شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

بایگانی

۱۷ مطلب با موضوع «تاریخ و جغرافیا» ثبت شده است

زمین شناسی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ب.ظ

زمین شناسی افغانستان 

مقدمه تاریخی زمین شناسی افغانستان

هرچند تاکنون مطالعات زمین شناسی جامعی در افغانستان صورت نگرفته است اما از لحاظ تاریخی افغانستان دارای شهرت ز یادی در داشتن معادن و منابع غنی می باشد. از دوران باستان در بدخشان لاجورد، طلا ونمک و در قندهار و کابل و... مس و آهن استخراج می گردید. در قرون وسطی و در اوایل قرن ۲۰ نیز طلا در منطقه مقر،نقره و زمرد در پنجشیر، معادن متعدد آهن وسایر فلزات در نقاط مختلف و همچنین زغا لسنگ، نفت وگاز و... در مناطق مختلف کشور کشف شده است. 
اولین بار زمین شناسان انگلیسی(گریس باخ و هایدن) در افغانستان مرکزی وشمالی مشاهداتی انجام دادند وبعد ها زمین شناسان فرانسوی، (فیورون و همکاران) در سالهای ۱۹۲۶-۱۹۵۱ مناطقی در اطراف کابل را نقشه برداری زمین شناسی نمودند.

در دهه ۱۹۵۰ با تاسیس ریاست تفحص نفت و گاز مرحله مهمی از مطالعات زمین شناسی افغانستان آغاز شد. در ۱۹۵۸ زمین شناسان افغانی با همکاری کارشناسان روسی جستجوبرای کشف نفت و گاز طبیعی را با موفقیت به پایان رساندند. در این مطالعات برای اولین بار ساختار زمین شناسی منطقه با تهیه نقشه های زمین شناسی همراه شد. 
در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ زمین شناسان فرانسوی(منزیه و لاپاران) حوالی کابل را نقشه برداری نمودند و از ۱۹۵۹ زمین شناسان آلمان غربی به کمک عکسهای هوایی کار تهیه نقشه زمین شناسی تمام نیمه جنوبی کشور را (با مقیاس ۱۰۰۰۰۰۰ :۱ )آغاز نمودند.

در ۱۹۶۳ ریاست “تفحص مواد مفیده جامد” تاسیس شد که در ۱۹۶۵ به ریاست ”جیولوجی و معادن“ تغیر نام یافت .در این ریاست با همکاری زمین شناسان روسی، اکتشاف، ارزیابی و تخمین ذخایر معدنی زغالسنگ، سنگ آهن، طلا و لاجورد آغاز گشت. در نتیجه همین تفصحات معادن بزرگی همچون “ معدن آهن حاجیگک“ در منطقه بامیان و حوزه بزرگ زغالسنگ از پلخمری در شمال تا نزدیکی هرات در غرب و مواد با ارزش دیگر همچون باریت ، بریلیوم و... کشف گردید. 
از ۱۹۶۵ مطالعات زمین شناسی وسیع و مهمی در مورد اکتشاف مواد معدنی مهمی چون سرب ، روی(جست) مس، طلا باریت ،ابرک ،سولفور، فسفریت ها، سینابر،زغالسنگ ، آبهای معدنی ، نمک طعام و مواد ساختمانی صورت گرفت. در ۱۹۷۳ ارزیابی جدیدی در مورد معدن بزرگ “ارگونیت“ در حاشیه جنوب غربی کشور و معادن مهم باریت در شمال هرات مورد اکتشاف قرار گرفت. در ۱۹۷۴ در منطقه لوگر(جنوب کابل)کمر بند مس دار بزرگی(مس عینک) کشف شد. 
مهمترین مطالعات زمین شناسی افغانستان با تهیه نقشه زمین شناسی سراسر افغانستان در مقیاس ۵۰۰۰۰۰ :۱ و همچنین تهیه نقشه تکتونیکی کشور در دهه ۱۹۷۰ به انجام رسید.

از ۱۹۷۶ تا اوایل دهه ۸۰ گزارشات و مطالعات قبلی بصورت کتابها و مقالات متعددی منتشر شده، از جمله “ تکتونیک افغانستان“ اثر و.ا.سلاوین(۱۹۷۶) ، جیولوجی افغانستان اثر ولفارت و ویتکینت(۱۹۸۰) و “جیولوجی و مواد معدنی افغانستان“ که توسط یک تیم روسی و افغانی بدنبال تهیه نقشه سراسری زمین شناسی افغانستان تدوین و به زبان روسی و انگلیسی در مسکو به چاپ رسید(۱۹۸۰).

در دهه ۸۰ با تشدید جنگها در افغانستان مطالعات زمین شناسی عمده و سراسری متوقف شد و لی کارهای پراکنده و موردی مخصوصا روی معادن کشف شده و بزرگ نزدیک به مرکز کشور توسط متخصصین روسی دنبال گردید اما نتایج این مطالعات در دست نیست و احتمالا در روسیه بایگانی شده است. در دهه ۹۰ کار های زمین شناسی بکلی تعطیل شد و ساز مان زمین شناسی و معدن افغانستان در اثر جنگ آسیب جدی یافت. تنها در ۱۹۹۵ گری باورساکس(جواهر شناس آمریکایی) با همکاری بونیتا چمبرلن کتاب جالب “سنگهای قیمتی افغانستان“ را منتشر نمودند که در واقع جدید ترین اثر قابل توجه در زمینه زمین شناسی و مواد معدنی این کشور می باشد.

در سال ۲۰۰۲ ، با آغاز دوران جدید در افغانستان به نظر می رسد که دوران مهمی برای مطالعات زمین شناسی افغانستان در راه باشد اما دشواریهای مربوط به جنگ طولانی افغانستان هنوز هم مانع بزرگی بر سر این راه می باشد. 

چشم انداز زمین شناسی افغانستان

زمین شناسی افغانستان از لحاظ سا ختمانی بسیار پیچیده و در هم تنیده است و اساسا شامل توالیهایی از روند های باریک سرزمین های شمالشرقی- جنوب غربی خرده های قاره ای به سن پالئوزویک تا ترشیری می باشد. این قطعات به سمت شمال حرکت نموده و بطور مایل با توده قاره ای آسیا در حال برخورد است.

آخرین قطعه ای که به این مجموعه در حال پیوستن است بلوک قاره ای بزرگ هندوستان است. برخورد مایل این قاره، سبب تغییراتی در روند های ساختمانی و یکسری گسل خوردگی(شکستگیها) و چین خوردگیها گردیده است. این مجموعه بلوکها و قطعات توسط زمین درز (سوچور) هایی که در طول آنها افیولیتها دیده می شوند ، از همدیگر جداشده اند. اینها در ظاهر تنها بقایای پوسته اقیانوسی زیر رانده شده اند که خود نشانگر فضاهای اقیانوسی با عرض (پهنای) نامشخص می باشند. 
از لحاظ تشکیلات زمین شناسی، در افغانستان سنگهایی به سن پرکامبرین تا کوارترنری و در نقاط مختلف جغرافیایی با سن و جنس متفاوت به چشم می خورد. بطور کلی در افغانستان سه منطقه اصلی شامل سنگهای رسوبی ضخیم موجود است: 
۱) حوضه شمال(شمال افغانستان)
۲) جنوب غرب (حوضه رود خانه هلمند)
۳) منطقه کتواز(جنوب شرق)

توده های آذرین و دگرگونی، هر چند در سراسر کشور گسترش دارد اما بطور خاص در شرق و جنوب شرق کشور از وسعت بیشتری بر خوردار است : بدخشان، نورستان، لغمان، پروان، پغمان، نواحی اطراف کابل و نوار هایی در مناطق مرکزی و جنوبی کشور.

از لحاظ سن، تشکیلات مربوط به پالئوزویک بالایی و مزوزوئیک در افغانستان از گسترش بیشتری برخوردار است. 
از مشخصات بارز زمین شناسی ساختاری افغانستان، وجود یکسری گسلها و شکستگیهای عمده است که مرز نواحی مختلف و ایالتهای زمین شناسی متفاوت را تشکیل می دهند. علاوه بر این روند های عمده، وجود عناصر ساختاری پراکنده در سراسر کشور نیز وجود دارد.


▪ ساختمان زمین شناسی افغانستان 
منطقه وسیعی در افغانستان بین بلوک اورا زی در شمال و شبه قاره هند و عربستان در جنوب وجود دارد که شامل چندین حوضه جغرافیای دیرینه و حوضه های ساختمانی می باشد که بوسیله مجموعه بزرگی از سیستمهای گسلی بر جای مانده از خطواره های بزرگ تکتونیکی جداشده اند. این حوضه ها از شمال به جنوب عبارتند از : 
الف) حوضه ترکستان افغانستان – هندو کش که در شمال توسط حوضه تاجیک از حوضه توران- تیان شان جدا گردیده است. 
ب ) حوضه ترکمن فراه رود در مرکز و غرب افغانسنان 
پ) حوضه رشته کوههای مرکزی در مرکز افغانستان 
ت) حوضه بلوچ ، که باعث رو راندگی بلوک هندوستان می گردد. 
ج) گوه کابل، در محلی که واحد های نا برجا(انتقالی) به حوضه بلوچ مر بوط می گردد و در حالیکه واحد های برجا به حوضه رشته کوههای مرکزی مربوط می شود. 
چ) کوههای پغمان و نورستان که دارای شباهتها و قرابتهای غیر مشخصی با حوضه های ترکستان- هندوکش و ترکمن – فراه رود می باشد.

این حوضه ها تحت تاثیر کوهزاییهای زیر قرار داشته اند :
▪ پرکامبرین 
رخنمونهایی از دگرگونی، دگرشکلی و گرانیتی شدن مربوط به پروتروزویک در افغانستان شناخته شده است، مخصوصا مناطقی در نورستان(چمیروف و میرزاد،۱۹۷۲)، بدخشان(سلاوین،۱۹۸۴ و دسیو ۱۹۸۰)، کوههای پغمان(بولن ، ۱۹۷۲) و نواحیِ در گوه کابل (مینزیه،۱۹۷۷)، همگی به رخداد های پرکامبرین نسبت به داده شده اند. توزیع این رخنمونها بیانگر این مطلب است که اغلب حوضه های جغرافیای دیرینه و حوضه های ساختمانی افغانستان در زیرمجموعه سنگهای پروتروزویک که احتمالا با سپر هندوستان، ایران مرکزی و عربستان مرتبط است، قرار می گیرد.(ولفارت ۱۹۶۷ و اشتوکلین ۱۹۷۴). 
▪ هرسینین 
چینهای خمیده رو به جنوب، دگر گونی فشار بالا(بطور محلی همراه با گلاکوفان) و قسمتی از گرانو دیوریتهای موجود در هندو کش به ماقبل ویزین مر بوط می شوند( بولن و بوی ، ۱۹۷۷). این نشانه ها همگی مشخص کننده کوهزایی هرسینین می باشد. اما حوضه های جنوبی و مخصوصا حوضه های کوههای مرکزی تحتد تاثیر این کوهزایی قرار نگرفته است(بلیز ۱۹۷۲ و بلیز و همکاران ۱۹۷۷).

رسوبات پا لئوزویک پیشین که در شیب قاره ای پی سنگ ترکستان افغانستان بر جای گذاشته شده است ، توسط این کوهزایی تحت تاثیر قرار گرفته است. سنگهای بازیکی و اولترابازیکی در درون توالیهای رسوبی امروزه بصورت آمفیبولیت و سرپنتین دیده می شود. این سنگها احتمالا نشانگر بقایای پوسته اقیانوسی از میان رفته ـ اقیانوس هندو کش- می باشند. در جنوب این اقیانوس ، کوههای پغمان و نورستان با سن پروتروزویک ،پی سنگ دیگری را تشکیل داده است. 
طبق نظر بولن ، بستر اقیانوس هندو کش به زیر پی سنگ ترکستان افغان فرو رانده شده است و در اثر برخورد بین پی سنگ ترکستان افغان وپی سنگ پغمان – نورستان ، کمر بند هرسینین هندو کش حاصل شده است(بولن و بوی،۱۹۷۶ ) . 
رشته کوههای پامیر شمالی۰ولاشف و کراچنکو ،۱۹۷۹) ، قراقروم شمالی(گانسر، ۱۹۶۴) و کون- لون(چانگ و چینگ، ۱۹۷۳) .از امتداد شرقی محتمل این کمر بند بوجود آمده است، در حالیکه کوههای بینالود(مجیدی ۱۹۷۸)در شمالشرقی ایران و بخشی از کمر بند های هرسینین اروپا ، احتمالا امتداد های غربی آن می باشد.

در هندو کش غربی، مخصوصا در رشته کوه بند بیان(فونتنات و همکاران، ۱۹۷۹) و در قسمت بالای دره غوربند(بولن وبوی، ۱۹۸۰)، کمربند هرسینین هندوکش، اثرات رخداد های تکتونیکی ویزئن را نشان می دهد. این رخداد ها ممکن است حاصل تشکیل شدن کمر بند هرسینین تیان شان باشد که در خلال ویزئن بالایی تا کربونیفر میانی از بسته شدن فضای اقیانوسی تیان شان و نیز از نتیجه بر خورد بین پی سنگ ترکستان افغان و پی سنگ توران بوجود آمده است (بورتمن ،۱۹۷۵، کراچنکو ۱۹۷۹). در نهایت، فضای اقیانوسی تیان شان احتمالا یک حوضه حاشیه ای از اقیانوس هندوکش تشکیل داده بوده است(بولن و بویکس ،۱۹۸۰).
▪ کیمرین پیشین 
نشانه های مشخص رخداد های کیمرین پیشین در سه نقطه از افغانستان دیده می شود : 
الف) لبه شمالی هندوکش (بولن و همکاران، ۱۹۷۷) که دگر شکلیهای تر یاس بالایی و ژو راسیک زیرین بر روی رسوبات آتشفشانی- آواری نهشته شده در داخل یک ریفت اثر گذاشته و سپس با یک بالا آمدگی دنبال گردیده است. این منطقه که “ زون دو آب“ نامیده می شود کمابیش بطور پیوسته در طول افغانستان ، از بدخشان تا مرز ایران ادامه دارد. این زون بطرف غرب در منطقه آق دربند در حوالی مشهد ظاهر می گردد و شاید بطرف شرق نیز تا پامیر و تبت کشیده شده است . 
ب) سن هندوکش از ۲۰۰ تا ۲۲۰ میلیون سال تخمین زده شده است( دسیو و همکاران ، ۱۹۶۴ بلیز و دیگران ، ۱۹۷۰). ستیغهای گرانو دیوریتی تشکیلات پالئوزویک پامیر ، بدخشان و هندوکش غربی را قطع می کند . این ستیغهای گرانو دیوریتی احتملا در اثر فرورانش رو به شمال(متیو و همکاران ، ۱۹۷۹) یک پوسته اقیانوسی تریاسی مربوط به اقیانوس ترکمن- فراه رود حاصل شده اند. که در قسمت جنوبی حوضه ترکمن- فراه رود توسط بلیز و همکاران (۱۹۷۸) شناسایی شده اند. از این رو ریفت(زمین درز) تریاسی شمال هندوکش بعنوان یک حوضه حاشیه ای اقیانوس تریاسی ترکمن – فراه رود در نظر گرفته می شود. 
پ) رشته کوههای مرکزی که در تریاس بالایی ظهور نموده اند، بدون دگر شکلی شناخته شده در یک وقفه چینه شناسی توسط بلیز و همکاران (۱۹۷۷) ، مشاهده شده است. 
▪ کیمرین پسین 
موارد مشخص کیمرین جدید توسط بلیز و همکاران (۱۹۷۸) از کوههای مرکزی و توسط بولن(۱۹۸۰) از کوههای ترکمن فراه رود گزارش شده است : 
۱) چینهای ژوراسیک بالایی یا کرتاسه زیرین در حوضه ترکمن فراه رود. این چینها رسوبات تر یاس تا ژوراسیک و سریهای افیولیتی نهشته شده در طول حواشی شمالی و جنوبی اقیانوس ترکمن فراه رود را تحت تاثیر قرار داده است که حوضه ترکستان افغان – هندوکش و حوضه رشته کوههای مرکزی را از هم جدا نموده است . این چینها اساسا بطرف شمال خمیدگی دارد. 
۲) دگر گونی فشار متوسط شامل گلاکوفان. این دگرگونی در بخش جنوبی حوضه ترکمن فراه رود وجود دارد و چینهای کیمرین جدید در آن دیده می شود که بطرف جنوب زیاد می شود. 
۳) گرانیتی شدن با سن تقریبی یکصد میلیون سال(مونتنات و همکاران،۱۹۷۹) که در حوضه کوههای مرکزی(در حاشیه شمالی آن) گسترش یافته است.

این نمودها یا مظاهر کوهزاییهای مختلف ممکن است بعنوان نتیجه فرورانش اقیانوس ترکمن رود به زیر حوضه کوههای مرکزی و برخورد حاصله مورد بررسی و توجه قرار گیرد. نشانه هایی از رخداد های کیمرین جدید نه تنها در حوضه ترکمن –فراه رود دیده می شود ، بلکه بسیار دور تر از آن ، خصوصا در حوضه های ترکستان افغان – هندوکش و کوههای مرکزی نیز بدست آمده است. این نشانه ها و نمود ها کمربند کیمرین جدید را مشخص می کند که اغلب افغانستان را در بر می گیرد. این کمر بند همچنین بداخل پامیر مرکزی(دسیو، ۱۹۷۷ و ولاشف، ۱۹۷۷) گسترش می یابد بطوریکه در تبت این کوهزاییها باعث تقسیم آن به تبت شملی و جنوبی گردیده است .


کوهزایی آلپ 
کل افغانستان بعنوان بخشی از کمربند آلپ محسوب میگردد : 
رسوبات چین خورده ترکستان افغان مربوط به مزوزویک – پالئوسن توسط رسوبات دگرشیب الیگو میوسن پوشیده میشود ( ویپرت ۱۹۶۴ ، چمیروف و میرزاد،۱۹۷۲ )، رخنمونهای کرتاسه حوضه ترکمن – فراه رود و قسمتهایی از از کوههای مرکزی که توسط سیستم شکستگی همراه با راندگی ناگهانی ، شکسته شده اند (بلیز و۱۹۷۲ ، ۱۹۸۰)، تا رسوبات مزوزویک گوه کابل که بداخل کرتاسه بالایی توسعه می یابد، همگی تحت تاثیر یک دگرگونی همزمان با تکتونیک که از شرق به غرب افزایش می یابد قرار داشت(ماتیو و همکاران، ۱۹۷۸ ). این رسوبات بوسیله واحد های نابرجای متفاوت رورانده شده که در بردارنده افیولیتهای تریاس – کرتاسه می باشد و همچنین اولترابازیتهای با سن نا مشخص الحاق شده به سفره روراندگی کابل را شامل می شود(منیزیه ۱۹۷۷).

بطور مشابهی رسوبات پالئوزویک – مزوزویک – سنوزویک پلاتفرم هندوستان بوسیله ملانژ های افیولیتی رورانده شده اند و همچنین توسط رسوبات تریاس – ژوراسیک پهنه روراندگی “خوست“ رانده شده اند. قسمت جلویی این پهنه روراندگی توسط پیشروی رسوبات پالئوسن بالایی – ائوسن رشته کوه سلیمان مسدود شده است.(کازاینو ۱۹۷۹).

علاوه بر این ، پالئوسن بالایی – میوسن حوضه “کتواز“ نیز که بوسیله این پهنه روراندگی نگهداشته شده است ، نشان می دهد که گسلهای مورب همزمان با رسوبگذاری و کوتاه شدگی در خلال زمان کوتاهی( ) در میوسن بوجود آمده است(مولنار و تاپونیه ۱۹۷۵ و کازاینو ۱۹۷۹) ، در نهایت، اغلب پدیده های مورفو لوژیکی آلپی سراسر کشور (منطقه) به سن میو – پلیوسن می باشد.

این حرکات آلپ احتمالا از بسته شدن یک فضای اقیانوسی نتیجه شده است.(ماتیو ۱۹۷۸) که امروزه بوسیله افیولیت، ملانژهای افیولیتی و رسوبات پلاژیک پهنه راندگی کابل و خوست مشخص می گردد و نیز ممکن است از برخورد حاصل بین هندوستان و با اوراسیا بوجود امده باشد.


