شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

بایگانی

۱۱ مطلب با موضوع «اطلاعات عمومی» ثبت شده است

برگردان واژگان پارسی ایران به واژگان پارسی دری افغانستان

ابراهیم اخلاقی | دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۵ ب.ظ

برگردان واژگان پارسی ایران به واژگان پارسی دری افغانستان

در این فهرست، واژه‌های سمت راست از پارسی ایران هستند و واژه‌های سمت چپ از پارسی دری افغانستان:

آ
• آبان، آبان ماه: عقرب، ماه (برج) عقرب
• آب پز: جوش داده (مانند تخم جوش دادهٔ مرغ)
• آب تنی: آب بازی
• آب جو: بیر (انگلیسی)
• آبدان: چاتی، آبدان
• آبگوشت: شوربا
• آب نبات: شیرنی، دیشلمه، (بخاطر داشتن ترکیبات لیمو "ترشک" نیز میگویند)
• آبونمان (فرانسه): اشتراک
• آبونه: مشترک
• آتش سوزی: حریق
• آتش نشانی: اطفائیه
• آجر: خشت
• آجیل: میوهٔ خشک (مانند نخود، کشمش ، بادام، پسته)
• آدامس: ساجق
• آذر، آذرماه: قوس، ماه (برج) قوس
• آرایشگر: سلمان
• آرشیتکت (فرانسه): معمار
• آزمایشگاه: لابراتوار (فرانسوی)
• آسانسور (فرانسه): لـِفت (انگلیسی)
• آسم (فرانسه): نفس تنگی، تنگی نفس
• آسمان غـُر ُنبه: رعد (در هرات: پایه قـُرقـُری)
• آشغال: خاکروبه، کثافات
• آق سقـّال(ترکی) : ریش سفید، حـُقـّی
• آگرمان (فرانسه): موافقتنامه
• آگاهی: آمریت جنایی
• آگهی: اعلان
• آلاکلنگ: اندل چو (در هرات: الی لـُنبک)
• آلرژی (فرانسه): حساسیت
• آلوده: چَـتَـل، آلوده، ناپاک (در هرات: لــَمـَشت)
• آلی: عضوی (آنچه در ترکیب کاربن دارد)
• آماتور (فرانسه): آماتور، شوقی
• آمادگی: تیاری، آمادگی
• آماده: تیار، آماده
• آماده باش: آماده باش (نظامی: تیارسی (پشتو)
• آمپول (فرانسه): پیچکاری {(پیچکاری کردن= امیول زدن (در هرات : سوزن زدن)
• آمفی تئاتر (فرانسه): ادیتوریم (لاتین)
• آوریل (فرانسه): اپریل (انگلیسی)
• آموزش و پرورش: 1. معارف 2. تعلیم و تربیه
• آهک: چونه
• آهنگساز: کمپوزیتر، آهنگساز
ا
• ابره: آستر
• اتاق ماشین: بادی موتر (ترکیب دو کلمهٔ انگلیسی)
• اتصالی برق: شارتی برق
• اتلس (اطلس): ساتن (فرانسوی)
• اتوبان (آلمانی): شاهراه
• اتوبوس (فرانسه): بس، سرویس (هر دو انگلیسی)
• اتومبیل (فرانسه): موتر (انگلیسی)
• اثاث: اسباب، سامان
• اثاث کشی: کوچ کشی (در هرات: ریزپاش کشی)
• اجاره: کرایه
• اجاق (ترکی): دیگدان (در هرات: اجاق)
• اجقون: جوانی (دانه یی از یک گیاه چتری همانند بادیان)
• ادکلن (فرانسه): کلونیا
• ارباب: بادار
• ارتش: اردو (ترکی)
• ارتشبد: ستر جنرال (پشتو)
• اردک: مرغابی
• اردیبهشت: ثور
• ارشاد و فرهنگ: اطلاعات و کلتور، اطلاعات و فرهنگ
• استارت (انگلیسی): سلف (انگلیسی؟)
• اُستان: ولایت، ایالت
• اُستاندار: والی
• استانداری: ولایت (ادارهٔ)
• استخر: حوض، حوض آب‌بازی
• اسفناج: پالک، سبزی پالک (در هرات: اسپناج)
• اسفند: اسپند
• اسفند: حوت، دوازهمین ماه سال
• اسکناس: بانکنوت (انگلیسی)
• اسید (انگلیسی): تیزاب
• اشکاف (روسی): الماری
• اطلاعات: استخبارات
• اطلسی (گل): پتونی
• اعلام کنندهٔ برنامه: انانسر
• افسر: آفسر، صاحب منصب
• الگو: نمونه (در هرات: روبر)
• النگو: چوری (هندی)
• الوار: چارتراش
• امضاء: امضا، دستخط
• انبار: گدام
• اَنبه: اَم
• انبـُردست: انبرپلاس
• انتصاب: تقرّر
• انفاکتوس (انفارکتوس (انگلیسی): حمله، سکتهٔ قلبی
• انفجار: انفجار، انفلاق
• انفیه: نسوار بینی
• انفیه دان: قوطی نسوار، کدوی نسوار
• اوت: اگست (انگلیسی)
• اورژانس (فرانسه): عاجل
• اُو َرکوت (انگلیسی): دبل کوت، بالاپوش
• اونیفورم (فرانسه): یونیفورم (انگلیسی)
ب
• باجناق (ترکی) : باجه
• باجه: غرفه، دکّه
• بادبادک: کاغذپران، گـُدی پران (درهرات: کاغذباد)
• بادکردن: 1. ورم کردن، پـُندیدن 2. ماندن کالا و متاع بر اثر کسادی بازار یا نامرغوب بودن آن
• باردار: حامله، شکمدار
• بازجویی: استنطاق
• بازداشت: توقیف، بازداشت
• بازرسی: تفتیش، تلاشی
• بازنشسته: متقاعد
• باشگاه: کلوب، کـَلـَب
• باقلا: باقلی
• بالانس(فرانسه): معلق
• بامیه (شیرینی): خجور
• باند (انگلیسی): دسته، دار و دسته
• بایگانی: آرشیف (فرانسه)، اوراق
• بایگانی کردن: حفظ کردن
• بخت آزمایی: لاتری(انگلیسی)
• بخش: ولسوالی (پشتو)
• بخشدار: ولسوال (پشتو)
• بخشداری: ادارهٔ ولسوالی (پشتو)
• بدهکار: قرضدار
• بدهکاری: قرض
• بـُرُس (فرانسه): بـُرس (فرانسه)
• برگه: ورقه، شـُقـّه
• برگهٔ زردالو: اشتـَق (در هرات: کـِشته)
• برنامه: برنامه، پلان
• بزرگراه: شاهراه
• بساط: تبنگ
• بستانکار: طلبکار
• بستانکاری: طلب
• بستنی: شیریخ (در هرات: بستنی)
• بـُشکه (روسی): بیرل
• بطری: بوتل (انگلیسی(
• بغل دستی: پهلوفیل (ترکیب فارسی-انگلیسی)
• بلال: جواری برشته
• بلدرچین: بودنه (در هرات: کرّک)
• بلند شدن: بلند شدن، برخاستن
• بلند کردن: ربودن
• بلوک (فرانسه): بلاک (انگلیسی)
• بلوند (فرانسه): بور
• بلیط (فرانسه): تکت
• بـُن بست: بن بست، کوچه یی که پایانش بسته‌است
• بند شلوار: اِزاربند
• بنزین: پترول (هردو انگلیسی و فرانسه)
• بوزینه: شادی، میمون
• بنگاه: مرکز معاملات، مؤسسه
• بهداری: صحیه
• بهداشت: حفظ الصحه
• بهمن: 1. برج دلو 2. برفکوچ
• بهیار: مأمور صحیه
• بیات: باسی، شب مانده
• بید: کویه، موریانه
• بیلان (فرانسه): بیلانس (انگیسی)
• بیمار: مریض، ناجور (در هرات: ناخوش)
• بیمارستان: شفاخانه
پ
• پاتک: ضد حمله، حملهٔ متقابل
• پارچ: جک، مرتبان، تنگ
• پارو: راش بیل (در هرات: پارو)
• پاره کردن: پاره کردن، چیر کردن
• پاره آجر: خشت پارچه
• پاساژ (فرانسه): مارکیت
• پاک کن: پنسل پاک
• پالتو (فرانسه): بالاپوش
• پانسیون (فرانسه): مهمانخانهٔ خصوصی
• پانسیونر (فرانسه): مهمان مهمانخانهٔ خصوصی
• پایان نامه: مونوگراف (انگلیسی)
• پایو َر: ضابط، صاحب منصب پایین رتبه
• پایواز = کسیکه همراه مریض در شفاخانه (بیمارستان ) میماند.
• پاییدن: نگران و مراقب بودن (بپا: مراقب باش، هوشت را بگیر)
• پاییز: خزان
• پرتابل (فرانسه): سیـّار
• پرتقال: 1. کشور پرتگال 2. مالته (میوه)
• پرتوشناس: رادیولوژیست(انگلیسی)
• پـَرَستو: غـُچـّی
• پـُرو: خام کوک (اصطلاح خیاطی)
• پرو َنده: دوسیه (فرانسه)
• پریز: ساکت (انگلیسی)
• پـُست: پوسته، داک
• پستچی: پوسته رسان
• پـُماد (فرانسه): تیوب مرهم
• پنبه: پخته (در هرات و نیز در پشتو: پنبه)
• پنجره: کلکین
• پنهان: پـُت
• پیشخوان: پاچال
• پیشدستی: پشقاب/ بشقاب
• پیشکار: خانه سامان
• پیک نیک (فرانسه): میله
• پیمان: قرارداد
• پیمانکار: قراردادی
ت
• تاول: آبله (بر اثر سوختگی یا حساسیت. در هرات: خلفه٬ خرفه)
• تبریزی: سفیدار (درخت سپیدار)
• تبلیغات: پروپاگند
• تخت کفش: تیلی، تـلـّی
• تراس (فرانسه): ایوان، برنده (از ورندهٔ انگلیسی)
• تراش: قلمتراش، قلم سرکن، پنسلتراش
• تـُرب: مـُلـّی
• تـُربچه: ملـّی گک
• تربیت معلم: دارالمعلمین
• ترکه: خمچه (در هرات: شوشک)
• تریبون (فرانسه): میز خطابه (تاجیکی: منبر)
• ترمز (روسی): بر ِک (انگلیسی)
• تره: گندنا
• تزریقات: پیچکاری
• تزریقاتی: کمپودر (کمپوندر، انگلیسی)
• تصادف: تکر (خارجی)
• تفالهٔ چای: شمـّهٔ چای
• تقویم: جنتری (هندی)
• تگرگ: ژاله
• تکنیک (فرانسه): تخنیک (روسی)
• تلمبه (ظاهراَ از ترمب فرانسه): پمپ (انگلیسی)
• تماشاخانه: صحنهٔ تمثیل
• تمبر پستی: تکت پستی
• تمیز: پاک، ستره
• تندرست: جور
• تنی (برادر یا خواهر): سکـّه
• تو: داخل، اندرون
• توت فرنگی: توت زمینی
• تور (توری): جالی
• توسرخ، پرتقال: لال مالته
• تیپ: فرقهٔ کوچک، لوا (نظامی)
• تیر: سرطان
• تیغ ریش: پل ریش
• تیکه: تکه، پاره، توته
• تیل، تیله: توشله
• تیماج: ساختیان
• تیمارستان: دارالمجانین، شفاخانهٔ عقلی و عصبی
ث
• ثبت (ادارهٔ): ادارهٔ احصائیه
ج
• جا خوردن: دکه خوردن، شاک خوردن
• جادکمه یی: مادگی
• جاروکش: رُفتگر
• جاری: زن ایور، خانم برادر شوهر (هراتی: امبجین؛ مشهدی: هم پیچه)
• جاسازی: پـُت ساختن، چیزی را پنهان در میان چیزهای دیگر جای دادن
• جا گذاشتن: چیزی را در جایی فراموش کردن
• جالباسی: کـُت بند
• جالیز: پالیز، فالیز
• جُزوه دان: کارتن
• جفت: جوره
• جـُک: فکاهی
• جلیقه: واسکت
• جوجه: چوچه
• جیوه: سیماب
چ
• چارچوب: چوکات، قالب
• چارراه: چارراهی (میدان مرکزی، در هرات: چارسو)
• چاله: چقوری (ترکی)
• چـُرت: پینکی، چرت، فکر
• چرخ (دوچرخه): بایسکل (انگلیسی)
• چرخ گوشت: ماشین گوشت
• چرخ خیاطی: ماشین خیاطی
• چراغ بادی: اریکین، الکین، فانوس
• چراغ گازی: گیس
• چسبیدن: فاریدن، خوش آمدن
• چسب زخم: پلاستر
• چشم بلبلی: لوبیای سفید
• چغندر (ترکی) : لبلبو
• چکمه: موزه
• چکه کردن: چکک کردن
• چماق (ترکی) : دانگ
• چماقدار: دانگه یی
• چـِند ِش: کـِرک( بیزاری و نفرت از چیزی)
ح
• حاشاکردن: منکر شدن، انکار کردن (هراتی: واسرنگ آمدن)
• حاضری: غذای مختصر و آماده، ماحضر
• حراج: لیلام
• حرف: گپ
• حرّاف: پرگوی
• حسابداری: محاسبه
• حسینیه: تکیه‌خانه
• حصبه: محرقه (در هرات: دامنه)
• حضور و غیاب: حاضری گرفتن
• حقوق: معاش
• حکم: فرمان تقرر
• حلقهٔ نامزدی: چلـّه
• حمـّال: جوالی
• حمالی: جوالیگری
• حمام: گرمابه
• حمام ِ خانه: تشناب
• حنا: خینه، حـِنا
• حوله: دستمال، جان پاک، رویپاک (در هرات: هوله)
• حومه: اطراف
• حیاط: حولی، حویلی
خ
• خاک ارّه: بورهٔ ارّه
• خامه: سرشیر خام، کریم
• خاور (ماشین، برگرفته از اسم خاص شرکت باربری): گاز، زیل، کلّه فیل
• خاور: شرق، مشرق
• خاور دور: شرق دور، شرق اقصی
• خاور میانه: شرق میانه
• خبرگزاری: آژانس خبررسانی
• خـرچنگ: کنگاش
• خـُرداد: برج جوزا
• خـُل: لوده، ابله، خیله
• خلبان: پیلوت
• خوابگاه: لیلیه
• خودنویس: خودرنگ
• خورش: سالن (سالند، سالان)
• خیابان: سرک
• خیار: بادرنگ (در هرات: خیار)
• خیارچنبر: تره (در هرات: چنبرخیار)
• خیس: تر
• خیس کردن: تر کردن، مانند ترکردن برنج (در هرات: نم کردن)
د
• داداش (ترکی) : برادر (لقب) (هراتی: لالا)
• دادگاه: محکمه
• دادستان: مدعی العموم
• دادگستری: عدلیه
• دارایی: مالیه
• دارایی، ادارهٔ: مستوفیت
• داروخانه: دواخانه
• داروساز: دواساز، فارماکولژست
• داروسازی، دانشکدهٔ: فارمسی
• دام: مال
• دامپروری: فلاحت
• دامداری: مالداری، فلاحت
• دانش آموز: متعلم
• دانشجو: محصل
• دانشسرا: کالج
• دانشکده: پوهنزی (پشتو)، فاکولته (فرانسوی)
• دانشگاه: پوهنتون (پشتو)
• دانشنامه: شهادت نامه
• دانشیار: اسستانت
• دایی: ماما
• دبستان: مکتب
• دبیر: معلم
• دبیر: سکرتر، منشی
• دبیرخانه: سکرتریت، قلم مخصوص، تحریرات، دارالانشاء
• دبیر ِ کـُل: منشی عمومی، سرمنشی
• درجه دار: ضابط
• درشکه (پولندی): گادی، تانکه
• درصد: فیصد
• درمانگاه: کلینیک (انگلیسی)
• دریا: بحر
• دریایی: بحری
• دست بند: چوری
• دستبند ِ زندانی: ا ُلچک
• دستپاچه: وارخطا (در هرات: هولکی)
• دفترچه: کتابچه
• دستشویی: تشناب
• د ُکـتر (فرانسه): داکتر (انگلیسی)
• د ُمـَل: دانه، زورک، دنبل
• دُنبلان: کلپوره (خصیهٔ گوسفند)
• دندانپزشک: داکترِ دندان
• دوجین: درجن
• دوچرخه: بایسکل (انگلیسی)
• دوش (فرانسه): شاور (انگلیسی)
• دوقلو: دوگانگی (در هرات: جملی)
• دویست: دوصد
• دهان دره: فاژه (در هرات: خمیاز)
