح نمایند مباحثه در مورد توضیحى که از طرف حکومت داده مى‏شود به تصمیم جرگه منوط مى‏باشد.

ماده شصت و هفتم:اعضاى شورا مى‏توانند از صدر اعظم یا وزرا در موضوعات معین سؤال بنمایند اشخاصى که از آنها سؤال به عمل آمده مکلفند جواب شفوى یا تحریرى بدهند.این جواب مورد مباحثه قرار نمى‏گیرد.

ماده شصت و هشتم:ولسى جرگه صلاحیت دارد به پیشنهاد یک ثلث از اعضاى خود جهت تحقیق و مطالعه اعمال حکومت و اجرا آت اداره، انجمن تعیین نماید.

ترکیب و طرز العمل انجمن در اصول وظایف داخلى تثبیت مى‏گردد.

ماده شصت و نهم:به استثناى حالاتى ک براى آن طرز عمل خاصى در این قانون اساسى تصریح گردیده قانون عبارت است از مصوبه موافق هر دو جرگه که به توشیح پادشاه رسیده باشد در ساحه‏اى که چنین مصوبه موجود نباشد قانون عبارت است از احکم فقه حنفى شریعت اسلام.

ماده هفتادم: پیشنهاد وضع قانون از طرف حکومت یا اعضاى شورا و در ساحه تنظیم امور قضایى از طرف ستره محکمه صورت گرفته مى‏تواند.

ماده هفتاد و یکم:پیشنهاد وضع قانون از طرف حکومت یا ستره محکمه به هر یک از دو جرگه تقدیم شده مى‏تواند.پیشنهاد وضع قانون در مورد بودجه امور مالى تنا از طرف حکومت صورت مى‏گیرد.

ماده هفتاد ودوم:هر گاه پیشنهاد وضع قانون از طرف اعضاى یکى از دو جرگه صورت بگیرد بعد از تأیید ده نفر از اعضاى جرگه‏اى که پیشنهاد به آن ارائه شده در فهرست کار داخل مى‏گردد.

هر گاه پیشنهاد وضع قانون حاوى تکلیف جدید یا تنقیض در عایدات دولت باشد به شرطى در فهرست کار داخل مى‏شود که در متن پیشنهاد مدرک جبران پیش بینى شده باشد این حکم به پیشنهاد وضع قانون از طرف ستره محکمه تطبیق نمى‏شود.

ماده هفتاد و سوم:وقتى پیشنهاد وضع قانون در فهرست کار یکى از دو جرگه داخل گردید، نخست به ا نجمن مربوط محول مى‏گردد و بعد از انکه انجمن نظر خود را در باره آن ابراز کرد طرح قانون با نظریه انجمن در جرگه قرائت مى‏شود،بحث روى آن صورت مى‏گیرد، بعدا" در مورد هر ماده رأى گرفته مى‏شود و سپس طرح بار دوم قرائت شده در باره رد یا تصویب آن به صورت یک کل رأى گرفته مى‏شود.

ماده هفتاد و چهارم:هر گاه تصویب یک جرگه از طرف جرگه دیگر رد شود براى حل اختلاف هیأت مختلط به تعداد مساوى از اعضاى هر دو جرگه مطابق به احکام قانون دایر مى‏گردد. فیصله هیأت بعد از توشیح پادشاه نافذ شمرده مى‏شود. در صورتى که هیأت مختلط نتواند اختلاف نظر را رفع کند تصویب رد شده به حساب مى‏رود. هر گاه تصویب از طرف ولسى جرگه به عمل آمده باشد دوره تقنینیه جدید ولسى جرگه مى‏توانند آن را به اکثریت آراى اعضا تصویب کند.این تصویب بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشیح پادشاه نافذ شمرده مى‏شود.

هر گاه اختلاف دو جرگه در مورد طرح قوانین مالى باشد در صورتى که هیأت مختلط به حلّ این موفق نشود، ولسى جرگه مى‏تواند در اجلاس ما عبد طرح مذکور را با اکثریت آراى اعضا تصویب نماید، طرح بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشیح پادشاه قانونى شمرده مى‏شود.

ماده هفتاد و پنجم:بودجه دولت از طریق مشرانو جرگه و توأم با نظریه مشورتى آن به ولسى جرگه تقدیم مى‏شود. رئیس ولسى جرگه بودجه و نظریات مشرانو جرگه را به انجمن مربوط تفویض مى‏کند بعد بودجه با نظریات انجمن مربوط در ولسى جرگه مطالعه مى‏شود و در باره آن تصمیم اتخاذ مى‏گردد، این تصمیم بدون ارائه به مشرانو جرگه بعد از توشیح پادشاه نافذ شمرده مى‏شود. این حکم در مورد مذکرات ولسى جرگه راجع به پلان انکشافى حکومت نیز تطبیق مى‏گردد هرگاه نظر به عللى تصویب بودجه قبل از آغاز سال مالى صورت نگیرد تا تصویب بودجه سال جدید بودجه سال گذشته تطبیق مى‏شود. حکومت مکلف است اقلا" یک ماه قبل از تقدیم طرح بودجه حساب قطعى بودجه یک سال قبل را به ولسى جرگه تقدیم کند.