▪ این بسته شدگی مشخصا در موارد زیر نقش داشته است : 
ـ گسترش و تکامل حوضه های رسوبی ـ آتشفشانی کال آلکالن با سن ژوراسیک – کرتاسه در قند هار اورزگان و “کجو“ که بعنوان حوضه های حاشیه ای تشکیل شده اند(بورده و همکاران ۱۹۷۹)

ـ تشکیل محور گرانودیوریتی در ارغنداب واقع در شمال قندهار باسن حدود یکصد میلیون سال(ویتکینت،۱۹۷۳)، وسپس تشکیل محور گرانودیوریتی “سپین بولدک“ در جنوب قندهار به سن پالئوسن(مونتنات و همکاران،۱۹۷۹) یک فرورانش همخوان با این رخداد ها به زیر کوههای مرکزی روی داده است، در محل لبه جنوبی آن که احتمالا از ژوراسیک بالایی تا سنوزوئیک پیشین فعال بوده است. این برخورد حاصل شده، مسول راندگی پهنه کابل و خوست می باشد که قبل از پایان یافتن پالئوسن روی داده است. برای پهنه خوست این راندگی از غرب به شرق اتفاق افتاده،یعنی از یک فضای اقیانوسی بلوچ واقع شده در بین بلوک کابل و پلات فرم هندوستان بوجود آمده است. 
در پهنه کابل این راندگی توسط بعضی از محققین به وارد شدن از غرب قلمداد نموده اند ، با فرض نمودن فضای اقیانوسی کوچک کابل در بین بلوک کابل و کوههای مرکزی ، که یک حوضه گسترش یافته از اقیانوس بلوچ بوده است.

ـ سن تشکیل پوسته اقیانوسی که امروزه ناپدید شده است، هنوز نامشخص مانده است. 
وجود این نوع پوسته در زیر رسوبات پلاژیک بلوچ از تریاس میانی محتمل است ،اما تاکنون بوسیله شواهد صحرایی به اثبات نرسیده است. با این وجود ، انطباق بین حوضه بلوچ و حوضه زاگرس (ریکو و همکاران، ۱۹۷۷) و نیز مابین حوضه بلوچ و سوچور ایندوس در “لاداخ“ ( باسوله ۱۸۷۸) با این تفسیر در توافق است. 


ساختمان و ضخامت پوسته زمین درافغانستان 
مطالعات ژئــوفیزیکی دقیق و کاملی در مورد تعین ضخــامت پوستــه و ساخــتار آن در افغانستان صورت گرفته ویا نتایج آن در دست نیست باا ین وجو د گ. پ. گارشکف(به نقل اسلاوین-۱۹۸۴) بااستفاده ازامواج زلزله مربوط به کانونهای عمیق زلزله ضخامت پوسته در ناحیه بدخشان را ۵۱ کیلو متر و در نواحی مجاور مانند پامیر سطح ((موهو)) را تا اعماق ۷۰-۷۵ کیلومتر تعین نموده است.

ضخامت لایه های رسوبی درافغانستان بشدت متغیر می باشد وازچنــــدصـــد مترتا ۲۰ کیلومتردرنوسان می باشد. بعنوان مثال در نواحی از مسیر رودخانه کوکچه (غرب فیــض آباد) ضخامت کلی جوانترین سنگهای رسوبی در حدود ۲۰ کیلومتر می باشد اما در نقاط دیگرمثل نورستان، بدخشان جنوبی و... سنگهای ماگمایی ودگرگونی درسطح زمین ظاهر می شوند. در پامیر ضخامت گرانیت به ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر وضخامت بازالت به ۴۰ کیلومترهم می رسد. ضخامت پوسته درجنوب غرب افغانستان درحدود۴۰ تا ۵۰ کیلومتر می باشد.

ساختمان منتل(پوش هسته یا گوشته زمین) در شمال شرق افغانستان بیش از حد پیچیده و مبهم بوده و درآن بیش ازده لایه متفاوت از لحاظ خواص ژئوفیزیکی بر اساس سرعت اموج لرزه ای شناسایی شده است.

درمنتل بالا یی شمال شرق افغانستان دراعماق۱۱۰ تا ۲۴۰ کیلو متری یک لایه باسرعت کم مشخص شده است ولایه های دیگری دراعماق ۲۴۰ تا ۲۸۰ کیلومتری شناسایی شده که فقط انتشار امواج عرضی از آنها گزارش شده است (سلاوین ۱۹۸۴).
● چینه شناسی و دیرینه شناسی 
با توجه به نقشه زمین شناسی عمومی تهیه شده توسط کار شناسان افغانی و روسی با مقیاس ۵۰۰۰۰۰: ۱ ، به روشنی ملاحظه می گردد در افغانستان رسوبات و سنگهای با سنین تمامی دورانها و دوره های زمین شناسی در سطح زمین برونزدگی دارند: 
▪ آرکئن و پروتروزویک 
سنگهای این دورانها در نواحی شرقی افغانستان،شامل سنگهای دگر گونی مثل گنیس و... می باشند. علاوه براین از غرب کابل به امتداد سلسله کوه پاراپامیز نیز یک نوار با سن پرکامبرین وجود دارد. سنگهای ماگمایی همچون گرانیت با سن پروتروزویک نیز در این مناطق شناسایی شده اند. 
▪ دوران پالئوزویک 
رسوبات مربوط به دوران پالئوزویک در سلسله کوههای پاراپامیز و هندوکش گسترش زیادی داشته است ودر شرق کشور کوههای " واخان" نیز کلا از رسوبات این دوران تشکیل شده است. بعلاوهء رسوبات و سنگهای دوران پالئوزویک در بدخشان، بغلان، نواحی اطراف کابل و به طرف غرب در امتداد رشته کوههای سفید کوه وسیاه کوه تا حوالی هرات درغرب توسعه یافته است یک نوار دیگر ازاین رسوبات به طرف جنوب غرب ازحوالی کابل تانزدیکی رود خانه هلمند ادامه یافته است . 
ـ کامبرین 
در بدخشان شامل سنگهای آهکی دولومیت ها و ماسه سنگهاست. در نواحی دیگر سنگهای کامبرین را به سختی می توان از سنگهای پری کامبرین جدا نمود. 
ـ اردویسین 
رسوبات اردویسین در بدخشان شناسایی شده که شامل ماسه سنگهایی با فسیل تری لوبیت ها بوده وهمچنین در رود خانه لوگر رسوبات با فسیل براکیو پود های شاخص این دوره شناسایی شده است . 
ـ سیلورین 
درمناطق بدخشان، حوالی رودخانه لوگر ونواحی شرقی جلال آباد رسوبات این دوره گسترش زیادی داشته وشامل سنگهای آهکی و ماسه سنگ همراه با فسیلهای کرینوئید، ارتورسراس وبراکیوپودها می با شد. 
ـ دونین 
همراه با رسوبات دوره سیلورین بوده ودر حوالی کابل شامل سنگهای آهکی می باشد که با فسیلهای براکیو پودها، کرینوئیدها و مرجان ها همراه است. علاوه براین درشرق هرات در کوههای سفید کوه لایه های دونین همراه با مواد آتشفشانی به صورت بین لایه ای دیده می شود. 
ـ کربونیفر 
این رسوبات در مناطق بدخشان، جنوب غرب کابل، حوضه رود خانه هلمند و همچنین در شرق هرات مشاهده می شود که شامل ماسه سنگ، اسلانسهای گلی و سنگهای آهکی و رسی می باشد. در نواحی هرات و در بعضی مناطق دیگر در این رسوبات لایه های زغال دار کشف شده است. 
ـ پرمین 
رسوبات و سنگهای این دوره در اکثر مناطق افغانستان گسترش زیادی دارد. در حوالی کابل و حوضه رود لوگر، شامل سنگهای آهکی می باشد ولی در حوضه هریرود، علاوه برسنگ آهک، شامل ماسه سنگها و کنگلومرا های سرخ، سبز، و خاکستری و سنگهای رسی می باشند. در این رسوبات میکروفسیلهای بزرگ از جمله فرامینفر ها و براکیوپود ها، مرجانها به فراوانی یافت می می شوند. بطور کلی ضخامت رسوبات پالئوزویک در افغانستان در حدود ۱۰ هزار متر می باشد. 
▪ دوران مزوزوئیک 
سنگهای به سن مزوزئیک، بیش از همه در شمال افغانستان گسترش یافته است، مخصوصا در قسمتهای شمالی کوههای هندوکش، ترکستان افغان، پاراپامیز و نیز در نواحی غربی کشور در حوضه فراه رود بخوبی مشاهده و مطالعه شده است. 
۱) تریاس) 
در بدخشان(قطغن)، نواحی شمالی کوه بند ترکستان، منطقه کابل، شرق هرات، حوضه لوگر و... ترکیب این رسوبات بسیار متغیر و متفاوت می باشد، در بدخشان از لایه های ضخیم ماسه سنگی و سنگهای رسی و کنگلومرا تشکیل شده در حالکه در نواحی کوه بابا و نیز منطقه هرات رسوبات این دوره همراه با سنگهای آتشفشانی می باشد. د رمنطقه کابل و شمال قند هار نیز بطور کامل از کربناتهایی چون سنگ آهک و دولومیت تشکیل شده است. 
۲) ژوراسیک) 
در شمال هندوکش، بغلان، شمال قندهار و جنوب کوههای پاراپامیز غربی گسترش زیادی داشته و در شمال از تناوب ماسه سنگهای همراه با عدسیها و طبقات زغالدار تشکیل شده است. علاوه بر این لایه های گچی، آنهیدریت و نمک طعام نیز به وفور یافت می شود. 
۳) کرتاسه)( تباشیر)
ـ رسوبات این دوره نیز در اکثر مناطق افغانستان گسترش فوق العاده زیادی دارد: 
در شمال کوه بند ترکستان، قسمت علیای رود مرغاب، سرپل و بند بابا در جنوب کشور نیز این رسوبات تقریبا در تمام منطقه " هزارجات" ، فاصله بین دو رود هلمند و هریرود را پوشانده است. در ستون چینه تیپیک این دوره در قسمت پائین شامل کنگلومرا ها و ماسه سنگها و فلیش است که بعضا سنگهای آتشفشانی نیز مشاهده می گردد. در قسمت بالایی این ستون بیشتر شامل سنگ آهک و سنگهای رسی دیده می شود. در حوالی هرات بعضا لایه های رنگارنگ گچ دار نیز به این مجموعه اضافه می گردد. 
▪ دوران سنوزوئیک 
بطور عمده رسوبات این دوران در نواحی پست منتهی الیه شمالی و جنوب غربی کشور، یعنی در دشتهای شمال، در حوالی شاهراه هرات- قندهار، دشت مار گو، ریگستان نیمروز ، دشت اربو و…، در جنوب شرقی کشور در شمال کوههای سلیمان نیز این رسوبات دیده می شود. 
۱) پالئوژن) 
رسوبات این دوره در در شمال افغانستان شامل "میر گل ها" سنگهای رسی، سنگهای آهکی می باشد که بعضا با سنگهای آتشفشانی مانند آندزیت، بازالت و توف همراه است که این وضعیت در نواحی مرکزی و غربی افغانستان نیز مشاهده می گردد. در نواحی جنوب شرقی و حوالی کوههای سلیمان، رسوبات این دوره با نام عمومی "فلیش" یاد می شوند که شامل تناوبی از ماسه سنگها و سنگهای رسی می باشند. 
۲) نئوژن) 
رسوبات این دوره در شمال افغانستان از ضخامت بیشتری بر خور دار است و شامل کنگلومرا ها، ماسه سنگها و گلسنگها می باشند. در نواحی غربی کشور ماسه سنگهای سرخ و سنگهای نفوذی آذرین دیده می شود. در حوالی کابل، بامیان و جلال آباد طبقات ضخیم و رنگی کنگلومرا ها، ماسه سنگها و سنگهای رسی که بعضا با لایه های گچی نیز همراهند، برونزد دارند. 
▪ کوارترنری( آنتروپوجین) 
رسوبات این دوران که شامل رسوبات عهد حاضر نیز می گردد، هرچند که درسیستم روسی با نام "آنتروپوجین" ( بعلت ظهور انسان در این دوران) یاد می شود ولی نام "کوارتر نری" از شهرت بیشتری برخوردار است.

رسوبات این دوران بصورت یک پوشش نه چندان ضخیم نواحی فرورفته و مناطق بین کوهها را پر نموده است. در نواحی شمال در ساحل رود آمو، در جنوب شرق در مناطق بین گردیز و غزنی و قندهار و نیزدر مجرای پایین هریرود از گسترش زیادی برخور دار است. علاوه بر این در بیابانهای غربی و جنوبی کشور رسوبات این دوران توسعه فراوانی دارد. جوانترین سنگهای آتشفشانی افغانستان نیز به این دوران تعلق دارد، مثل آتشفشان "خانشین" در نیمروز، کوه اربو و آتشفشانهای نواحی شرقی شهرغزنی در دشت ناوور.

جنس این رسوبات شامل کنگلومرا های نرم ، ماسه سنگ، رسوبات بادی و مخروطهای رود خانه ای می باشد. در کوههای هندوکش رسوبات یخچالی دوران چهارم نیز به چشم می خورد. در نواحی پست شمال کشور، رسوبات لسی بادی نیز از گسترش قابل توجهی بر خور دار است
 

  • ابراهیم اخلاقی

زبان‌های افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ

زبان‌های افغانستان

افغانستان کشوری است با تنوع زبانی که هرچند شمار گویشوران برخی زبان‌های این کشور به مرور زمان کمتر و کمتر شده است؛ اما هنوز هم مردم آن به دهها زبان سخن می‌گویند. تنوع زبانی در افغانستان، دلایل متعددی دارد و از جمله، می‌توان به موقعیت خاص ژیوپولتیک این کشور اشاره کرد.

همجواری با آسیای مرکزی، چین، هند و ایران کنونی موقعیت جغرافیایی خاص به افغانستان بخشیده که حتی در عهد باستان، در مسیر راه ابریشم قرار داشته و در نهایت با مهاجرت‌ها و تهاجمات اقوام گوناگون مواجه بوده است. این امر سبب شده است که افغانستان در طول تاریخ کهن خود دارای تنوع فرهنگی و زبانی گردد.

ساختمان و شکل اراضی، سلسله کوهها و پیچ و خم ها دره ها همانطوریکه محیطهای جداگانه ای را برای مردم پدید آورده است در اختلاف و تعداد زبانها و لهجه ها بی اثر نبوده ، افغانستان از لحاظ تعداد زبان در ردیف کشورهای درجه یک جهان به حساب می آید. زبان شناسان اظهار می دارند که زبانهای رایج در افغانستان بسیار قدیمی بود و ریشه کهن دارند. 
در مورد شمار زبانهای رایج افغانستان در میان محققان و زبانشناسان، اختلاف نظرهای وجود دارد. برخی‌ها زبان‌های زنده این کشور را بیست زبان می‌دانند ولی برخی بیش از چهل زبان هم گفته‌اند.

دکتر مجاور احمد زیار، زبانشناس افغان می‌گوید: "به طور کل زبان‌های رایج افغانستان ۴۷ زبان است که در چهار گروه منقسم شده است."

هرچند که برخی محققان شمار گروه‌های زبانی افغانستان را بیش از این دانسته‌اند ولی در کل زبانهای رایج این کشور را در این چهار گروه می‌توان یافت. دکتر مجاور احمد زیار همچنان می‌افزاید:
"از جمله یک گروه آریایی است که شامل زبانهای دری، پشتو، بلوچی و دوازده - سیزده زبان پامیری می‌شود. گروه دوم گروه زبان ترک و مغولی است که شامل زبانهای ازبکی، ترکمنی، قیرغیزی، قزاقی، ایغوری و غیره می‌شود. گروه سوم گروه هند و آریایی است که شامل زبانهای گجراتی، سندی، پنجابی و براهوی است و گروه چهارم گروه زبان سامی است که عبارت از عربی و عبری می‌باشد و در حال حاضر عبری در افغانستان موجود نیست چون گویشورانش از افغانستان رفته‌اند.

زبان‌های افغانستان
● پشتو
● دری
● بلوچی
● نورستانی
● زبان‌های پامیری
● پشه‌ای
● ترکمنی
● ازبکی
● قیرغیزی
● قزاقی
● ایغوری
● گجری

بسیاری از کارشناسان به مسائل زبانی در افغانستان با توجه به نابسامانی‌های زبانی در این کشور معتقدند که در کنار رشد زبان‌های محلی افغانستان دولت این کشور باید برنامه‌هایی را در عرصه فرهنگ‌سازی و غنای زبان های موجود در این کشور آغاز کند.

در حال حاضر زبان‌های افغانستان به دلیل عدم رابطه با دیگر زبان‌های دنیا، که عمدتاً از راه ترجمه متون صورت می‌گیرد، به کمداشت‌های فراوانی در عرصه واژگان و اصطلاحات علمی، فلسفی، اقتصادی و فرهنگی رو به رو است.
بدون شک وحدت فرهنگی افغانستان که زبانهای زیادی دارد از راه هم نوائی و همراهی دو زبان رسمی یعنی پشتو و دری استحکام یافته است.

زبانهای دری و پشتو از جمله زبانهای آریایی هستند که از لحاظ ریشه جزء یک خانواده می باشند و طی قرنها لغات و ترکیبات مشترک در این دو زبان راه یافته است. لغات عربی در این دو زبان به کثرت دیده می شود . تقریبا تمام قسمتهای افغانستان به یکی از این دو زبان آشنایی دارند. مردمان مناطق لغمان ، لوگر، پروان ، غزنی، فراه علاوه بر زبان مادری ، با هر دو زبان پشتو و دری آشنایی کامل دارند

زبان پشتو
پشتو از جمله زبانهای قدیمی در افغانستان است که از نظر ریشه و صرف و نحو و زبان با زبان اوستایی نزدیکی دارد. در جریان تاریخ کلماتی از سانسکریت و هندی نیز داخل آن شده است. 
زبان پشتو در مناطق پشتون نشین ( جنوب شرق، جنوب و جنوب غربی ) کشور رایج است. لهجه های متفاوتی در زبان پشتو وجود دارد که بارزترین آن عبارتند از: 
الف: لهجه شرقی که بیشتر با تلفظ گ و خ همراه است.
ب: لهجه غربی ( قندهاری ) که بیشتر با تلفظ چ و ش مکالمه صورت می گیرد 
پشتو که زبان فقط 30 درصد از سکنه افغانستان است و در سال 1926 به عنوان زبان رسمی کشور در نظر گرفته شد.

زبان دری
اکثر کتب قدیمی و ارزشمند با زبان کهن دری نوشته شده است. این زبان قرنها متوالی ، زبان فرهنگی بخش وسیعی از جهان، ( آسیای میانه تا آسیای صغیر ، تمام شبه قاره هند، ایران و افغانستان ) بوده است. زبان دری دومین زبان دین مبین اسلام است.
زبان دری با لهجه های مختلف غربی ، شمال شرقی ( بدخشان، کاپیسا، پروان ) و لهجه مناطق مرکزی ( هزاره گی ) مورد استفاده قرار می گیرد. تقریبا 90 درصد مردم افغانستان می توانند با این زمان تکلم نمایند.

زبان بلوچی 
این زبان از جمله قدیمی ترین زبانهای آریایی بوده و بلوچهای جنوب و جنوب غرب کشور ( ولایت نیمروز ) با آن تکلم می کنند. ( بلوچهای پاکستان، ایران و نیمروز )

زبان پشه ای
زبان پشه ای به گروه زبانهای هندی تعلق دارد و در بخشهای مرکزی، شرقی و جنوب شرقی افغانستان به این زبان صحبت می شود. 
دکتر مجاور احمد زیار، زبانشناس افغان از بیست گویش جداگانه در زبان پشه ای سخن می گوید. او می گوید: "زبان پشه ای زبانی است که جزء زبان های هندی به شمار می آید و به شاخه به نام "دردیک" تعلق دارد. "دردیک" زبانی است که تقریبا به بیست لهجه از آن در افغانستان تکلم شود و متکلمان این زبان تا منطقه کشمیر پراکنده است. اینها در گذشته ها همراه با هندی ها به آن سمت رفتند ولی دوباره برگشتند و در کوهپایه ها ماندگار شدند. 
زبان پشه ای در برخی مناطق و ولسوالی های افغانستان بیشترین گویندگان را دارد، ولی شمار دقیق گویشوران آن تا هنوز مشخص نشده است ولی در مورد مناطقی که گویشوران پشه ای در آنها زندگی می کنند می توان از ولایت های کاپیسا، لغمان و ننگرهار نام برد که در بعضی ولسوالی های آن مردم تنها به زبان پشه ای تکلم می کنند.
زبان پشه ای براساس رسم الخطی که در چند دهه اخیر برای آن وضع کرده اند، دارای چهل و هفت صدا است که برخی صداهای آن با دیگر زبان های شاخه هند و آریایی تفاوت های دارد.

در زبان پشه ای حروفی است که در دیگر زبان ها نیست به طور مثال ما حرفی داریم که به شکل شین است ولی شین نیست و متفاوت است که در زبان های عربی و فارسی و پشتو وجود ندارد. به همین دلیل زبان شناسان برای این صوت نشانه ای خاصی را وضع کرده اند. یا الفی که در زبان پشه ای است به چندین لحن گفته می شود که به تایید زبان شناسان آلمانی نیز رسیده است در حال حاضر زبان پشه ای از زبان های فارسی و پشتو که در همسایگی آن قرار دارند تاثیر زیادی پذیرفته است.

رسم و رواج و فرهنگ مردم پشه ای نیز با سایر اقوام و ملیت ها تفاوت هایی دارد. به گونه مثال مردم پشه ای برای حل مشکلات خود نشستی دارند که به آن "مارات" می گویند. "مارات" نشست بزرگان پشه ای است که شباهت های با جرگه در میان سایر اقوام افغانستان دارد. ازدواج نیز در میان مردم پشه ای با ویژگی های همراه است.