• دیوان عالی کشور: ستر محکمه (پشتو)
• دیپلوم (دپلوم- فرانسه): شهادتنامه
• دیپلمه (فرانسه): بکلوریا پاس، فارغ التحصیل
ذ
• ذ ُرّ َت : جواری
ر
• رادیولژی (فرانسه): اکسریز (انگلیسی)
• رازیانه: بادیان
• راننده: درایور، دریور (انگلیسی)
• رانندگی: درایو (انگلیسی)
• راهنمایی: ترافیک
• رب دوشامبر (فرانسه): چپن ِ خانه
• ر ُتـَیل: غوندل
• رزمناو: کشتی جنگی
• رسانه‌های گروهی: وسایل جمعی
• ر ُفتگر: جاروکش، مأمور تنظیفات
• رگبار: باران تـُند
• رُل (فرانسه): اشترنگ (انگلیسی)
• رنگین کمان: کمان رستم
• روابط عمومی: ارتباط عامه
• روانپزشک: داکتر متخصص امراض روحی، متخصص عقلی و عصبی
• روزنه: پنجره
• روغن مایع: تیل
• روناس: رودنگ
• رهن: 1.گرو 2.اجاره
• روسری: چادر، دستمال، قطیفه (در هرات: قدیفه)
• ریواس: ر ِواشک
• ریه: شــُش
ز
• زائو: زچه (هراتی: زاچ)
• زاپاس (روسی): اشتپنی
• زاج: زاک
• زاج سفید: زمچ (هراتی: زمه)
• زایمان: ولادت
• زالزالک: لوکات (نوعی)
• زنان و زایمان: نسایی و ولادی
• زندان: محبس
• زندانی: محبوس، بندی
• زلوبیا: جلبی
• زمین‌لرزه: زلزله
• زیرسیگاری: خاکستر دانی
• زیرشلواری: تنبان
• زیگزاگ: پسدوزی (اصطلاح خیاطی)
• زیرزمین: تکاوی (هراتی: زیرزمین)
• زیستشناسی: بیالوژی، بیولوژی
ژ
• ژاندارمری (فرانسه): ژاندارم، ژاندارمه
• ژانویه (فرانسه): جنوری (انگلیسی)
• ژتون (فرانسه): شماره، نمره
• ژست (فرانسه): قیافه، پـُز
• ژلاتین (فرانسه): جلاتین (انگلیسی)، سریشم ماهی
• ژله (فرانسه): جلی
• ژوئن (فرانسه): جون (انگلیسی)
• ژوئیه (فرانسه): جولای (انگلیسی)
• ژورنال (فرانسه): 1. مجله 2. کتلاگ (انگلیسی)
• ژیمناستیک (فرانسه): جمناستیک (انگلیسی)
س
• سازمان ملل: مؤسسۀ ملل متحد
• ساقدوش: شاه بالا
• ساک (فرانسه): دستکول
• ساکت: چـُپ، آرام
• سالاد (فرانسه): سلاّته
• سالـَک: سالدانه (در هرات: دانهٔ سال)
• سبد: زنبیل
• سبیل: بروت
• سبیلو: بروتی
• ستاد جنگ: ارکان حرب
• سحری: پس شبی
• سـدّ: بند
• سرباز: عسکر
• سربازخانه: قشله
• سرپیچ برق: هولدر
• سرخک: سُـرخکان (در هرات: گل افشان)
• سـُرخوردن: لغزیدن (عامه: لخشیدن)
• سرسره: لغزان، لغزنده
• سرُم (فرانسه): سیرم
• سروان: جگرن (پشتو)
• سرکار: حواله دار
• سرکار: لقبی است که به جای خانم و آقا خطاب شود٬ مانند جناب
• سرکوفت: سرزنش
• سفارشی: فرمایشی
• سفره: دسترخوان
• سکسکه: هِـکک
• سمج: شَـله
• سمنو: سمنک (در هرات: سمنو)
• سند ماشین: جواز سیر
• سنگریزه: ریگ، ریگچه، سنگچل
• سنگواره: فوسیل (انگلیسی، فسیل)
• سوت: اشپول، اشپولاق
• سوراخ: غار (سوراخ شد: غار شد)
• سوسک: مادر کیکها
• سوسیس (فرانسه): ساسیج (انگلیسی)
• سوهان: سوهانک (شیرینی)
• سویچ (انگلیسی): کلید
• سیب زمینی: کچالو
• سیرابی: شکمبه
• سیگار: سگرت
• سیگاری: سگرت کش
• سیمان (فرانسه): سمنت (انگلیسی)
ش
• شاپرک: شب پره، بمبیرک (در هرات: شوپرک)
• شارژ (فرانسه): چارج (انگلیسی)
• شاه پسند: بربینه (گل)
• شاهی: تراتیزک
• شبدر: شفتل
• ششلول: هفت تیر
• ششلیک (ترکی): کباب پـُشتی
• شکر: بوره
• شکلات (فرانسه): چاکلت (انگلیسی)
• شکلک: قلاق (هراتی: ساز گرفتن، تقلید کردن)
• شکمو: شکمبوی
• شـُل: سست
• شلتوک: شالی
• شلوار: ازار، تمبان (تنبان)
• شلواربند: ازاربند (هراتی: بند تنبان)
• شُله: دلده (هراتی: قلور)
• شله قلمکار: نوعی دلده (در هرات: آش بهمجوش)
• شلیک: فیر
• شمش طلا: خشت طلا
• شمعدانی: جریبن (گل)
• شنا: آب بازی
• شناسنامه: تذکرهٔ نفوس
• شنبلیله: حلبه
• شن: ریگ (هراتی: قوم (ترکی)
• شنزار: ریگزار
• شنل: چپن بی آستین
• شورای ملی: ولسی جرگه (پشتو)، شورای ملی
• شورت (انگلیسی): سنتراج
• شوسه (فرانسه): جادّۀ پختهٔ اسفالت نشده
• شوفاژ: مرکزگرمی
• شومینه (فرانسه): بخاری دیواری
• شوید: شبت
• شهربانی: قوماندانی امنیه
• شهردار: شاروال (پشتو)، رئیس بلدیه
• شهرداری: شاروالی (پشتو)، بلدیه
• شهرستانی: اطرافی
• شهریور: سنبله
• شیرجه: دایو، دایف (انگلیسی)
• شیرین بیان: شیرین بویه
• شیمی: کیمیا
• شیمی آلی: کیمیای عضوی
ص
• صاعقه: الماسک، برقک
• صافکاری: کپی کشی
• صلیب: چلیپا
• صرع: تشنج (هراتی: پرغاز)
• صندلی: چوکی
• صندوق پست: پست بکس (انگلیسی)
• صندوقدار: تحویلدار
• صنوبر: ناجو
• صیغه: عقد موقت
ض
• ضابط: درجه دار
• ضرب: زیربغلی
• ضربی: مُـهر، تاپه
ط
• طاس: کل، بی موی
• طالبی: خربزهٔ گرمه
• طرح: نقشه، پلان
• طوسی: فولادی، خاکستری
ع
• عامّـه: مسلمان غیر شیعی (اصطلاح کلامی)
• عامی: بی سواد
• عدس: نسک (هراتی: عدس)
• عروسی: توی (طوی)
• عصر: نماز دیگر
• علاوه: جمع (ریاض)
• علوم: ساینس
• عماری: دولی
• عمّامه: دستار
• عمل جراحی: عملیات
• عمو: کاکا
• عنکبوت: جولا، جولاگک
غ
• غایب: غیرحاضر
• غوری: چاینک
• غیبت: غیرحاضری
ف
• فتق: چوره (هراتی: دبّه)
• فـِر: toni
• فراری دادن: گریزاندن (عامیانه: گریختاندن)
• فراورده: پیداوار
• َُُفُرغون: کراچی دستی
• فرم (فرانسه): فورمه، فُـرمه
• فرمان ماشین: اشترنگ
• فرماندار: حاکم
• فرمانداری: حکومتی
• فرمانده: قوماندان
• فروردین: حمل (برج)
• فرهنگستان: اکادمی
• فسیل: فوسیل٬ سنگواره
• فشنگ: کارتوس، مرمی
• فکل: بو (پاپیون که به جای کراوات پوشند)
• فناتیک: متعصب
• فلفل: مُـرچ
• فنجان: پیاله
• فندک: لایتر
• فِوریه (فرانسه) : فبروری (انگلیسی)
• فیش: برگه
• فینال (فرانسه): فاینل (انگلیسی)
ق
• قاب (ترکی) : 1. چوکات 2. غوری 3. بجول (پژول)
• قابلمه (ترکی) : دیگچه، نوعی دیگ
• قاچاقی (ترکی) : گریزی
• قارچ: سماروغ
• قبراق (ترکی) : چالاک
• قرعه: پشک
• قفسه: الماری
• قلقلک: قتقتک (هراتی: پاخلوچه)
• قلوه: گرده
• قلوه سنگ: جغل، جغله
• قلیان: چلم، چلیم
• قلیایی: القلی
• قورباغه (ترکی) : بقـّه
• قوری: چاینک
• قهوه خانه: سماواری
ک
• کاپشن: کاپیشن
• کاتالوگ (فرانسه): کتلاک (انگلیسی)
• کاتالیزور (فرانسه): کتالیست (انگلیسی)
• کاج: ناجو
• کاچی: لیتی
• کاخ سلطنتی: ارگ شاهی
• کاست: کست
• کاغذ سنباده: کاغذ ریگ
• کالبدشکافی: تشریح
• کالبدشناسی: اناتومی
• کامیون (فرانسه): لاری (انگلیسی)
• کاناپه (فرانسه): دیوان
• کبد: جگر
• کبریت: گوگرد
• کُت (انگلیسی): کرتی
• کتری: چایبر (هراتی: کتری، چایجوش)
• کچل: کل
• کدخدا: ملک (هراتی: ارباب)
• کراوات (فرانسه): نکتایی (انگلیسی)
• کرچک: کستراییل (انگلیسی)
• کرسی: صندلی
• کره: مسکه
• کریدور (فرانسه): راهرو
• کشاورز: زارع
• کشاورزی: زراعت
• کشک: قروت (ترکی)
• کشو: رو َک (هراتی: خزه)
• کشوری: مُـلکی
• کشیک: 1. نوکریوال 2. پهره، پیره
• کفهٔ ترازو: پتهٔ ترازو (هراتی: پلّـۀ ترازو)
• کلاس: صنف
• کلانتر: سرمأمور
• کلانتری: سرمأموریت
• کلاه گیس: کلاه مویی
• کلیه: گُـرده
• کمد: الماری
• کمک هزینه: مدد معاش
• کمیسیون (فرانسه): کمیشن (انگلیسی)
• کنف: مـُنج
• کود: پارو
• کولاک: برفکویه
• کیف: بکس
• کیوسک (فرانسه): غرفه
گ
• گاری: کراچی
• گاز انبر: انبر میخکش
• گازوییل (فرانسه): دیزاییل (انگلیسی)
• گاوصندوق: سیف (انگلیسی)
• گالش: کلوش (هردو فرانسه یا روسی)
• گذرنامه: پاسپورت
• گزارش: راپور
• گراور (فرانسه): کلیشه (انگلیسی)
• گراورسازی: زنکوگرافی (انگلیس)
• گربه: پشک
• گردو: چارمغز (هراتی: جوز)
• گزارشگر: راپورتر(انگلیسی)
• گل محمدی: گل گلاب
• گلوله: مرمی
• گواتر (فرانسه): جاغور (هراتی: غمباد)
• گواهی: تصدیق
• گواهینامه: شهادتنامه
• گواهینامهٔ رانندگی: لایسنس (انگلیسی)
• گوجه فرنگی: بادمجان رومی
• گونی: بوجی (هراتی: گونی)
• گوینده: نطاق، انانسر (انگلیسی)
• گیس سفید: پیچه سفید
• گیومه (فرانسه): ناخنه، هلالین، مزدوج
ل
• لاستیک (روسی): تیر، تایر (انگلیسی)
• لاستیک تویی: تیوب (انگلیسی)
• لاک پشت: سنگ پشت (هراتی: کاسه پشتک)
• لالایی: للو (هراتی: آلاّ، آلـِلاّ
• لامپ (فرانسه): گروپ (= گلوب : انگلیسی)
• لامپا (روسی): لمپا
• لبو: لبلبو
• لـُپ: کومه(هراتی: لمبوس)
• لثه: بیره (هراتی: ارچ)
• لچک: دستمال سه گوشه، سربند
• لشکری: عسکری، نظامی
• لوازم یدکی: پرزه
• لوبیاسبز: فاسولیا
• لوزه: تانسل (انگلیسی)
• لوس: نازدانه (هراتی: انـّه)
• لوستر (فرانسه): چلچراغ
• لوله: نل
• لوله کش: نلدوان
• لوله کشی: نلدوانی
• لِه شدن: 1. شاریدن 2. پخچ و پامال شدن (هراتی: پچخ شدن)
• لیوان (فرانسه): گیلاس
م
• مارس: (فرانسه) مارچ (انگلیسی)
• ماساژ (فرانسه): چاپی
• ماشین تحریر: ماشین تایپ
• ماشین نویس: تایپست
• ماما: قابله (هراتی قدیم: دایه، ماما)
• مامور پـُست: داکی، پـُسته رسان
• ماهواره: ستلایت (انگلیسی)
• مایه کوبی: واکسناسیون (فرانسه)، تزریق واکسن
• مبصر: کفتان، سرجماعه
• متقال: کرباس (نوعی)
• مـُچ دست: بند دست
• مـُچ پا: بند پا
• مچی،ساعت: ساعت بند دستی
• مداد: پنسل (انگلیسی)
• مدیرکـُل: مدیر عمومی
• مـُرداب: جیه زار، باتلاق
• مـُرداد: اسد
• مساعده: معاش پیشکی
• مسواک: 1. مسواک (طبیعی از چوب درخت مسواک) 2. برس دندان
• مطب: معاینه خانه
• ممیّــِز: اعشاریه
• منتظر خدمت: اضافه بست
• منها: تفریق
• منیزیم (فرانسه): مگنیزیم (انگلیسی)
• مـَو: تاک
• موتور (فرانسه): 1.ماشین (انگلیسی) 2. موتورسیکلت، موتورسیکل
• موز: کیله
• موزائیک (فرانسه): خشت سمنتی
• موزه (فرانسه): موزیم (انگلیسی)
• موزیک (فرانسه): موسیقی
• موشک: راکت
• مولکول (فرانسه): مالیکیول (انگلیسی)
• مه: غبار
• مه (ماه) (فرانسه): می‌(انگلیسی)
• مهر، ماه: میزان، برج
• مهندس: انجنیر (انگلیسی)
• مهندسی: انجنیری
• میدان: چوک
• میدان بار: منده یی
• میل لنگ: کرنشافت (انگلیسی)
• مینی بوس (فرانسه): مینی بس (انگلیسی)
ن
• ناتـنی: اندر
• نارنگی: کینو، سنگتره
• نارون: پشه خان، پشه خانه (درخت)
• نامه رسان: پسته رسان، داکی
• نخ : تار
• نخاله: سبوس و آنجه از بیختن و غربال کردن باقی بماند
• نخست وزیر: صدر اعظم
• نخست وزیری: صدارت
• نخودچی: نخودبریان
• نخود فرنگی: مـُشنگ
• نخود لپـّه: دال نخود
• نرده: کتاره
• نشگون: چندُک (هراتی: چوچنگ)
• نظام وظیفه: مکلفیت عسکری
• نفت: تیل خاک
• نمونۀ چاپ: پروف
• نمونه خوانی: پروفخوانی
• نوار: فیته، تیپ
• نوار قلب: گراف قلب
• نورد: چوچه (چوبی که خمیر را هموار کنند)
• نوغان: پیلهٔ ابریشم
• نهار: چاشت
و
• واکنش: عکس العمل
• واگیردار: ساری، مسری
• وام: قرض، قرضه
• وان( روسی): تب ( لگن بزرگ حمام)
• وجین: خیشاوه (هراتی: ساو)
• ورشو: نکل (هراتی: برشو)
• وزارت آموزش و پرورش: وزارت معارف، وزارت تعلیم و تربیه
• وزارت ارشاد: وزارت اطلاعات و فرهنگ
• وزارت بازرگانی: وزارت تجارت
• وزارت بهداری: وزارت صحیه
• وزارت دارایی: وزارت مالیه
• وزارت کشور: وزارت داخله
• ولایتی: اطرافی
• ولخرجی: یلاخرجی (هراتی: یله خرجی)
• ویار: گدایش (هراتی: گستا)
• ویزیت (فرانسه): فیس (انگلیسی)، حق الزحمه
هـ
• هرکاره: دیگ سنگی
• هفت‌تیر: تفنگچه
• هزینه: مصارف، مخارج، بودجه
• هلو: شفتالو
• هندوانه: تربوز (هراتی: هندوانه)
• هواپیما: طیاره
• هول دادن: تیله کردن (هراتی: تلنگ دادن)
• هوو: انباق
• هویج: زردک
ی
• یاس: یاسمن
• یدک: فالتو، اشتبنی
• یقه: یخن
• یکان: فرقه
• یکدنده: شق، لجوج (هراتی: لجباز)
• یواش: آهسته
• یواشکی: به آهستگی
• یونجه: رشقه (هراتی: سبست)