ماده هفتاد و ششم: هر گاه مشرانو جرگه فیصله خود را در مورد مصوبه ولسى جرگه در خلال مدت شش ماه از تاریخ وصول آن صادر نکند مصوبه مذکور قبول شده به شمار مى‏رود.در سنجش این مدت دوره تعطیل به حساب گرفته مى‏شود.

ماده هفتاد و هفتم: در هنگام تعطیل یا انحلال شورا حکومت مى‏تواند در ساحه مذکور فقره اول ماده شصت و چهارم براى تنظیم امور عاجل فرامین تقنینى ترتیب کند. این فرامین بعد از توشیح پادشاه حکم قانون را جایز مى‏شود.فرامین تقنینى باید در خلال مدت سى روز از تاریخ انعقاد نخستین جلسه به شورا تقدیم گردد و در صورتى که از طرف شورا رد شود از اعتبار ساقط مى‏گردد.

فصل پنجم: لوى جرگه

ماده هفتاد و هشتم:لوى جرگه مرکب است از اعضاى شورا و رؤساى جرگه‏هاى ولایات.در حالت انحلال شورا اعضاى آن حیثیت خود را به صفت اعضاى لویه جرگه تا دایر شدن شوراى جدید حفظ مى‏کنند.

ماده هفتاد و نهم:با رعایت احکام مواد نوزدهم،بیست و یکم و بیست و دوم لوى جرگه توسط فرمان پادشاهى دایر مى‏شود.

ماده هشتاد: در هنگام دایر بودن لوى چرگه حکم ماده پنجاه و یکم در مورد اعضاى این تطبیق مى‏گردد

ماده هشتاد و یکم:مباحثه لوى جرگه علنى مى‏باشد مگر اینکه حکومت یا بیست نفر از اعضا،سرى بودن آن را در خواست نمایند و لوى جرگه این در خواست بپذیرد.

ماده هشتاد و دوم: رئیس لوى جرگه و در غیاب او رئیس مشرانو جرگه از جلسات لوى جرگه ریاست مى‏کند.لوى جرگه در اولى جلسه یک نفر را از بین اعضاى خود به حیث منشى انتخاب مى‏کند.

ماده هشتاد و سوم:جز در موردى که حکم آن صریحا در این قانون اساسى ذکر گردیده تصمیم لوى جرگه با اکثریت آراى اعضاى حاضر اتخاذ مى‏گردد. با رعایت احکام این قانون اساسى طرز العمل لوى جرگه توسط قانون تنظیم مى‏شود.

ماده هشتاد و چهارم:لوى جرگه داراى صلاحیتهایى مى‏باشد که در این قانون اساسى تعیین گردید است.

فصل ششم:حکومت

ماده هشتاد و پنجم:حکومت افغانستان متشکل است از صدر اعظم، وزرا.صدر اعظم رئیس و وزراى اعضاى حکومت مى‏باشند.

تعدا وزرا و وظایفشان توسط قانون تنظیم میگردد.

ماده هشتاد و ششم:هر شخصى که بر طبق احکام این قانون اساسى اهلیت انتخاب شدن را به عضویت ولسى جرگه دارا باشد مى‏تواند به حیث رئیس یا عضو حکومت تعیین شود. رئیس مى‏تواند به حیث رئیس یا عضو حکومت تعیین شود.رئیس حکومت باید از افغان متولد شده باشد.رئیس و اعضاى حکومت مى‏توانند از اعضاى شورا یا خارج از آن تعیین شوند، هر عضو که به حیث رئیس یا عضو حکومت تعیین شود عضویت خود را در شورا از دست میدهد.

ماده هشتاد و هفتم: صدر اعظم و وزرا نمى‏توانند در مدت تصدى وظیفه به مشاغل دیگرى اشتغال ورزند.

ماده هشتاد و هشتم:براى رئیس و اعضاى حکومت معاش مناسب توسط قانون تعیین میگردد.

ماده هشتاد و نهم:حکومت توسط شخصى که از طرف پادشاه به حیث صدر اعظم موظف شده تشکیل مى‏گردد.اعضا و خط مشى حکومت توسط صدر اعظم به ولسى جرگه معرفى مى‏ش.و جرگه پس از مباحثه راجع به اعتماد بر حکومت تصمیم مى‏گیرد. در صورت صدور رأى اعتماد فرمان پادشاهى راجع به تعیین رئیس و اعضاى حکومت دایر میگردد.

سپس صدر اعظم خط مشى حکومت را به مشرانو جرگه معرفى می‏نماید.