هرچند در بخشهای از ولایت نورستان هم به زبان پشه ای صحبت می کنند و برخی ها معتقد به قرابت هایی میان این زبان با زبان نورستانی هستند، ولی عزیزالله شلماچ، از محققان زبان نورستانی، این دو زبان را متفاوت می داند.
او می گوید: "زبان پشه ای و نورستانی همزمان ایجاد شده اند، در کنار هم بوده اند ولی به دلایل متعدد این ها از هم دور مانده اند و به تدریج از یک ملیت به دو ملیت تبدیل شده اند و زبان آنها نیز کاملا از هم متفاوت است."

از نگاه ساختار زبانی و ادبیات، این دو زبان کاملا از هم متفاوت اند. دارای ساختار زبانی متفاوت و دستور زبان متفاوتند و دارای ذخایر فرهنگی متفاوتی نیز هستند. به همین دلیل این دو زبان کاملا از هم مستقل هستند.

زبانهای پامیری 
پامیر، ناحیه کوهستانی بسیار مرتفع آسیای مرکزی است. زبانهای که در این منطقه به آنها سخن گفته می شود به نام زبانهای پامیری شهرت یافته اند.
قسمت اعظم این سرزمین متعلق به تاجکستان و قرقیزستان و قسمت هایی هم جز قلمرو افغانستان و پاکستان است. در شرق به دشتها و ریگزارهای ترکستان چین منتهی شود و در شمال به فرغانه و از غرب با دره ها و جویبارهایی که در نهایت آمودریا از آنها تشکیل می شود، می رسد و در جنوب آن رشته‌کوه قره قروم واقع است.
هفت زبان مستقل پامیری: شغنانی ، واخان، سرغلامی، زیباکی، سنگلیچی، اشکاشمی

در مورد زبانهای موجود در کوهستان های پامیر میان زبانشناسان و محققان اتفاق نظر وجود ندارد، برخی ها زبانهای این ناحیه را هفت زبان مستقل می دانند. 
زبان‌های پامیری از شاخه شرقی زبان‌های آریایی هستند. این زبان ها به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی کمتر مورد بررسی های زبانشناسانه قرار گرفته اند.
دقیقا این زبان ها جز زبان های آریایی هستند ولی بدلیل کوچک شدن این زبانها پیوند آنها با زبان های بزرگ نظیر اوستایی، سانسکریت یا خوارزمی با تردید همراه شده است. برای پیدا کردن این پیوند باید تحقیقات دقیق و گسترده ای انجام شود.
شغنانی:
شغنانی از زبانهای مطرح پامیری است که در مناطق شمال شرق افغانستان، جنوب غرب تاجیکستان و بخش های کوچکی از غرب چین به آن سخن می گویند.این زبان در زمان یفتلی ها و کوشانی ها از زبان های رایج بوده که تا هنوز روی آن تحقیق درستی صورت نگرفته است.البته شواهدی هم در این رابطه وجود دارد که مهمترین آن شهنامه است که در جایی می گوید:
کوشانی و شغنی و هری سپاه 
دگر گونه جوشن دگر گون کلاه..." 
براساس برخی شواهد تاریخی معلوم می شود که این زبان در سده های ششم و هفتم میلادی داری آثار خطی بوده است. در زبان شغنانی آثاری به نظم و نثر وجود دارد و این موضوع سبب شده که این زبان همچنان زنده بماند. به این زبان رباعی زیاد گفته شده، ظرب المثل هم زیاد وجود دارد، شعاری به این زبان سروده شده زیاد گفته شده و حالا نیز سروده می شود.
واخان:
وخی یا واخانی، از دیگر زبان هایی است که در ناحیه پامیر به آن سخن گفته می شود. این زبان علاوه بر این که در افغانستان گویشورانی دارد در کشورهای تاجیکستان، بخشهایی از چین و پاکستان و حتی ترکیه نیز به آن سخن می گویند. 
در افغانستان یک ولسوالی به همین نام مسمی است و مردم آن همه به زبان وخی صحبت می کنند.بیشتر از بیست هزار نفر در ولسوالی واخان زندگی می کنند که همه آنان به زبان واخانی تکلم می کنند. در تاجکستان و در چین نیز عده ای به این زبان سخن می گویند. همچنان در گوجال پاکستان و حتی حدود سی خانواده در ترکیه هم هستند که زبان شان واخانی است.البته که دراین زبان ادبیات صرفا ادبیات شفاهی است.
برخی زبانهای پامیری در حال حاضر از جمله زبانهای در حال انقراض و نابودی به شمار می روند. زبانهایی هم هستند که دیگر گویشوری ندارد. 
زبان سرغلامی در حال حاضر گویشوری ندارد و در کنار آن زبان زیباکی که عده ای آنرا جز زبان پامیری می دانند هم در حال حاضر متکلمی ندارد. زبان سنگلیچی زبانی است که حدود پنجاه خانواده یا کمتر به آن سخن می گویند. زبان اشکاشمی در دو طرف آمو پراکنده است. در سمت تاجکستان گویشوران آن بیشتر اند ولی در افغانستان فقط در یک قریه باقی مانده اند.
زبان نورستانی 
نورستانی یکی از زبان‌های هند و آریایی است که در افغانستان و پاکستان به آن تکلم می‌شود. تعداد گویشوران این زبان حدود سی ‌هزار نفر برآورد شده است.
زبان نورستانی، تاریخ پنج هزار ساله دارد. زبان نورستانی از زمان باختر، از دوران پکتها آغاز می شود. نورستانی ها اولاد ( فرزندان) الینایاها اند که از همسایگان ده قبیله پکتها می باشد. که از همان زمان موجود بوده و با این زبان افهام و تفهیم شده است.
در چند سال پیش، بیشتر گویشوران این زبان در ولایات کنر و لغمان افغانستان زندگی می کردند ولی پس از تاسیس ولایتی به نام نورستان، این مناطق جز قلمرو این ولایت قرار گرفت.
سرگذشت نورستان:
این ولایت تا سال هزار و هشت صد ونود پنج میلادی به کافرستان معروف بود ولی پس از آن با یورش عبدالرحمان خان به این منطقه، مردم آن به اسلام رو آوردند، نام کافرستان به نورستان تغییر یافت و زبان گویشوران آن هم نورستانی خوانده شد.
نورستان در ارتفاعات صعب‌العبور هندوکش در شمال شرق افغانستان و بخشهایی از پاکستان قرار گرفته و این زبان چندان برای زبانشناسان اروپایی شناخته شده نیست. این عوامل و مهمتر از همه تعداد محدود گویندگان زبان نورستانی باعث شده تا این زبان در زمره زبان‌های در معرض خطر انقراض قرار گیرد.
برخی محققان مردم نورستان را به یونانی ها و اروپایی ها نسبت می دهند که می گویند در اثر مهاجرت ها به این منطقه کوچ کرده اند. 
زبان نورستانی ها بیشتر با ساخت و فرهنگ یونانی ها قابل تعریف است. بخشی از سپاه یونانی و کسانی که اساس حکومت های یونان باختری را گذاشتند از جمله در مناطق امروزی نورستان جابجا شدند. به همین لحاظ زبان نورستانی را بدون فهم فرهنگ یونانی نمی توان شناخت. 
اما مارگین استرن در زمان امیر امان الله خان به نورستان رفت و روی زبان نورستانی کار کرد و متوجه شد که زبان نورستانی بیشتر نزدیک به دیگر زبان های افغانستان است تا زبان یونانی و در مقاله ای که نوشت و در اروپا منتشر شد این غلطی خاور شناسان را اصلاح کرد و گفت که نورستانی ها شاخه ای از تبار اریایی ها است و در همان زمانی که شاخه هندی ها از آریایی ها جدا شدند نورستانی ها نیز همزمان از این شاخه جدا شدند. ولی آنان به هندوستان نرفتند و در همین کوهپایه ها جابجا شدند و به مرور زمان این زبان به لهجه های مختلف صحبت می شده است. 
از عادت مردم نورستان یکی هم این است که این مردم عمدتا از چوکی و میز به جای فرش و قالین که در اکثر مناطق افغانستان رواج دارد، استفاده می کنند.و این موضوع سبب شده که برخی ها گمان کنند که نورستانی ها منشا اروپایی دارند. 
گفته می شود نورستان در گذشته ها سرزمینی نسبتا پهناور بوده ولی در اثر جنگها به دره های کوچک تقسیم شده است.
زبان نورستانی تا نیم قرن پیش حاوی الفبا و متون نوشتاری نبود. نخستین بار در زمان محمد ظاهر شاه خط نورستانی ساخته شد. و بعد از کودتای ثور برنامه های رادیویی و مسایل طبع و نشر مطرح شد. در کل الفبای نورستانی نسبت به پشتو، پنج حرف بیشتر دارد که مختص به زبان نورستانی است.
زبان نورستانی در گذشته های دور از غنای فرهنگی خاصی برخوردار بوده است ولی به مرور زمان و در اثر تاثیرگذاری های زبان های فارسی و پشتو که در همسایگی آن قرار داشته، آهسته آهسته از غنای فرهنگی و زبانی آن کاسته شده است. 
شاید فعالیت های که تازه در افغانستان در زمینه به نوشتار در آوردن زبان نورستانی آغاز شده، بتواند بخشی از این غنا را حفظ و به نسل های آینده منتقل کند.

در افغانستان که مهد زبان است زبانهای مختلف دیگری وجود دارند که عبارتند از:
زبان منجی: در بدخشان ، کران ، منجان و در کوهستانهای پامیر با زبان منجی تکلم می کنند.
زبان اورمری در ولایت لوگر.
زبان پشایی با لهجه های مختلف در کنر ، لغمان ، کاپیسا ، پروان. 
زبان ازبکی و ترکمنی در شمال و شمال غرب 
زبان نورستانی با شاخه های مختلف از جمله کاتی ، کاردتی ، وابلگی، واشکی
زبان قرقیزی در پامیر و قزاق
زبان کردی در کابل 
زبان ترکی در افشار آذرباییجان و افشار کابل


  • ابراهیم اخلاقی

رودهای افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ

رودهای افغانستان

رودهای افغانستان (که به آن دریا می‌گویند)، از کوههای مرکزی و مناطق شرقی کشور سر چشمه گرفته، به سمت غرب و جنوب جریان می‌یابد. به دلیل ارتفاع زیاد کوهها و کاهش نسبتاً سریع ارتفاع کوهها، سرعت آب‌ها بسیار زیاد است و به همین جهت برای تولیدانرژی برق مناسب است.

مهم‌ترین رودهای کشور عبارت‌اند از:
۱- آمودریا (جیحون) : 
این رودخانه که نام سابق آن اکسوس ( یونانی ) است از ارتفاع 4000 متری کوههای پامیر سرچشمه گرفته و به دریاچه آرال می ریزد طول این رودخانه 2540 کیلومتر است و از ناحیه زرکول تا خمیاب، به طول تقریبا ۱۱۲۶ کیلومتر از آن در قسمت مرزهای شمالی کشور با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان است.
رود آمو که منشاء آن یخچالهای پامیر و واخان است . در قسمتهای بالایی بنام دریای واخان یاد می شود . بعد از آنکه رود آغسو و آب پنج با آن یکجا می شود نام دریای پنج به خود می گیرد و پس از آنکه رودهای کوکچه ، وخش، کافرنهان، به آن می ریزد، دریای آمو نام می گیرد.
شعبه های این رود در خاک افغانستان عبارتند از : رود کوکچه، رود قندوز ، رود شیوا به همراه آبهای واخان و پامیر، تقریبا چهل درصد آب این رودخانه را در افغانستان تشکیل می دهند. رود چک ، غزلسو، کافرنهان، وخش، سرخان دریا، شیر آباد و ... از شعبه های شمالی این رود هستند.

دبی( مقدار آبی که در یک ثانیه از یک نقطه معین عبور می کند) آب این رودخانه بطور متوسط 250 متر مکعب در ثانیه می رسد. بندر تاش گذر، حیرتان، شیرخان بندر، بندر کلفت در سواحل جنوبی آمو دریا واقع شده اند. رود آمو سالیانه بیش از 250 میلیون متر مربع مواد رسوبی را به خارج از کشور حمل می کند.

در قسمتهای اولیه به علت شیب و تندآبها و آبشارها قابل کشتیرانی نیست ولی در ماه ثور بر اثر آب شدن برفها ، آب این رودخانه زیاد می شود و در هنگام پر آبی حدود 900 کیلومتر آن قابل کشتیرانی است در سواحل آن رودخانه شیرخان بندر و بندر حیرتان قرار گرفته، که کالاهای صادراتی یا وارداتی افغانستان به کشورهای آسیای میانه از این طریق مبادله می‌شود. آمودریا دارای آبشارهای متعدد است و برای تولید نیروی برقآبی قابل استفاده‌است.
در سالهای گذشته چند بند روی شاخه های فرعی این رود، مانند قندوز، ساخته شده است.





۲- هیرمند (هلمند):
حوزه هلمند 340 هزار کیلومترمربع را در بر می گیرد. 51.8 درصد از آبهای افغانستان در این حوزه جریان دارد. هیرمند یکی از رودهای مهم ، بزرگ و پر آب افغانستان است که با شعبه های خود، نواحی وسیعی از جنوب غرب کشور را آبیاری می کند. 
این رود از ارتفاعات 3800 متری دامنه های غربی کوه پغمان و بهسود ، پنجاب و دایکندی ( میان دو کوتل اونی و حاجیگگ ) سرچشمه می گیرد . این رود در ابتدای مسیر خود سیلابی بوده و خساراتی به مردم وارد می کند و به تدریج از سرعت آن کم شده و جریان آن آهسته می گردد . رود هیرمند با 1400 کیلومتر طول ، بزرگترین رودخانه داخلی افغانستان می باشد که نقش مهمی در آبادانی و سرسبزی قسمت وسیعی از کشور ما دارد. شهرهای تاریخی بست، ناد علی و زرنج شهرت خود را مدیون این رود و شعبه های آن هستند . هیرمند با تبخیر خود بر هوای پیرامونش اثر زیادی می گذارد و از خشکی شدید هوا به ویژه در تابستان می کاهد. رود ارغنداب، از جمله ی بزرگترین رودخانه هایی است که به این رود می پیوندد. 
این رود در جنوب غربی افغانستان بخش کمی از مرز مشترک ایران و افغانستان را تشکیل می‌دهد و مهم‌ترین منبع تأمین آب دریاچه‌های سیستان و بلوچستان و کشتزارهای شمالی آن است.
روی رودخانه هیرمند و شعبه های آن بندهایی احداث گردیده است . بند کجکی ، یکی از مشهورترین و بزرگترین بندهای افغانستان که هزاران هکتار زمین را آبیاری می نماید، از جمله آنهاست. این رود سرانجام به دریاچه ی هامون می ریزد.

 

حوزه رود هیرمند 

نقشه هیرمند همراه شعب و سدهای روی آن سال 1333


۳- هریرود:
هریرود از رودهای مهم و بزرگ حوزه آمو است که از ارتفاع تقریبا 4000 متری ارتفاعات لعل و سرجنگل در ولایت غور سرچشمه می گیرد و از به هم پیوستن دو رود، در نزدیکی قریه ی " شینیه دولت یار " به وجود می آید. هریرود از شرق به غرب به طول 400 کیلومتر در بین رشته کوههای سفید کوه و سیاه کوه جریان می یابد. و در غرب شهر اوبه ( هرات ) به شعبه بزرگ خود بنام رود تگاوایشان می پیوندد و پس از عبور از اراضی کوهستانی جنوب شهر هرات می گذرد و به اسلام قلعه می رسد. از اینجا به بعد مسیر شمال را در پیش می گیرد. نام‌های هری و هریوا که نام‌های باستانی هرات هستند از نام این رودخانه گرفته شده‌اند. (واژه هرَی از زبان ایرانی باستان هَرَیو آمده که به معنی «پُرشتاب» است.)
هریرود 1124 کیلومتر طول داشته و 560 کیلومتر آن در خاک افغانستان جاری است . 60 کیلومتر از طول این رودخانه ، مرز مشترک بین افغانستان و ایران را تشکیل می دهد. این رودخانه سرانجام در شنزارهای جمهوری ترکمنستان ( قره قوم ) فرو می رود.این رود دارای آبشارهای متعدد است و برای تولید نیروی برق مناسب است.


۴- کابل رود: 
آب کابل رود، ابتدا از بهم پیوستن آب دره سنگلاخ و دره سرچشمه بوجود می آید که از ارتفاعات کوتل اونی کوه پغمان ( به ارتفاع 3670 متری ) سرچشمه می گیرد. و جریان حرکتش تقریبا غربی به شرقی است. 
این رود پس از گذشتن از شهر کابل ، قسمتهای وسیعی از شرق آفغانستان را آبیاری می کند . و دارای شعبات زیادی است که می توان از رودخانه های لوگر، سرخرود، و کنر نام برد. به خاطر استفاده بهتر از آب این رودخانه ها برای زراعت و تولید برق، بندهایی روی این رودها احداث شده است که می توانیم از بندهای سروبی، نقلو، درونته، بنده کانال ننگرهار، ماهیپر،خروار و بتخاک نام ببریم . 
رودخانه کابل و شعبه های بزرگ و کوچک آن، تنها رود افغانستان است که پس از پیوستن به رود سند پاکستان به اقیانوس هند ( آبهای آزاد ) می ریزد . طول این رود 700 کیلومتر می باشد که 460 کیلومتر آن در افغانستان جریان دارد. اکثر رودهای افغانستان از مناطق مرکزی ( هزاره جات ) سرچشمه می گیرد . لذا هزاره جات یکی از بزرگترین و مهمترین منابع آبی کشور می باشد.


5 - رودخانه ارغنداب
رودخانهٔ ارغنداب که در لاتین آراخوتوس نامیده می شود، رودخانه‌اى است که در نواحى قندهار در افغانستان می‌گذرد. این رودخانه به رود هلمند می‌پیوندد. سرزمینی که گذرگاه آنست نزد تاریخ‌دانان و گیتاشناسان قدیم یونان آراخوزیا نامیده شده است.

6 - رود مُرغاب
رود مُرغاب رودی است در آسیای میانه بطول ۸۵۰ کیلومتر. این رود از شمال غرب افغانستان سرچشمه می‌گیرد و بسوی شمال غرب جریان دارد و به بیابان قره‌قوم در ترکمنستان منتهی می‌شود.

دیگر رودهای افغانستان عبارتند از: 
دریای پامیر ، کوکچه ، فرخار، دریای کندوز، دریای خلم ، بلخ ، دریای بند امیر ، دریای پنج شیر، دریای کند ، دریای غربی ، رود لوره ، ترناک رود ، خاش رود ، فراه رود ، نیزگان ، تکاب استادن ، شیرین تکاب ، دریای اولنگ ، رود گز.
 

  • ابراهیم اخلاقی

پوشش گیاهی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۸ ب.ظ

پوشش گیاهی افغانستان

در جاهای مختلف افغانستان پوششهای گیاهی متنوعی می توان دید. عوامل آب و هوایی و جنس خاک در پراکندگی رویشهای گیاهی کشور نقش به سزایی دارند.

- در شمال افغانستان درخت های تبریزی و بید ، درختچه های گز و انواع نی در بستر دره ها و در کناره رودها ( به خصوص سواحل جنوبی آمودریا ) چمن زارهای پوشیده از علف ، بوتهای کوچک درمنه و درختهای پراکنده ی پسته می رویند .
- در مناطق کوهستانی افغانستان از قبیل هندوکش ، کوه بابا ، سفید کوه ، فیروز کوه و ... در ار تفاع بیش از 4000 متری برف های دائمی مسلط هستند و عموما گیاهی وجود ندارد. ولی در داخل دره ها و کوه پایه ها ، عموما درختان چنار به صورت پراکنده فراوان است . تنها در مناطق مرکزی افغانستان ،درسال 1378 شمسی درحدود بیست میلیون درخت چنار وجود داشته است که از چوب آن برای ساخت مساکن و غیره استفاده می شود .دامنه ی این کوه ها دارای مراتع غنی هستند که در فصل گرم سال چراگاه میلیون ها دام می باشد .
- در شرق و جنوب شرقی افغانستان متنوع ترین پوشش گیاهی دیده می شود. در جنگلهای این ناحیه درختان سوزنی برگ مانند درخت لمنز، نشتر، سرپ، جلغوزه، ارچه و غیره و درختان پهن برگ مانند بلوط، زیتون و ... دیده می شود. در افغانستان میلیونها درخت زیتون خودرو در ولایات پکتیا، ننگرهار، لغمان و کنرها وجود دارد، که به ویژه در نورستان یک ناحیا نسبتا وسیع در حدود 2000 هکتار از اراضی را اشغال کرده است. علاوه بر آن کوه های منطقه نورستان، پوشیده از درختان بلوط ، صنوبر، سرو آزاد، عرعر، چهار مغز و ... می باشد.
- در شمال و شمال غربی کشور جنگلهای پسته به صورت انبوه وجود دارند. جنگلهای پراکنده و بوته ای، بنا بر مساعدت آب و هوا به صورت پراکنده در دامنه ی کوهستان ها و دشتها، در نقاط مختلف کشور می رویند.
در جنوب و جنوب غربی کشور که دارای آب و هوای گرم و خشک است، مقدار بارندگی در طول سال خیلی کم بوده و از 100 میلی متر فراتر نمی رود. همچنین در بیابانهای این ناحیه مانند دشت مارگو، ریگستان و دشت بکوا و جنوب گرشک ، ولایت نیمروز، جنوب فراه گیاهانی می رویند که در برابر خشکی و گرمای هوا، جنس نامساعد خاک و شوری ناشی از تبخیر آب مقاومند. از جمله ی این گیاهان، درمنه، بوته های تاغ و سیف، درختچه ی گز و بوته های خاردار را می توان نام برد.