فارسی ایران : فارسی افغانستان
• دبستان: مکتب
• دبیرستان: لیسه
• دانشگاه: پوهنتون
• دانشکده: فاکولته، پوهنحٌی
• دانشجو: محصل، پوهنپال
• استادیار (درجهٔ سوم، دوم و یکم): پوهیالی، پوهنیار، پوهنمل
• دانشیار (درجهٔ دوم و یکم): پوهندوی، پوهنوال
• استاد، پروفسور: پوهاند، پروفیسور
• رشته : دیپارتمنت
• دانشسرا: دارالمعلمین، معهد
• دیپلم: دیپلوم
• مهندس: انجنیر
• دکتر: داکتر، دکتور
• کلاس: صنف
• دانشکده افسری: حربی‌پوهنتون
• کارآموزی: ستاژ
 

  • ابراهیم اخلاقی

برگردان واژگان فارسی دری افغانستان به واژگان فارسی ایران

ابراهیم اخلاقی | دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۴ ب.ظ

برگردان واژگان فارسی دری افغانستان به واژگان فارسی ایران

آ
• در می‌گیرد: آتش می‌گیرد، (در مجاز) به خشم می‌آید
• آمرصاحب: جناب سرکار
• آمدآمد عید: در آستانه عید
• اَنتیک: زینتی
• آهوگک: آهوی کوچک
ا
• اردو: ارتش
• اَرَنگ زدن، آرن زدن: بوق زدن (ارن و ارنگ تحریف‌شده horn انگلیسی است)
• اریکین: چراغ فانوس
• اِسپار: آهن سرتیز شخم زدن
• اشپلاق: سوت
• اشتراک کردن: شرکت کردن
• اعمار گردیدن: بنا شدن
• افسانوی: افسانه‌ای، استوره‌ای
• افگار: زخمی
• اَلماری: قفسه، کمد (ریشه در زبان پرتغالی دارد.)
• انجنیر: مهندس (انگلیسی)
• انکشاف: پیشرفت، توسعه
• اکسیجن: اکسیژن
ب
• سر گوشی: پچ پچ کنان
• باسی: خوراک شب‌مانده
• بایسکل: دوچرخه (انگلیسی)
• چند بجه؟: ساعت چند؟ (بجه، تحریف شده "بجی" هندی)
• به حیث: هم‌چون، به عنوان
• بحیره: دریاچه
• بخاری تیلی: بخاری نفتی
• بدقار: بدقهر، خشمگین
• برق دستی، چراغ دستی: چراغ قوه
• بنجاره والا: فروشنده‌ی دوره‌گرد
• بَنجاره: غله فروش دوره‌گرد (از هندی)
• به تکلیف می‌شوید: به دردسر می‌افتید
• به صفت: به عنوان
• بوت: کفش، چکمه
• بوتل: بطری، شیشه (انگلیسی)
• بوجی: کیسه
• بود و باش: زندگی
• بوره: شکر
• بکس: کیف
• بیت‌خوانی: ترانه‌خوانی
• بیره: لثه
• بیولوژی: زیست‌شناسی
پ
• پالیدن: جست و جو کردن (از فارسی باستان)
• پالیسی: سیاست
• پایدل: پدال (روسی،فرانسوی)
• کمپل: پتو (پشتو)
• پرس و پال: پرس و جوی
• پروگرام: برنامه (اروپایی)
• پس آمدن: برگشتن
• پس رفتن: عقب رفتن
• پست بکس: صندوق پستی (انگلیسی)
• پسته خانه: پست‌خانه
• پشتاره: بارِ پشت
• پشک: گربه (از ترکی(ازبکی)
• پتلون: شلوار (از فرانسوی)(تحریف شده "پانتالون)
• پلان: طرح (از فرانسوی)
• غولک: تیرکمان موشی
• پندیده‌گی: تورم
• پوپنک: کپک (از هندی)
• پودر: هرویین (انحراف یافته)
• پوقانه: بادکنک، کاندوم (سانسکریت) ( لحجه هراتی : پوف کنک)
• پکه: بادبزن، پنکه (هندی)
• پیاله: اِستکان
• پَیسه: پول (بنگالی)
ت
• تا حال: تاکنون
• تاپه کردن: مهر زدن ("تاپه" پشتو)
• تار: نخ
• تجربه: آزمایش (عربی)
• تحفه: هدیه (عربی(
• تخنیکر: همکار فنی (روسی)
• تخنیکی: فنی (بر گرفته از روسی "تخنیچِسکی)
• تربیه: پرورش (انحراف یافته تربیت)
• ترم: ترمپت (فرانسوی)
• ترینر: مربی(انگلیسی)
• تصادف: تصادفاً
• تطبیق: انجام،اجرا
• تعمیر: ساختمان (انحراف یافته)
• تفت: بخار (فارسی باستان)
• تلخان: نوعی شیرینی محلی که از آرد توت خشک درست می‌شود.
• تلفون: تلفن
• تمثیلی: نمایشی
• تنتل: خرده ریزه (پشتو)
• تهداب‌گذاری: پایه‌گذاری(هندی)
• توته: تکه خرده (پشتو)
• توله ("نی" هم میگویند): نی ("توله" پشتو)
• تکت: بلیت ("تکت" انگلیسی، "بلیت" روسی)
• تکسی: تاکسی
• تکه‌فروشی: پارچه‌فروشی
• تیار کردن: تهیه کردن، درست کردن
• تیپ: ضبط صوت (انگلیسی)
• تیله کردن: فشار دادن، هل داند
• تلاشی کردن: بازرسی کردن
• تیل : بنزین، سوخت
ث
ج
• جاپان: ژاپن
• جغرافیه: جغرافیا، گیتاشناسی
• جمپ: دست‌انداز خیابان (انگلیسی)
• جنرال: ارتشبد (انگلیسی)
• جنگی بودن (کردن): قهر بودن (کردن)
• جَواری: ذرت (پشتو)
• جوال: کیسه یا گونی بزرگ
• جور شده: درست شده، ساخته شده
• جوگی: کولی (هندی، پشتو)
• جک: پارچ آب (انگلیسی)
چ
• چارمغز: گردو
• څارَنوال، څارنوالی: دادسرا
• چاشت: ظهر
• چاشنی: تنقلات
• چالان کردن: روشن کردن (انحراف شده "چالو" هندی)
• چاینک: قوری ("چاینیک" روسی)
• چُپ باش: ساکت شو
• چَپلی: سندل (تحریف شده "چَپپل" هندی)
• چپن: ردا
• چَوتار: مکار
• چوتی کردن: بافتن مو
• چوچه مرغ: جوجه
• چوری: النگو ("چوری" هندی)
• چوکات: چارچوب، حد، قاب
• چوکی: صندلی، مقام، منصب (هندی)
• چَکر زدن: قدم زدن، گردش کردن
ح
• حالی: الان، حالا، فعلآ
• هَلَه: یالله، زود باش
• حویلی: حیاط
• قصه کردن: حکایت کردن
• حیوان‌شناسی: جانورشناسی
خ
• خاصتاً: به ویژه
• خبررسانک: خبرچین
• خُشو: خُش ،مادر زن (از خسو و خسور)
• خفه شدن: ناراحت شدن
• خوراکه: خوراکی
• خی: خب
• خیز زدن: پریدن
• خینه: حنا (اصطلاح خودمانی روزانه بر گرفته از "خِنه" ازبکی)
د
• دالر: دلار
• داکتر صاحب: جناب دکتر
• داکتر: دکتر
• دخلک: قلک
• در این خنک: توی این سرما
• دروازه: در، درِ خانه
• دریا: رود
• دسترخوان: سفره (اوزبکی)
• دق آوردن: دل‌تنگ شدن
• دل‌ام می‌شود: دل‌ام می‌خواهد
• دالیز (دهلیز): راه‌رو
• دواخانه: داروخانه
• دوصد: دویست
• دیگ‌دان (اجاق نیز میگویند): اجاق
ذ
• ذریعه: وسیله
• ذریعۀ: به وسیلۀ
ر
• راجستر: نام نویسی (راجستر از انگلیسی آمده)
• رتبه: درجه (در ارتش)
• رخصتی‌ها: تعطیلات
• رخصتی: تعطیلی
• رسم: نقاشی
• رشوت‌خور: رشوه‌خوار
• رمه‌: گله (اوزبکی)
• رونما گردیدن: ظهور یافتن
ز
• زنده‌جان: موجود زنده
• زینه: پله
ژ
• ژاله: تگرگ
• ژورنالیزم: روزنامه‌ نگاری
• ژورنالیست: روزنامه نگار
س
• ساجق: آدامس، سقز
• ساحه: میدان، منطقه، مساحت
• ساعت‌تِیری: وقت گذرانی
• سال تعلیمی: سال تحصیلی
• سالون: سالن، تالار
• سایکولوژی: روان‌شناسی
• سپل‌ شتر: پای شتر
• ستر جنرال: ارتشبد ("ستر" پشتو یعنی بزرگ)
• ستره محکمه: دیوان عالی کشور
• سرچرخی: سرگیجه
• سرگوشی: زیرگوشی
• سَرَک: خیابان، جاده
• سِگرت‌دانی: جاسیگاری
• سنگ تهداب: سنگ بنا
• سه صد: سی‌صد
• سودا (خریدن): خرید (کردن)
• سویدن: سوئد
• سَیل کردن (عامه و غیر رسمی): سیر کردن، تماشا کردن
ش
• شاندن (نشاندن): کاشتن
• شائقین: علاقه‌مندان
• شرط زدن: شرط بستن
• شفاخانه: بیمارستان
• شَمال: باد
• شنیده‌گی‌ها: شنیده‌شده‌ها
• شهادت‌نامه تحصیلی: دانش‌نامه تحصیلی
• شور (تکان): تکان
• شوربا: آبگوشت، اِشکنه
ص
• صحّی: بهداشتی
• صدارت: نخست وزیری
• شرنگ شرنگ زنگوله: جرینگ جرینگ زنگوله
• صندلی: کرسی (زمستان)
• صنف: کلاس
ض
ط
• طیاره: هواپیما
ظ
ع
• عملیه: عملیات
• عملیات جراحی: عمل جراحی
• عنعنات: آیین‌ها، آداب، رسوم
• عیسوی (میلادی): مسیحی، میلادی
غ
• غَرغَرک: فرفره
• غریب: فقیر
• غورسَی (غورسک): نوعی بازی گُرگی‌لی‌لی
ف
• فابریکه: کارخانه (ایتالیایی)
• فارم مال‌داری: مزرعه دامداری
• فاژه کشیدن: خمیازه کشیدن
• فاکولته: دانشکده (فرانسوی)
• فلم: فیلم
• فی‌صد: درصد
• فَیْر کردن: شلیک کردن (تحریف شده "فایَر" انگلیسی)
• فیشن: مد (تحریف شده "فشیَن" انگلیسی)
• فیصله نامه: قطع‌نامه
ق
• قال‌مقال (در تلفظ "غالمغال"): سر و صدا
• قدامت: قدمت
• قروت: کشک
• قطیفه: حوله
• قُلبه: شخم
• قومندان: فرمانده
• قونسول: کنسول
• قَیتک: گیره مو
ک
• کار و غریبی: کار و کاسبی
• کاسه‌گک: کاسه کوچک
• کاغذ تشناب: کاغذ توالت
• کاغذپران (گدی‌پران): بادبادک
• کالای نو: لباس نو
• کاکا: عمو
• کاکه: عیار، جاهل مآب
• کچالو: سیب‌زمینی
• کدام نفر: یک کسی
• کِرمِچ: کفش ورزشی
• کژدم: عقرب
• کشال شدن: مایل شدن، آویزان شدن
• کشاله‌دار: دامنه‌دار، مفصل
• کفیدن: ترکیدن
• کلان: بزرگ
• کلتور (فرهنگ، کلچر): فرهنگ ("کلتور" فرانسوی)
• کِلکین (اُرسی): پنجره (انحراف شده واژه هندی)
• کمپیوتر: کامپیوتر، رایانه
• کمره: دوربین
• کنترول: کنترل
• کیمیا: شیمی
• کوچی: یکی از عشایر قوم پشتون، چادرنشین، خانه بدوش
• کُرتی: کت (انحراف شده واژه روسی "کورتکه")
• کورس: کلاس، دوره (انگلیسی)
• کوریای جنوبی: کره جنوبی
• کیسه‌بر: جیب‌بر
• کیمیایی: شیمیایی
• کلچه: کلوچه، شیرینی
گ
• گادی: کالسکه
• گادیران: کالسکه ران
• گادی‌وان: درشکه چی
• گپ: حرف
• گدی: عروسک
• گدیگک: عروسک کوچک
• گرده: کلیه
• گروپ: گروه، لامپ
• گریان کردن: گریه کردن
• گشتاندن: گرداندن
• گلون: گلو
• گنگس (گنس): گیج
• گدی‌پران: بادبادک
• گوگرد: کبریت
• گیلاس: لیوان (تحریف شده "گِلَس" انگلیسی)
ل
• لاودسپیکر: بلندگو (انگلیسی)
• لبسیرین کردن: رژ لب زدن
• لت و کوب: کتک، ضرب و شتم
• لُچ: لُخت
• لِفت: آسانسور ("لفت" انگلیسی، "آسانسور" فرانسوی)
• لفظ گرفتن: قرار خواستگاری گذاشتن (بیش‌تر، زمانی که جواب آن مساعد است، استفاده می‌شود.)
• لوحه: تابلو
• لُک: ستبر
• لویه جــِرگه: جرگه بزرگ، شورای عالی افغانستان ("لوی" پشتو به معنی بزرگ)
• لوی دِرَستیز: فرمانده کل، سرفرمانده (پشتو)
• لوی څارَنوال (در تلفظ "لوی سارَن وال): دادستان کل، (پشتو)
• لوی ولسوالی: فرمانداری، حکمرانی (در تقسیمات کشور افغانستان)
• لیسه: دبیرستان (تلفظ نادرست "لیسِه" فرانسوی)
• لیلیه: خواب‌گاه
م
• مارکیت: بازار (انگلیسی)
• ماما: دایی
• مانده: خسته
• مانده شدن: خسته شدن
• مایک: میکروفون
• متباقی: بقیه
• موی‌سفید (ریش سفید): ریش‌سفید، پیر
• محافظوی: محافظتی
• محفل: جلسه، نشست
• مختلف‌النوع: گوناگون
• مداری: شعبده‌باز
• مدنیت (تمدن): تمدن
• مربوطات ولایت: توابع استان
• مزدور: خادم، کارگر روزمزد
• مست: شاد
• مِستَری: مکانیک
• مصارف: هزینه‌ها
• مضامین: رشته‌ها(ی تحصیلی)
• معاینه‌خانه: مطب
• مفکوره: اندیشه
• مقبول: زیبا
• مقر ولایت: استانداری
• مگر: ولی، اما
• ململ: پارچه‌ی کتانی
• ملکی: غیرنظامی
• من‌حیث: به حیث، به عنوان
• منطقوی: منطقه‌ای
• مواشی: دام‌ها
• موتر: ماشین، خودرو (انگلیسی)
• موزَه: چکمه، پوتین
• موزیم: موزه
• موسم: فصل
• موصوف: نام‌برده
• مکتب: مدرسه
• مِکس: مخلوط (انگلیسی)(در گفتگو بین جوانان بیشتر گفته شده)
• می‌برآمد: بیرون می‌آمد
• میدان هوایی: فرودگاه
• میدان ورزشی: زمین ورزش
• میدان: درون محوطه
• مِیلَه: تفریح، پیکنیک، گلگشت
ن
• ناجوانی: بی‌معرفتی
• ناز دانه: ناز نازی
• نان: نان (در مجموع به غذا نیز گفته میشود)
• ناک: گلابی
• نسوان: زنان ((زنانه) مربوط به بانوان)
• نشراتی: انتشاراتی
• نطاقی: گوینده‌گی
• نمبر (نمره، شماره): شماره، نمره
• نهال شانی: نهالکاری
• نو فارغ شده: تازه فارغ التحصیل شده
• نول: نوک، منقار
• نکاح بسته کردن: عقد کردن
• نی: نه
• نیم‌قاره: شبه‌قاره
و
• وارخطایی: نگرانی، دست‌پاچه‌گی
• والی: استان‌دار
• ورکشاپ: کارگاه ((انگلیسی) گاهی به صورت نادرست "وَرَکشاپ" نیز تلفظ میشود)
• وزنین: سنگین
• وزیر امور داخله: وزیر کشور
• وضاحت: روشنی، واضح‌بودن
• وطن‌دار: هم‌وطن
• ولایت: استان
• وُلسوالی: شهرستان (پشتو)
ه
• هوش‌پرک: حواس‌پرت
• هوش کن: مواظب باش
• هول داشتن: هراس داشتن
ی
• یازنه: شوهر خواهر
• یخَن: یقه، گریبان
 

  • ابراهیم اخلاقی

سیر روزنامه و روزنامه نگاری در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ب.ظ

سیر روزنامه و روزنامه نگاری در افغانستان 

تاریخ تولد روزنامه در افغانستان با تاریخ تجدد در این کشور همزمان است. 
سرآغاز تجدد و نوگرایی در افغانستان به دوران حکومت امیر شیرعلی خان در سال 1863 میلادی باز می گردد و گفته می شود که تا قبل از این تاریخ ، تجدد طلبی باید و شایدی در کشور وجود نداشته است. 
درست در همین دوره است که نخستین نشریه‌ی رسمی تاریخ افغانستان به مرحله‌ی انتشار رسید و به عنوان نقطه‌ی آغاز تاریخ روزنامه نگاری در افغانستان مورد توجه مورخان قرار گرفت.

این جریده که در سال 1875 میلادی برابر با سال 1253 شمسی خورشیدی تحت عنوان" شمس النهار" منتشر شد مسئولیت آن را میرزا عبدالعلی خان ( رئیس نخستین مطبعه‌ی لیتوگرافی در افغانستان) بر عهده داشت. شمس النهار در شانزده صفحه و ظاهرا در ماه دو یا سه مرتبه منتشر می گردید و مقالات آن عمدتا توسط یکی از رجال فرهنگی آن روزگار افغانستان به نام عبدالقادر پیشاوری نگاشته می شده که این فرد منشی امیر شیرعلی خان نیز بوده است. علاوه بر عبدالقادر پیشاوری چند مترجم نیز در هیات تحریریه‌ی این نشریه حضور داشتند که به ترجمه‌ی اخبار و متون خارجی می پرداختند و ظاهرا این مترجمان، اولین پیشگامان تاریخ ترجمه در افغانستان محسوب می شوند.