  • ابراهیم اخلاقی

قانون احزاب سیاسی

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ب.ظ

فصل اول

احــــــــــــــــــــکام عـــــــــمومـــــــــــــــــــــــی

مادهً اول :

این قانون درروشنی حکم ماده سی و دوم قانون اساسی سال 1343 خورشیدی بمنظور طرز تاسیس ، نحوهً فعالیت ، حقوق ، وجایب و انحلال احزاب سیاسی در افغانستان وضع گردیده است.

مادهً دوم :

حزب سیاسی به مفهوم این قانون جمیعت سازمان یافته است از اشخاص حقیقی که طبق احکام این قانون و اساسنامهً مربوط برای نیل به اهداف سیاسی در سطح ملی یا محلی فعالیت می نماید.

مادهً سوم :

اساس سیستم سیاسی دولت افغانستان مبتنی بر دموکراسی و تعدد احزاب سیاسی میباشد.

 

فصل دوم

طرز تاسیس و ثبت احزاب

مادهً چهارم :

اتباع افغانستان که در سن رای دهی قرار داشته باشند بدون در نظرداشت قومیت ، نژاد ، زبان ، جنسیت، دین ، تحصیل ، شغل ، نسب ، دارایی و محل سکونت درکشور میتوانند آزادانه حزب سیاسی را تاسیس نمایند.

مادهً پنجم :

احزاب سیاسی مطابق احکام این قانون بصورت آزادانه فعالیت نموده و در برا بر قانون دارای حقوق ووجایب مساوی می باشند.

مادهً ششم :

احزاب سیاسی نمیتوانند فعالیت های ذیل را انجام دهند :

1 . اهدافی را تعقیب نمایند که مناقض اساسات دین مقدس اسلام باشد.

2 . از قوه یا خشونت استفاده نمایند ، با قوه تهدید نمایند یا استفاده از قوه را تبلیغ نمایند.

3 . تعصب قومی یا نژادی یا لسانی یا مذهبی را تحریک نمایند.

4 . عمدا نظم و امنیت عامه را برهم زده و خطر مشهود را در برا بر حقوق و آزادی های افراد ایجاد نماید.

5 . داشتن تشکیلات نظامی یا تبانی با نیرو های قوای مسلح.

6 . تمویل از منابع خارجی .

مادهً هفتم :

دفتر مرکزی حزب سیاسی و نمایندگی های آن در داخل کشور میباشد. دولت مصئونیت و امنیت دفاتر احزاب سیاسی را تامین مینماید.

مادهً هشتم :

(1) احزاب سیاسی از طرف وزارت عدلیه ثبت میگردد.

(2) طرز تاسیس و ثبت احزاب سیاسی توسط مقررهً جداگانه تنظیم میگردد.

مادهً نهم :

وزارت عدلیه میتواند ثبت احزاب سیاسی را که واجد شرایط ذیل نباشد، رد نماید :

1 ـ احزاب سیاسی که شرایط مندرج ماده ششم این قانون را رعایت نه نموده باشند.

2 ـ احزاب سیاسی که تعداد اعضای آن حین ثبت کمتر از هفتصد نفر باشند.

3 ـ احزاب سیاسی که عین نام ثبت شده قبلی را اختیار نموده باشد.

مادهً دهم :

درصورتیکه وزارت عدلیه ثبت حزب سیاسی را رد نماید ، درخواست دهنده حق دارد به محکمه ذیصلاح مراجعه نماید.

ماده یازدهم :

حزب سیاسی میتواند بعد از ثبت رسما به فعالیت آغاز نماید.

مادهً دوازدهم :

حزب سیاسی ثبت شده دارای حقوق ذیل میباشد :

1 ـ فعالیت سیاسی مستقل.

2 ـ اتحاد یا ائتلاف سیاسی موقت یا دایمی با سایر احزاب سیاسی.

3 ـ ابراز نظر آزاد و علنی به صورت شفاهی یا تحریری درمورد مسایل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و گردهم آیی صلح آمیز.

4 ـ تاسیس ارگان نشراتی مستقل.

5 ـ دسترسی به رسانه های ارتباط جمعی به مصرف حزب سیاسی.

6 ـ معرفی کاندید درتمام انتخابات.

7 ـ استفاده از سایر حقوق مطابق اهداف ووظایف مندرج اساسنامه.

مادهً سیزدهم :

(1) اتباع کشور که سن هجده سال را تکمیل و حق رای دهی را قانونا دارا باشند میتوانند عضویت حزب سیاسی را حاصل نمایند.

(2) شخص نمیتواند همزمان عضویت بیش از یک حزب سیاسی را کسب نماید.

(3) قضات ، سارنوالان ، کادررهبری قوای مسلح ، افسران ، پولیس و خوردضابطان نظامی دردورهً تصدی و انجام وظایف شان عضویت حزب سیاسی را کسب نموده نمی توانند.

 

فصل سوم

امـــــور مــــــالی

مادهً چهاردهم:

منابع تمویل و مصارف حزب سیاسی علنی و شفاف میباشد.