جنگلات طبیعی افغانستان 
البته تمامی کوههای افغانستان جنگلداراست به استثنای کوههای غربی که عاری از جنگل می باشند. جنگلات افغانستان عموما به دو دسته تقسیم می شوند، میوه دار و غیرمیوه. 
در نواحی بدخشان ،قطغن کناره های آمودریا ،جنگلات انبوهی وجود دارد. مثلا در کوههای قره باتر ، نهرین ،دوشی و کیله گی ،غوری ،تاله و برفک ،نیک پی ،‌ عنبرکوه،‌خان آباد ،دره اشکمش ، کوه ممئی ،تالقان ،کشم، درایم ، چاه آب، حصص جرم علاوه بر دیگر اشجار پسته و بزغنج نیز وجود دارد . علاوه بر آن در نواحی بادغیس پسته زاری وجود دارد که کمتر از پسته زار خان آباد نیست.

کوههای پنج شیر ،نجراب ، تکاب ، نورستان ، کنرها ،سفید کوه ،جاجی ،چمکنی ، منگل ، مچلغو ،طوطی خیل ،جدران ، ارگون ، تنی ، درگی ، زمبر، للندر، گربزو و.... نیز دارای هر نوع درخت میوه دار از قبیل جلغوزه ،امروک ، بادام، جوز، انگور ، سیب و غیره می باشد و جنگلاتی که در کوههای کنر و نورستان وجود دارد عمرشان به 400 سال می رسد.

ساحه جنگلی افغانستان
1- علاقه کنر 18000 هکتار مساوی به 180 میلومتر مربع
2- علاقه جنوب بار گندی 12000 هکتار مساوی به 120 کیلومتر مربع
3- علاقه شمال بار گندی 11000 هکتار مساوی به 110 کیلومتر مربع
4- علاقه گرمسالک 39000 هکتار مساوی به 390 کیلومتر مربع
5- علاقه پارون 49000 هکتار مساوی به 490 کیلومتر مربع
6- علاقه کامدیش 18000 هکتار مساوی به 180 کیلومتر مربع
7- علاقه پاشگل 14000 هکتار مساوی به 140 کیلومتر مربع
8- علاقه بریکوت 10000 هکتار مساوی به 100 کیلومتر مربع
9- علاقه اسمار 23000 هکتار مساوی به 230 کیلومتر مربع
مجموع : 194000 هکتار مساوی به 1940 کیلومتر مربع
 





نمایی از تپه های ولایت کندوز در شمال افغانستان

نمایی از جنگلات پسته ولایت بادغیس در شمال افغانستان
 



نابودی جنگلات طبیعی درولایت بغلان

 

  • ابراهیم اخلاقی

نامهای افغانستان در آئینه تاریخ

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ب.ظ

نامهای افغانستان در آئینه تاریخ

افغانستان کشوری است با نمای فرهنگی و تاریخی بیش از پنج هزار سال که بطور منظم حیات بشری در آن استمرار داشته است. این سرزمین در دوره قبل و بعد از اسلام مهد تمدن و علم و اندیشه بوده است. پژوهشگر آمریکایی " لوئی دوپری " قدامت تمدن انسانی را در این سرزمین با استناد آثار بدست آمده تا پنج هزار سال قبل از میلاد رقم زده است و گفته است تاریخ همزاد با مهاجرت آریائی ها در حدود دو هزار سال قبل از میلاد مسیح از همین نقطه آغاز می شود.

اولین بار قبائل آرین در این سرزمین ساختار حکومتی را بنیان گذاشتند. پیشدادیان یکی از مشهورترین سلسله اقوام آریایی در بلخ یا باکتریای قدیم شهر نشینی را رایج و آنرا وسعت بخشید . کیقباد موسس سلسله کیانیان حکمرانی مقتدری ایجاد کرد و بعد از او دودمان اسپه که سوارکاران بسیار ماهر و جنگجویانی دلیر بودند به قدرت رسیدند. 
تاریخ مدون افغانستان با دودمان هخامنشی شروع می شود. بنابراین سال 550 قبل از میلاد آغاز دوره تاریخی مستند افغانستان است.

نام افغانستان، هرچند از لحاظ کاربرد سیاسی آن جدید است؛ اما این سرزمین کهن بوده و طی قرون متمادی با حدود مختلف به‌نام‌های گوناگون یاد شده‌است، که مهم‌ترین آنها آریانا، خراسان و افغانستان است.
دائرةالمعارف آریانا می‌نویسد: کشوری که در تاریخ معاصر جهان به نام افغانستان یاد می‌شود، در قرون وسطی قسمتی از خراسان و در عهد باستان قسمتی از آریانا بوده‌است.

آریانا:
از لحاظ جغرافیای تاریخی، از سرزمین افغانستان در ریگ ودا، که به زبان سانسکریت می‌باشد، آریا ورتا یاد شده‌است که به معنای جایگاه و چراگاه آریاهاست. این نام به زبان اوستایی ایریانه ویجه می‌شود و در کتب یونانی به‌صورت آریانا آمده‌است. به گفتة دکتر ذبیح‌الله صفا، این همان نامی است که در زبان پهلوی به شکل اِران ( ایران با یای مجهول) آمده و در دوره اسلامی ایران (با یاء معلوم) خوانده شده‌است.
از شهرهای مهم و قدیمی سرزمین آریانا ام البلاد ( بلخ امروزی ) است که قدمت تاریخی آن حدودا 2000 تا 5000 سال قبل از میلاد است که بنام شهر مروارید نیز معروف است. 
آریانا در مختصات جغرافیایی 25 تا 45 درجه عرض شمالی و 55 تا 75 درجه طول شرقی قرار دارد. حدود آریانای قدیم از طرف شرق از منطقه گیلگت ( پاکستان ) شروع می شود و در طرف غرب به گوشه شرقی دریای خزر می رسد، از طرف شمال از سیر دریا ( رودخانه سیحون ) و آسیای مرکزی آغاز و در سمت جنوب به اقیانوس هند و آبهای گرم می رسد.

در حدود 500 سال قبل از میلاد آریانا به 16 ولایت تقسیم می شده است که نام تعدادی از ولایتهای بزرگ به شرح زیر است:
ولایت باکتریا : که مرکز آریانا بوده است ( باختر و بلخ امروزی )
ولایت سغد : ( سمرقند ، بخارا، خوارزم امروزی )
ولایت باکتریانا : ( بلخ و بدخشان امروزی )
ولایت مرگیانا : ( شمال غرب افغانستان امروزی، مرغاب و مرو)
ولایت آریا : ( هرات امروزی )
ولایت پاراپامیزوس : ( محدوده غور، بامیان و هزاره جات مرکز افغانستان امروزی) و به معنای جایی که محدوده پرواز عقابها نیز بلندتر است. 
ولایت درنگ گیانا : ( فراه ، قندهار و نیمروز امروزی )
ولایت آراکوزیا : ( غزنی تا رودخانه سند )
ولایت گدروزیا : ( مکدان ، بلوچستان و پاکستان )
ولایت پکتیا : ( از رودخانه سند تا پکتیای امروزی )

آریانا در منابع یونانی:
اراتس‌تن ( ۲۷۶- ۱۹۶ ق. م.)، اولین نویسنده یونانی است که اسم آریانا را برای سراسر سرزمین‌های میان بیابان مرکزی ایران تا رود سند به‌استثنای باختر ( بلخ) و سرزمین‌های شمالی اطلاق کرده ‌است.
اما، استرابون ( ۶۳/۶۴ ق.م ـ ۲۱م)، جغرافیدان معروف عهد قدیم یونان، که اندکی بعد از سقوط دولت یونانی باختر می‌زیست و از افغانستان امروزی با نام آریانا یاد کرده، باختر ( بلخ) و سغد را هم جزئی از آریانا به‌شمار آورده‌است.
کلاودیوس بطلمیوس (۸۳-۱۶۱ م.)، ریاضی‌دان، جغرافی‌دان و ستاره‌شناس که در اسکندریه مصر زندگی می‌کرد، نیز از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک ایران کنونی در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به‌نام آریانا یاد کرده‌است.

آریانا در اوستا:
اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، نیز محل ایریانه ویجه( آریانا = سرزمین اصلی آریایی‌ها) را که زادگاه زرتشت هم به‌شمار می‌رود، در گستره جغرافیای تاریخی افغانستان قرار می‌دهد. و در فرگرد اول وندیداد، از شانزده شهر آریایی یاد شده که در سر این شهرها ایریانه ویجه یعنی نخستین سرزمین آریایی‌ها قرار گرفته‌است. پس از آن از شهرهای زیر سخن رفته‌است.
سغده (سغدیان یا سغد)
مورو ( مرو)
بخدی(بلخ)
نیسایه(نواحی بین بلخ و هرات، یعنی میمنه)
هرویو (هرات)
وئه‌کرته (کابل)
اوروه( روه یعنی سرزمین پکتیکا یا غزنه و یا طوس)
خننتا یا وهرکان(گرگان)
هراویتی (حوزه ارغنداب یا قندهار)
هائتومنت (وادی هیرمند)
رگا یا راغه (ناحیه راغ در بدخشان یا ری)
شخر یا چخر یا کخر(غزنه یا شاهرود)
وارنا یا ورن( بامیان یا وانای وزیرستان یا صفحه البرز یا خوار)
هپت هیندو(پنجاب) 
رانگه یا رنگا (محل آن معلوم نیست)

البته بیشتر این شهرها در نواحی مختلف افغانستان قرار دارند. بنابراین، بیشتر مورخان افغان توافق دارند که آریانا نام سرزمین افغانستان در عهد باستان بوده‌است. میرغلام‌محمد غبار، تاریخ‌نگار معاصر افغان، از شهرهای آریانا چنین نام می‌برد:
باختر : ( بلخ، تخار، مرو)
آریا : ( هرات)
خوارزمیش : ( خوارزم)
اپارتیا : ( ولایات طوس و نیشاپور)
آراکوسیا : ( قندهار)
کارامانیا : ( کرمان)
سکاستین یا درانگانیا : (سیستان)
گدروسیا : ( بلوچستان)
پاکتیا : ( ولایات خوست، سند)
گندهارا : (ولایات پشاور تا کابل)
پروپامیس : ( غور و هزاره‌جات)

آریانا در منابع پهلوی:
اصطلاح آریانا اندکی بعد گویا برای سراسر قلمرو دولت پارتیان نیز به‌کار رفته‌است، اما محرز نیست. ریچارد ن. فرای می‌افزاید: چون پارتیان به‌جهانگیری پرداختند، پنداری اصطلاح آریانا چنان‌که در منابع یونانی آمده‌است، نیز گسترش یافت و آن را آریای بزرگ خواندند که برابر است با ایران‌شهر، اصطلاحی که ساسانیان بر سرزمین‌های زیر فرمان خود اطلاق کردند.

و نیز در کتاب دیگر بنام شترستانهای ایران یا شهرستانهای ایران، که به زبان و خط پهلوی است، از چهار کوست ( ناحیه ) چنین نام برده شده‌است:
۱- کوست خورآسان: سمرقند، بلخ درخشان، خوارزم، مرورود، مرو، توس، پوشنگ، نیشابور، قائن، گرگان، کوش.
۲- کوست خوربران: تیسفون، نصیبین، اورهه، بابل، هیرت ( الحیره)، همدان، نهاوند و مهرگان کدک ماسپذان و...
۳- کوست نیمروز: کابل، رخوت (اوستایی هرخویتی، پارسی باستان هرخویتش)، بست، فراه، زابلستان، زرنگ، کرمان، به اردشیر، استخر، دارابگرد، به شاپور، گوراردشیر خوره، توزک، هرمزد اردشیران و...
۴- کوست آتورپاتکان (آذرپادگان = آذربایجان)، شهرستان وان، گنجه، آموی( تبرستان)، ری و...
شهرهای افغانستان امروز در کوست‌های خورآسان و نیمروز موقعیت داشت.به‌هر تقدیر، از این زمان است که افغانستان و ایران کنونی، بطور کلی تحت نام ایران شناخته شده‌اند.

آریانا در ادبیات فارسی دری:
به اعتقاد برخی مورخان افغان در عهد اسلامی نیز، تا آنجا که کلمهٔ ایران در آثار مورخان، جغرافی‌نگاران و شعرایی دری‌گویی با اقتباس از داستانهای کهن حماسی سرزمین خراسان بزرگ در کتابهای کهنه پهلوی، بازتاب یافته است، به‌معنای آریانای باستان در برابر توران بوده است و فقط در بیان تاریخ باستانی کشور ایران کنونی است که بازهم به تقلید از همان منابع پهلوی راه پیموده و به سرزمین‌های زیر فرمان ساسانیان هم اطلاق شده است.

احمدعلی کهزاد، مورخ و باستان‌شناس نامور افغان، نیز ایران را نام افغانستان می‌داند و می‌نویسد: افغانستان، به‌عنوان نام این کشور از ۱۵۰ سال تجاوز نمی‌کند. افغانستان یک نام تازه و بسیار جدید است و فردوسی شاعر بزرگ و حماسه‌سرا از عدم استعمال آن معذور است. اما کسی که شاهنامه را سر تا پا یک بار مرور کرده و پیرامون نام‌های جغرافیایی آن دقت کند، به خوبی متوجه می‌شود که ایران فردوسی کجا است. در میان اسامی جغرافیایی یاد شده در شاهنامه، ۹۰ درصد آنها نام‌های مناطق مختلف افغانستان امروز است.

با این وصف، اصطلاح ایران ظاهراً تا زمان پیدایش دولت صفویه در ایران کنونی، بیشتر به مفهوم خراسان بزرگ اطلاق می‌شد که افغانستان امروز بخش اعظم آن را تشکیل می‌داد. اما از عهد صفویه به تدریج کاربرد این اصطلاح در مورد ایران کنونی رواج یافت تا آن که در سال ۱٩۳۵ م. رسماً جانشین کلمة پارس گردید... بنابراین، تعویض نام پارس با اصطلاح ایران که مقدمات تاریخی آن از قبل آماده شده بود، نه‌تنها، فقط یک جایگزینی است بلکه به واقع، روند جابجایی نام‌های تاریخی است.

خراسان:
خوراسان ( خراسان) در زبان پهلوی به معنای شرق( یعنی جهت طلوع خورشید) یا مطلع الشمس است.
این اصطلاح ظاهراً در عهد ساسانیان، پس از سدهٔ سوم میلادی پدید آمده و از قرن پنجم تا قرن وزدهم میلادی در مورد افغانستان و سرزمین‌های همجوار آن اطلاق گردیده‌است. 
نام بخش اعظم سرزمین افغانستان غربی و شمالی تا تخارستان و مجاری هیلمند( هیرمند) و کابل در قرن هفتم میلادی خراسان بود و چنین به نظر می‌رسد که این نام در عهد ساسانیان از دورهٔ پیش از اسلام به بعد شهرت یافته‌است.
اگرچه نام افغانستان نخستین بار در قرن ۱۰م/۴ه‍. ق. به کار رفته و به سرزمینی در شرق افغانستان کنونی تا رود سند اطلاق شده‌است، لکن ظاهراً اخیرترین و جامع ترین نام این سرزمین همانا خراسان بوده‌است. 
جغرافی‌دانهای عرب که در قرون وسطی سرتاسر عالم اسلام را توصیف کرده‌اند، افغانستان امروز را به اضافهٔ بخشهای از کشورهای همسایه آن، خراسان( کشور خورشید) نامیده‌اند.

به گفته اصطخری، شهرهای بزرگ خراسان چهار شهر است: نیشابور، مرو، هرات و بلخ. و نیز لسترینج، در جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، می‌نویسد:خراسان در زبان قدیم فارسی به معنای خاور زمین است. این نام در اوایل قرون وسطی بطورکلی بر تمام ایالات اسلامی که در خاور کویر لوت تا کوههای هند واقع بودند، اطلاق می‌شد و به این ترتیب، تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال خاوری به استثنای سیستان و قهستان در جنوب شامل می‌گردید... جغرافیانویسان مسلمان خراسان را به چهار بخش تقسیم کرده و هر کدام را به نام کرسی آن بخش، یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ می‌خواندند. 
بدین ترتیب، نام خراسان همهٔ افغانستان امروز را در بر می‌گرفت. اما، این نام امروز اختصاص به شرقی‌ترین استان ایران کنونی دارد.

افغانستان:
نام افغانستان فقط از اواسط قرن هیجدهم میلادی یعنی از هنگامی که برتری سیاسی و نظامی قوم افغان بر سایر اقوام ساکن در آنجا استوار گردید و وحدت سیاسی کشور مجدداً احیاء گشت،بواسطه کثرت جمعیت آن قوم به تمام کشور اطلاق شد و سرانجام در قرن نوزدهم میلادی شهرت یافت. 
اگرچه واژهٔ افغانستان، به عنوان نام رسمی این کشور، شاید بار اول در سال ۱۸۰۱ میلادی در قرارداد میان انگلستان و ایران، در مورد قلمرو دولت درانی به کار رفته باشد ، اما کلمهٔ افغانستان، به مثابهٔ جا و مکان قبایل افغان( پشتون‌ها)، نخستین‌بار در تاریخنامهٔ هرات، تألیف سیف هروی در اوایل سدهٔ چهاردهم میلادی، ذکر شده‌است.

در کتاب تاریخنامه هرات سیفی هروی، ۳۶ مرتبه کلمه افغانستان و دو مرتبه هم کلمه اوغانستان به کار رفته‌است. اما به محدوده کوچک در نواحی بنُو وزیرستان و اطرافش یعنی شهرهای در جنوب افغانستان، اطلاق می‌شده‌است. 
به هر حال، اگرچه واژهٔ افغانستان به معنای محل سکونت افغان‌ها پیش از تأسیس دولت احمدشاه درانی نیز وجود داشته است، منتها شاید درگذشته فقط محل سکنای طائفه یا طوائف پشتون در خراسان بزرگ را همیشه یا گاهی افغانستان می‌نامیده‌اند. چنان که براساس نظر عبدالحی حبیبی، کلمهٔ افغانستان، به هنگام هجوم چنگیز و زمان آل کرت و غوری‌ها، تنها به ناحیه یا نواحی‌ای گفته می‌شد که افغان‌نشین( پشتو زبان) بوده است. او می‌نویسد:
نام افغانستان بار اول در تاریخ از همین زمان ذکر شده... در آن وقت کلمهٔ افغانستان بر سرزمین بین قندهار و غزنی تا دره سند اطلاق می‌شد.

با این وصف، شاید در ابتداء این اسم میان سایر اقوام این کشور و حتی بین خود پشتون‌ها چندان استعمال عمومی نداشت و بطور مسلم، مدتی طول کشید تا مردم به آن اُنس گرفتند. اما اکنون، این نام برای کشور کهن افغان‌ها نه تنها در خود افغانستان، بلکه در تمام کشورهای جهان شهرت یافته و اسم آشنا است.

باکتریا ، آریا، پاروپامیزوس، و بخشی از سغدیا ، مارگیانا، پارتیا، درنگیا و اراکوزیا چاپ 1753 م
 

  • ابراهیم اخلاقی

معادن افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۶ ب.ظ

معادن افغانستان

سرزمین افغانستان معادن بی شماری دارد که بعضی آنها کشف و دوره های سروی و اکتشافی را پشت سر گذاشته و آماده استخراج هستند و بعضی هم استخراج می شوند ، ولی باز هم با قاطعیت می توان گفت تمامی معادن افغانستان به حالت دست نخورده باقی است. و همین کار باعث تحریک حس غارتگری متجاوزین شده که به این سرزمین تجاوز نظامی نمایند. بیشترین اطلاعات را در خصوص منابع معدنی افغانستان شوروی در اختیار دارد.

مهمترین ذخایر معدنی شناخته شده در افغانستان بدین قرار است:
گاز طبیعی، زغال سنگ، آهن ، نفت، مس، اورانیوم، نمک، کروم، نیکل، طلا ، سولفور، باریت، روی ، قلع، فلوئور، طلق، منیزم، میکا، سنگ لاجورد، یاقوت، آلومنیوم، سرب، پنبه نسوز، جیوه، بوکسیت، تنگستن، لیتیم، منگنز، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهک و ...

از این میان عمدتا گاز طبیعی ، زغال سنگ و نمک، اورانیوم، کروم، مس، طلا و نقره و... استخراج شده است.