امیر شیرعلی خان تا جایی که برایش مقدوربود از شمس النهار حمایت کرد ، لکن بعد از مدتی در گذشت و پسرش محمد یعقوب به جایش نشست و چندان هم دوام نیاورد و انگلیسی ها هم با حمایت از امیر عبدالرحمن خان او را به مسند نشاندند و شمس النهار هم دیگر منتشر نشد. روی کار شدن عبدالرحمن خان در آن برهه از تاریخ افغانستان همه‌ی برنامه های نوگرایانه ای که امیر شیرعلی خان آغاز کرده بود را متوقف کرد و دورانی از خفقان و تصفیه های قومی و نژادی در کشور آغاز شد که آثار منفی بسیاری را از خود در تاریخ افغانستان برجای گذاشت.

امیر عبدالرحمان خان در اکتبر سال 1901 میلادی درگذشت و ولیعهد او امیر حبیب الله خان در کابل به قدرت رسید، لکن حبیب الله خان برخلاف پدرش چندان به فرهنگ و نوآوری بی توجه نبود. حبیب الله خان در آوان حکومت خود مسافرتی به هند داشت و در آن جا تحت تاثیر پیشرفت های آن سرزمین قرار گرفت و به تجدد و نوگرایی گرایش پیدا کرد و به محض بازگشت از هند اولین لیسه ( دبیرستان) مدرن افغانستان را تاسیس کرد و آن را حبیبیه نام نهاد. مدرسه ای که در سال های بعد محصلان شاغل در آن به نخستین منادیان مشروطیت و اصلاح طلبی در افغانستان تبدیل شدند.

مورخان ، دوران حکومت حبیب الله خان را دوران شکل گیری مطبوعات نوین در افغانستان نام گذاری کرده اند و دلیل اصلی این نامگذاری را می توان در انتشار نخستین نشریه‌ی مدرن و نوین تاریخ افغانستان یعنی " سراج الاخبار" عنوان کرد. 
سراج الاخبار در دوران حبیب الله خان در دو مرحله منتشر شد. در مرحله‌ی اول که نشر آن در سال 1284 شمسی بود، فقط به یک شماره محدود ماند و مسئولیت آن را عبدالرئوف قندهاری بر عهده داشت.

مرحله‌ی دوم انتشار سراج الاخبار شش سال بعد در تاریخ 12 میزان ( مهر) 1290 شمسی منتشر شد که مسئولیت آن را محمود طرزی برعهده داشت . سراج الاخبار در هر پانزده روز یک بار منتشر می شد ونقش مهمی در شکل گیری تجدد در افغانستان آن دوره دارد. محمود طرزی درسراج الاخبار برای اولین بار اندیشه های نوین تجدد طلبانه را منتشر کرد و برای نخستین بار در این دوره شیوه های نوین ادبی، رمان و رمان نویسی در کشور در سراج الاخبار منعکس شد. حتی برای این کار، طرزی خود چند رمان از ژول ورن نویسنده‌ی نامدار فرانسوی را به زبان فارسی دری افغانستانی ترجمه کرد . سراج الاخبار در آن دوره تنها رسانه ای بود که اخبار جنگ جهانی را در افغانستان منتشر می کرد و بسیاری از اصطلاحات سیاسی و فرهنگی جدید نیز توسط سراج الاخبار وارد جامعه شدند.

از این رو محمود طرزی را پیشاهنگ ادبیات نوین و پدر ژورنالیسم افغانستان لقب داده اند. البته سوای از طرزی نویسندگان دیگری نیز در سراج الاخبار قلم می زدند که از جمله‌ی آن ها می توان به عبدالهادی داوودی، عبدالرحمن لودین، عبدالغنی مستغنی و ... اشاره کرد که در واقع از نسل اول روزنامه نگاران معاصر افغانستان به شمار می روند. 
از منظر محتوایی سراج الاخبار یکی از رسانه هایی بود که افکار ملی گرایانه را با اندیشه های پان اسلامیستی منعکس می کرد و از گرایشاتی ضد انگلیسی برخوردار بود که البته این امر ناشی از تاثیراتی بود که طرزی از آراء و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی گرفته بود چرا که وی مدت زمانی را در استانبول در محضر سید گذرانده بود و در واقع این مسئله را می توان به عنوان بازتاب اندیشه های سید جمال الدین در افغانستان مطرح کرد.

در واقع ضدیت با انگلیس باعث شد که انگلیسی ها حبیب الله خان را تحت فشار گرفته و در نهایت حبیب الله خان دستور توقف انتشار سراج الاخبار را صادر کرد و انتشارنشریه بعد از هشت سال فعالیت ممنوع اعلام شد. 
هر چند سراج الاخبار توقیف شد لکن این نشریه به یکی از مراکز ترویج مشروطه خواهی در افغانستان تبدیل شده بود و در شکل گیری جنبش مشروطیت دوم و استرداد استقلال افغانستان از انگلستان تاثیری به سزا و غیر قابل انکاری داشت. 
امیر حبیب الله خان در سال 1919 میلادی در جلال آباد به قتل رسید و فرزند سومش امان الله خان پس از مدتی به قدرت رسید. امان الله خان از جمله‌ی معدود درباریان مشروطه خواه به شمار می رفت که در سایه‌ی ارتباط با اشخاصی مانند طرزی و دیگر مشروطه خواهان به مشروطه خواهی و تجددگرایی متمایل شده بود.

روی کار آمدن امان الله در تاریخ تجدد و اصلاح طلبی افغانستان یک نقطه‌ی عطف به شمار می رود و روزنامه نگاری در افغانستان در این دوره بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. کسانی مانند محمود طرزی در حکومت امانی تقرب یافتند و طرزی چند سال به عنوان وزیر خارجه‌ی افغانستان مشغول به خدمت بود.

تلاش های محمود طرزی نتایج بسیاری را در پی داشت و بعد از سراج الاخبار نشریات جدیدی به وجود آمدند که از جمله‌ی آن ها می توان به ارشاد النسوان ( اولین مجله‌ی زنان افغانستان در دوران معاصر) اشاره کرد. نشریه ای که زیر نظر ملکه ثریا همسر امان الله خان منتشر می شد و مسئولیت آن را اسماء رسمیه همسر محمود طرزی و سردبیری آن را روح افزاء ( دخترمحمد زمان خان خازن الملک ) بر عهده داشتند. محتوای این نشریه را مطالبی در مورد اخبار زنان، هنرهای خانه داری،‌ آشپزی، خیاطی،آداب معاشرت برای زنان و... تشکیل می دادند و در واقع اولین رسانه‌ی مخصوص زنان در تاریخ افغانستان به شمار می رود.

از دیگر نشریات دوران امان الله خان می توان به: 
1- سراج الاطفال ( اولین نشریه‌ی کودکان افغانستان) که به طور ضمیمه در کنار سراج الاخبار منتشر می شد. 
2- امان افغان ( با مسئولیت عبدالهادی داوودی)
3- ستاره‌ی افغان ( با مدیریت میر غلام محمد غبار مورخ معروف)
4- پشتون ژغ ( نشریه ای به زبان پشتو با مدیریت فیض محمد ناصری)
5- انیس ( با مدیریت مرحوم محی الدین انیس در سال 1306 شمسی ) 
6- اردو( نشریه‌ی مسائل نظامی با مدیریت عبدالطیف خان غند مشر) 
7- اتحاد بغلان (به سال 1301 در بغلان و به دوزبان فارسی و پشتو منتشر می شد)
8- بدر (به سال1299 شمسی در مزار شریف به دو زبان فارسی و پشتو منتشر می شد)

غیر از نشریات فوق که در کابل منتشر می شدند نشریاتی دیگری نیز بودند که در دیگر ولایات منتشر می شدند که از جمله‌ی آن ها می توان به اتفاق اسلام با مدیریت مرحوم صلاح الدین سلجوقی که در هرات منتشر می شد و یا نشریات دیگری مانند اتحاد مشرقی که برهان الدین خشککی آن را در ننگرهار منشتر می کرد و یا طلوع افغان که در قندهار توسط عبدالعزیز خان و پوهاند عبدالحی حبیبی منتشر می شد.

در دوران امان الله خان نخستین نظام نامه‌ی مطبوعات افغانستان به وجود آمد و در قانون اساسی بندهایی نیز به مسئله‌ی مطبوعات اختصاص یافت که از جمله‌ی آن ها می توان به بند یازدهم قانون اساسی اشاره کرد که این بند حق انتشار نشریه را در افغانستان به دولت افغانستان و اتباع آن محدود می کند و به دولت افغانستان این اجازه را می دهد که نشریات خارجی که به افغانستان وارد می شوند را تنظیم و یا سانسور نماید.

از دیگر اقدامات امان الله خان در راستای سامان دهی اوضاع مطبوعات کشور را می توان در تاسیس ریاست مستقل مطبوعات مشاهده کرد که ریاست آن را صلاح الدین سلجوقی بر عهده داشت که این ریاست بعدها در سال 1343 شمسی در دوران محمد ظاهر شاه به وزارت مطبوعات تبدیل شد. در همین سال قانون مطبوعات افغانستان به تصویب مجلس شورای ملی افغانستان رسید.

در سال 1346 که کابینه‌ی جدید در سلطنت محمد ظاهر شاه تشکیل شد، فضای بازتری برای مطبوعات کشور به وجود آمد که به افزایش تعداد و تیراژ مطبوعات در کشور منجر شد و دراین برهه نشریات جدیدی مانند هیواد (1338 شمسی به زبان پشتون، کابل تایمز (1341 شمسی به زبان انگلیسی ) و...به عنوان نشریات معتبری که تاکنون مشغول به فعالیت هستند ، متعلق به همین دوره می باشند.

از این سال به بعد تا سالی که کشور توسط نیروهای چپ گرای وابسته به شوروی قبضه شد تحول به خصوص دیگری در عرصه‌ی مطبوعات روی نداد و درسال 1357 که کودتای هفت ثور در کابل رخ داد نظام مطبوعاتی کشور هم به شدت تغییر پیدا کرد و بسیاری از نشریات توقیف شدند وتنها نشریاتی اجازه‌ی انتشار در کشور را یافتند که فقط و فقط اندیشه ها و آرمان های حزب دموکراتیک خلق را منعکس می کردند.

از مهم ترین نشریاتی که در این دوره در کشور منتشر می شد می توان به نشریات ذیل اشاره کرد: 
دثور انقلاب ، پیام ، حقیقت سرباز ، حقیقت انقلاب ، و...

البته دوران ریاست دکتر نجیب الله را باید از دیگر دوره های تسلط چپ گرایان در افغانستان مستثنی کرد، چرا که در این دوره بر اثر اتخاذ سیاست های تنش زدایانه تا حد زیادی قوانین حاکم بر مطبوعات نیز در کشور تغییر کرد. از جمله مهم ترین نشریات دوران دکتر نجیب الله عبارت بودند از: 
1- اخبار هفته ( با مدیریت ظاهر طنین )
2- سباوون ( با مدیریت ظاهر طنین)
3- شوخک ( مجله‌ی طنز و با مدیریت مرحوم عبدالعزیز مختار معروف به ماما شوخک)
4- آزادی ( با مدیریت غلام سخی غیرت) و...

البته این دوران از یک سو برای افغانستان از منظر تاریخ مطبوعاتی دوران ارزشمندی به شمار می رود چرا که در این سال ها تا سال پیروزی مجاهدین ، گروه های جهادی با انتشار صد ها نشریه‌ با تیراژهای کم وزیاد تجربیات جدیدی را برای آینده‌ی روزنامه نگاری در افغانستان به وجود آوردند که در نوع خود می تواند برای شناخت تحولات افغانستان آن دوران ارزشمند باشد. 
با پیروزی مجاهدین در کابل روزنامه و روزنامه نگاری تا حد زیادی از رونق سابق افتاد ولی با تمام این ها چند روزنامه به نام های کابل، بالاحصار، صبح امید، شهر و ... نیز به طور مداوم منتشر می شدند.( البته انتشار نشریات جهادی و احزاب جهادی مختلف در این دوره کماکان ادامه داشت)

با آغاز جنگ های داخلی در افغانستان روزنامه و روزنامه نگاری در افغانستان افول کرد و متعاقبا بسیاری از نویسندگان و اصحاب قلم از کشور خارج شده وتعدادزیادی از تشکل های مطبوعاتی فعال در کشور نیز منحل شدند و بسیاری از دستاوردهای تاریخ روزنامه نگاری در کشور عملا از میان رفتند.

با تسلط طالبان در افغانستان رسانه های افغانستان دچار یک رکود بی سابقه شدند. رسانه هایی مانند تلویزیون که به طور کامل مورد بی توجهی قرار گرفتند و تنها یک رادیو در افغانستان برنامه پخش می کرد که اصطلا حا صدای شریعت نامیده می شد که فقط چند ساعت برنامه بیشتر در روز نداشت و مهم ترین تریبون تبلیغاتی طالبان به شمار می رفت. نشریه‌ی رسمی طالبان شریعت نام داشت که به صورت هفته نامه در کشور منتشر می شد و در مناطق تحت نفوذ طالبان توزیع می گردید. 
برخی دیگر از نشریات قدیمی کابل نیز در کابل به فعالیت خود ادامه می دادند لکن به طور کلی مواضع و دیدگاه امارت اسلامی افغانستان را منعکس می کردند. از جمله‌ی این نشریات می توان به نشریات هیواد و انیس در کابل و اتفاق اسلام در هرات اشاره کرد.

اما در سال های اخیربعد از فروپاشی طالبان مهم ترین دوران روزنامه نگاری افغانستان در تاریخ معاصر کشور به وجود آمده است که درسایه‌ی استقرار یک حکومت مرکزی و یک نظام سیاسی شبه دموکراتیک در افغانستان شاهد ظهور ده ها جریان مطبوعاتی با گرایش های مختلف در سراسر کشور هستیم. سوای از شبکه های تلویزیونی که از ناحیه‌ی دولت حمایت می شوند در حدود پانزده شبکه‌ی تلویزیونی خصوصی و کابلی نیز در مناطق مختلف کشور فعال شده اند که ظهور برخی از آن ها در تاریخ رسانه ای کشور منحصر به فرد ارزیابی می شوند. غیر از این شبکه های رادیویی و تلویزیونی ده ها نشریه‌ی مطبوعاتی در قالب روزنامه، هفته نامه،‌ ماه نامه و فصل نامه و گاهنامه و... منتشر می شوند که از زمان سقوط طالبان به بعد همچنان رو به افزایش است.

هم اکنون روزنامه هایی مانند انیس، هیواد، اصلاح ، کابل تایمز،اتفاق اسلام و... با بودجه‌ی دولتی منتشر می شوند و روزنامه های دیگری مانند آرمان ملی، ویسا، راه نجات، اراده، چراغ و... به با بودجه‌ی غیر دولتی منتشر می شوند.وچندین هفته نامه معتبر دیگر ازجمله هفته نامه انصاف ، هفته نامه پیام مجاهد ، هفته نامه مشارکت ملی ، هفته نامه کابل و... به طور غیر دولتی ازسوی جریان های مستقل مطبوعاتی پیش برده می شوند وهمچنان خبرگزاری باختر ازسوی دولت و خبرگزاریهای صدای افغان و پژواک که از مطرح ترین رسانه های غیرچاپی خصوصی هستند درافغانستان مشغول فعالیت می باشند.



 

  • ابراهیم اخلاقی

سرود ملی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

نخستین سرود ملی افغانستان را مردم عامه سروده بودند که آهنگ آن رجب بیگ ترکی ساخته بود و به نام سرود امانی یاد می‌شد. این سرود که به زبان دری بود آغاز آن با دعاییه یی به زبان عربی شروع می‌شد که چنین بود:
الهنا فانصرلنا سلطاننا سلطان افغان امان الله خان

سرود ملی کنونی افغانستان که تصنیف آن توسط عبدالباری جهانی سروده شده و آهنگ آن را ببرک وسا که فعلاً رهبر آرکستر سمفونی کشور آلمان است کمپوز نموده و در ماه می‌سال 2006 میلادی در شهر برلین ثبت شد که خواننده گان آن عبدالوهاب مددی، صادق فطرت (ناشناس) پیکر افسانه، حسین ارمان، مشعل ارمان، شهنا و دو، سه هنرمند جوان دیگر می‌باشند. اصل متن این سرود به زبان پشتو سروده شده‌است که در آن اسامی برخی از اقوام ساکن افغانستان چون ازبکها، بلوچها،پشتونها، هزاره ‌ها، ترکمنها، تاجیکها، عربها،گوجرها، پایمیریها، نورستانیها، براهوییها، قزلباشها، ایماقها، و پشه‌ایها ذکر گردیده‌است. این سرود ملی به مقایسه تمام سرودهای ملی ماقبل افغانستان سست و ضعیف است.
 