مادهً پانزدهم :

(1) حزب سیاسی از منابع آتی تمویل شده میتواند :

1 ـ پرداخت حق العضویت ها .

2 ـ اعطای کمک بلاغوض توسط شخص حقیقی داخلی سالانه الی مبلغ دو ملیون افغانی.

3 ـ از درک عوائد اموال منقول و غیر منقول حزب.

4 ـ سبسایدی دولت حین برگزاری انتخابات .

5 ـ اعانه سازمانهای بین المللی طرفدار دموکراسی که بصورت شفاف و علنی داده میشود.

6 ـ سایر مساعدت ها از طرف اعضاء.

(2) حزب مکلف است عوائد مندرج فقره (1) این ماده را در دفاتر مربوط ثبت و به حساب معینه شامل بانک نماید.

مادهً شانزدهم :

(1) رهبری حزب دردوره تصدی خویش مسئولیت امور حزبی را بعهده دارد.

(2) رهبری حزب غرض اجرای مصارف مالی مربوط یک یا چند تن نماینده با صلاحیت خود رسما تعین و امضای آنها را به بانک معرفی می کند.

(3) اموال منقول و غیر منقول احزاب سیاسی برویت اسناد شرعی و قانونی در دفتر مربوط به حزب وزارت مالیه ثبت میگردد.

 

فصل چهارم

انـــــــحلال حزب سیـــــــــاســــــــــــی

مادهً هفدهم :

حزب سیاسی منحل شده نمی تواند مگر درحالات ذیل :

1 ـ در صورتیکه حزب سیاسی به قوه متوسل شود ، یا با استفاده از قوه تهدید نماید ، یا استفاده از قوه را برای برانداختن نظم قانونی به کار برد، یا دارای نیروهای مسلح بوده یا با قوای مسلح در تبانی قرار داشته باشد.

2 ـ در صورتیکه تدابیر قانونی در امر جلوگیری از حالات مندرج جز (1) این ماده موثر واقع نشود.

3 ـ در صورتیکه مخالف احکام قانون اساسی و این قانون عمل نمایند.

مادهً هجدهم:

ستره محکمه بنابر تقاضای وزیرعدلیه حکم انحلال حزب سیاسی را مطابق احکام قانون صادر مینماید.

مادهً نزدهم :

(1) رسیدگی به درخواست انحلال حزب سیاسی تابع آجنداء عاجل میباشد

(2) جلسات محکمه حین رسیدگی به درخواست انحلال حزب سیاسی علنی میباشد.

مادهً بیستم :

رهبر یا نماینده با صلاحیت حزب سیاسی حق دارد حین رسیدگی انحلال حزب درمحکمه رد رئیس یا قضات مربوط را از شورای عالی ستره محکمه مطالبه نماید.

هرگاه دلایل رد رئیس یا قضات نزد شورای عالی ستره محکمه موجه دانسته شود ، شورای عالی ستره محکمه رئیس یا قضات دیگر را تعیین مینماید.

مادهً بیست و یکم :

رهبر یا نماینده با صلاحیت حزب سیاسی حق دارد حین رسیدگی موضوع حزب سیاسی درمحکمه درجلسه مربوطه شرکت نموده دلایل خود را ارایه نماید.

مادهً بیست و دوم :

محکمه مکلف است دلایل مبنی بر انحلال حزب سیاسی را در فیصله خود ذکر نماید.

حکم محکمه ذیصلاح در مورد انحلال حزب سیاسی قطعی و نهایی بوده و از طریق رسانه های جمعی به نشر میرسد.

 

فصل پنجم

احـــــــــــــکام نـــــــهایــــــی

مادهً بیست و سوم :

احزاب وسازمانهای سیاسی مکلف اند مراحل ثبت را مطابق احکام این قانون طی نماید ، درغیر آن از حقوق مندرج این قانون استفاده کرده نمی توانند.

مادهً بیست و چهارم :

مسئولین ادارات و موسسسات مالی و تجارتی دولتی و کدر رهبری آنها نمی توانند از موقعیت خویش به نفع یا ضرر احزاب سیاسی استفاده نمایند.

مادهً بیست و پنجم :

این قانون ازتاریخ نشر در جریدهً رسمی نافذ و با انفاذ آن قانون احزاب سیاسی منتشره جریده رسمی شماره (733) مورخ 29ـ 10 ـ1369 ملغی شمرده میشود.

*************

 

مقررهً طرز ثبت احزاب سیاسی

 

فصل اول

احـــــــــــکام عـــــمومـــــی

مادهً اول :

این مقرره مطابق حکم فقرهً دوم ماده هشتم قانون احزاب سیاسی ، بمنظور تنظیم امور مربوط به بررسی درخواست و طرز ثبت احزاب سیاسی وضع گردیده است.