گاز طبیعی:
معادن گاز طبیعی شناخته شده بیشتر در سر حدات شمالی افغانستان در مزار شریف، اطراف شبرغان و سرپل قرار دارد. ذخایر گاز طبیعی افغانستان بین 100 تا 500 میلیارد متر مکعب تخمین زده شده است که پس از استخراج صادرات آن با احداث خط لوله ای به شوروی صورت می گرفته است. 
ذخایر نفت:
طبق نتیجه تحقیقات 1314 ذخایر نفت ( پترول ) در ولایت هرات، شبرغان، میمنه، قندوز، طالقان، سرپل و هلمند تثبیت گردیده است. طبق قراردادی بین روسیه و افغانستان 55 حلقه چاه توسط روسبه حفر گردید و نفت آن به شوروی صادر گردید. ذخایر نفت افغانستان در ابتدا حدود 100 میلیون بشکه و در تحقیقات بعدی مقدار آن بیش از این تخمین زده شده است. ذخایر نفت افغانستان مانند ایران و روسیه در میان طبقات سوم دوره های زمین شناسی قرار دارد. 
معادن زغال سنگ:
امروزه اهمیت ذغال به همگان روشن است گر چه تا حدود زیادی کارخانه ها و فابریکات گازی و نفتی شده ولی هنوز از اهمیت ذغال سنگ کاسته نشده است . در افغانستان زغال سنگ با کیفیت عالی وجود دارد. ذخایر اثبات شده آن حدود 100 تا 400 میلیون تن پیش بینی شده است. 
معادن زغال سنگی در بغلان ( معدن کرکر)، آش پشته، قندوز ( بندگی ) ، شرق هرات ( کرخ) ، مزار شریف ( صوف ) شناسایی گردیده اند.

معادن زغال سنگ افغانستان در نقاط زیر موقعیت دارد:
زغال سنگ کوتل خاکی علاقه برفک
زغال سنگ آش پشته 
زغال سنگ فرح کرد غوربند و گاوپران سرخ پارسا 
زغال سنگ نهرین 
زغال سنگ جدران 
زغال سنگ گرمک علاقه چهل دختران دره صوف
زغال سنگ گوله یدری علاقه کشنده مابین دره صوف و بلخاب 
زغال سنگ سنجور علاقه کرخ هرات 
زغال سنگ انزری ،شهیدان در حدود لاغرجوی کوه دره کوت 
زغال سنگ قریه کندلان چقماق مداخیل ارزگان 
زغال سنگکرمان و سرجنگل علاقه دایزنگی ،ذغال سنگ پلخمری ...

از جمله معادن ذغال سنگ افغانستان که مورد استفاده و بهره وری قرار گرفته بود عبارت بودند از: در صوف ، آش پشته ، سبزک هرات ، کرکر و دودکش پلخمری که فعلا فقط کرکر و دود کش مورد استفاده قرار می گیرند.

زغال سنگ دره صوف که در 200 کیلومتری شهر مزار شریف واقع است از لحاظ کیفیت و استخراج نسبت به مناطق دیگر مقام اول را دارد . قسمت اعظم زغال سنگ این معدن برای نیروگاه برق مصرف می شود در حالیکه گاز همان منطقه برای رفع نیازهای صنایع معمولی کشورهای شمالی ، به کشور های همسایه صادر شده است.
کارخانه های شهر بغلان، جبل السراج، گلبهار و پل خمری از زغال سنگ معدن کرکر استفاده می کنند. 
معادن طلا:
از گذشته های دور به طریقه کامل و ابتدایی زر شویی از رودخانه کوکچه طلا به دست می آید. از این روش در مناطق مختلف از جمله در مناطق دروازه در بدخشان تا قلعه زال در قندوز و دره های راق و دادنگ چهل کان استفاده می شود.
تحقیقات وجود معادن طلا در بدخشان، قندهار، زابل ( زرکشان، انگوری، کریستو) را تثبیت می کند.
معادن نقره : 
مهمترین معادن نقره افغانستان ( طلای سفید ) در ارتفاعات بدخشان ،منطقه پنجشیر ، در سیم کوه هرات، خاکریز قندهار، غوربند و علاقه هزارجات و در رگه های معدن سرب بی بی گوهر ( قندهار) مشخص گردیده است.
معادن آهن:
معادن آهن افغانستان هم از نگاه کمیت و هم کیفیت در آسیا سرآمد تمامی معادن به حساب می آید و در کل سنگ آهن افغانستان به طور فیصدی 62 آهن دارد که این در نوعیت خود درجهان کم نظیر است. که در این میان ذخایر آهن قندهار، میمنه ، هرات ، ارزگان، پکتیا و خصوصا بامیان شهرت زیادی دارند. در 100 کیلومتری شمال قندهار منطقه خاکریز معدن بزرگ آهنی با ظرفیت 3 میلیون تن واقع شده است . همچنین معدن آهنی در 9 کیلومتری شهر جبل السراج قرار دارد. یکی از بزرگترین معادن آهن آسیای مرکزی معدن آهن حاجی گک در ولایت بامیان و در 140 کیلومتری شمال کابل است . ذخیره آهن این معدن را دو میلیارد تن با 63 درصد خلوص تخمین زده اند. در چند کیلومتری این معدن یک ذخیره عظیم آهک ( برای گداختن آهن ) وجود دارد.

معادن آهن افغانستان بصورت فهرست وار به شرح زیر است :
معدن آهن دامنه کوه پغمان در بالای حصه کوتی
آهن کوه جبل السراج 
آهن ده سبز کوه خاک لمبه 
آهن کوتل خاواک پنجشیر
آهن قول منار
آهن کوه قلعه خواجه صاحب
آهن کوه شاخ برتنی
آهن لولنج غوربند
آهن ارغنداب
آهن دره میاداد
آهن کوه خورد کابل
آهن رخه پنجشیر 
آهن کوه دشت لوگر
آهن کوه قمچین باف میدان
آهن دره پنجشیر 
آهن کو اله بله
آهن پارند در بازارک پنجشیر
آهن کرم جدران
آهن کوه شاقول و شیرداغ
آهن سرخ کوتل هرات
آهن سیاه تپه و فراخلوم بهسود
آهن زرد شنوار
آهن کوه شاه مسعود قندهار
آهن کوه بچه کرخ هرات
آهن سیاه مشرقی
آهن گلستان فراه
آهن بهارک بدخشان 
آهن حاجیگگ بامیان. 
 



معادن مس : 
یکی از بزرگترین معادن مس جهان معدن آینک در افغانستان است که ذخیره آن را بین 4 تا 5 میلیون تن تخمین زده اند از دیگر معادن مس کشور می توان به معادن زیر اشاره کرد:
معدن مس کوه چراغانی کهنه خمار ولایت میدان در 60 کیلومتری کابل
معدن مس در کوتل خاواک پنجشیر 
معدن مس فرنجل غوربند
معدن مس کوه کمری و کوه سیاه بین کوه سرخ مناری شیوه کی کابل
معدن مس لوگر در منطقه گلدره
معدن مس جیرعلی پنجشیر و تاواخ پنجشیر 
معدن مس آسیا در موضع چهل ستون و کوه خیرآباد 
معدن مس کوه واصل آباد ،قرغ ، تندی للندر
معدن مس گل دره کوهدامن 
معدن مس کوتل قلیچ علاقه کهمرد بامیان 
معدن مس ارغنداب ،توخی قندهار.
معادن سرب:
سرب فرنجل غوربند
سرب مرگ بهسود
سرب کوه میان شان ارزگان
سرب مومن قول شیرداغ
کوه قند و کوه چهل انجورک علاقه کهمرد
نهرین و جرم در نواحی بدخشان و قطغن
سرب دره صوف
سرب قلعه بی بی گوهر
سرب سیاه دره یک و لنگ
سرب علاقه میدان
سرب نواحی هرات
سرب تنکران بدخشان.
معادن سولفور: 
ذخایر بزرگ سولفور در ولایت بلخ، اشکاشم بدخشان و نزدیکی ولایت ننگرهار وجود دارد.
معادن اورانیوم:
در بیابانهای جنوب غربی ، در کوه میر داوود بین هرات و شیندند و در منطقه قندهار وجود دارد.
معادن گرانیت :
این معادن در نقاط زیر یافت می شوند : 
استالف، چهاریکار،کوه جوانمرد قصاب، شاه کابل خورد علاقه میدان ، کوه سرخی غاره علاقه کوهدامن، کوه قره باغ - جدران ، بهسود، ارزگان ،نهرین ، شنوار.
سنگهای قیمتی: 
مشهورترین سنگهای قیمتی افغانستان لاجورد، لعل، یاقوت، زمرد می باشد . که مهمترین و معروفترین آنها لاجورد بدخشان می باشد. معدن مهم لاجورد و لعل در منطقه سرسنگ در شرق رودخانه کوکچه و در 35 کیلومتری جنوب منطقه حضرت سعید می باشد که ذخایر لاجورد این منطقه 200 تن تخمین زده شده است.

 


از این سنگ در ابعاد مختلف بین ۱۰۰ گرم تا ۵ کیلو در کیفیتهای مختلف موجود می باشد.
این سنگ از معدن افغانستان می باشد. حدود ۵۰۰ کیلو تا ۱ تن موجود می باشد.


سنگهای ساختمانی:
معادن سنگ مرمر در رنگهای مختلف در جاغوری ولایت غزنی، ریگستان ولایت قندهار ، غوربند ولایت پروان، گلران ولایت هرات و کوه قورغ ولایت کابل به فراوانی پیدا می شود.
معدن نمک : 
نمک افغانستان از معادن طالقان در ولایت تخار، گلفکان تخار ، اندخوی ولایت فاریاب، نمکسار هرات، معدن مغور در غزنی و معدن مزار شریف در بلخ استخراج می شود.

 

نقشه مهمترین معادن و ذخایر فلزی افغانستان
 

  • ابراهیم اخلاقی

کوهها و کوهستانهای افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ب.ظ

کوهها و کوهستانهای افغانستان

افغانستان یک کشور کوهستانی است . بعضی از کوههای افغانستان پوشیده از جنگل است. در بسیاری از کوه های کشور ما ، برفهای دائمی وجود دارد. و از جهت آبهای حاصل از برف و باران و ذخایر بزرگ معدنی این رشته کوهها ثروت طبیعی افغانستان محسوب می شوند.

موقعیت و طرز قرار گرفتن رشته کوهها در آب و هوای هر محل ، تاثیر زیادی دارد. مثلا در ولایت ننگرهار ف رشته کوههای سفید کوه ( سپین غر ) که از شرق به غرب امتداد دارد. مانع ورود بادهای موسمی در آن منطقه می گردد. و همچنین از نظر حمل و نقل و راههای ارتباطی ، کوهستانها بر خلاف دشتها ، شبکه ی راه های فرعی و یا شاخه هایی از خطوط آهن را نمی توانند در همه ی جهات خود بپذیرند.

در عین حال یکی از مهمترین فواید سرزمینهای کوهستانی، فایده نظامی آن که دفاع در برابر مهاجمان است . بطور کلی کوهها برای کشور ما دارای ارزش حیاتی هستند . اگر رودخانه ی نیل برای کشور مصر ، بهترین نعمت و هدیه خداوندی است ، رشته کوههای بلند و متعدد افغانستان نیز بهترین نعمت و هدیه خداوندی برای این کشور محسوب می شود.
مهم‌ترین ارتفاعات کشور از این قرار است:
هندوکش (۶۲۹۸ متر) 
پامیر کوچک، (۶۲۸۱ متر دروخان) 
بدخشان(۵۳۵۵ متر) 
بابا (۵۴۱۳ متر، بامیان) 
ترغان (۳۹۸۲ متر) 
سفید کوه (۴۷۵۵ متر، سیکارام) 
شاه مقصود (۲۷۷۳ متر )
مزار (۳۷۸۷ متر) 
هزار جات (۴۱۰۱ متر، تمران) 
بالا کوه (۳۸۷۲ متر) 
دوشاخ (۲۱۱۰ متر)
یاه بند (۲۵۶۰ متر )
کوه سلیمان ( 3372، تخت سلیمان ) 
کوه تیربند ترکستان ( 2895 ، جنگک ) 
و همچنین کوههای چاغی ، سفید خرس، نورستان، بندبیان، چلبدالان، سیاه کوه ، گل کوه، سلیمان، تیربند ترکستان، پغمان ، قره باتور، چاکایی و ...

هندوکش:
هندوکش رشته‌کوهی در افغانستان است. در قدیم یوپای الینیا نام داشته و نیز یونانیها به آن پاراپامیزوس می گویند. این رشته‌کوه به امتداد سلسله جبال هیمالیا از نواحی پامیر داخل افغانستان می‌باشد که از جنوب بدخشان گذشته در دره بامیان که شروع کوه دیگری است بنام کوه بابا، ختم می‌گردد. ارتفاع قله این کوه در افغانستان ۶۶۵۰ متر بوده که بنام تیراج معروف است و از سطح آب دریا ۸۳۰۰ متر ارتفاع دارد . نواحی مرتفع این کوه تقریباً همیشه پوشیده از برف است و دره‌های بیشمار در دامنه این کوه به وجود آمده که معروف ترین آنها از این قرار است : دره واخان ، شغنان ، منجان ، جرم ، درایم ، کشم ، ارسج ، فرخار ، دره اشکمش ، خوست ، فرنگ ، سمندان اندراب ، حنجاب ، دو آب و سر اب در شمال و از طرف جنوب دره پنج ، دره نور ، دره کرم، دره پشال ، باندول ، اشپی ، اسکین ، پنجدره نجراب ، دره هزاره ، بازارک ، پاران ده ،شتل ، سالنگ، اشاوه، شکاری، کپچاق، چهارده بامیان، سیغان ، کهمرد.
طول هندوکش در حدود ۶۰۰ کیلو متر است که به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می‌شود ، هندوکش غربی نسبت به هندوکش شرقی کوچک‌تر است و دره معروف پنجشیر در دامنه جنوب شرقی آن موقعیت دارد.
هندوکش شرقی از غرب دره زیباک ( ولایت بدخشان ) شروع شده و تا کوتل خاواک ( ولایت پروان ) به طول 150 کیلومتر امتداد یافته است. هندوکش شرقی دارای قله های مرتفع است ، که قسمت زیادی از سال را برف دارند. بلندترین نقطه افغانستان " قله ی نوشاخ " با 7485 متر ارتفاع در رشته کوه هندوکش شرقی واقع شده است. 
ارتفاع هندوکش غربی از هندوکش شرقی کمتر است . به همین دلیل شاهراه بزرگ سالنگ ، که شمال و جنوب کشور را به هم وصل می نماید از دل همین کوه گذشته است.

معابر معروف هندوکش
۱- کوتل خاواک به ارتفاع ۳۶۰۰متر
۲- کوتل بازاک به ارتفاع ۵۰۰۰ متر
۳-کوتل نکسان به ارتفاع ۵۰۵۰ متر
۴- کوتل کانچین به ارتفاع ۴۹۰۰ متر
۵-کوتا مراشتراک به ارتفاع ۵۷۶۰ متر
۶- کوتل سالنگ به ارتفاع ۴۳۰۰ متر
۷-کوتا اق رباط به ارتفاع ۳۶۰۰ متر
۸-کوتل کوشان به ارتفاع ۴۳۰۰ متر
۹- کوتل چهار در به ارتفاع ۴۲۳۶ متر
۱۰- کوتل پیلو به ارتفاع ۳۶۰۰ متر
۱۱-کوتل دندان شکن به ارتفاع ۲۷۰۰ متر
12 - کوتل دالن سنگ شتل به ارتفاع 3560 متر

دریا‌های هندوکش:
۱- دریای غوربند : از شرق کوتل شیبر سر چشمه می‌گیرد و از غرب به طرف شما شرق به فاصله ۸۰ کیلو متر بین هندوکش و اطراف کوه پغمان امتداد دارد و سر انجام به دریای پنجشیر ملحق می‌شود .
۲- دریای سرخ : از غرب به شمال شرق جریان دارد و سر انجام با معاون خود دریای سیغان به دریای باماین میریزد .
۳- دریای اندراب :از کوتل خاواک سر چشمه گرفته از شرق به غرب جریان دارد وقراء ده صلاح اندراب ، سنگ پیران، بنودشت ، امرد ، باجکگاه ، خنجان ، گازان را سیرآب می‌کند. ودر حد بنو ، آب آرزو را با خود گرفته در نواحی دوشی با دریای سرخ یکجا می‌شود و بنام دریای غور از پلخمری می‌گذرد و از وسط بغلان به دریای قندوز می‌گذرد و با دریای خان آباد بکجا شده در قله زال به دریای آمو می‌ریزد.
۴- دریای پنجشیر: از کوتل خاواک سر چشمه گرفته نا گلبهار و کوهدامن امتداد دارد.
5 - دریای شتل : از کوهای آرزو و مرغی شروع شده و در گلبهار با دریایی عمومی پنجشیر یک جا میشود
6 - رود علیشنگ والینگار : از قسمت جنوب شرق هندوکش سر چشمه گرفته و به طرف جنوب به حرکت خود ادامه می‌دهد و نورستان را آبیاری می‌کند.
7 - دریای کنر : از پشه خونی قلعه بلور داغ یا بنداب پامیر بر آمده در ثمر خیل بادریای کابل یکی می‌شود.




 

قله نوشاخ

کوه بابا:
رشته کوه بابا در مرکز افغانستان واقع شده و از شرق به غرب امتداد دارد. این رشته کوه از شرق " کوتل حاجیگگ " شروع شده، تا جنوب شرق کوه حصار ادامه می یابد. طوی این رشته کوه در حدود 200 کیلومتر است. بلندترین قله ی آن شاه فولادی ، 5140 متر ارتفاع دارد . قله های این کوه نیز اکثر اوقات از برف پوشیده است و شرایط خوبی برای ذخیره ی آب به وجود آورده است. برخی از مهمترین رودهای دائمی افغانستان از همین رشته کوهها سرچشمه می گیرند. در دامنه های شمالی و جنوبی این رشته کوهها، بهترین چراگاهها و مراتع افغانستان به چشم می خورد. 
از کوتلهای معروف این کوه می توان از کوتل حاجیگگ، کوتل عراق، کوتل صد برگ، کوتل شاتو ، کوتل ملا یعقوب و ... نام برد که هر یک اهمیت خاص خود را دارند. 
دره های معروف رشته کوههای بابا عبارتند از : دره فولادی، دره بامیان ، دره کالو، دره ککرک و ...



کوه بابا در زمستان


سفید کوه ( سپین غر ):
این رشته کوه، در شرق افغانستان واقع شده و 150 کیلومتر طول د ارد. سفید کوه از 48 کیلومتری غرب پیشاور آغاز شده و به طرف غرب ادامه می یابد. بلندترین قله این کوه، سیکارام ، 4755 متر ارتفاع دارد. دامنه های شمالی و جنوبی این رشته کوه پوشیده از جنگلهای انبوه و وسیع است. همچنین دره ی معروف خیبر که از لحاظ تاریخی و ارتباطی دارای اهمیت زیادی می باشد و در لشکرکشی های بزرگ، در طول تاریخ به شبه قاره ی هند همواره مورد توجه مهاجمین بوده است، در این رشته کوه قرار دارد. طول این گذرگاه از 60 کیلومتر تجاوز می کند و 2000 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. 
دره های معروف این رشته کوه عبارتند از : دره خیبر، دره آچین، دره خوگیانی ، دره جاجی ، دره زرمست و ....

 

رشته‌کوه سلیمان:
یا کوه‌های سلیمان، نام دو رشته‌کوه است در جنوب شرقى افغانستان و غرب پاکستان و مرز بین فلات ایران و شبه‌قاره هند، یکى شرقی و دیگرى غربی و هر دو از شمال به جنوب کشیده شده. دامنهٔ کوههاى سلیمان مسکن پشتون‌ها است.
مناطق هموار افغانستان
اراضی کم ارتفاع افغانستان ( بین 258 تا 1000 متر ارتفاع ) به سه منطقه تقسیم می شوند.

1- حوره آمو دریا: این حوزه از اراضی کم ارتفاع ناحیه خمیاب شروع شده و در امتداد دریای آمو تا ینگی قلعه در ولایت تخار امتداد می یابد. 
2 – حوزه هلمند: شامل دشت گودرز، دشت جهنم، دشت مارگو، دشت امیران، تمامی اراضی چخان سور ( نیمروز ) و قسمتی از فراه و هرات را شامل می شود.
3 – حوزه ننگرهار : این حوزه اراضی خیلی کم ارتفاع را شامل می شود و آن هم در امتداد رود کابل و جنوب شرق جلال آباد تا لعل پور در مرز افغانستان توسعه یافته است.

دشت‌ها:
که عموماً در شمال و شرق هستند.از جمله: ۱- دشت برنگ ۲-د پشت رود ۳- گرمسیر ۴- ریگستان ۵- سیاه سنگ ۶- دشت مرغو (مارگو) ۷- دشت خلش ۸- دشت همدم آب ۹- هجده نهر ۱۰- دشت نمدی. دشت کابل و دشت پکتیا


 

  • ابراهیم اخلاقی

موقعیت ، مختصات و مرزهای افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ

موقعیت ، مختصات و مرزهای افغانستان

افغانستان قلب تپنده آسیا بین 29 و 38 درجه عرض جغرافیائی و بین 29 درجه و 30 دقیقه و 28 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 60 درجه و 30 دقیقه و 75 درجه و 50 دقیقه طول شرقی نصف النهار گرینویچ و در نیمکره شمالی – شرقی و در محدوده آسیای میانه واقع شده است.





افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط بر خشکی است، و جز اردن تنها کشور خاورمیانه بشمار می‌آید که به دریا راه ندارد. مساحت آن ۶۵۲.۲۲۵ کیلومتر مربع و چهلمین کشور جهان از نظر مساحت به شمار می‌آید. طول مرزهای افغانستان حدود ۵۸۰۰ کیلومتر است، که شامل ۲۳۸۴ کیلومتر در شمال با جمهوری‌های تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان؛ ۲۲۴۰ کیلومتر از شرق و جنوب با جمهوری اسلامی پاکستان، ۷۳ تا ۹۳ کیلومتر مربع از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با استان مسلمان نشین سین‌کیانگ (سنجان) جمهوری خلق چین و ۸۵۵ تا ۹۳۰ کیلومتر در غرب با ایران (که ۶۱۹ کیلومتر آن با استان خراسان است).

بیشترین فاصله شرق تا غرب افغانستان، از دره یولی ( شرقی ترین نقطه ) تا دهانه ذوالفقار ( غربی ترین نقطه ) ۱۲۴۰ کیلومتر، و شمال تا جنوب آن ، از نقطه خمیاب در ولایت جوزجان ( شمالی ترین نقطه ) تا کوههای چاکایی ( جنوبی ترین نقطه ) ۸۵۵ کیلومتر است و حداقل فاصله آن با آبهای آزاد جهان از طریق مرزهای جنوبی و پاکستان ۵۰۰ کیلومتر است.
در برخی کشورها ، با وجود فشردگی قسمت اصلی سرزمینشان، قسمت کوچکی از خاکشان از بخش اصلی سرزمنی خود دور افتاده و توسط خاک کشورهای همسایه ، محصور شده است. به این کشورها دنباله دار می گویند که فاصله زیاد آنها از مرکز، اداره ی امور آن را با مشکلاتی رو برو می سازد. کشور ما افغانستان در ردیف کشورهای دنباله دار قرار می گیرد، که دره واخان در شمال شرقی کشور به صورت یک زائده از قسمت اصلی خاک آن جدا افتاده است. کشور ما از نظر شکل طبیعی شبیه یک مشت بسته است. همچنین افغانستان را می توان به شکل یک بادبزن نیز تصور نمود که دسته آن دالان واخان در ولایت بدخشان می باشد.

خشونت‌ آب‌ و هوای‌ افغانستان‌ یکی‌ از مهمترین‌ ویژگیهای‌ طبیعی‌ این‌ کشور بشمار می‌رود؛ به‌ این‌ معنا که‌ این‌ سرزمین‌ در زمستان‌ هوایی‌ بسیار سرد و در تابستان‌ هوایی‌ گرم‌ دارد. کوههای‌ هندوکش‌ به‌ طول‌۶۰۰ کیلومتر در نوار شمالی‌ و شرقی‌ این‌ سرزمین‌ گسترده‌ شده‌اند. پست‌ترین‌ نقطه‌ افغانستان‌ در جلگه‌ رود «جیحون‌» ۲۸۵ متر و بلندترین‌ بخش‌ این‌ سرزمین‌ در قله‌ نوشک‌ ۷۴۸۵ متر از سطح‌ دریا مرتفع‌تر است.

بخشهای گسترده‌ای از خاک افغانستان را عمدتاً در شمال و شرق کشور، کوهها وسنگلاخ‌ها پوشانده‌است کوههای هندوکش به طول ۶۰۰ و عرض ۱۰۰ کیلومتر از سمت شمال شرقی به غرب و جنوب غربی کشیده شده و تقریباً از میانه کشور می‌گذرد. این کوهها بیش از نیمی از سرزمین افغانستان را فراگرفته و برای شهرهای کابل، قندهار و هرات ارزش راهبردی مهمی ایجاد کرده‌است. کوههای قدر به سوی غرب امتداد می‌یابند، از ارتفاع آن کاسته می‌شود و در نزدیکی مرزهای ایران تبدیل به کوهها و تپه‌های کم ارتفاع می‌گردند.در بلندی‌های هندوکش همواره برف وجود دارد. حتی در تابستان‌ها نیز قله‌ها و یخچال‌ها پر برف است. در میان کوهستان‌های هندوکش، دره‌های ژرف و خوش آب و هوا و حاصلخیزی وجود دارد که محیط مساعدی برای پرورش دام و تولید میوه‌است. افغانستان سرزمین افراط و تفریط است، کوهها سر به فلک کشیده و دره‌ها ژرف، باران‌های بهاری و تابستان‌های خشک، زمستان‌های بسیار سرد و تابستان‌های گرم، بلندی‌های پوشیده از برف در طول سال و سرزمین‌های پست و خشک وسوزان. این افراط و تفریط در زندگی اجتماعی نیز وجود دارد. سرزمین افغانستان در طول تاریخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است؛ جنگجویان بسیاری چون شاهنشاهان هخامنشی، اسکندر مقدونی، محمود غزنوی، تیمور گورکانی، نادر شاه افشار، از پیچ و خم کوهها و دره‌های این کشور خود را به هندوستان رسانده‌اند. علاوه بر این تا پیش از کشف راههای آبی در سده‌های اخیر و سپس گسترش راههای هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق به غرب، از دشت شمالی آن می‌گذشت، گذرگاه کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموماً از راه قندهار به هند و از راه بلخ به چین می‌رفت. پس از کشف راههای آبی و سپس توسعه راههای هوایی، افغانستان مانند سایر سرزمین‌های آسیای میانه، تبدیل به منطقه‌ای بن‌بست شد و گذر هیچ بیگانه‌ای به آنجا نیفتاد. همچنین کوهستان‌های افغانستان سپر راهبردی استواری میان آسیای شمالی و آسیای جنوبی است.

کشور جمهوری افغانستان از طرف شمال متصل است به جمهوریت های تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان اتحاد جماهیر شوروی از طرف غرب به کشور ایران از طرف شرق وجنوب به پشتو نستان و بلوچستان از طرف شمال شرق به ولایت سکیا نک چین محدود می گردد.

سر حدات افغانستان:
خط پامیر:
خط سر حدی ایکه از دره پولی الی جهیل ویکتوریا (زورکول) امتداد یافته و در سال 1895 تثبیت گردید به نام خط سر حدی پامیر یاد می گردد.
خط امیر شیر علیخان:
خط سر حدی شمال افغانستان که از جهیل ویکتوریا( زور کول) دریای آمو تا خم آب می رسد به نام خط سر حدی امیر شیر علی خان مسمی است. این خط سر حدی 1800 کیلو متر طول داشته ، در سال 1873 توسط نمایندگان روسیه، انگلستان وافغانستان به صورت یک کمیسیون مشترک تثبیت گردید.
خط ریجوی:
خط سر حدی شمال غربی که از خم آب الی دره ذوالفقار به شکل یک خم قوس امتداد یافته به نام خط ریجوی یاد شده و در سال 1884 تثبیت گردید.
خط فخری:
خط سر حدی افغانستان که از دره ذوالفقار تا کوه سیاه امتداد می یابد در سال 1935 تثبیت شده و به نام خط فخری مسمی است .
خط مکمهن:
در سال 1902 خط سر حدی جنوب غربی افغانستان که از کوه سیاه تا کوه ملک سیاه امتداد می یابد تثبیت شده و به نام خط مکمهن یا مکمهان یاد می گردد 90 میل طول.
خط دیورند:
خط سر حدی شرقی و جنوبی افغانستان که از کوه ملک سیاه تا جنوب شرق کوتل 
واخجیر امتداد می یابد در سال 1893 به طور یک جا نبه تثبیت گردید.
خط شمال شرقی:
این خط سر حدی که از دره یولی الی کوتل کلیک (جنوب شرق کوتل واخجیر) امتداد دارد به نام مرز شمال شرقی یاد شده که در سال 1964 به صورت فنی با نصب پیلرها علامه گذاری و تثبیت گردید.

سر حدات فعلی افغانستان که روی نقشه های امروزی ترسیم شده است کمتر از یک قرن از تثبیت آن ها نمی گذرد. در تثبیت سر حدات نقش مستقیم همسایه ها ازطرف غرب ایران از طرف شمال روسیه تزاری واز طرف جنوب و شرق هند با حکمیت ممالک مقتدر مانند انگلستان و روسیه تزاری دخیل بود . این دخالت ها که روی اغراض صورت می گرفت در تثبیت سر حدات پرابلم های سیاسی را بین دو دولت همسایه به وجود آورد.

با در نظر داشت موضوعات سیاسی در نیمه دوم قرن نوزده ، افغانستان به تدریج به شکل وچوکات سیاسی که فعلا در نقشه سیاسی آسیای مرکزی مشاهده می شود مبدل گشت.
 

  • ابراهیم اخلاقی

گونه های جانوری افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ

گونه های جانوری افغانستان

در جنگل های شرق افغانستان (نورستان ،پکتیا ،ننگرهار ) حیواناتی از قبیل شیر ،پلنگ ،میمون ،سنجاب ،شغال، خرس ،گرگ ،خرگوش ،انواع آهو و غیره ..زندگی می کنند. در افغانستان پراکندگی پلنگ ،بز کوهی و آهو تقریبا یکسان است. 
پلنگ جز در مزارع و دشتها ،در تمام نقاط افغانستان (بخصوص در دره ی هاجر ولایت بامیان )هر جا که طعمه های مناسب مانند بز کوهی، گراز ،قوچ ،آهو و غیره وجود داشته باشد زندگی می کند. 
ببر در سالهای گذشته در نیزارهای کرانه ی آمو دریا و شمال غرب افغانستان( مرغاب ) زندگی می کرد که به سبب کاهش طعمه ها ی اصلی این جانور یعنی آهو ،گورخر و... و شکار بی رویه ی آن ،نسل آن منقرض شده است. پلنگها و سیاه گوشهایی که در ارتفاعات مرکزی افغانستان می زیستند، پشک کوهی و دشتی، روباه سرخ، روباه دشتی، شاه روباه، راسو، سمور، دله خفک و غیره که در نقاط مختلف افغانستان زندگی می کنند، در سالهای اخیر به سبب تجارت فزاینده ی پوست، به صورت بی رویه شکار شده اند. شکار بی رویه ی آنها به وسیله تله، تفنگ، تور و ... باعث کاهش تعداد این حیوانات شده است. از طرفی، افزایش سریع جمعیت جوندگان و موشهای صحرایی ، کشاورزی در استپ های افغانستان را با مشکلات جدی روبرو ساخته است.

گسترش کشاورزی، کاهش شمار جانوران شکارچی، به ویژه گربه وحشی و روباه و اوضاع جوی مناسب با زندگی جانوران جونده از جمله دلایل این افزایش به شمار می روند.

انواع خزندگان مانند مارها که در کشور 27 نوع آن و سوسمارها که 23 نوع آن شناسایی شده است، در همه نقاط دیده می شوند. انواع ماهی ها از قبیل قزل آلا ( خال ماهی ) ، کپور ( شیر ماهی ) ، مار ماهی و ... در آبگیرها ، تالابها و رودهای افغانستان مانند آمو دریا، هیرمند و دریاچه های هامون، بندامیر و ... به وفور یافت می شوند. این ماهی ها در سالهای اخیر به شکل بی رحمانه ای و با استفاده از مواد منفجره صید شده اند . ادامه این وضع ، باعث بهم خوردن تعادل موجود در محیط زیست می گردد.

به طور کلی حیواناتی که در افغانستان زندگی می کنند، عبارتند از: شیر، پلنگ، سیاه گوش، خرس سیاه و قهوه ای، گربه ی وحشی، گرگ، روباه، شغال، کفتار ، گراز، خوک، میمون، سنجاب، خارپشت، سنگ پشت، سمور، راسو، خرگوش، دله خفک، انواع بز کوهی، قوچ، گوزن، آهو و ...

در افغانستان 450 نوع پرنده شناخته شده است که تقریبا نیمی از آنها در ناحیه استپی زندگی میکننند. برخی از پرندگان هرگز محل زندگی خود را ترک نمی کنند. اما بعضی دیگر اقدام به مهاجرتهای دور و دراز چند هزار کیلومتری می کنند. 
تنوع اقلیمی و آب و هوایی، پستی و بلندی ها، منابع سرشار آبها سطحی و پوشش گیاهی مناسب و فراوان ، زمینه های زیست انواع وحوش و پرندگان بومی، مهاجر و همچنین انواع آبزیان را در افغانستان فراهم کرده است. 
یکی از زیستگاههای مهم پرندگان در افغانستان دریاچه ی آب ایستاده و تالاب ناور در ولایت غزنی است که بیش از نوع از پرندگان آبزی در آن زندگی و رفت و آمد می کنند. دُرنای سفید سیبریایی که از پرندگان کمیاب است، در راه بازگشت از هند به محل زاد و ولد خود در رودخانه اُب ( روسیه ) ، در دریاچه ی آب ایستاده غزنی توقف می کند. انواع بسیاری از پرندگان از جمله اردک وحشی، غاز، پرستو، جل، بودنه، کبک، تیهو، شاهین، باشه و ... همچنین در حدود 20 هزار فلامینگو ( غاز حسینی ) در کرانه ها و تپه های اطراف این دو ناحیه تخم گذاری می کنند.

دشت ناور ( 3200 متر ) مرتفع ترین محل زاد و ولد فلامینگو در جهان است. دریاچه آب ایستاده غزنی در فصل بهار و تابستان، محل زندگی و پذیرای بسیاری از پرندگان است که در فصل پاییز و زمستان به سوی نواحی گرم هندوستان، حوزه رودخانه سند ، ایران و آفریقا مهاجرت می کنند.

دریاچه هارون صابری و پوزک، درامتداد مرز افغانستان و ایران ، زیستگاه وسیع و مهم برای بسیاری از پرندگانی است که همه ساله زمستان را در آنجا سپری می کنند. درحدود 190 گونه پرنده در دریاچه ی هامون و مناطق اطراف آن دیه می شود و در سال 1356 شمسی ، بیش از هفتصد هزار پرنده ی آبزی و مهاجر در این دریاچه وجود داشته است. پرندگانی مانند دراج، توغدری، بقره قره، جل، اگن، تیهو، عقاب، سنقر، کرکس و ... در حوالی دریاچه فراوان است. همچنین پرندگان مهاجری که از سیر دریا یا آسیای میانه به طرف هندوستان مهاجرت می کنند، مدتی را در دریاچه ی بند امیر می گذرانند.

در کوههای بابا بیش از 150 نوع پرنده وجود دارد. تنگه ی سالنگ در پاییز و بهار معبر عمده ای است برای زیادی از لک لکهای سفید وسیاه، سارها، و گونه های بی شماری از پرندگان دیگر ، که از زیستگاه های زمستانی خود به مناطق شمالی مهاجرت می کنند.

جنگلهای شرق کشور ( نورستان، پکتیا و ... ) آشیانه ی بسیاری از پرندگان هیمالیایی می باشد. انواع پرنده هایی چون قرقاول، طوطی، مینا، بلبل، کبک، سی سی، هدهد، باز، باشه ، زاغ، جغد ، کبک زری و ... در این جنگلها زندگی می کنند. 
همچنین تالابهای کشور ، زیستگاه های مهمی برای تعداد بی شماری از گونه های مختلف پرندگان بوده و محل امن و مناسبی ( بویژه در فصل زمستان ) برای آنان به شمار می رود. این پرندگان با حضور خود در منطقه، علاوه بر منافع اقتصادی، باعث تنوع چشم اندازهای طبیعی می گردند. پرندگان تاثیر زیادی نیز بر سایر حشرات و جوندگان موزی و زیانکار داشته و به بهبود بهداشت محیط کمک می کنند. در سالهای اخیر نابودی نی و پوشش گیاهی درون دریاچه ها، سیل، شکار بی رویه و جمع آوری تخم پرندگان، زیستگاه ها و زندگی آنان را تهدید می کند.

تالاب اشکمش در ولایت تخار، تالاب غور در ولایت فراه، تالاب غوری در ولایت بغلان، تالاب بغلان در ولایت بغلان، تالاب نور در ولایت غزنی، تالاب محمد در ولایت قندهار، دریاچه ی بند امیر در ولایت بامیان و بسیاری از نقاط دیگر مانند کوههای شمال شرقی و غربی و جنگلهای بدخشان از زیستگاههای مهم پرندگان مختلف به شمار می آیند.

کبک ، تیهو، بودنه، لک لک، فاخته، قمری، بلبل، سی سی، کلنگ، سیاه سینه، کبوتر ، زاغ، شاهین، کرکس، غاز، شاهین، عقاب ، جل، باز، هدهد، نیله زاغ، باشه، سائره، قره سینه، مرغابی، موسیچه، کل مرغ، مینا، طوطی، جغد و ... از پرندگانی هستند که در افغانستان زندگی می کنند.


 

  • ابراهیم اخلاقی

جمعیت و تعداد نفوس افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ

جمعیت و تعداد نفوس افغانستان

جمهوری اسلامی افغانستان ، در سال ۱۹۹۷ م ۲۰/۸۳۸/۰۰۰ نفر جمعیت داشته است، و از این نظر چهل و هفتمین کشور جهان محسوب می‌گردد.
طبق‌ آخرین‌ برآورد بانک‌ جهانی‌ (جولای‌2000 میلادی‌) جمهوری‌ اسلامی‌ افغانستان‌ نزدیک‌ به‌25 میلیون‌ و 838 هزار نفر جمعیت‌ داشته است. البته‌ آمار دیگری‌ از سوی‌ کمیساریای‌ عالی‌ پناهندگان‌ سازمان‌ ملل‌ متحد حاکیست‌ که‌ در ابتدای‌ سال 2000 میلادی‌ حداقل‌5/2 میلیون‌ افغانی‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و نزدیک‌ به‌2 میلیون‌ افغانی‌ در پاکستان‌ به‌ صورت‌ پناهندگان‌ رسمی‌ و غیررسمی‌ سکونت‌ داشته‌اند. . پیش بینی می‌گردد با بازگشت مهاجران افغان از آسیا (به خصوص پاکستان، ایران و امارات) و اروپا (به ویژه آلمان، فرانسه) و آمریکا و استرالیا، جمعیت کشور در سال ۲۰۰۴ به حدود ۲۸ میلیون نفر بالغ بوده باشد.رشد جمعیت %۲/۳ بوده و تراکم جمعیت حدود 9/31 نفر در هر کیلومتر مربع است.

جمعیت و پراکندگی

جامعه افغانستان را باید جامعه ای روستایی در نظر گرفت زیرا که روستاهای این کشور 77 درصد جمعیت را در خود جای داده اند و جمعیت شهرنشینان از 23 درصد تجاوز نمی کند. تراکم جمعیت این کشور در حدود 40 نفر در هر کیلومتر مربع است که از این حیث افغانستان در میان 255 کشور رتبه 153 ام را دارد و در نیمه پایین جدول نسبت تراکم  جمعیت قرار میگیرد.

 

 سن وجنسیت

عوامل متعددی چون جنگ و نا آرامی ،فقر و سطح پایین سواد و بهداشت عمومی برشاخصهای آماری مرتبط با طول عمرجامعه افغانستان تاثیر گذاشته به طوریکه تنها 8/2 درصد از جمعیت این کشور عمر بالای 65 سال دارند و میزان امید به زندگی در این کشور 5/42 سال است. ساختار سنی جامعه افغانستان با توجه به عواملی که برشمرده شد بسیار جوان است و نیمی از جمعیت آن زیر 5/17 سال است .

از لحاظ تناسب جنسیتی افغانستان حالتی متعادل دارد به نحوی که در ازای هر مرد 05/1 زن وجود داشته و جمعیت زنان و مردان افغانستان با هم برابر می کند.