دا وطن افغانستان دی دا عزت د هر افغان دی
کور د سولی کور د توری هر بچی یی قهرمان دی
دا وطن د تولو کور دی د بلوچو د ازبکو
د پشتون او هزاره وو د ترکمنو د تاجکو
ورسره عرب، گوجر دی پامیریان، نورستانیان
براهوی دی، قزلباش دی هم ایماق، هم پشه ییان
دا هیواد به تل زلیژی لکه لمر پرشنه آسمان
په سینه کی د آسیا به لکه زره وی جاویدان
نوم د حق مودی رهبر وایو الله اکبر وایو الله اکبر
:
این کشور افغانستان است این عزت هر افغان است
میهن صلح، جایگاه شمشیر هر فرزندش قهرمان است
این کشور میهن همه است از بلوچ، از ازبکها
از پشتون، هزاره‌ها از ترکمن و تاجیکها
هم عرب و گوجرها پامیری، نورستانیها
براهویی است و قزلباش هم ایماق و پشه‌ئیان
این کشور همیشه تابان خواهد بود مثل آفتاب در آسمان کبود
در سینهٔ آسیا مثل قلب جاویدان
نام حق است ما را رهبر می‌گوییم الله اکبر، می‌گوییم الله اکبر
 


سرود ملی افغانستان در زمان مجاهدین:
قلعه اسلام قلب آسیا 
جاودان ، آزاد خاک آریا 
زادگاه قهرمانان بزرگ 
سنگر رزمنده مردان خدا 
الله اکبر الله اکبر الله اکبر 
تیغ ایمانش به میدان جهاد 
بند استبداد را ازهم گسست
ملت آزادة افغانستان 
در جهان زنجیر محکومان شکست 
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
در خط قرآن نظام ما بود 
پرچم ایمان به بام بود 
هم صدا و همنوا و همزبان 
وحدت ملی مرام ما بود 
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
شاد زی آزاد زی آباد زی
ای وطن در نور قانون خدا 
مشعل آزادگی را بر فراز 
مردم برگشته را شو رهنما 
الله اکبر الله اکبر الله اکبر 
 

سرود استقلال افغانستان
وطن عشق تو افتخارم 
وطن در رهت جان نثارم
وطن خاک پاکت بهشتم
وطن گلخنت لاله زارم 
وطن عاشقم بر شکوهت
به از دُر بود سنگ کوهت
ومن هرکجایی که باشم 
تویی جان فزا، ای دیارم
وطن قلب من هستئ من 
بود رگ رگم پر زخونت 
بتو همچو گل عشق ورزیم 
اگر در خزان یا بهارم 
 

  • ابراهیم اخلاقی

رسانه ها در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۵ ب.ظ

رسانه ها در افغانستان

تاریخچه رادیو
اساس کار رادیو کابل در عهد امان الله خان گذشته شد. ولی فعالیتهای رسمی آن در سال 1318 هجری شمسی که ریاست مطبوعات به وجود آمد ، شروع شد . نام خبرگذاری افغانستان آژانس باختر بود.

تاریخچه تلویزیون 
تلویزیون افغانستان در زمان ریاست جمهوری داود خان تاسیس شد ، اما فعالیت امتحانی آن در ماه حمل سال 1357 شروع شد و افتتاح رسمی آن در بیست و هشت اسد 57 به مناسبت سالروز استقلال افغانستان صورت گرفت. و هر روز فقط یک ساعت برنامه داشت . در سال 1358 برنامه روزانه آن 4 ساعت و 45 دقیقه شد و در سال 1360، 5 ساعت و 45 دقیقه و بعدها چند فرستنده دیگر در ولایات نیز تاسیس گردید.
در 6 میزان 1357 وقتی طالبان کابل را تصرف کردند و بر پایتخت مسلط شدند ، تلویزیون را تعطیل نمودند.سرانجام پس از 5 سال تمام توقف ، انتشار برنامه تلویزیونی پس از سقوط طالبان در اواخر ماه عقرب (روز شنبه 26/8/80) دوباره آغاز به فعالیت نمود.
در حال حاضر چهارده شبکه تلویزیونی، بیش از هفتاد ایستگاه رادیویی و چهار صد نشریه چاپی در افغانستان فعالیت دارند.

رسانه‌های صوتی و تصویری در افغانستان


● خبرگزاری‌ها
آژانس خبری باختر
آژانس خبری پژواک
خبرگزاری اسلامی افغان
خبرگزاری صدای افغان

● رادیو و تلویزیون افغانستان
رادیو تلویزیون ملی افغانستان
رادیو تلویزیون آریانا
تلویزیون طلوع
تلویزیون افغان
رادیو صبح بخیر افغانستان
رادیو سلام وطندار
رادیو آرمان اف ام
رادیو تلویزیون نورین
تلویزیون خراسان (امریکا)
تلویزیون آریانا افغانستان
تلویزیون لمر
تلویزیون شمشاد
تلویزیون تمدن
تلویزیون آینه
رادیو کاپیسا اف ام
تلویزیون سبا 
رادیو نوا

 روزنامه‌ها
روزنامهٔ آرمان ملی
روزنامهٔ اراده
روزنامهٔ اصلاح
روزنامهٔ افغانستان
روزنامهٔ انیس
روزنامهٔ پیمان
روزنامهٔ چراغ
روزنامهٔ راه نجات
روزنامهٔ ویسا
روزنامهٔ هشت صبح

● هفته‌نامه‌ها
هفته‌نامه اقتدار ملی
هفته‌نامه امید ( امریکا)
هفته‌نامه پیام مجاهد
ماهنامه مشعل (هلند)

رسانه‌های چاپی در افغانستان
در دههٔ دموکراسی (۱٩۶٤-۱٩٧۳ م) که قانون اساسی سال ۱٩۶٤ (۱۳٤۳خورشیدی) آزادی بیان و مطبوعات را به رسمیت شناخت. بلافاصله شماری از جراید و هفته‌نامه‌های شخصی و غیردولتی به وجود آمدند.
بزودی تعداد این نشریه‌ها به سی نشریهٔ آزاد ملی رسید که از سوی دولت جراید شخصی و از سوی مردم جراید ملی خوانده می‌شدند. چون در یکی از مواد قانون اساسی آزادی بیان و نشرات مجاز و سانسور قبل از نشر ممنوع شده بود. ارباب جراید ملی نوشته‌های‌شان را به ریاست نشرات جهت "تایید" نمی‌سپردند. پس دولت دست به ترفند دیگری زد. دولت با ایجاد یک پست جدید در ریاست مطابع دولتی (یگانه چاپخانه بزرگ کابل که مال دولت بود) به عنوان مدیریت مسوول مطبعه دولتی اعمال سانسور را بر جراید ملی از این طریق به عمل می‌آورد
به محض این که دوران دراز و سیاه خفقان که نفس‌ها را در سینه مردم و خاصتاً اهل قلم حبس کرده بود شکست، موجی از گفتار و نوشتار و سخن در قالب رسانه‌های چاپی پدیدار شد و این یک امر طبیعی می‌نمود. اما باید تصریح کرد که تمام کسانی که به تأسیس رسانه‌های چاپی در افغانستان مبادرت ورزیدند، انگیزه‌های متفاوتی و از جمله بعضاً انگیزه ژورنالیستی داشتند و از این لحاظ می‌توان رسانه‌های چاپی افغانستان را به گونه زیر دسته‌بندی کرد:

رسانه‌های تنظیمی و حزبى:
این رسانه‌ها شامل رسانه‌های چاپی متعلق به تنظیم‌های جهادی، گروههای چپ مائوئیستی و حلقات مرتبط با احزاب خلق و پرچم در افغانستان می‌شوند. این جریان‌ها که در گذشته با یکدیگر دشمن و در حال تنازع بوده‌اند، با استفاده از فضای مساعد جدید، به سنگرهای کاغذی روی آورده و از این طریق، به ادامه وجود و حضور ‌سیاسی خود در میدان رقابت سیاسی کشور اصرار ورزیدند.

رسانه‌های اینجویی (سازماهای غیر دولتی):
این رسانه‌های چاپی که به کمک مالی مؤسسات، اینجوها و سفارتخانه‌های خارجی راه‌اندازی شده‌اند، مضامین سطحی و سبک داشته و مطابق پسند و رضایت‌ خاطر کمک دهندگان، به مسایل زنان و جوانان، ورزش و تبلیغ کالاهای لوکس خارجی و انواع و اقسام لوازم آرایش زنانه و امثال آن می‌پردازند و متأسفانه اکثراً فاقد معیارهای روزنامه‌نگاری از حیث زبان، پرداخت و ارزش‌های روزنامه‌نگاری هستند.

رسانه‌های چاپی دولتى:
رسانه‌های چاپی دولتی اهتمام اصلی‌شان نشر اخبار و گزارش‌های مقامات حکومتی و تبصره و تحلیل و تفسیرهای خبری و بزرگنمایی در مورد کارکردهای مثبت حکومت و نهادهای دولتی افغانستان بوده است.

رسانه‌های آزاد یا خصوصى:
این رسانه‌ها، طیف وسیعی را تشکیل می‌دهند که البته بسیار مشکل است آن‌ها را در قالب نشریات آزاد و مستقل و غیروابسته تعریف کرد.
این رسانه‌ها توسط برخی از نهادهای جامعه مدنی، حلقات روشنفکری، روزنامه‌نگاران جوان و اشخاص و افراد علاقمند به کار روزنامه‌‌نگاری، تأسیس شده‌اند. در یک ارزیابی کلی، شماری از این نشریات در پنج سال گذشته، تنها نقطه مثبتی که داشته‌اند، نشر منظم و پیوسته بوده است، اما چنانکه باید، رشد کمی و کیفی نداشته‌اند.

امروز از بیش از پنجصد رسانه چاپی ثبت شده در وزارت اطلاعات و فرهنگ، شاید کمتر از پنجاه رسانه چاپی در سراسر کشور فعال باشند و کمتر از ده رسانه چاپی بتوانند حضور خود را به نظرها بکشند. البته همین شمار اندک هم در پایتخت متمرکزاند. برخی از این نشریات، روزنامه‌ یا هفته‌نامه، فقط مقاله‌نامه بوده‌اند، هشت صفحه ـ هشت مقاله‌ـ مقاله‌ها هم اکثراً گنگ و کلی و سردرگم. رسانه‌های چاپی افغانستان کمتر توانسته‌اند خوانندگان ثابت و علاقمند پیدا کنند، و این به آن خاطر است که گردانندگان این رسانه‌ها، نتوانسته‌اند ذوق و پسند خوانندگان و نوع علاقمندی آن‌ها به مسایل را درک و کار خود را بر این اساس بگذارند. شمار قلیل مشترکین و مشتریان رسانه‌های چاپی به همین نقیصه برمی‌گردد.

مراکز فرهنگی و ادبی
وزارت اطلاعات و کلتور از بدو تاسیس خویش متولی رسمی فرهنگی هنری کشور افغانستان بوده است. اما در کنار این نهاد دولتی،از دیر باز انجمن ها و نهادهای فرهنگی و غیر دولتی هم حضور داشته و هر یک در حوزه کار خویش فعالیت می کرده اند. 
انجمن های ادبی کابل و هرات را که در سال 1309 هجری شمسی تاسیس شدند باید نخستین مراکز فرهنگی غیر دولتی دانست که در رشد ادب و فرهنگ تاثیری به سزا داشته اند. اما اوج فعالیتهای غیر دولتی را باید در دهه شصت به بعد سراغ گرفت و به ویژه با تاسیس اتحادیه هنرمندان و انجمن نویسندگان افغانستان در کابل ،مقارن با این احوال ،یک سلسله مراکز فرهنگی و هنری وابسته و غیر وابسته به احزاب نیز در میان مهاجرین خارج از کشور پای گرفت که از میان می توان به مرکز تعاون افغانستان ،موسسه عرفان ،مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان ،بنیاد فرهنگی امین ،مرکز فعالیتهای سیاسی و فرهنگی تبیان ،اتحادیه فرهنگیان افغانستان و مرکز اطلاع رسانی افغانستان (و دهها بنیاد ،کانون و مراکز فرهنگی و ادبی دیگر در داخل و خارج) اشاره کرد که بیشترین این ها هنوز هم فعال اند و بعضی نیز بعد از تحولات اخیر دفاتر خود را به داخل افغانستان منتقل کرده اند.

کتابخانه ها ،سالنهای سینما و دیگر مراکز فرهنگی 
افغانستان دارای تعدادی کتابخانه عمومی است که مرکزیت آن در کابل قرار دارد و در بعضی ولایات نیز دارای شعباتی است. کتابخانه عامه کابل کتابخانه ای است نسبتا غنی با کتابهای مرجع و نسخ خطی فراوان که خوشبختانه کمتر دچار عوارض ناشی از جنگ شده است. در کنار این کتابخانه می توان از کتابخانه دانشگاه کابل نام برد که منبعی منحصر به فرد از کتابهای نفیس بوده و متاسفانه در جریان جنگهای داخلی دچار آسیبهای فراوان شده است.

سینماهای افغانستان بیشتر در شهر کابل قرار داشته و از مراکز مهم تفریحی مردم به شمار می رفته اند . تولیدات سینمایی این کشور کم بودده و از تعداد اندکی فیلم سینمایی تجاوز نمی کند که آن هم در جریان جنگها دچار رکود شده است . در افغانستان بیشترین علاقه مندی عمومی به فیلمهای سینمایی تولید هند و ایران را می توان نام می برد. بعضی از سالنهای سینمای کابل در جریان جنگ تخریب شده و یا از کار افتاده اند،ولی در سینماهای سالم ،نمایش فیلم با استقبال عمومی قابل توجهی جریان دارد.
 

  • ابراهیم اخلاقی

سرگذشت پول کاغذی در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۳ ب.ظ

سرگذشت پول کاغذی در افغانستان

شصت هشت سال پیش در سال ۱۳۱۸ خورشیدی ، بانک مرکزی افغانستان (دافغانستان بانک) در کابل تاسیس شد و در ۲۶ دلو همان سال، این بانک پولهای جدیدی را به چاپ رساند.
با چاپ پولهای کاغذی (اسکناس) جدید، پول افغانستان که برای اولین بار در دوران امان الله خان به چاپ رسیده بود، وارد مرحله نوینی شد.
شاید این بهانه خوبی برای پرداختن به سرگذشت اسکناس افغانی باشد. زیرا افغانستان ممکن است از معدود کشورهایی باشد که با تغییر پادشاهان و حکام، پولها نیز همانند پرچمها و نمادها تغییر می کند.
دوره امانی:
اولین اسکناس افغانی در سال ۱۲۹۸خورشیدی منتشر شد.
اولین پول کاغذی (اسکناس یا بانکنوت) افغانستان در سال ۱۲۹۸خورشیدی در دوره امان الله خان به ارزش یک روپیه کابلی به چاپ رسید.
در سمت راست این پول، نماد حکومت افغانستان ( محراب و منبر) و در وسط آن نشان حکومت امانی و در سمت چپ، عبارت "یک روپیه کابلی" به زبان فارسی نوشته شده بود.



 

در پایین این پول به فارسی نوشته شده :"در جمع خزانه های دولت، نوت هذا (این اسکناس) به مبلغ مندرج اش منظور است".
یک سال بعد، همین اسکناس بار دیگر تجدید چاپ شد، ولی در رنگ و شماره سریال آن تغییر به وجود آمد.

تجدید چاپ روپیه کابلی
سال بعد، بازهم یک روپیه کابلی ولی بدون شماره سریال به چاپ رسید. در همان سال پولهای جداگانه ای به ارزش ۵، ۵۰ و۱۰۰ روپیه کابلی به چاپ رسید که تا سال ۱۳۰۴ خورشیدی این پولها رواج داشت.




 

در سال۱۳۰۴ اصلاحاتی در پول افغانی به وجود آمد. قبل از این تاریخ در هر ناحیه افغانستان اوزان و مقادیرجداگانه ای رایج بود به طور مثال، سیر کابل (هفت کیلو) با سیر سایر شهرهای افغانستان متفاوت بود و این تفاوت برای مردم مشکلاتی را به وجود آورده بود.
با اصلاحاتی که صورت گرفت، اوزان افغانستان به سیستم متریک در آمد و بعد از این تاریخ بود که واحد پول افغانستان، از "روپیه" به "افغانی" تبدیل شد.

اولین پول با واحد افغانی در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به ارزش ۵ افغانی منتشر شد. "دولت علیه افغانستان "عنوانی بود که به این پول اضافه شد.
تا سال ۱۳۰۷ خورشیدی که پایان عمر حکومت امانی بود، پنج نوع اسکناس ۵ افغانی، سه نوعا اسکناس ۱۰ افغانی و دو نوع اسکناس ۵۰ افغانی دیگر منتشر شد.
نوشته های این پولها که تا پیش از آن فقط به زبان فارسی بود، به سه زبان فارسی، پشتو و فرانسوی افزایش یافت.
همچنین در شماری از اسکناسهای دوره امانی، ارزش هر پول، افزون بر زبانهای فارسی و پشتو، به زبانهای ازبکی و اردو نیز نوشته شده بود.
تعدادی از این پولها شماره سریال داشت و تعدادی هم بدون شماره سریال منتشر شد.

در حکومت حبیب الله خان کلکانی، پول جدیدی منتشر نشد و همان پولهای دوره امان الله خان، با مهر مخصوص شاه جدید دوباره جریان پیدا کرد.
در پشت و روی این اسکناسها، سه نوع مهر دیده شده است. پولهایی که روی آنها نشان حبیب الله کلکانی دیده شده، یک نوع ۵ افغانی، ۱۰ افغانی، ۵۰ افغانی و ۳ نوع یک روپیه کابلی دوران امانی است.
اما در این اسکناسها، در جایگاه نشان حکومتی آن، مهر حبیب الله خان با عبارات "خادم دین رسول الله" حک شده بود.




 

در سال ۱۳۱۲ خورشیدی، ظاهرشاه به قدرت رسید و یک سال بعد هم بانک ملی افغانستان با سرمایه ۳۵ میلیون افغانی معادل ۵/۳میلیون دلار تاسیس شد.
همزمان با تاسیس این بانک، اولین پولهای دوران ظاهر شاه منتشر شد. این پولها در واحد های ۲، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰ و۱۰۰ افغانی منتشر شد وعنوان آن از دولت علیه به "دولت شاهی افغانستان" تغییر یافت.