مادهً دوم :

وزارت عدلیه ادارهً را بمقصد انسجام امور مربوطه به ثبت ، بررسی درخواست و اساسنامه احزاب سیاسی ایجاد مینماید.

 

فصل دوم

بررسی درخواست و مراحل ثبت آن

مادهً سوم :

(1) درخواست مبنی بر تاسیس حزب سیاسی توسط گروپ موسسان ویا شخصیکه به وی تفویض صلاحیت گردیده است، به وزارت عدلیه ارایه میگردد.

(2) درخواست تاسیس حزب سیاسی توام به اساسنامه و مرامنامه توسط ادارهً ثبت احزاب مورد بررسی قرار میگیرد.

مادهً چهارم :

(1) درخواست مندرج مادهً سوم این مقرره حاوی مطالب ذیل میباشد :

1 ـ نام حزب سیاسی و آدرس اصلی آن.

2 ـ شهرت درخواست دهندگان.

3 ـ منابع تمویل

4 ـ سمبول ، شعارو سایر مدارک تثبیت کنندهً هویت حزب.

5 ـ ارایه اسناد مثبته عضویت اعضای حزب طبق فورمه منضمهً این مقرره.

6 ـ ارایه اساسنامه و مرامنامهً حزب.

(2) وزارت عدلیه الی مدت یکماه در مورد قبول یا رد درخواست تصمیم اتخاذ مینماید.

درصورتیکه درخواست فاقد رعایت مطالب مندرج فقره(1) این ماده و مادهً ششم قانون احزاب سیاسی باشد ، ادارهً ثبت درخواست را غرض رفع نواقص به درخواست دهنده مؤقتا رد مینماید.

(3) ادارهً ثبت مکلف است در صورت وصول درخواست به درخواست دهنده رسید بدهد.

(4) درصورتیکه وزارت عدلیه درخواست ثبت حزب سیاسی را رد نماید ، درخواست دهنده حق دارد به محکمهً ذیصلاح مراجعه نماید.

حکم محکمه ذیصلاح درمورد قبول یا رد درخواست قطعی و نهایی میباشد.

مادهً پنجم :

(1) وزارت عدلیه درمورد درخواست و فورمه های منضمهً آن که بصورت درست خانه پری گردیده است ، الی مدت دو ماه درمورد ثبت آن تصمیم اتخاذ می نماید.

(2) وزارت عدلیه درخواست حزب واجد شرایط مندرج این مقرره را در دفتر مربوطه ثبت و به درخواست دهنده طی مدت دو روز بصورت تحریری اطلاع میدهد.

مادهً ششم :

(1) حزب سیاسی مکلف است در صورت تعدیل اساسنامه و یا مرامنامهً خویش طی مدت ده روز بعد از تعدیل توام با یک نقل تصمیم مجمع عمومی و یا سایر ارگان های با صلاحیت حزب به وزارت عدلیه اطلاع دهد.

(2) ادارهً ثبت مکلف است تعدیل مندرج فقرهً (1) این ماده را در دفتر مربوط ثبت نماید.

 

فصل سوم

احـــــــــــــــکام نــــــــهایــــــــی

مادهً هفتم :

نام حزب سیاسی در حالات ذیل از دفتر ثبت حذف میگردد :

1 ـ درصورتیکه حزب سیاسی به اساس تصمیم کنگره یا مجمع عمومی آن به فعالیت خویش خاتمه دهد.

2 ـ در صورتیکه حزب سیاسی به اساس حکم محکمهً ذیصلاح منحل اعلان گردیده و یا فعالیت آن ممنوع قرار داده شده باشد.

مادهً هشتم :

وزارت عدلیه رسمیت حزب سیاسی را که در دفتر ثبت ادارهً مربوطه ثبت گردد ، بمصرف حزب از طریق رسانه های جمعی به نشر میرساند.

مادهً نهم :

احزاب سیاسی که در دفتر مربوط وزارت عدلیه ثبت گردیده باشند ، هفت روز قبل از تدویر انتخابات عمومی از طرف وزارت عدلیه در رسانه های جمعی به اطلاع عامه رسانیده میشود.

مادهً دهم :

این مقرره بعد از نشر درجریدهً رسمی نافذ و با نفاذ آن مقرهً طرز تاسیس ، ثبت و انحلال احزاب سیاسی منتشرهً جریدهً رسمی شماره ( 749 ) مورخ 31 |5 | 1370 ملغی شمرده میشود.

 

فورمه درخواست عضویت حزب سیاسی

اسم .......................

ولد ........................

سن .....................

محل سکونت اصلی ...................

محل سکونت فعلی .................

به این وسیله آرزومندی خود را جهت حصول عضویت ( ) ابراز و تمام حقوق ووجایبی را که عضویت این حزب مستلزم آن است می پذیرم ، اساسنامه و اهداف ( ) را تائید و اطمینان میدهم که عضو کدام حزب سیاسی دیگر نمی باشم.