 

 گونه های نژادی

ساختار جمعیت افغانستان متشکل از گونه های نژادی متنوع است که اغلب به صورت متمرکز در نواحی مشخصی از کشور زندگی می کنند. در صورتی که از گونه های نژادی کم جمعیت تر صرف نظر کنیم به 7 گونه اصلی زیر بر خواهیم خورد:

افغانستان‌ تیره‌های‌ جمعیتی‌ متفاوتی‌ دارد و همین‌ امر مشکلات‌ فراوانی‌ را برای‌ حکومت‌ آن‌ به‌ همراه‌ داشته‌ است‌. حداقل38 درصد از افغانها «پشتون‌»، 25 درصد «تاجیک‌»، 6 درصد «ازبک‌»، 19 درصد «هزاره‌» و مابقی‌ «ترکمن‌»، «بلوچ‌» و سایر تیره‌های‌ نژادی‌ هستند.
 اسلام‌ دین مطلق‌ مردم‌ افغانستان‌ است‌ و تعصبات‌ دینی‌ باعث‌ شده‌ که‌ پیروان‌ سایر ادیان‌ از این‌ کشور مهاجرت‌ کنند. 
%99 مردم افغانستان مسلمان هستند، که شامل %65-70 سنی و %25-30 شیعه (شیعه اثنی عشری و اسماعیلی) می باشند.حدود 20000 هندووسیک و 150 خانواده یهودی نیز در این کشور زندگی می کنند.
زبان‌ رسمی‌ مردم‌ این‌ کشور فارسی دری و پشتو‌ است.  50 درصد از مردم‌ به‌ لهجة‌ فارسی‌ افغانستان‌ (دری‌) صحبت‌ می‌کنند. 38 درصد از افغانها به‌ لهجه‌ «پشتو»، 11 درصد به‌ لهجه‌ ترکی‌ ازبکستان‌ و ترکمنستان‌ و مابقی‌ به‌ لهجه‌های‌ اردو و بلوچی‌ صحبت‌ می‌کنند.
متأسفانه‌ سطح‌ باسوادی‌ درمیان‌ مردم‌ افغانستان‌ پایین‌ است‌. این‌ امر بویژه‌ در میان‌ زنان‌ افغانی‌ که‌ از زمان‌ روی‌ کار آمدن‌ حکومت‌ طالبان‌ ممنوع‌ التحصیل‌ شده‌اند، نمود دارد. در حال‌ حاضر 2/47 درصد از مردان‌ و کمتر از 15 درصد زنان‌ بالای‌15 سال‌ افغانستان‌ باسوادند. همچنین‌ افغانستان‌ از لحاظ‌ امکانات‌ بهداشتی‌ دچار مشکلات میباشد. 

 

شاخصهای جمعیتی:
37/42 درصد از مردم‌ افغانستان‌ کمتر از 14 سال‌ سن‌ دارند که‌ این‌ میزان‌ جمعیت‌ شامل‌5 میلیون‌ و 598 هزار پسر و 5 میلیون‌ و 371 هزار دختر می‌شود. از سوی‌ دیگر افراد بین‌15 تا 64 ساله 86/54 درصد از ساکنین‌ افغانستان‌ را شامل‌ می‌شوند که‌ متشکل‌ از 7 میلیون‌ و 362 هزار مرد و 6 میلیون‌ و 839 هزار زن‌ هستند. افراد 65 ساله‌ با بالا در افغانستان 77/2 درصد از جمعیت‌ این‌ کشور هستند که‌ شامل 378 هزار مرد و 337 هزار زن‌ می‌شوند.
افغانستان در منطقه حساس و استراتژیک «آسیای مرکزی» قرار گرفته است. از یک سو به (شبه قاره‌ هند»، و از سوی دیگر به کشورهای معروف به «آسیای میانه» و نیز «جمهوری خلق چین»؛ و از سمت دیگر به «آسیای غربی» مرتبط است. سلسله جبال «هندوکش» که قسمت وسیعی از خاک کشور را پوشانده، همواره سد محکمی در مقابل مهاجمان از شمال به سمت جنوب و مهاجمان از جنوب به سمت شمال و یا از غرب به شرق و نیز بالعکس.
افغانستان، در دو قرن گذشته، حائلی میان امپراتوری‌های «شرق» و «غرب» بوده است.  مقصد آن بود که دیوار مستحکمی بین مرزهای استعماری شرق و غرب وجود داشته باشد؛ حتی در منطقة شمال غربی آن «تنگه واخان» (خیبر) را ضمیمه خاک افغانستان نگاه داشتند تا بین «هند» که تحت استعمار «انگلیس» بود، با «آسیای مرکزی» که در تصرف «روسیه» قرار گرفت؛ فاصله و جدایی بیندازد.
در حال حاضر، به دلیل قرار گرفتن در مرز با «آسیای میانه» و اهمیت انتقال منابع زیرزمینی این کشورها به دنیا از خاک افغانستان، همجواری با ایران ، در این آغاز قرن بیست و یکم و اراده جهانی برای بازسازی آن، طرف توجه محافل بین‌المللی و دولت‌های همسایه قرار دارد؛
مردم‌ افغانستان‌ حدود 88/45 سال‌ امید به‌ سالمندی‌ دارند، یعنی‌ امید به‌ زندگی‌ در بین‌ مردان‌ افغانی‌ به‌62/46 سال‌ و در میان‌ زنان‌ این‌ کشور به‌11/45 سال‌ می‌رسد.

پرجمعیت‌ترین شهرهای افغانستان عبارت‌اند از
:
کابل (پایتخت) 
۲/۰۳۴/۰۰۰ نفر، قندهار ۲۲۵/۵۰۰ نفر؛ هرات ۱۷۷/۳۰۰ نفر، مزار شریف ۱۳۰/۶۰۰ نفر، جلال آباد ۵۸/۸۰۰نفر قندوز ۵۷/۱۰۰ نفر، بغلان ۴۱/۲۰۰ نفر. بقیه شهرها جمعیت اندکی داشته و با چهره سازی روستایی مانند و حتی ظاهر یک شهر را نیز ندارند.%۱۶/۵ در شهر و %۷۳/۷ در حدود ۲۰/۰۰۰ روستا ساکن هستند و %۸/۶ بقیه نیز زندگی عشایری (چادر نشین) دارند؛ و به دلیل اینکه حدود ۱۷ میلیون افغان در خارج از شهرها زندگی می‌کنند، اساس جامعه در این کشور «ده» می‌‌باشد.متوسط طول عمر ۴۱/۵ سال، و امید به زندگی ۴۱ سال و نرخ مرگ و میر کودکان بین ۱۸۲ تا ۲۰۰ در هر۱۰۰۰ نفر کودک است.

ویژگیهای‌جمعیتی‌جمهوری‌اسلامی‌افغانستان‌‌ 

652000 کیلومتر مربع

مساحت

25838000 نفر

جمعیت

62/39 نفر

تراکم نسبی جمعیت در هر کیلومتر مربع

5/21 درصد

نسبت جمعیت شهری

5/78 درصد

نسبت جمعیت روستایی

54/3 درصد

نرخ رشد جمعیت

81/3 درصد

میانگین نرخ رشد جمعیت 1998-1990

37/42 درصد

نسبت جمعیت زیر 14 سال

86/54 درصد

نسبت جمعیت 15 تا64 سال

77/2 درصد

نسبت جمعیت بالای 64 سال

82/41 نفر

نرخ زاد و ولد به ازای هر هزار نفر

01/18 نفر

نرخ مرگ و میر به ازای هر هزار نفر

54/11 نفر

نرخ مهاجرت به ازای هر هزار نفر

28/149 نفر

نرخ مرگ و میر نوزادان در هر هزار نفر

87/5 درصد

نرخ باروری زنان بالای 14 سال

88/45 سال

امید به زندگی در کل جمعیت

05/1

نسبت جنسی مردان در بدو تولد

04/1

نسبت جنسی مردان زیر 15 سال

08/1

نسبت جنسی مردان 15 تا 64 سال

12/1

نسبت جنسی مردان بالای 64 سال

06/1

نسبت جنسی مردان در کل جمعیت

2/47 درصد

نرخ باسوادی مردان بالای 15 سال

15 درصد

نرخ باسوادی زنان بالای 15 سال

5/31 درصد

نرخ باسوادی کل جمعیت

4/21 درصد

میانگین نرخ رشد باسوادی مردان در دهه 90

8/20 درصد

میانگین نرخ رشد با سوادی زنان در دهه 90

پشتون , تاجیک , ازبک و هزاره

تیره های جمعیتی

اسلام 7/99 درصد

دین عمده جمعیت

پشتو و فارسی (دری)  

زبان رسمی

 به علت نظام قومی و قبیله ای، شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی نبوده جاده‌های مناسب برای رفت و آمد (به حدی که اکثر جاده‌های روستایی و یک سوم راههای بین شهری در زمستان مسدود می‌گردد)، نبود وسایل حمل و نقل کافی و مشکل بودن زندگی در شهرها، به علت فقدان کار و درآمد، و عدم پذیرش افراد قبایل دیگر در میان قبیله جدید، مهاجرت و رفت و آمد در کشور محدود است و بیش %۸۰ جمعیت معمولاً در همان جایی به سر می‌‌برند که متولد گردیده و حداکثر از محدوده جغرافیایی قبیله، چند کیلومتر این طرف و آن طرف می‌‌روند. بر اثر وقوع جنگ داخلی در کشور پس از سال ۱۹۸۰ م حدود ۵ یا۶ میلیون نفر از اهالی کشور، به دو کشور پاکستان و ابران حتی اروپا و آمریکا و استرالیا مهاجرت کرده اند

جمعیت نفوس افغانستان در سالهای گذشته

بنا بر احصائیه های رسمی ملل متحد صفحه 132 سال 1968 نفوس افغانستان را به صورت تخمین در سال 1315 هجری شمسی مطابق 1937 میلادی 10972000 گزارش داده است اما ریاست احصائیه وزارت پلان در نشریه پیشرفت و تحلیل اوضاع اقتصادی سال 1348 منتشره سنبله 1349 کابل صفحه 15 نفوس افغانستان را در سال 1329 هجری شمسی مطابق 1950 در سال 1329 هجری شمسی مطابق 1950 میلادی دوازده میلیون نفر تخمین نموده است . و هم چنان در سالنامه سال 1311 نفوس افغانستان را در آن زمان دوازده میلیون تخمین نموده اند .

جدول ذیل نفوس سال های مختلف افغانستان را که از نشرات سال های مختلف ملل متحد اخذ و ترتیب گردیده است با کثافت نفوس در فی کیلو متر مربع آن نشان می دهد:

(1) اگر چه در افغانستان ولایت کابل از لحاظ تراکم نفوس درجه اول را حایز است اما عامل عمده تراکم نفوس را در ولایت کابل خصوصا در شهر کابل بیشتر موقعیت اداری تجارتی و صنعتی آن تشکیل می دهد تا حاصل خیزی اراضی زراعتی.

 

شماره سال ه. ش

تعداد نفوس

تمرکز نفوس در فی کیلومتر مربع

1315

10972000

1692

1329

12000000

1815

1336

13000000

2129

1348

13800000

2129

1339

14484000

2235

1340

14684000

2266

1342

15227000

2353

1345

1550000

2393

1347

16330000

2520

1350

17480000

2697

1351

17880000

2729

1352

18290000

2822

1353

18800000

2901

1354

19280000

2975

 

 چون  سر شماری نفوس افغانستان به صورت علمی تا قبل از نظام جمهوری عملی نگردیده بود از این رهگذر اندازه مجموع نفوس کلی کشور به صورت موثق تعیین شده نمی توانست منابع مختلف و معتبر دولتی در داخل مؤسسات بین المللی با روش ها و متود های مختلف نفوس کشور را با ارقام متفاوت سنجش و تخمین نموده اند که در پهلوی آن عامل عمده ازدیاد نفوس که شامل تولیدات وفایت و مهاجرت ها باشد به درستی تعیین و تخمین شده نمی توانست بنابر اساسات دیموکرافی چنین استنباط می گردد که تنظیم پلان های اقتصادی و اجتماعی در کشور بدون موجودیت تعداد واقعی نفوس مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و نتایجی را که از اثر تنظیم پلان ها توقع می رود به اشتباهاتی مواجه خواهد ساخت .

 

 

 

  • ابراهیم اخلاقی

حمل و نقل در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ب.ظ

حمل و نقل در افغانستان
 

جاده ها:
وضعیت راههای ارتباطی زمینی در افغانستان بسیار نامناسب است از 21000 کیلومتر جاده ای که در افغانستان ساخته شده است 2800 کیلومتر آن (3/13%)آسفالت شده و مابقی رهها خاکی بوده و از زیرسازی ضعیفی برخوردارند.
کشور افغانستان شبکه چندان گسترده‌ای از راه‌ها ندارد. بطور مختصر راه‌ها و تونل‌های اصلی این کشور عبارت‌اند از:
تونل سالنگ: با طول ۲۶۷۶ متر بصورت فنی ساخته شده عرض آن بطور عموم به هفت متر بالغ میگردد. عرض بتن و یا قیر آن به شش متر و ارتفاع تونل به هفت متر میرسد.
کار نقشه‌برداری راه پل‌خمری، مزار شریف و شبرغان که ۳۶۰ کیلومتر طول دارد به کمک روسیه انجام یافته‌است. این راه نسبت به راه پیشین ۴۰ کیلومتر کوتاه تر است.
راه پلخمری و شبرغان: این راه نیز شاهراه بزرگ کشور بوده شهرهای عمده مانند، پُل‌خُمری، ایبک، خلم، مزارشریف، بلخ، آقچه و شبرغان را با هم وصل می‌نماید.
کار نقشه‌برداری این راه در سال (۱۳۴۲ ش) آغاز و در سال (۱۳۵۱) تکمیل گردیده طول این راه ۳۶۰ کیلومتر بوده و عرض آن ده متر است. با احداث این راه اولاً ۴۰ کیلومتر راه کوتاه تر گردیده و از طرف دیگر مشکلاتی که از ناحیه کوتل رباطک و تنگی تاشقرغان موجود بود از بین رفت.

شاهراه غربی کشور:
راه کابل به قندهار: این راه یکی از راه‌های درجه اول ترانزیتی افغانستان بوده استان‌های مهم کشور را با هم ارتباط می‌دهد. با پایان ساخت این راه ارتباط میان قندهار و سپین بولدک را از یک طرف و نقاط عمدهٔ کشور چون غزنی، مقر، قلات را از طرف دیگر تأمین کرده‌است.
کار نقشه‌برداری این راه در سال ۱۳۳۶ خورشیدی آغاز و در سال ۱۳۴۵ کار ساخت آن خاتمه یافت. طول این راه ۴۸۳ کیلومتر بوده در طول سال قابل استفاده‌است زیرا در خط و سیر آن شاهراه نقاط مرتفع واقع نشده و دارای کوتل نیست این راه توسط کمک ایالات متحده امریکا و متخصصین آن تکمیل گردیده‌است. راه بین قندهار و سپین بولدک که ۱۰۱ کیلومتر طول دارد از جملهٔ راه‌های پخته و اساسی بوده عمده‌ترین راه ترانزیتی را بین قندهار و کویته تشکیل داده‌است
راه قندهار، هرات و تورغندی: این شاهراه یکی از مدرن‌ترین شاهراه افغانستان شمرده شده تقریباً تماماً از بتن ساخته شده‌است. طول این راه یعنی از قندهار الی تورغندی (قره تیپه) ۶۷۴ کیلومتر بوده، دوازده متر عرض دارد که بخش بتنی آن به هفت متر میرسد. مقاومت این راه زیاد بوده و در ایام تابستان نسبت گرمی هم تخریب نمیگردد
راه اسلام‌قلعه به هرات: بعد از آنکه راه کابل، قندهار و هرات تکمیل گردید، اتصال راه هرات و اسلام‌قلعه ) نقطه مرزی با ایران) یک امر ضروری پنداشته شده راه عمدهٔ ترانزیتی بین هرات و مشهد را تشکیل می‌دهد.
کار ساخت این راه در سال ۱۳۲۳ آغاز شده و در سال ۱۳۴۶ به پایان رسید. این شاهراه در تمام سال فعال بوده یک شاهراه عمده بشمار می‌آید.

 

بنادر و کشتیرانی:
افغانستان راهی به دریاهای آزاد ندارد و بالطبع فاقد بندر و کشتیرانی است. تنها رود قابل کشتیرانی رودخانه مرزی آمودریا است که می تواند پذیرای کشتیهای کوچک تا ظرفیت 500 تن باشد . در سواحل آمو دریا شبه بندرهایی احداث شده است که مهمترین آنها خیر آباد و شیرخان است.

راه آهن:
افغانستان جز معدود کشورهایی است که هیچ گونه توسعه ای را در زمینه راه آهن شاهد نبوده است . تنها دو تک راه آهن وجود دارد . یک مسیر 10 کیلومتری از کوشک در مرز ترکمنستان به تورغندی در افغانستان و یک تکه مسیر 15 کیلومتری از ترمز در مرز ازبکستان تا خیر آباد در افغانستان که توسط نیروهای شوروی احداث شده بودند.
البته در سالهای گذشته ( سال 1307 هجری شمسی ) دولت وقت می خواست بنای یک خط آهن را در افغانستان بگذارد و با شرکتهای راه آهن آلماه و فرانسه قراردادهایی در این زمینه امضا کرد، اما به دلایلی ساخت آن متوقف شد. بقایای این خط آهن تا چندی پیش در دارالامان کابل وجود داشت، ولی اکنون آثاری از آن باقی نمانده است. 
در حال حاضر نخستین خط راه آهن افغانستان در حال ساخت است. طول این خط آهن در ایران وافغانستان ازسنگان الی مسلخ یا گمرک هرات در حدود130 کیلومتراست که 70 کیلومترآن درایران و60 کیلومترآن درافغانستان قراردارد. این خط آهن از کمک های بلا عوض ایران ساخته می شود ومصارف آن در حدود 75 میلیون دالر تخمین شده است که درطی مسیرراه خود سه ایستگاه درمناطق مختلف خواهد داشت. کارساخت این خط آهن توسط شرکت پارس که یک شرکت ایرانی است قراردادشده است.
ین خط آهن افغانستان رابه کشورچین که یکی از بزرگترین صادرکنندگان درسطح بین الملل می باشد و همچنین آسیای میانه را به بندرعباس، بندر چابهار، بندر کراچی، بندر بمبی و سایر بنادر بین المللی که بین جنوب و شمال آسیا موثر هستند وصل می کند.

 

فرودگاه :
اولین طیاره را مردم کابل در هنگام جنگ استقلال در آسمان شهر کابل دیدند که چند بمب روی این شهر ریخت. بعد از کسب استقلال کشور ( 1298 شمسی ) چند طیاره از اتحاد شوروی سابق و آلمان خریداری و اولین میدان هوایی افغانستان به نام خواجه رواش در کابل ساخته شد . 
اولین شرکت هواپیمایی افغانستان بنام آریانا افغان در سال 1332 هجری شمسی آغاز به کار کرد. و هم اکنون بزرگترین شرکت هواپیمایی افغانستان می باشد. هواپیمایی آریانا در سال 1366 شمسی 12 فروند طیاره در اختیار داشت که عمدتا سفرهای کابل به تهران، بیروت، آنکارا، فرانکفورت، لندن، مسکو، لاهور، دهلی نو، جده، رم، پاریس، آمستردام و ... توسط این شرکت انجام می شد. لذا پروازهای داخلی افغانستان به شرکت هواپیمایی باختر افغان که در سال 1345 هجری شمسی تاسیس شده بود، واگذار شد.
افغانستان در مجموع دارای 47 فرودگاه است که از این تعداد تنها دو فرودگاه کابل و قندهار بین المللی هستند .از فرودگاههای موجود 10 فرودگاه باند آسفالت دارند و از این تعداد نیز 3 فرودگاه باندی بلندتر از 3000 متر دارند.مابقی فرودگاهها دارای بند خاکی هستند و از اهمیت زیادی برخوردار نیستند.
افغانستان تا سال 1354 شمسی با 25 کشور قرار داد مواصلات هوایی امضا کرده بود و یکی از اعضای سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری ( ایکائو ) است. براین اساس چون افغانستان با توجه به موقعیت جغرافیایی خود ( قلب آسیا ) مسیر بسیاری از کشورها را کوتاهتر می سازد، جهت حق العبور هر پرواز هواپیماهای خارجی مبلغ 400 دالر دریافت می نماید.

 

ارتباطات: 
وضعیت دسترسی به وسایل ارتباطی در افغانستان تقزیبا مشابه با سایر بخشها و بسیار محدود است. تعداد کل خطوط تلفن در حال بهره برداری در افغانستان بالغ بر 33 هزار خط است که از این تعداد 17 هزار خط دیجیتال و مابقی آنالوگ هستند.این تعداد خط تلفن در 75 شهر دایر است و بیشترین سهم به کابل متعلق است . دسترسی به تلفن همراه نیز از طریق دو شرکت خصوصی روشن و افغان وایرس ممکن گردیده است. تاکنون حدود 15000 سیم کارت از طریق این شرکتها به متقاضیان واگذار شده و رشد این بخش بسیار بیشتر از خط تلفن ثابت است. ضعف در زیر ساختهای مخابراتی مرتبط با شبکه تلفن ثابت و کمبود عرضه سبب بالا رفتن قیمت خط تلفن گردیده و مردم بیشتر به تلفن همراه روی می آورند که دارای مزیت قیمت است . ضریب نفوذ تلفن ثابت بسیار ضعیف است به طوریکه باری هر 10 نفر 1% تلفن ثابت وجود دارد . ارتباط مابین شهرها نیز از طریق 5 عدد VSAT نصب شدهدر کابل ،هرات ،مزار شریف،قندهار و جلال آباد ممکن شده و امکان تبادل صوتی و اطلاعات از این طریق مهیا گردیده است.
افغانستان دارای 123 ایستگاه رادیویی FM و 21 ایستگاه رادیویی AM بوده و 1 ایستگاه برج کوتاه مشغول فعالیت دارد. برنامه های پخش شده بیشتر به زبان پشتو ،دری ،اردو و انگلیسی هستند تعداد ایستگاههای تلویزیونی نیز حداقل 10 ایستگاه است که 1 ایستگاه در کابل و 9 ایستگاه دیگر در میان 32 استان واقع شده اند. تخمینی که در مورد گیرنده های رادیویی و تلویزیونی موجود در افغانستان صورت گرفته بیانگر وجود 167 هزار دستگاه تلویزیون است که این تعداد به سرعت در حال تغییر است.
در سال 2004 تعداد مراکز ارائه دهنده خدمات اینترنت در افغانستان به 7 عدد رسید اما از آمار کاربران در این سال اطلاعی در دست نیست . رقم تخمینی در مورد کاربران اینترنت در سال 2002 نمایانگر وجود 1000 نفر کاربر در افغانستان بود که مطمئنا با روند فعلی گسترش مراکز خدمات رسانی اینترنت این رقم افزایش یافته است .در سال 2003 "af" به عنوان دامنه (domain) افغانستان ثبت شد و سایتهای افغانی از آن تاریخ می توانند از این کد استفاده کنند. 
 