در سال ۱۳۱۸ چاپ پول افغانی وارد مرحله دیگری شد. در این سال به پیشنهاد عبدالمجید زابلی "دافغانستان بانک " تاسیس شد و سرمایه دولت از بانک ملی به این بانک انتقال یافت.
در ۲۶ دلو سال ۱۳۱۸، این بانک برای اولین بار اسکناسهایی در واحد۲، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ افغانی را به چاپ رساند.



سری اول چاپ اسکناس در زمان ظاهر شاه


با تاسیس "دافغانستان بانک" عبارات و واژه های فارسی از اسکناسها حذف شد.
در این دوره، تغییرات مهمی نیز در این پولها به وجود آمد، به گونه ای که تصویر شاه بر روی پولها اضافه شد و نوشته های فارسی از روی پولها حذف شد که این روش تا هنوز ادامه دارد.
در پولهای جدید دوره ظاهر شاه، به جای عبارت "دولت شاهی افغانستان" نیز، عبارت "دافغانستان بانک" اضافه شد. 
تا پیش از آن تاریخ، بزرگترین اسکناس افغانستان، ۱۰۰ افغانی بود، اما از آن پس، اسکناسهای ۵۰۰ و ۱۰۰۰ افغانی نیز اضافه شد.
در سال ۱۳۲۷خورشیدی دومین سری از پولهای دوران ظاهرشاه با تغییراتی که باز هم در آن صورت گرفت به چاپ رسید. در سال ۱۳۴۰ سری سوم و در سال ۱۳۴۶ سری چهارم اسکناسهای ظاهر شاهی به چاپ رسید.




در دوره داوود خان، طرح اسکناسها یکسان بود
با به قدرت رسیدن داوود خان در سال ۱۳۵۲ خورشیدی ، ازمهمترین تغییراتی که در چاپ پول به وجود آمد، اضافه شدن نشان جمهوری به جای نشان شاهی و تصویر داوود خان به جای تصویر شاه برکنار شده، در اسکناسها بود.
در آغاز دوره جمهوری (سال ۱۳۵۲)، یک سری اسکناس ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰افغانی با طرح یگانه اما رنگهای گوناگون چاپ شد.
 



 

- نشان خلق در اسکناسهای دوره خلقی ها
در دوره حکومت کمونیستی احزاب خلق و پرچم نیز، اسکناسهای افغانستان تغییرات گسترده ای یافت.
در دوره های پیشین، با تغییر هر حکومت، تصویر حاکم یا پادشاه وقت به پولها اضافه می شد، اما مهمترین تغییر پولها در دوره کمونیستی، حذف چهره شخص اول کشور بود. 
عکسها و طرحهایی با مفاهیم کارگری، از جمله صنعت و زارعت، به پولهای دوره کمونیستی اضافه شد.

در دوره پرچمی ها، نشان حکومتی از اسکناسها حذف شد
در دوره حکومت خلقی ها (نور محمد تره کی و حفیظ الله امین) در سال ۱۳۵۷، نشان حکومتی "خلق" بر بالای اسکناسها جای گرفت، اما با روی کار آمدن پرچمی ها در سال ۱۳۵۸، برای اولین بار، نشان رسمی بانک مرکزی افغانستان (دافغانستان بانک) جایگزین نشانه های حکومتی در اسکناسها شد.
این روش در دوره های بعد نیز ادامه یافت و تا هنوز، نشان رسمی بانک مرکزی افغانستان، بر بالای اسکناسها خودنمایی می کند.
کوچک شدن اندازه اسکناسها، از دیگر تغییرات پولی در دوره کمونیستی بود.



نشان خلق در اسکناسهای دوره خلقی ها



در دوره پرچمی ها، نشان حکومتی از اسکناسها حذف شد



دوره مجاهدین:
در دوره مجاهدین، ارزش پول افغانی به شدت کاهش یافت
با روی کار آمدن مجاهدین در افغانستان، باز هم اسکناسها دستخوش تغییر شد. اما مهمتر از آن، سقوط قابل ملاحظه ارزش پول افغانی در مقابل ارزهای خارجی بود.
کاهش ارزش پول و چاپ پولهای بدون پشتوانه، باعث افزایش حجم پول در بازار شد و در نتیجه، اسکناسهای ۵۰۰۰ و ۱۰۰۰۰ افغانی هم برای نخستین بار، به جمع اسکناسهای افغانی پیوست.
در دوره مجاهدین، همچنان که بخشهای مختلف افغانستان توسط گروههای مختلف اداره می شد، پول واحد نیز جای خود را به دو نوع پول با ارزش متفاوت داد.
افزون بر پولهایی که توسط حکومت برهان الدین ربانی در کابل منتشر می شد، گروه شبه نظامی ژنزال عبدالرشید دوستم نیز که در شمال افغانستان تسلط داشت، پولهایی با همان طرح و رنگ منتشر و وارد بازار می کرد که در بازار به پول "دوستمی" معروف بود و ارزش کمتری در برابر پولهای کابل داشت.
مردم و بازاریان، این پولها را، از تغییرات جزیی و سهوی که در رنگ آنها به وجود آمده بود و شماره مسلسل مندرج بر روی پولها می شناختند.
در دوره مجاهدین و با کم ارزش شدن پول افغانی، سکه نیز از دور خارج شد.





اسکناس دوره حامد کرزی، با هولو گرامهای امنیتی منتشر شد.
در زمان طالبان در افغانستان پولی به چاپ نرسید و همان پولهای دوره مجاهدین با فراز و فرود ارزش، کاربرد داشت.
در سال نخست دوره حکومت بعد از طالبان نیز که در میان برخی مردم به دوره کرزی معروف است، همان پولهای دوره مجاهدین رواج داشت.
مهمترین گامی که در دوره جدید، در جهت ثبات پولی و کاستن از تورم برداشته شد، جمع آوری پولهای سابق و چاپ پولهای جدید، با ارزشی معادل هزار برابر پولهای قبلی بود.
در این دوره، هر افغانی جدید، با هزار افغانی سابق معاوضه شد و این امر، نقش زیادی در کنترل تورم پولی و افزایش ارزش پول افغانی در برابر ارزهای خارجی داشت.
چاپ پول به ارزش یک، دو و پنج افغانی نیز که از زمان مجاهدین از دور خارج شده بود، بار دیگر رایج شد، اما اسکنهای پنج هزار و ده هزار افغانی، از دور خارج شد.





پولهای "دوره حامد کرزی" نیز همانند دوره های قبل، با تغییراتی در طرح، رنگ و اندازه همراه بود.
به اسکناسهای این دوره، برای اولین بار، نوارهای براق و گرافهای "هولوگرام"، به منظور جلوگیری از جعل پول اضافه شد.




دولت افغانستان امیدوار است به روش دیرین تغییر پول با تغییر دولت پایان داده باشد.

دولت جدید افغانستان امیدوار است با چاپ پولهای جدید، به روش دیرین تغییر پول با تغییر دولت پایان داده باشد. به همین منظور در پولهای این دوره، از عکس شخصیت ها استفاده نشده، و عباراتی که نشانه یک دوره یا یک حکومت خاص باشد، به کار نرفته است.
چنین روشی، دو دهه پیش از دوره حامد کرزی، در حکومتهای کمونیستی و مجاهدین نیز به کار رفته بود، اما باز هم با تغییر حکومت، پولها نیز تغییر کرد.
اکنون باید دید که آیا پولهای جدید، خواهد توانست به سردرگمی نظام چاپ و نشر اسکناس در افغانستان پایان دهد یا خیر؟

بانکهای افغانستان
1. افغانستان بانک
2. پشتنی تجارت بانک
3. بانک ملی 
4. بانک زراعت 
5. بانک صنعت

تجارت داخلی و خارجی افغانستالن در سال 1977 م (1356 ش) بالغ بر 740 میلیون دلار می گردید با تمام بدبختی های اقتصادی ، باز هم مردم افغانستان گرسنه نیستند چون گرسنه وقتی بیشتر احساس گرسنگی می کند که سیری را در کنار خود مشاهده کند . از این رو در افغانستان بیشتر امراض سوء تغذیه ،تبر کلوز ، محرقه و ... مشاهده می گردد. امراض روانی ، افسردگی ، سرطان ، چندان به چشم نمی خورد و مردم افغانستان به مرض خودکشی دچار نمی شدند چون هنوز سیستم اقتصادی ابتدایی رنگ اصلی خود را نباخته است. ایمان به تقدیرات الهی ،صبر و قناعت دوای بسیاری از بدبختی ها شده است.

 

  • ابراهیم اخلاقی

پرچم افغانستان از عناصر زیر تشکیل شده است:

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ

پرچم افغانستان از عناصر زیر تشکیل شده است:
3 قطعه نوار عمودی به رنگ های سیاه سرخ و سبز که به ترتیب از چپ به راست در کنار هم قرار گرفته است در وسط پرچم نشان دولتی افغانستان قرار دارد که متشکل از مسجد محراب و منبر کلمه الله اکبر و لا اله الا الله میباشد.

رنگ های این پرچم اولین بار توسط شاه امان الله خان (پدر افغانستان نوین) در لویه جرگه سال 1328 پیشنهاد داده شد.غازی امان الله خان رنگها را اینگونه تعبیر کرد.سیاه به معنا دوره ای که افغانستان تحت استعمار بوده است سرخ نماد خون شهیدانی است که برای بدست آوردن استقلال افغانستان از جان خود گذشته اند و سبز نماد آبادی و پیشرفتی است که در آینده نصیب افغانستان خواهد گردید.

 

تغییر پرچم کشور از سال 1880 تا 2008 به شرح زیر بوده است :

سال‌های استفاده «« 1880-1901
حکومت »»امارت افغانستان

 


سال های استفاده ««1901-1919
حکومت »» امارت افغانستان

 


سال های استفاده ««1919-1928
حکومت»»امارت/پادشاهی افغانستان

 


سال های استفاده «« 1928
حکومت »»پادشاهی افغانستان

 


سال های استفاده «« 1928-1929
حکومت »»پادشاهی افغانستان

 


سال های استفاده ««1929
حکومت »»پادشاهی افغانستان

 


سال های استفاده «« 1929-1930
حکومت»»پادشاهی افغانستان

 


سال های استفاده ««1930-1974
حکومت»»جمهوری افغانستان




سال های استفاده ««1974-1978
حکومت»»جمهوری افغانستان



سال های استفاده ««1978
حکومت»»جمهوری دموکراتیک افغانستان
 


سال های استفاده ««1978-1980
حکومت»»جمهوری دموکراتیک افغانستان



سال های استفاده ««1980-1987
حکومت»»جمهوری دموکراتیک افغانستان

 


سال های استفاده ««1987-1992
حکومت»»جمهوری افغانستان

 


سال های استفاده ««1992-1997
حکومت»»دولت اسلامی افغانستان




نکته: پرچم سفید یکدست طالبان

سال های استفاده ««1996-1997
حکومت»»امارت اسلامی افغانستان



نکته: بر روی پرچم سفید عبارت تشهید نوشته شد.
سال های استفاده ««1997-2001
حکومت»»امارت اسلامی افغانستان



سال های استفاده ««2001-2008
حکومت»»جمهوری اسلامی افغانستان
 

  • ابراهیم اخلاقی

ساختار مذهبی در جامعه افغانستان:

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۱ ب.ظ

ساختار مذهبی در جامعه افغانستان:

افغانستان کشوری است که 99 درصد مردم آن مسلمانند، اما از نظر مذهبی و نحله‌های دینی این جمعیت مسلمان کشور افغانستان، به دو شعبه سنی و شیعه تقسیم می‌شوند، اکثریت مردم افغانستان سنی مذهبند و یک سوم نیز شیعه مذهبند.
اگر تلقی و تقسیم‌های متفاوتی را که از شریعت و مظاهر و دستورهای مذهبی وجود دارد در کنار زیر مجموعه‌ها قرار دهند، شاهد تنوع مذهبی و گوناگونی شدیدی در افکار و اندیشه‌های مذهبی جامعه افغانستان باشند. یافته‌ها و تفسیرهایی که هر کدام از نحله‌ی فکری خاص را با خویش داشته و زندگی سیاسی جامعه و تحولات اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین در یک توصیف اجمالی از ساختار مذهبی جامعه افغانستان، مذاهب و فرق بدین منوال است:

حنفی: 
غالب مردم مسلمان افغانستان از پیروان مذهب حنفی هستند، گرچه در این زمینه، آمار دقیق رسمی وجود ندارد، اما آنچه بیشتر پژوهشگران، بطور تقریبی ارایه کردند، پیروان مذهب حنفی را بین 65 تا 70 درصد از کل جمعیت افغانستان اعلام داشته‌اند. که از اقوام پشتون، تاجیک، ترکمن، عرب، بلوچ، ایماق، قرقیز، قزاق، نورستانی، هزاره و... ترکیب یافته است. پیروان مذاهب دیگر اهل سنت مثل شافعی، حنبلی و مالکی یا وجود ندارند و یا این که در خفا‌اند و کسی به پیروی از این گونه مذاهب شهرت نیافته است.
مذهب «حنفی» همواره تنها مذهب رسمی افغانستان بوده است که در برگیرنده‌ی اقوام مختلف ساکن افغانستان را شامل می‌شده است.

در کشور افغانستان در گذشته امور قضایی مردم افغانستان (شیعه و سنی) تابع تصمیمات و صلاح‌دیدهای قاضی (حنفی) بوده است، قضات دارای اختیارات گسترده بوده‌اند، نیز نوع مجازات و کیفر متناسب با جرایم را از قبل تعیین نمی‌کرد و در واقع مجازات تابع دیدگاه و رأی شخص قاضی بود. در دوره امان الله خان دست به اصلاحات قضایی زد با همکاری برخی از فقهای نو اندیش، مثل، «مولوی عبدالواسع قندهاری» اقدام به تدوین کتاب «تمسک القضا امانیه» نمود.
در این کتاب مبانی و صلاحیت‌های قضات را محدود کرد و از همه مهمتر این که به تعریف و تعیین مجازات و جرم نیز پرداخته شد که از این پس هر قاضی نمی‌تواند، طبق برداشت‌های شخصی خویش حکم، صادر کند.

این کار در افغانستان یک تغییر اساسی فقهی بود که به عمل آمد و صنف قضات را برای همیشه از دولت و تحولات جدید متنفر و بیزار ساخت، محاکم طبق احکام قانون اساسی از مداخلات دیگران آزاد و محاکمه متهمین نیز علنی گردید. که از این پس محاکم طبق قانون مدون در قانون اساسی کشور احکام را صادر می‌کرد. 

بار دیگر در سال 1382 شمسی آزادی‌های بیشتری در امور قضایی در قانون اساسی کشور در مورد مذاهب و فرقه‌ها قایل شده است که مسوده قانون اساسی افغانستان توسط حقوقدانان این کشور تدوین گشت و به تصویب لویه جرگه «تصویب قانون اساسی» رسید، در ماده دوم «قانون اساسی» در مورد «دین» و اجرای احکام مردم افغانستان آمده است: «دین مردم افغانستان، دین مقدس اسلام است و پیروان سایر ادیان در اجرای مراسم دینی‌شان در حدود احکام و قانون آزاد می‌باشند».

مذهب شیعه: 
شیعیان افغانستان از نظر جمعیت، دومین مذهب مردم افغانستان به حساب می‌آیند. شیعه‌ها از اقوام مختلفی چون: هزاره، قزلباش، سادات، بلوچها، پشتونها، تاجیکها و... ترکیب یافته‌اند که عمدتاً جمعیت شیعیان افغانستان را (هزاره‌ها و سادات) تشکیل می‌دهند. البته در این زمینه آمار دقیق و متفق علیه از تعداد پیروان این مذهب وجود ندارد، دایره المعارف بریتانیکا، نگارش سال 2002م. جمعیت شیعیان را 15 درصد اعلام می‌کند. رهبران جهادی که در سالهای پس از جهاد با سران شیعه بر سر حکومت اختلاف داشتند جمعیت شیعه را بسیار ناچیز اعلام کردند. حکمتیار 10 درصد، عبدالرسول سیاف 8 درصد، یونس خالص 6 درصد جمعیت کل شیعه را اعلام کردند. ولی بیشتر پژوهشگران شیعه، آمار تقریبی 30 درصد را از کل جمعیت افغانستان، پیروان این مذهب به شمار می‌آورند.

فرقه اسماعیلیه:

یکی از فرق مهم شیعه است که پس از مذهب اثنی عشری، بیشترین پیروان را در میان شیعیان جهان دارد، اسماعیلیان پس از شهادت امام صادق (ع) در سال 148 ق. بر سر جانشینی ایشان از دیگر شیعیان جدا شدند.
در افغانستان، پیروان مذهب اسماعیلیه که عده معدودی هستند در نواحی دوشی و کیله‌گی و بخشهای از دره صوف و بدخشان و در مناطق از بامیان، شیبر، شنبل، عراق و دره میدان در نواحی سیاه‌سنگ و کالو در پروان، منطقه شیخ علی و سرخ پارسا زندگی می‌کنند و رهبر فعلی این فرقه در افغانستان را حاج سید منصور نادری معروف به سید کیان به عهده دارد که در درّه‌ی به نام درّه «کیان» زندگی می‌کند، از این رو اسماعیلی‌ها به نام «کیانی» نیز مشهورند.