امضای داوطلب عضویت حزب

مربوط حزب سیاسی

شخص فوق الذکر تبعهً افغانستان بوده ، در سن رای دهی قرار داشته و تمام شرایط مورد نیازحزب را دارا میباشد.

امضای کارمند با صلاحیت حزب

 

 

  • ابراهیم اخلاقی

متن اعلامیه جهانی حقوق بشر

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۴ ب.ظ

متن اعلامیه جهانی حقوق بشر

نظر به اینکه بزرگداشت شرف و حیثیت که ملازم همه افراد خاندان بشری است, و بزرگداشت حقوق برابر و انتقال ناپذیر آنان, پایه آزادی و عدالت و صلح جهان است؛ 

نظر به اینکه نشناختن حقوق بشر و پست انگاشتن آن, به کارهای وحشیانه ای کشیده است که مایه اهانت وجدان بشری است؛ 

نظر به اینکه بالاترین آرزوی افراد بشر آن است که جهانی پدید آید که نوع بشر در آن جهان از آزادی فکر و بیان برخوردار و از بیم و پریشانی رها باشند؛ 

نظر به اینکه پشتیبانی از حقوق بشر بوسیله یک نظام حقوقی امری اساسی است تا انسان به فرجام وادار نشود به عنوان آخرین درمان در مقابل خودسری و ستم دست به شورش زند؛ 

نظر به اینکه توده های مردم ملل متحد از نو باز ایمان خود را راجع به حقوق اصلی بشر راجع به شرف و ارزش زن و مرد در منشور ابراز داشته اند, و که بر آن شده اند تا پیشرفت اجتماعی را تسهیل کنند و بهترین وضع زندگانی را در مهد کامل ترین آزادی بوجود آورند؛ 

نظر به اینکه دولت های عضو متعهد شده اند که با همکاری با سازمان ملل متحد, احترام واقعی و جهانی حقوق بشر و آزادی های اساسی را تأمین کنند؛ 

نظر به اینکه برای تحقق یافتن کامل تعهد یاد شده, همه باید از حقوق و آزادی های مزبور تفاهم مشترک داشته باشند؛ 

نظر به اینکه تشویق برای گسترش روابط دوستانه بین ملل, امری است اساسی؛ 

بنابراین, مجمع عمومی, این اعلامیه حقوق بشر را به منزله نمودار کمال مطلوب عام که شایسته چنان است که همه توده های مردم و همه ملت ها برای تحقیق بخشیدن آن بکوشند, ندا در می دهد تا همه افراد و همه گروه های اجتماعی در حالی که پیوسته آن را نصب العین خود قرار می دهند از راه آموزش و پرورش بکوشند, ندا در می دهد تا حرمت حقوق و آزادی های یاد شده را گسترش بخشند و با تدبیرهای پیشرو, قبول و اجرای جهانی و واقعی آن را همان اندازه در میان توده های خود دولت های عضو, که در بین گروه های سرزمین هایی که زیر فرمان آنهاست تأمین کنند:  

 ماده 1 – همه افراد بشر آزاد و با حیثیت و حقوق یکسان زاییده می شوند و دارای موهبت خرد و وجدان می باشند و باید با یکدیگر با روحیه برادری رفتار کنند

ماده 2 – هر کس می تواند از کلیه آزادی ها که در اعلامیه حاضر به آن تصریح شده است, بی هیچ گونه برتری, منجمله برتری از نظر نژاد و رنگ و جنس و زبان و دین یا هر عقیده دیگر, و از نظر زاد و بوم یا موقعیت اجتماعی, و از نظر توانگری یا نسب یا هر وضع دیگر بهره مند گردد. نیز هیچ امتیازی بر اساس نظام سیاسی یا قانونی یا بین المللی مربوط به کشور یا سرزمینی که شخص از تبعه آن محسوب است وجود نخواهد داشت, خواه سرزمین مزبور مستقل باشد یا زیر سرپرستی, خواه فاقد خودمختاری باشد یا سرزمینی که حاکمیت آن به شرطی از شروط محدود شده باشد

ماده 3 – هر کس حق دارد از زندگی و آزادی و امنیت شخص خویش برخوردار باشد

ماده 4 – هیچ کس را نمی توان به بندگی یا بردگی گرفت. بندگی و سوداگری بنده در هر شکل که باشد ممنوع است.

 ماده 5 – هیچ کس را نمی توان شکنجه کرد یا مورد عقوبت یا روش وحشیانه و غیر انسانی یا اهانت آمیز قرار داد.

 ماده 6 – هر کس دارای این حق است که شخصیت حقوقی او در همه جا مراعات گردد.

 ماده 7 – همه افراد در پیشگاه قانون یکسانند و حق دارند که بی هیچ تفاوت از پشتیبانی قانون به طور برابر استفاده کنند.

 هر کس حق دارد در مقابل هر گونه تبعیض که ناقض این اعلامیه باشد و در مقابل هر گونه عملی که چنین تبعیضی را تشویق کند, از حمایت یکسان قانون برخوردار گردد.

 ماده 8 – هر کس می تواند از تعدی به حقوق اصلی که به موجب قانون اساسی یا قانون های دیگر برای او شناخته شده است به دادگاه های صلاحیت دار ملی متوسل گردد تا حقش استیفا شود.

 ماده 9 – هیچ کس را نمی توان خودسرانه بازداشت کرد یا زندانی ساخت یا تبعید نمود.

 ماده 10 – هر کس حق دارد با استفاده کامل از تساوی حقوق با دیگران, دعوای او در یک دادگاه مستقل و بی طرف عادلانه و علنی رسیدگی شود و آن دادگاه درباره حقوق و تعهدات او, یا صحت هر گونه اتهام کیفری که به او متوجه باشد حکم دهد.

 ماده 11  

  (1هر کس متهم به ارتکاب جرمی باشد, تا وقتی تقصیر او طی محاکمه علنی که در آن هر گونه تضمین ضروری برای دفاع تأمین شده باشد قانونا به اثبات نرسد, بیگناه محسوب می شود.

 (2همچنین هیچ کس به علت ارتکاب عملی یا خودداری از عملی محکوم نخواهد شد مگر وقتی که آن کار به موجب قوانین ملی یا بین المللی در هنگام ارتکاب, جرم محسوب باشد. نیز هیچ کس به مجازاتی بیش از مجازات مقرر در هنگام ارتکاب جرم محکوم نخواهد شد.

 ماده 12 – زندگانی خصوصی یا امور خانوادگی یا محل سکونت یا مراسلات کسی نباید در معرض دخالت خودسرانه واقع شود. نیز به حیثیت و حسن شهرت هیچ کس نمی توان حمله کرد.

 هر کس حق دارد در این گونه دخالت ها یا این گونه تجاوزها, از پشتیبانی قانون برخوردار گردد.

 ماده 13  

 (1هر کس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند.

 (2هر کس می تواند هر کشوری را که بخواهد, من جمله کشور خود را, ترک کند و می تواند به کشور خود باز گردد.

 ماده 14  

 (1هر کس حق دارد برای گریز از هر گونه شکنجه و فشار به جایی پناهنده شود. نیز می تواند در سایر کشورها از پناهندگی استفاده کند.

 (2در جرایم غیر سیاسی یا اموری که مخالف با اصول و هدف های ملل متحد باشد نمی توان از حق پناهندگی استفاده کرد.

 ماده 15 –

 (1هر کس می تواند هر ملیتی را بخواهد بپذیرد.

 (2هیچ کس را نمی توان خودسرانه از ملیت او محروم ساخت یا حق تغییر ملیت را از او سلب نمود.

 ماده 16 –

 (1زن و مرد وقتی به سن ازدواج برسند می توانند بدون هیچ قید نژادی و ملی و دینی ازدواج کنند, و خانواده بنیاد گذارند. آنان به هنگام زناشویی و در اثناء و هنگام انحلال آن دارای حقوق متساوی می باشند.

 (2عقد ازدواج جز با رضای آزادانه همسران آینده, قانونی نیست.

 (3خانواده عنصر طبیعی و اساسی اجتماع است و باید از پشتیبانی جامعه برخوردار باشد.

 ماده 17 –

 (1هر کس به تنهایی یا با شراکت دیگری دارای حق مالکیت است.

 (2مالکیت هیچ کس را نمی توان بر خلاف قانون از وی سلب کرد.

 ماده 18 – هر کس دارای حق آزادی فکر و ضمیر و دین است. لازمه این حق آن است که هر کس خواه به تنهایی یا با دیگران علنی یا خصوصی از راه تعلیم و پیگیری و ممارست, یا از طریق اقامه شعایر و انجام مراسم دینی, بتواند آزادانه, دین و یقینات خود را ابراز کند.

 ماده 19 – هر کس آزاد است هر عقیده ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هر گونه رأی بدون مداخله اشخاص می باشد و می تواند به هر وسیله که بخواهد بدون هیچ قید و محدودیت به حدود جغرافیایی, اخبار و افکار را تحقیق نماید و دریافت کند و انتشار دهد.

 ماده 20 –

 (1هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جماعت های مسالمت آمیز شرکت جوید.

 (2هیچ کس را نمی توان وادار ساخت به حزبی بپیوندد.

 ماده 21 –

 (1هر کس حق دارد مستقیما یا بوسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند در اداره امور عمومی کشور خود شرکت جوید.

 (2هر کس حق دارد مانند دیگران متصدی مشاغل عمومی کشور خود گردد.

 (3اراده ملت اساس قدرت اختیارات ملی است؛ این اراده بوسیله انتخابات شرافتمندانه صورت می گیرد که دوره به دوره از طریق انتخابات عمومی یکسان, با رأی مخفی یا بنا به روشی مشابه با آن که آزادی رأی را تأمین می کند, انجام می یابد.