موقعیت جغرافیایی شیعیان متفرقه در افغانستان:
به گفته‌ی برخی از مورخین، شیعیان در وراء هزاره جات و مناطق، محلات و قصباتی که در آن زندگی می‌کنند، اکثریت ولایت‌های غیر هزاره جات را شامل می‌شود که عبارتند از هرات، تخار، کنر و لغمان و کاپیسا و ننگرهار و زابل است، که به اختصار آورده می‌شود:
1- هرات: شیعیان در مناطق مانند: کرخ، پشتون رزغون، غوریان، فرمانداری و شهر هرات زندگی می‌کنند طبق آمار سال 1348 ش، 65 درصد مردم شهر هرات را شیعه گفته‌اند.
2- هلمند: گرچه سابقاً اقوام زیادی از شیعیان در مناطق مهم این ولایت زندگی می‌کردند که بوسیله حاکمان ظالم نابود شده‌اند و حتی نام‌های برخی از محلات شیعه‌نشین تاکنون مرسوم است مانند «نادعلی» یکی از فرمانداری‌های مهم این ولایت است. «موسی قلعه» یکی از فرمانداری‌های ولایت است که به نام یکی از سرداران شیعه که در جنگ با انگلیس مشهور شدند، نامگذاری شده است، در حال حاضر شیعیان مناطق باغران «نوزاد» عینک و شهر لشکرگاه و مناطق چناران، درویشان و آب بازان گرشک زندگی دارند. 
3- ولایات نیمروز و فراه: شیعیان، در مناطق مختلف این دو ولایت زندگی می‌کنند، هزاره‌های نیکو دری‌های که در این دو ولایت زندگی می‌کنند هر کدام از خود پایگاه‌های مستقل در وقت اشغال شوروی سابق داشتند. علاوه بر هزاره‌ها، بلوچها نیز حضور دارند که شیعه‌اند. 
4- قندهار: از میان تحولات، گوشه‌ای از حقایق تلخ زندگی هزاره‌ها و فاجعه‌ی سرکوبی آنها دیده می‌شود و به استثناء برخی از منابع در قندهار، طوایف متعدد هزاره زندگی می‌کردند، اما اکنون در شهر قندهار در ناحیه‌ی فقیر نشین آن (توپخانه) خانواده‌های کثیری از هزاره‌ها زندگی می‌کنند و در جهاد علیه رژیم کمونیستی شرکت داشتند. علاوه بر اینها، در قندهار تعدادی از پشتو زبان‌های خلیلی، علی خیل، بلوچ اکثریت جمعیت شیعی مذهب را مردم قزلباش تشکیل می دهند، مناطق جاردانه، زله خان، میان جویی، چهار دیوان، شاه مقصود و فرمانداری خاکریز زندگی می‌کنند. 
5- کابل: شیعیان در کابل از اقوام مختلف از قبیل هزاره‌ها، قزلباشان، چنداولی، کردی، خوافی و سادات زندگی می کنند، تعداد شیعیان در این شهر بزرگ بیش از دو میلیونی را تا نصف اهالی تخمین زده‌اند. شیعیان شهر کابل بیشتر در کابل غربی زندگی دارند، ولی در مرکز و شرق و شمال اکثراً در چند اول، مراد خانی، وزیر آباد، قلعة فتح الله، خیر خانه و... سکونت دارند. علاوه بر این، از زندگی شیعیان در گوشه‌ و کنار ولایت کابل نیز گزارش شده است. 
6- لوگر: طوایفی از مردم شیعه به نام‌های قلمود، محمد خواجه و دایی مراد از اقوام هزاره و نیز جمعی از سادات شیعی در مناطق، پد خواه، خوشی، محمد آغه و... در این نواحی زندگی می‌کنند. و همچنین در سرخ آباد و گلنار زندگی می‌کنند. 
7- پکتیا: در شهر گردیز جمعی از سادات شیعه زندگی می‌کنند که برای خود، مسجد و حسینیه‌های دارند. در زمان اشغال افغانستان از طرف شوروی سابق، شیعیان لوگر و پکتیا از خود پایگاه مستقل داشتند و آثار بجا مانده تاریخی از قبیل «قبرستان هزاره» باقی مانده است.
8- بدخشان: در این ولایت اقوام چون تاجیک‌های اسماعیلیه، تعدادی زیادی از اقوام هزاره شیعه اثناعشری زندگی می کنند، که جهت رعایت برخی مصالح خودشان را تاجیک می نامیدند، هزاره‌های در نواحی فیض آباد و شغنان زندگی می‌کنند
9- قندوز: در این ولایت تباری از هزاره‌ها مشغول کار و کسب است، بعضی از آنها سابقه‌ی تاریخی دارند و عده‌ای از مناطق هزاره جات شرقی و شمالی در آنجا مهاجرت نمودند، که تعداد قابل توجهی از آنها در شهر قندوز و حومة آن بخشداری علی آباد، امام صاحب و فرمانداری خان آباد بسر می‌برند، آقای یزدانی، در دهه‌ی 1360ش. مجموع هزاره‌ها در استان قندوز را یازده هزار خانوار اعم از شیعه و سنی ذکر نموده است. که علیه متجاوزین روس جبهه‌ی مقاومت داشتند و در جهاد سهم فعال داشتند.
10- تخار: هزاره‌های شیعه در این ولایت در مناطق چال، اشکمش، رستاق و خواجه غار زندگی می‌کنند.جمع شیعیان در این ولایت حدود چندین هزار خانواده گزارش نموده اند. 
11- کنر، لغمان و کاپیسا: در این ولایات شیعیان نورستانی زندگی می‌کنند و شیعه علی اللهی دارند و تعداد قوم هزاره که شیعه مذهبند در این نواحی حضور دارند، از جمله دره هزاره در حصه دوم زندگی دارند. 
12- ننگرهار: این ولایت یعنی در شهر جلال آباد مرکز ولایت ننگرهار دوره ظاهرشاه عده‌ای از مردم جلال آباد از شهر کابل سخنران و مداح در ایام محرم دعوت می‌کردند. 
13- زابل: همین طور در ولایت زابل به شیعیان قلاتی معروف است و تاکنون شیعیان بسیاری از قوم هزاره موجود است و نیز شوی و کمسون و دای چوپان سرزمین‌های غصب شده شیعیان در دوره امیر عبدالرحمان بوده است. 
بدین ترتیب محل سکونت شیعیان، در بیشتری ولایات افغانستان به اثبات رسیده است، بنابراین شیعه در هزاره جات که حدود ده ولایت را شامل می‌شود و به صورت جمعیت متراکم و مجتمع در این ولایات شیعیان حضور دارند، بطور نمونه ولایت‌های چون بامیان، دایکندی و میدان و... بیشترین جمعیت شیعی را در خود جای داده است و در این مناطق اهل سنت درصدی کمی را در بر می‌گیرد، ولی در سایر ولایت‌های افغانستان شیعیان به صورت جمعیت پراکنده در گوشه‌ها و حاشیه‌های تمام ولایات افغانستان حضور دارند.
شیعیان افغانستان از لحاظ تبار شناسی به اقوام مختلف چون هزاره، قزلباش، بلوچ، ترکمن، سادات و تاجیک و پشتو زبان را تشکیل می ‌دهند که حداقل در 34 ولایت افغانستان حضور دارند و با برادران اهل سنت در تعاملند.

  • ابراهیم اخلاقی

تاریخچه خوشنویسی در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۱ ب.ظ

تاریخچه خوشنویسی در افغانستان

خط و نگارش در تاریخ مدنیت و فرهنگ افغانستان از مباحث نهایت با اهمیت و مهم است، که توارد بدان مستلزم کاوش و بررسی همه جانبه و گسترده علمی و تاریخی می‌باشد. با دریغ در این عرصه کاوش اندک صورت گرفته و محققان ما کمتر مجال پرداختن به آنرا یافته‌اند؛ با آنهم برخی دانشمندان فریخته و گرامی ما چون: میر محمدعلی هروی که در عصر سلطان حسین بایقرا می‌زیست با تحریر کتاب "گنجینه خطوط افغانستان" نخستین کاوش را انجام داد، و قواعد در خط نستعلیق را مقرر کرد.

پوهاند عبدالحی حبیبی مورخ و نویسنده‌ای برجسته افغان با نوشتن کتاب "تاریخ خط و نوشته‌های کهن افغانستان" در سال ۱۳۵۰ خ برابر با ۱٩٧۱ م گام اساسی و ارزشمندی را در راستای خط‌شناسی و پیشینه تاریخی آن گذاشت و بسا زوایای تاریک کتیبه‌های قبل از تاریخ، چگونگی پیدایش خط‌های تاریخی و ریشه‌های باستانی آن و صورت رواج آنها در افغانستان قدیم را به تفصیل مورد بحث قرار داد. در این کتاب آثار مکشوفه و سنگ نبشته‌های قدیم در افغانستان و کشورهای همجوار بر شمرده شده، ولی توجه بیشتر به کنجکاوی‌های معطوف گردیده است که خاک کنونی افغانستان (سرزمین آریانه - خراسان) را در بر می‌گیرد.

این جستجو از ادوار زندگانی اسلاف پیشین ما آغاز یافته و با پیدایش و رواج خط در اوایل دوره اسلامی پایان می‌یابد. همچنان مساله تحول و انشعاب خطوط دوره اسلامی و تحلیل ارزشهای هنری خط موضوع جداگانه‌ای است که در مبحث دیگری توسط پروفیسور عبدالحی حبیبی دانشمند سترگ مورد پژوهش و تحقیق قرار داده شده است، این قسمت تاریخچه خط و کتابت را از عصر قبل از تاریخ تا اواخر قرن گذشته میلادی بیان و توضیح می‌دارد. 
کتاب دیگر "هنر خط در دو قرن اخیر افغانستان" نام دارد. این اثر وزین طبع ۱۳٤۳ خ برابر با ۱٩۶٤ م مطبعه کابل و تالیف استاد عالیقدر عزیزالدین وکیلی فوفلزائی است که خوداز جمله پیشکسوتان معاصر هنر خطاطی به شمار می‌آیند. در این کتاب تذکره بسا خطاطان افغانستان تحریر یافته و همچنان نمونه‌های فراوان انواع خط خود و دیگران را در آن گنجانیده‌اند. از لابلای آن مهارت موءلف در اکثر خطوط قدیم و جدید آشکار شده است، در همین جاست که وی قدرت خامه‌پردازی خود را نیز مسلم گردانیده است. استاد فوفلزائی در این عرصه بسا آثار دیگر مانند: "خزینتةالاشراف"، "اصول خطاطی" و امثالهم را به یادگار مانده‌اند.

اثر دیگر "تعلیقات بر دیباچه دوست محمد کتابدار" از استاد فکری سلجوقی هروی است، در این کتاب مفید نیز ذکری از برخی خطاطان متأخر با نمونه‌های آثارشان آمده است. 
در اواخر قرن ۱٤ میلادی امیر تیمور در آسیای میانه امپراتوری وسِیعی را تشکیل داد که در آن زمان تمام ممالک ماوراءالنهر {مراد از فرارود است که بعد از استیلای عرب به این نام یاد شد} شامل جمهوری‌های کنونی (ازبکستان، ترکمنستان، تاجکستان، قزاقستان، قرغزستان)، افغانستان و ایران را در بر می‌گرفت. 
چون مردمان این امپراتوری مواریث هنری دوره غزنوی‌ها، غوری‌ها، خوارزم‌شاهی‌ها و سلجوقی‌ها را با آثار هنر اسلامی از غرب و هنر چینی و هندی و مغولی را از شرق با خود داشتند؛ بناً هنگامی که شاهرخ پسر امیر تیمور در آغاز قرن ۱۵ م در هرات به مرکز امپراتوری خود نشست، وی چنین مواریث را در سمرقند و هرات پرورانید، بعدها هرات به مرکز رنسانس هنری آسیای میانه مبدل گردید و مخصوصاً هنر کتاب‌نویسی و زیبانویسی به معراج خود رسید، که ابنیه عظیمی از کتیبه‌های منحصر به فرد آن زمان تا کنون از مفاخر ملی افغانستان بشمار می‌رود.
هرات تا اواخر عصر سلطان هنر پرور حسین بایقرا که مصادف به اواخر قرن ۱۵ م است در رشد و تکامل کتاب‌نویسی و هنر خطاطی گامهای برداشت، در همین دوره است که هنر خوش نویسی، نقاشی، کتاب‌سازی و میناتورکاری از این پرورشگاه رنسانس هنری به بخارا، اصفهان، تبریز و هندوستان انتقال یافت.

هنر خوشنویسی و خطاطی در مدنیت اسلامی هم مراحل تکامل خود را پیمود و بجای هنر نقاشی مکتب کندهارا و مانی، کوشانی و ساسانی در ابنیه دینی به طور تزهینی به کار رفت، هرچند شاهان در کاخهای مجلل‌شان گاهی دیوارهای نگارین و مصور هم داشتند؛ که بقایای قصرهای لشکری بازار بست به وسیله باستان‌شناسان و محققان شناسائی شده است.
بر بناهای دولتی تصاویر رنگین را با احتیاط به کار می‌بردند، اما معابد، مساجد، زیارتگاهها و مقبره‌ها از آن خالی بودند، در چنین موقعیت است که بجای تصاویر، انواع خط تزهینی و گل کاری‌ها و نقوش غیرجاندار در چنین موارد بکار می‌رفت، که در پهلوی سایر زمینه‌ها و استعداد هنری، همین عامل دینی هم محرک پرورش و ایجاد و رواج انواع خط‌های تزهینی گردید، و هزاران نسخه خطی مزین و منقش و مطلا از قرآن نوشتند و یا بر بناهای خود انواع خطوط تزهینی و نقاشی‌های گوناگون را به یادگار ماندند.

چنین عطف به هنر خوشنویسی در دوره تیموری باعث گردید، تا استعداد خلاق مردم هرات و تمام ملل خراسان به آفرینشهای هنری معطوف شود و هزارن نفر هنرمند، خطاط، نقاش، مجسمه‌ساز، معمار، کاشی‌کار و رنگ‌ساز تحت پرورش استادان این فنون قرار گیرد و به تخلیق آثار گرانبهای فرهنگی مبادرت ورزند. رنسانس هنری هرات شهکارها و آثار جاویدانی را در رشته‌های گوناگون هنرآفرید، که پرداختن بدان مستلزم کاوش ویژه‌ای می‌باشد.

عروج و نزول یا فراز و فرود خوشنویسی در ازمنه‌های مختلف تاریخ کشور:
همانطوری که تاریخ تمدن و فرهنگ در این سرزمین باستانی مملو از فراز و نشیب و عروج و نزول است، به موازات آن هنرها از جمله هنر خوشنویسی، نقاشی و نگارش نیز از تاثیرات تهاجمات، استیلاگری‌ها، انحطاط و هجوم فرهنگی در امان نمانده، بلکه در هر دوره‌ای از تاریخ این سرزمین همپا و همسنگ با سایر پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی - کانون‌ها و تمدن‌های نوخاسته دستخوش انواع عصبیت‌ها گردیده و تنها از ظهور اسلام تا استیلای چنگیزخان مغولی است که قسمت اعظم فرآوردهای هنری ما به یغما برده شد و حادثات سئو تاریخی چون؛ تخریبات علاوءالدین جهانسوز، آتش افروزی‌های چنگیزخان و ضربات سایر مهاجمین این سرزمین را تکان داد.

مرحله دیگر از اوایل قرن شانزدهم تا نصف اول قرن هژدهم حدود دوصد و چند سا ل را در بر می‌گیرد که افغانستان دستخوش تجزیه و تقسیم گردید، در این دوره آزادی ملی کشور محدود شد، مکتب فرهنگی و ادبی هرات وجود نداشت و سایر مراکز فرهنگی متلاشی و شهرها روبه انحطاط گذاشت، در این دوره هنر به قهقرا گرائید، مدارس مسدود گردید و چون مشوقی وجود نداشت، هرگاه هنرمندی و یا استادی ظهور می‌کرد، بیشتر به هندوستان که در آن زمان مجلل بود جذب می‌گردید. در چنین وضع بود که دیگر کاشفی، جامی، علیشیرنوائی، و بهزاد در افغانستان ظهور نکرد.
تا دوره امیر عبدالرحمن خان به هنر و خوشنویسی توجه خاصی نشد ولی مهمترین کاری که در عصر امیر عبدالرحمن عملی شد گذاشتن تهداب معارف و فرهنگ جدید در افغانستان بود، در صنوف ابتدائی در زمره سایر مضامین یکی هم حسن خط و مشاقی بود، بدینترتیب هنـر خطاطی و خوش‌نویسی شامل نصاب تعلیمی معارف گردید. بر علاوه مطابع جدید، توپوگرافی و نقشه‌کشی نیز بمیان آمد، و زنگوگرافی در همین دوره وارد و به کار انداخته شد. مطابع لیتوگرافی توسعه یافت و هنر خوش‌نویسی و حکاکی ترقی بیشتر یافت، این عصر که یکی از ادوار ترقی فرهنگی به مقایسه آن زمان محسوب می‌شود، توانست که زمینه‌های خوب رشد و تکامل هنر خوشنویسی را بمیان آورد. 
در همین دوره است که استادان برجسته هنر خط نستعلیق چون میر عماد حسینی بنیان‌گذار این روش و استاد عبدالرحمن هروی ظهور می‌نمایند.