 ماده 22 – هر کس از حیث اینکه عضو جامعه محسوب است حق دارد از تأمین اجتماعی برخوردار گردد و می تواند به کمک کوشش ملی و یاری بین المللی با توجه به سازمان و امکانات هر کشور از حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که با حیثیت و تکامل آزاد شخصیت انسانی ملازمه داشته باشد بهره ور گردد.

 ماده 23  

 (1هر کس حق کار و حق برگزیدن آزادانه کار با شرایط عادلانه و ارضاء کننده دارد, نیز حق دارد که در مقابل بیکاری حمایت شود.

 (2هر کس در مقابل کار مساوی, بدون هیچ گونه رعایت امتیاز, حق دستمزد مساوی دارد.

 (3هر کس در مقابل کار, حق دارد دستمزدی منصفانه و ارضاء کننده دریافت کند که برای او و خانواده اش و در صورت مقتضی حق دارد از کلیه وسایل حمایت اجتماعی استفاده نماید.

 (4هر کس حق دارد برای پشتیبانی از منافع خود, با دیگران تشکیل سندیکا بدهد و عضو سندیکایی شود.

 ماده 24 – هر کس حق استراحت و استفاده از ایام فراغت دارد, من جمله حق دارد ساعات کارش به طور معقول محدود باشد و از مرخصی نوبتی با دریافت حقوق استفاده کند.

 ماده 25  

 (1هر کس حق دارد از سطح یک زندگانی برخوردار باشد که سلامت و رفاه او و خانواده اش, من جمله خوراک و لباس و مسکن و رسیدگی های پزشکی آنان را تأمین کند. همچنین حق دارد از خدمات ضروری اجتماعی در هنگام بیکاری و بیماری از اراده او, وسایل معاش وی مختل گردد استفاده کند.

 (2مادر بودن و فرزند بودن, استفاده از کمک و مساعدت مخصوص را ایجاب می کند.

 هر کودک خواه حاصل زناشویی قانونی باشد یا غیر قانونی, از حمایت اجتماعی برابر برخوردار می گردد.

 ماده 26 –

 (1هر کس حق دارد از تعلیم و تربیت استفاده کند. تعلیم و تربیت باید دست کم در مورد آموزش ابتدایی و اساسی رایگان باشد. تعلیمات فنی و حرفه ای باید برای همه ممکن باشد. دسترسی به تعلیمات عالیه باید برای همه و بنا به شایستگی هر کس امکان پذیر باشد.

 (2هدف تعلیم و تربیت باید شکوفایی کامل شخصیت بشری و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. تعلیم و تربیت باید حسن تفاهم و گذشت و دوستی بین همه ملت ها و همه گروه ها از هر نژاد یا هر دین, همچنین گسترش فعالیت های ملل متحد را برای حفظ صلح تسهیل کند.

 (3پدر و مادر برای تعیین نوع تعلیم و تربیت فرزند خود حق اولویت دارند.

 ماده 27 –

 (1هر کس حق دارد آزادانه در زندگانی فرهنگی اجتماع شرکت جوید و از اقسام هنرها استفاده کند و در پیشرفت علمی و برکات حاصل از آن سهیم باشد.

 (2هر کس حق دارد از منافع اخلاقی و مادی ناشی از هر گونه دستاورد علمی و ادبی یا هنری که آن را به وجود آورده باشد حمایت شود.

 ماده 28 – هر کس حق دارد بکوشد تا در سطح اجتماعی و جهانی چنان سامان و نظمی حکمفرما شود که حقوق و آزادی هایی که در این اعلامیه اعلام شده است در آن سطح به نتیجه کامل برسد.

 ماده 29 –

 (1هر کس نسبت به اجتماعی که فقط در آن اجتماع رشد آزاد و کامل شخصیت او امکان پذیر است تکالیفی بر عهده دارد؛

 (2هر کس در اجرای حقوق و در مقام برخورداری از آزادی های خویش, تنها از محدودیت هایی پیروی می کند که قانون منحصرا به منظور تأمین شناسایی و حرمت حقوق و آزادی های دیگران, بالجمله برای تحقق بخشیدن به مقتضیات عادله اخلاق و نظام اجتماعی و مصلحت عمومی, در یک جامعه دموکرات وضع کرده باشد.

(3در هیچ حال نمی توان حقوق و آزادی های مزبور را به نحوی به کار برد که با هدف ها و اصول ملل متحد منافی باشد.

ماده 30 – هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر را نمی توان به نحوی تفسیر کرد که برای دولتی یا گروهی یا فردی متضمن حقی شود که بنا بر آن, بتواند به فعالیتی دست زند یا کاری انجام دهد که هدف آن از بین بردن حقی از حقوق و آزادی های مذکور در این اعلامیه باشد.

  • ابراهیم اخلاقی