همزمان با انقلاب سیاسی در افغانستان و کسب استقلال در سال ۱٩۱٩ تحولات گسترده فرهنگی و اجتماعی نیز بمیان آمد، تاسیس مکاتب و مدارس صنایع نفیسه و گسترش عرصه‌های فرهنگی و کتابخانه‌ها، پذیرش سبک‌های عصری در اداره امور و پروگرامهای اصلاحی جزء پالیسی طراز اول آن زمان محسوب می‌شد. 
در این عصر طلائی است که خوشنویسان بنام مانند:سید محمدعطا کندهاری استاد نستعلیق، میرزا محمدیعقوب‌خان کابلی استاد نستعلیق، میرزا محمد ناصر کابلی استاد نستعلیق، شیخ محمدرضا هروی استاد خطوط، سید محمدداود حسینی استاد خطوط گوناگون، سید محمدایشان حسینی الافغانی استـــاد خطوط، عزیزالدین وکیلی فوفلزائی استاد شیوه‌های گوناگون خط، میرزا عبدالغفارخان وفا یوسف‌زائی استاد نستعلیق و دیگران چون: آخوند محمدعلی هروی و صدهای دیگر ظهور رشد و تکامـل می‌نمایند.

بعد از سقوط دولت امانی دوره اختناق واغتشاش سقوی بمیان آمد، که در این دوره نه تنها مجال پرداختن به فرهنگ و هنرها نبود بلکه هنرها، ادبیات و فرهنگ سیر قهقرائی خود را پیمود. 
در زمان حکومت شاه‌محمودخان صدراعظم ۱۳٢۵ تا ۱۳۳٢ خ برابر با ۱٩٤۶ تا ۱٩۵۳ م است که اوضاع اجتماعی تا حدودی تغیر می‌یابد و مبارزات سیاسی، دموکراتیک و ملی ظهور می‌نماید.
فشار چنین مبارزات اوضاع را به طرف دموکراسی، رشد و توسعه مطبوعات و فرهنگ متحول می‌سازد. و به یقین که در این دوره بازهم هنرها و فرهنگ رشد می‌نماید، در حالی که تخنیک معاصر آهسته آهسته ساحه خطاطی و خوشنویسی را محدود می‌سازد، ولی این هنر وسعت می‌یابد و علاقمندان فراوان در خارج از ساحه دولت نیز به این هنر می‌پیوندند.
دور ریاست جمهوری داودخان که در حقیقت نخستین جمهوری افغانستان محسوب می‌شود، توام با تغییرات شگرف و شتابزده بود، در این عصر در حالی‌که فشار و سرعت ارجعیت داشت، با آنهم هنرها مسیرش را طی کرد و طبعا ً در نظامهای انقلابی که تبلیغ و ترویج اهمیت بیشتر می‌یابد، زمینه رشد فرهنگی بیشتر از پیش مساعد می‌شود.

با بمیان آمدن تحولات دموکراتیک در دهه هشتاد میلادی با وجودی که شتاب و خیزش از مراحل قانونمند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ممیزه این دوره بود، اما نهادهای فرهنگی بر پایه احساس و نیازمنـدی هدفمندانه رشد و گسترش یافت، از جمله هنرهای زیبا به توسعه و تکامل نسبی دست یازید و شمار بزرگی از بهترین شخصیتهای هنری و در این میان استادان هنر خوشنویسی چون عزیزالدین وکیلی فوفلرائی، حسینی، خرمی، تمیم رها، سید محبوب‌الله هاشمی، عبدالکریم حلیمی، عمر صدیقی و صدهای دیگر چنان هنر آفرینی کردند که مایه افتخار کشور و مردم ماست. همچنان اینها با مساعدت دولت توانستند تا نسلی از بهترین خطاطان و خوشنویسان را به جامعه تقدیم کنند.

در این دوره منورانه آرشیف ملی بمثابه مرکز تجمع و نگهداشت آثار و اسناد مهم تاریخی در پهلوی حفاظت از کتب تاریخی، اسناد اداری، فوتوهای تاریخی، کتب چاپی قدیمه و کمیاب و آثار پژوهشی تاریخی؛ تنها ۶٨۵ جلد کتاب نسخ خطی (خوشنویسی) و اسناد قلمی تاریخی را که همه به وسیله خوشنویسان گذشته ترقیم یافته‌اند، بر پایه اصول عتیق کتابداری فهرست، تنظیم و نسخه برداری کرد. همچنان از آثار و نسخ خطی مهم، کمیاب و نایاب مکرو فیلم ساخته و بایگانی شد ، آرشیف ملی افزون بر اینکه مر کز مهم و بااعتبار برای پژوهشگران و دانشمندان شمرده می‌شد، بمنظور معرفی بیشتر آثار دست داشته و جلب علاقمندان به مطالعه و پژوهش هرچند زمانی نمایشگاهی از برخی آثار خویش را دایر می‌کرد. 
نگارستان غلام‌محمد میمنه‌گی، گالری ملی، سالون وزارت اطلاعات و کلتور، اتحادیه هنرمندان، گالری هنرهای زیبای دانشکده ادبیات دانشگاه کابل، خانه‌های فرهنگی، مراکز فرهنگی که بنـام شخصیتهای بزرگ فرهنگ افغانستان چون: ابوریحان البیرونی، شیخ‌الرئیس ابن سینای بلخی، امیر علی‌شیر نوائی، پیر بلخ مولانا، نورالدین عبدالرحمن جامی، ناصرخسرو بلخی، حکیم سنائی غزنوی، خوشحال‌خان ختک و دهها چنین مفاخر ملی یاد می‌شد، همه و همه شاهد برگداری محافل فرهنگی ،نمایش‌های هنری، نقاشی و خطاطی بوده و در عین حا ل در چنین مراکز کورسها برای آموزش نقاشی خطاطی و خوش نویسی، میناتورکاری، طراحی و رسامی گشایش می‌یافت. اینها نمونه‌های جالب مواظبت دولت وقت از هنر و فرهنگ است.

خوشنویسان و خطاطان تنها به همین محدوده که مطرح شد، باقی نمی‌ماند، بلکه بسا خوشنویسان ارجمند و زبردستی وجود دارند، که بنابر عدم دسترسی به تذکره آنها از قید نگارش مانده‌اند، امید است، دوستان – علاقمندان و به ویژه خود خوشنویسانی که در قید حیات اند، و یا اقارب و وارثان‌شان این آغاز را به انجام قرین سازند.

عصر جهادی‌ها تاکنون خود یک دوره جالب و عطف توجه است، در این دوره، تاریخ فرهنگی ما وارد یک نشیت عمیق می‌گردد، که نه تنها شیرازه نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برهم می‌خورد، بلکه جامعه در کلیت آن سیر قهقرائی و نزولی خود تا سرحد از بین بردن ارثیه فرهنگ ملی و جهانی را می‌پیماید. اعدام بودا این نمونه ابهت فرهنگ باستان ما، و شکستن صدها مجسمه و آثار تاریخی دیگر، به یغمابردن موزیم ملی و فروش آثار آن به کشورهای خارجی، و صدها نمونه دیگر همه و همه بیانگر فرهنگ‌ستیزی و هنرستیزی است، در عصری که چنین باشد، به یک کلمه می‌توان گفت این دوره، دوره نزول و سراشیبی فرهنگی است، یگانه امید همانا استقرار نسبی است که بعد از قانون‌اساسی جدید بمیان آمده است، هرگاه در این دور حاکمیت قانون جاگزین تفنگ‌سالاری شود و در نتیجه یک حکومت دموکراتیک و سکولار اداره امور را بدست گیرد، در چنین فضا ممکن است، تا از احیای مجدد فرهنگی از جمله در راستای هنر خوشنویسی که مطمع نظر ماست سخن بمیان آورد.

استادان بر جسته هنر خطاطی افغانستان


امین الله پیرزاد، خوشنویس برجسته افغانستان



محمدعلی عطار هروی:


استاد امین الله پیرزاد هروی، در سال۱۳۲۰ خورشیدی در هرات زاده شد. او در سن ۱۵ سالگی به شاگردی استاد عطار هروی در آمد.
پیرزاد هروی در سال ۱۳۴۶ مقام ممتازی را در رشته خوشنویسی کسب کرد. در سال ۱۳۵۹ در موسسه غلام محمد میمنگی به عنوان معلم مشغول به کار شد.
با گذشت چند سال از اشغال افغانستان توسط شوروی، آقای پیرزاد در سال ۱۳۶۳ به ایران مهاجرت کرد و در موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی در مشهد مشغول به کار شد.
آثار و مرقعات زیادی از وی برجای مانده است. وی در زمینه خط نسخ، ثلث و انواع خطوط کوفی مهارت داشت.
آقای پیرزاد علاوه بر افغانستان آثار ارزشمندی در موسسه هنری "آستان قدس رضوی" در مشهد و کتابخانه ملی ایران از خود برجای گذاشته است.
پیرزاد هروی در ۱۷ حوت سال ۱۳۸۱ در مشهد درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.




نمونه کار استاد عطار هروی 
 


نمونه کار عطار هروی 

  • ابراهیم اخلاقی

بزکشی در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۰ ب.ظ

بزکشی در افغانستان

بزکشی، بازی سنتی در افغانستان است که در فصل‌های خزان و بهار در دشت‌های شمال و شمال شرق افغانشتان برگزار می‌شود. هیچ اصلی برای ثبت‌نام بازیکنان وجود ندارد. هرکس می‌تواند با اسبش به میدان داخل شده و بازی نماید. رسم چنین است که پیش از روز برگزاری بازی بزکشی گوساله یا هم بز بزرگ را حلال کرده سر و دست و پاهایش را از زانو و آرنجش قطع می‌کنند. بز یا گوساله را به میدان بزرگ که در نهایت آن یک بیرق نصب شده است قرار می‌دهند. به کسی که در این بازی شرکت می‌کند چاپ‌انداز می‌گویند. چاپ‌اندازها بز را از زمین برداشته و بعدا بز را به قطعه مشخصی که دایره حلال نامیده می‌شود، می‌اندازند.

بزکشی در افغانستان از حمایت دولتهای متوالی برخوردار بوده است به نحوی که در زمان محمد ظاهرشاه (تا ۱۹۷۳) این مسابقات هم‌زمان با جشن تولد شاهنشاهی برگزار می‌شد. رژیمهای بعدی تاریخ مسابقه را به سالروز سازمان ملل متحد تغییر دادند. در شمال افغانستان حداقل قبل از تجاوز شوروی در ۱۹۷۹، تا چند صد سوارکار می‌توانستند هم‌زمان با هم در نوع خاصی بزکشی که در زبان دری به توده‌برآئی معروف است به رقابت بپردازند. این رقابت در جشنهای عروسی و ختنه‌کنان رایج بود.
این بازی در میان مردمان آسیای میانه و افغانستان از جمله ازبکها، قرقیزها، ترکمنها، هزاره‌ها، تاجیکان، و پشتونها انجام می‌شده است و بعضاً هنوز هم انجام می‌شود. ریشه آن مبهم است.

بزکشی مسابقه‌ای است که تاریخ ایجادش به دوران باستان باز می‌گردد. نام این ورزش به معنای کشتن بز است که از شکار بزهای کوهای توسط قهرمانان اسب سوار استنتاج شده است. امروزه اسب سوار یا تیمی که در این مسابقه شرکت می‌کند باید نعش این بز را به خط پایان برساند آن هم به عنوان نفر اول.
اسب سواری در افغانستان را به دوران وداهای هندی ربط می‌دهند. مردم حومه آمودریا اسبهای وحشی را رام می‌کردند تا از آنها در برابر نیروی سواره نظام غارتگر استفاده کنند.

در افسانه‌ها آمده است که این ورزش برای اولین‌بار در حوزه آمودریا انجام می‌شده است. ترکان آن دیار و دیگر مردم آن منطقه از استپ‌های آن مناطق به سمت افغانستان کنونی مهاجرت کرده‌اند و از اسب بعنوان یک وسیله که در جنگها به کارشان می‌آمده است استفاده می‌کردند. معروف است که دو نوع اسب متعلق به افغانستان هستند. قتغن یک اسب نیرومند است که به قدرت و پایداری شهرت دارد. البته اسب دیگر از قتغن بزرگتر است و در فاریاب و بلخ بیشتر حضور دارد. هر دوی این گونه اسبها برای بزکشی پرورش می‌یابند و مورد استفاده قرار می‌گیرند. اسب سوار نیز معمولا مردان هستند که به این ورزش عادت دارند.البته بازیکنان بزکشی یا چپ‌اندازان، گاه برای کسب مهارت به سالها تمرین نیاز دارند.



  • ابراهیم اخلاقی

اولین های کشور افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ

اولین های کشور افغانستان

اولین پادشاه: احمد خان ابدالی، پسر زمان خان، از فرماندهان نظامی نادرشاه افشار بود. بعد از آن که نادر در قرحان به قتل رسید، احمد خان از اردوی نادر جدا شد و به سمت قندهار حرکت کرد. احمد شاه درانی در سال 1160هـ . در قندهار توسط سرداران و بزرگان افغانستان به پادشاهی رسید و در سال 1186هـ . از دنیا رفت. او اولین پادشاه و مؤسس افغانستان نوین است.

اولین رئیس جمهور: اولین رئیس جمهور کشور ما محمد داود خان است. او در سال 1352 ش در غیاب پسر عموی خود یعنی محمد ظاهر شاه آخرین پادشاه افغانستان که به خارج از کشور سفر کرده بود طی یک کودتا اعلان جمهوریت کرد. بدین سان نظام سیاسی کشور ما از پادشاهی به جمهوری تغییر کرد.

اولین قانون اساسی: اولین قانون اساسی در کشور ما بعد از استقلال از انگلستان در سال 1959 م توسط حکومت امان الله خان تدوین کردید.

اولین فضانورد: عبد الاحد ممند در سال 1959 م در سرده افغانستان به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در افغانستان در تحصیلات تکمیلی را در یکی از دانشکده‌های خلبانی و فضا نوردی روسیه ادامه داد. وی در طول تحصیل خود، خلبان فوق العاده‌ای شد و از میان همکارانش برای آموزش عالی و پرواز به ایستگاه فضایی«میر» انتخاب گردید. عبد الاحد ممند پس از گذراندن تحصیلات عالی به عنوان فضا نورد حرفه‌ای در سال 1998 م مشغول کار شد. سر انجام او در حالی که فقظ 29 سال داشت به همراه دو نفر روسی به نام‌های لیاکوف و پولیکوف در 29 آگست 1998 رأس ساعت 55/2 صبح اولین مأموریت فضایی خود را آغاز نمود. مأموریت این تیم فضا نوردی انجام تحقیقات و آزمایشات گروهی بود که به کمک دو فضا نورد دیگر که قبلاً در ایستگاه فضایی مستقر بودند انجام شد.

اولین میدان هوایی(فرودگاه): اولین طیاره را مردم کابل در هنگام جنگ استقلال 1919م در آسمان شهر کابل دیدند که چند بمب روی این شهر ریخت. بعد از کسب استقلال کشور(1298ش- 1919م) چند طیاره از اتحاد شوروی سابق و آلمان خریداری و اولین میدان هوایی افغانستان به نام:«خواجه رواش» در کابل ساخته شد.

اولین لیسه(دبیرستان): اولین لیسه در زمان حکومت حبیب الله خان(19019-1901م) در سال 1282 هـ .ش/1903م در کابل تأسیس شد.

اولین دارالمعلمین(تربیت معلم): اولین دارالمعلمین ابتدایی در افغانستان نیز در عصر امیر حبیب الله خان تأسیس گردید که مدت آن سه سال بود و 80 نفر در آن تحصیل می‌کردند. در هر دوره این مؤسسه 30 نفر معلم تربیت می‌کرد تا در ولایات رفته مدارس جدیدی را به وجود آوردند و یا در مدارس خود مرکز فعالیت نمایند. در آن عصر در ولایات تعلیم و تربیت به شکل قدیمی و سنتی توسط ملا امام- امام جماعت- صورت می‌گرفت. امیر حبیب الله دستور داد تا در تمامی مساجد تعلیم کودکان طبق برنامه رسمی معارف وزارت آموزش و پرورش و زیر نظر مأمور مکاتب رسمی صورت گیرد. اما این دستور امیر حبیب الله خان بنا به دلایلی جنبه‌ی عملی پیدا نکرد.

اولین اتومبیل: اتومبیل برای اولین بار در زمان امیر حبیب الله وارد افغانستان شد که در ابتدا مخصوص سواری امیر و درباریان بود.

اولین نیروگاه: نخستین نیروگاه برق در افغانستان در زمان پادشاهی امیر حبیب الله خان در کابل ساخته شد.

اولین طرح احداث راه آهن: در عصر امان الله(1929-1919م) توسط مهندسان آلمانی در حد خیلی محدود از کابل تا دارالامان به اجرا در آمد. در حال حاضر در افغانستان در تکه راه آهن وجود دارد که ادامه‌ی شبکه راه آهن روسیه است. یک خط آهن حدود 10 کیلومتر از کوشک، در جمهوری ترکمنستان تا تور غندی در خاک افغانستان امتداد یافته و دیگری خط آهنی به طول 15 کیلومتر از شهر ترند در جمهوری ازبکستان تا خیرآباد این دو خط آهن محدود توسط روس‌ها برای تسهیل حمل و نقل احداث گردیده است.

اولین اسکناس: اولین پول کاغذی (اسکناس یا بانکنوت) افغانستان در سال ۱۲۹۸خورشیدی در دوره امان الله خان به ارزش یک روپیه کابلی به چاپ رسید.در سمت راست این پول، نماد حکومت افغانستان ( محراب و منبر) و در وسط آن نشان حکومت امانی و در سمت چپ، عبارت "یک روپیه کابلی" به زبان فارسی نوشته شده بود.

  • ابراهیم اخلاقی