  • ابراهیم اخلاقی

General Information on Afghanistan

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ب.ظ


Location:
Southern Asia, north and west of Pakistan, east of Iran, south of Tajikistan, Uzbekistan and Turkmenistan and west of China. 
Geographic coordinates: 
33 00 N, 65 00 E 
Map references: 
Asia:
Area: 
total: 652,000 sq km; land: 652,000 sq km;water: 0 sq km 
Area - comparative: 
slightly smaller than Texas 
Land boundaries: 
Total: 5,529 km; border countries: China 76 km, Iran 936 km, Pakistan 2,430 km, Tajikistan 1,206 km, Turkmenistan 744 km, Uzbekistan 137 km


Coastline: 
0 km (landlocked) 
Maritime claims: 
none (landlocked) 
Climate: 
arid to semiarid; cold winters and hot summers 
Terrain: 
mostly rugged mountains; plains in north and southwest 
Elevation extremes: 
lowest point: Amu Darya 258 m; highest point: Nowshak 7,485 m. 
Natural resources: 
natural gas, petroleum, coal, copper, chromite, talc, barites, sulfur, lead, zinc, iron ore, salt, precious and semiprecious stones


Land use: 
arable land: 12.13% 
permanent crops: 0.22% 
other: 87,65% (1998 est.) 
Irrigated land: 
23,860 sq km (1998 est.) 
Natural hazards: 
damaging earthquakes occur in Hindu Kush mountains; flooding; draughts. 
Environment - current issues: 
limited natural fresh water resources; inadequate supplies of potable water; soil degradation; overgrazing; deforestation (much of the remaining forests are being cut down for fuel and building materials); desertification; air and water pollution 
Environment - international agreements: 
party to: Desertification, Endangered Species, Environmental, Modification, Marine Dumping, Nuclear Test Ban signed, but not ratified: Biodiversity, Climate Change, Hazardous Wastes, Law of the Sea, Marine Life Conservation 
Geography - note: 
landlocked; the Hidu Kush mountains that run northeast to southwest divide the northern provinces from the rest of the country; the highest peaks are in the northern Vakhan ( wakhan corridor). 
Afghanistan People 2000


Population: 
25,838,797 (July 2000 est.) 
Age structure: 
0-14 years: 42.37% (male 5,598,403; female 5,371,054) 
15-64 years: 54.86% (male 7,362,961; female 6,839,914) 
65 years and over: 2.77% (male 378,741; female 337,724) (2000 est.) 
Population growth rate: 
3.54% (2000 est.) 
note: this rate reflects the continued return of refugees from Iran 
Birth rate: 
41.82-births/ 1,000 population (2000 est.) 
Death rate: 
18.01-deaths/ 1,000 population (2000 est.) 
Net migration rate: 
11.54 migrant(s)/1,000 population (2000 est.)


Sex ratio: 
at birth: 1.05 male(s)/female 
under 15 years: 1.04 male(s)/female 
15-64 years: 1.08 male(s)/female 
65 years and over: 1.12 male(s)/female 
total population: 1.06 male(s)/ female (2000 est.) 
Infant mortality rate: 
149.28 deaths/1,000 live births (2000 est.) 
Life expectancy at birth: 
total population: 45.88 years 
male: 46.62 years 
female: 45.1 years (2000 est.) 
Total fertility rate: 
5.87 children born/ woman (2000 est.)


Nationality : 
noun:Afghan(s) 
adjective: Afghan 
Ethnic groups: 
Pashtun, Tajik, Uzbek, Hazara, minor ethnic groups (Aimaks, Turkmen, Baloch, and others) 
Religions: 
Sunni Muslim, Shia Mulsim and others 
Languages: 
Pashtu, Dari (Lingua Franca), Turkic languages (primarily Uzbek and Turkmen), 30 minor languages (primarily Balochi and Pashai), much bilingualism 
Literacy: 
definition: age 15 and over can read and write 
total population: 31.5% 
male: 47.2% 
female: 15% (1999 est.) 

Provinces 
Afghanistan is divided into 34 provinces. 
1. Badakhshan-(Feyzabad) 
2. Badghis-(Qaleh-ye Now) 
3. Baghlan-(Baglan) 
4. Balkh-(Mazar-e-Shariff) 
5. Bamian-(Bamian) 
6. Daikandi(Nili) 
7. Farah-(Farah) 
8. Faryab-(Meymaneh) 
9. Ghazni-(Ghazni) 
10. Ghowr-(Choghcharan) 
11. Helmand-(Lashkargah) 
12. Herat-(Herat) 
13. Jowzjan-(Sheberghan) 
14. Kabul-(Kabul) 
15. Kandahar-(Kandahar) 
16. Kapisa-(Mahmud-e-Raqi) 
17. Khost 
18. Konar-(Asadabad) 
19. Kunduz-(Konduz) 
20. Laghman-(Mehtar Lam) 
21. Logar-(Pul-alam) 
22. Nangarhar-(Jalalabad) 
23. Nimruz-(Zaranj) 
24. Nuristan 
25. Oruzgan-(Tarin Kowt) 
26. Panjshir - (Bazrak ) 
27. Paktia-(Gardez) 
28. Paktika-(Mahmodraqi ) 
29. Parwan-(Charikar) 
30. Samangan-(Aybak) 
31. Sar-i Pol 
32. Takhar-(Taloqan) 
33. Wardak-(Maidan ) 
34. Zabol-(Qalat) 
 

  • ابراهیم اخلاقی

اقتصاد افغانستان

ابراهیم اخلاقی | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۳۸ ب.ظ

اقتصاد افغانستان

اقتصاد، رفتار خاص انسان است که خواستن ارزش‌یابی و انتخاب در زمینه‌ی تولید توزیع و مصرف توأم باشد و بیشترین موفقیت را برای او حاصل کند.
تولید و مصرف انرژی در افغانستان بسیار محدود است منابع عمده انرژی عبارتند از نفت، گاز، برق و آب و چوب. از این میان رایج ترین ماده انرژی زا همچنان انواع چوب است و برای مصارف مختلف از آن استفاده می‌شود. بخصوص در روستاها چوب مهمترین منبع انرژی است اهمیت افغانستان از نقطه نظر انرژی وابسته به موقیعت جغرافیایی آن است که بعنوان مسیر ترانزیت بالقوه برای صادرات نفت و گاز طبیعی از آسیای مرکزی، به کشورهای عربی ارتباط برقرار می‌کند.

بخش اول: منابع اصلی اقتصاد
مراد از منابع؛ مواد و وسایلی است که اقتصاد یک کشور از آن تشکیل شده و یا چه بسا می‌توانست منبع پیدایش اقتصاد یک کشور باشد.
1- اقتصاد انرژی در افغانستان
نفت: 
ذخایر نفت افغانستان ابتدا حدود 100 میلیون بشکه تخمین زده شد ولی تحقیقات بعدی مقدار آن را به مراتب بیش از این اعلام آرده است (حدود 800 میلیون بشکه) کشورهای همسایه برای استخراج نفت افغانستان زمینه‌هایی هم فراهم آرده بودند ولی صدور نفت به مرحله اجرا درنیامد طرح یک پالایشگاه نفت نیز با ظرفیت بیش از پنجاه هزار بشکه در روز در شمال افغانستان در نظر گرفته شده بود که آن هم اجرا نشد.
میادین نفتی:
افغانستان مقدار بسیار کمی نفت خام در میدان نفتی آنگوت ANGOTتولید میکند که این میدان نفتی در استان سرپل (Sari-pol) واقع شده است این مقدار که در کارخانه‌ی درشبرغان تصفیه می‌شود بعنوان سوخت در کوره های حرارتی مرکزی شبرغان، مزارشریف و کابل استفاده می‌گردد دیگر میادین نفتی افغانستان، زمراد سای می‌باشد که در نزدیکی شبرغان قرار دارد و طی اواسط سال 2001 بازسازی و تعمیر قرار گرفته است. مرژکز ذخیره و توزیع نفت خام افغانستان در منطقه جلال آباد بین بزرگراه کابل پیشاور پاکستان قرار دارد.
گاز : 
یکی از مهمترین مواد معدنی قابل استخراج در افغانستان گاز طبیعی است در حال حاضر مهمترین ذخیره انرژی کشور گاز می‌باشد بخش اعظم معادن گاز طبیعی شناخته شد و درسرحدات شمالی افغانستان در مزارشریف، اطراف شبرغان و سرپل قراردارد ذخایر گاز طبیعی افغانستان بین 100 تا150 میلیارد متر مکعب تخمین زده شده که بعضی از منابع میزان ذخایر آن را تاحدود500 میلیارد متر مکعب برآورد آرده اند.
میادین گاز :
باتیمتاک، جورقدوق، خواجه گوگردت از عمده ترین میادین گاز افغانستان میباشند که همگی در محدوده 20مایلی شیبرغان در استان جوزجان می‌باشند. احیای چاه‌های آسیب دیده در میادین خواجه گوگرودت آغاز شده است که موجب افزایش تولید گاز طبیعی خواهد بود.
تولید گاز :
تولید گاز طبیعی افغانستان در اواسط دهه 1970 به .27 میلیون فوت مکعب در روز رسیده است در همین زمان میدان گازی جورقدوق مورد بهره برداری قرار گرفت و انتظار می‌رفت که بازدهی گاز طبیعی این کشور تا اوایل دهه 1980 به میزان 38 میلیون فوت مکعب در روز تقویت شود اما با توجه به مشکلات موجود آل تولید این کشور به 290 میلیون فوت مکعب رسیده است.
خطوط لوله : 
خطوط لوله در افغانستان بسیار محدود می‌باشد به نحوی آه یک خط لوله ازشبرغان به مزارشریف جهت استفاده در نیروگاه‌های کوچک و کارخانههای کودسازی کشیده شده است و چندین کیلومتر خط لوله در نزدیکی مناطق گازی که گاز را با دیگر مشتقات به نزدیکی روستاهای شبرغان توزیع می‌نماید.
برق : 
حدود 65% برق آشور از طریق انرژی هیدرولیک بدست می‌آید و تنها قسمتی از آن درکارخانه های برق تولید می‌شود روسها طرح چندین سد را بررودخانه کندوز در شمال افغانستان در نظر گرفته بودند که در صورت عملی شدن این طرح قسمت مهمی از نیازهای الکتریسیته افغانستان را تامین می‌کرد. انرژی تولیدی این سدها به شبکه جنوبی برق جمهوری‌های شوروی سابق می‌پیوست. اما این طرح‌ها بدلایل اقتصادی سیاسی عملاً اجرا نشد طبق تخمین سازمان ملل در پایان سال 1982ظرفیت برق تولید شده394 میلیون وات و درسال 1975 در حدود 325 میلیون وات بود بنابراین رشد تولید بین سالهای 1970-1987حدود14% بوده است. در سال 1987 ظرفیت برق تولید و مصرف شده480 میلیون کیلووات بوده که سرانه آن برای هر نفر 140 کیلووات ساعت بود. بعد ازشروع جنگ و درگیری‌های داخلی خشکسالیهای موجود شبکه برق افغانستان به شدت آسیب دید به نحوی که تولید برق توسط سدهای هیدرولیک افغانستان به سبب خشکسالی 1998-2000 به شدت کاهش پیدا کرد و منجر به خاموشی در کابل و شهرهای دیگر شد. میزان برق در سال1999؛ 480 میلیون کیلووات بوده که از این مقدار420 میلیون کیلووات در داخل تولید شده و حدود60 میلیون کیلووات واردات برق از ترکمنستان را داشته است، برق در افغانستان بصورت فسیلی34% هیدرولیک65% و %1 منابع دیگر تولید می‌گردد
منابع تولید برق : 
منابع تولید برق در افغانستان با توجه به محدودیت تولید عبارتند از:
1. سد کجکی که در استان هلمند (نزدیک قندهار) واقع شده است که هم‌اکنون 33 مگاوات برق تولید میکند و در آیندة نزدیک با نصب توربین سوم به 49.5 مگاوات خواهد رسید.
2. سد ماهی‌پر؛ که در حال حاضر66مگاوات برق تولید می‌کند.
3. سد داهالا؛ که در استان قندهار قرار دارد و در سال2001، 11.5 مگاوات تولید برق داشته است.
4. نیروگاه مزارشریف؛ که این نیروگاه در نزدیکی مزار شریف واقع است و از نوع گازی می‌باشد و با ظرفیت35 مگاوات در حال تولید برق می‌باشد .
5. سد برشناکوت؛ که فعلا در دست تعمیر است و قابلیت تولید، 11.5 مگاوات برق را دارد.



نقشه تثبیت نفت و گاز افغانستان
 


2- معادن در افغانستان:
افغانستان از لحاظ منابع معدنی کشوری غنی بشمار می‌رود لیکن اکثر این منابع معدنی بکر و دست نخورده باقی مانده است ولی با توجه به 23 سال جنگ بی ثباتی در این کشور وضعیت استخراج مواد معدنی به حالت تعلیق در آمده است. محققین براین باورند که صادرات مواد معدنی افغانستان می‌تواند یکی از منابع اصلی درآمد ارزی این کشور باشد، از مهمترین ذخایر معدنی شناخته شده در افغانستان نمونه‌های زیر را می‌توان یاد کرد:
ذغال سنگ، آهن، مس، اورانیوم، نمک، کرم نیکل، طلا، سولفور، باریت روی، قلع، فلوور، میکا، سنگ لاجورد، آلومینیوم، سرب، یاقوت پنبه نسوز، جیوه، بوکسیت، تنگستن لیتیوم منگنز، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهن
ذغال سنگ:
ذخایر اثبات شده ذغال سنگ درافغانستان بیش از 100 میلیون تن تخمین زده شده است و ذخیره نهایی آن500 میلیون تن پیش بینی شده. از مهمترین معادن ذغال سنگ می‌توان به معادن، اشپشیه، آرکرو دودکش اشاره کرد. براساس آمار موجود میزان استخراج ذغال سنگ در فاصله سالهای1978ـ 1984 بیش از 800000 تن و در سال 2000 میلادی حدود 200000 تن بوده است که قسمت اعظم ذغال سنگ تولید شده برای سوخت مناطق صنعتی مورد استفاده قرار می‌گیرد
نمک :
یکی دیگر از معادن استخراج شده افغانستان نمک است که میزان استخراج آن در سالهای 1988-1989 حدود 38000 تن و در سالهای 1999-2000 بیش از26000 تن گزارش شده است.
مس :
ذخایر مس افغانستان غنی است ولی بصورت اقتصادی به کار نیفتاده است اما توده های معادن مس بین نقطه کجکی و مّقر قرار دارد یکی از بزرگترین معادن مس، معدن آینک است که ذخیره آن بین4 تا5 میلیون تن تخمین زده اند براساس آخرین آمار میزان استخراج مس در سال 2000 میلادی حدود5000 تن بوده است.
آهن :
پس از گاز طبیعی، مهمترین ذخیره معدنی افغانستان آهن است ذخایر آهن بسیار عظیم است ولی برآورد دقیقی وجود ندارد یکی از مهمترین معادن شناخته شده آهن، معدن حاجیگک است که کارشناسان کشور افغانستان ذخیره آن را بیش از 2.5میلیارد تن تخمین زده اند، که 62% درصد آن را خالص می‌دانند، ولی به اساس سروی سالهای 1967 فرانسوی ها و به تعقیب آن شوروی ها معدن آهن حاجی گک دراکثر نقاط دارای 75% آهن است. و به اساس راپور آن‌ها که ممکن همین حالا هم در آرشیف وزارت‌های پلان و خارجه افغانستان باشد. از دیگر معادن آهن افغانستان می‌توان به خاکریز قندهار با 8 میلیون تن ذخیره آهن، پغمان با 83 میلیون تن ذخیره آهن، جبل سراج با7،8 میلیون تن آهن اشاره کرد.
دیگر معادن :
سایر معادن افعانستان نیز کمابیش غنی است در نزدیکی ننگرهار یک ذخیره بزرگ سولفور قرار دارد. در بیابان های جنوب غربی افغانستان بین هرات و شیندند، و نیز در منطقه قندهار اورانیوم وجود دارد. در استان بدخشان دو معدن طلا وجود دارد که بعلت فقدان امکانات فنی اقدامی برای استخراج آن بعمل نیامده است.



نقشه مهمترین معادن و ذخایر فلزی افغانستان
 


3- صنایع در افغانستان
توسعه صنعت در افغانستان بسیار محدود است کشور از این جهت عقب ماندگی بزرگی دارد، صنایع موجود اغلب مدل‌های صنعتی قدیمی بلوک شرق می‌باشند، صنایع موجود به هیچ وجه جوابگوی نیازهای داخلی افغانستان نیست.
فعالیتهای صنعتی افغانستان با احداث یک کارخانه نساجی در1924 آغاز گردید ولی در طول جنگ صنایع توسعه ی نیافته، و بعلاوه تعدادی از واحدها فرسوده شده و از کار افتاده‌اند و بطور کلی صنایع موجود نه به اهداف توسعه در نظر گرفته شده دست یافتند و نه با ظرفیت اسمی خود کار کرده‌اند و هم اکنون تعداد صنایع بخش های مختلفت محدود می‌باشد و معمولا از یک یا چند واحد تجاوز نمی‌کنند.
عمده‌ترین صنایع افغانستان:
صنایع افغانستان شامل: کارخانجات روغن نباتی، تهیه کشمش، آرد، کود شیمیای، شکر، آجرپزی، مقواسازی، کره و فراورده های گوشتی، کفش دوزی، شیشه سازی، پلاستیک سازی، صابون پزی، منسوجات پشمی پنبه‌ی و ابریشمی، صنایع دستی شامل قالی بافی، گلیم بافی، نخ تابی، پوستین دوزی، چرم سازی، ظروف گلی، سنگ تراشی و سوزن کاری می‌باشند.


4- کشاورزی در افغانستان
حدود 80درصد از اراضی افغانستان کوهستان، بیابان و نیمه بیابان است. حدود 15% درصد از خاک کشور برای کشاورزی مستعد است که قریب به نیمی از آن زیر کشت است. با این حال افغانستان کشوری کشاورزی است و چهارپنجم جمعیت از طریق کشاورزی و دامپروری می‌گذرانند. دو سوم زمین‌های موجود بطور فصلی کشت می‌شود در قسمت اعظم افغانستان خاک مرغوب وجود دارد ولی آب کافی موجود نیست.
دره هیرمند، قندهار، مزارشریف و قندوز موقعیت‌های بهتری برای توسعه کشاورزی تا قبل از تغییرات مارکسیستی افغانستان، از لحاظ مواد غذایی نسبتا تامین و خودکفا بود ولی پس از سال 1978بروز جنگ و درگیریهای شدید داخلی، بسیاری از زمین‌ها از زیر کشت خارج شد و تولیدات کشاورزی رشد کافی پیدا نکرد. همچنین بدلیل افزایش جمعیت، کشور وابسته به واردات مواد غذایی بخصوص گندم می‌باشد.
محصولات عمده کشاورزی و میزان تولیدات:
گندم، برنج، جو، ذرت، حبوبات، پنبه دانه، دانه آفتاب گردان، آنجد، چغندر قند، میوه، سبزیجات و نیشکر را می‌توان از محصولات عمدة کشاورزی در افغانستان نام‌برد. که در ذیل میزان تولید آن‌ها را یاد آور می‌شویم: 
گندم: 1500 هزار تن تا 1700 هزار تن.
ذرت: 200 هزارتن.
غلات: 2100 هزار تن
برنج: 300 هزارتن
اراضی کشاورزی
زمین‌های زیرکشت: بیش از 30 هزارکیلومتر مربع
مرتع: حدود 30 هزار کیلومتر
جنگل: حدود 17 هزار کیلومتر
سایر زمینها : حدود 30 هزار آیلومتر مربع

 


5- دامداری در افغانستان:
درکنار کشاروزی، دامداری نیز به همان نسبت رونق دارد. با توجه به جمعیت کوچ نشینان و گرایش مردم، دامپروری یکی از مشاغل اصلی افغانستان را تشکیل میدهد و بخش عمده صادرات از طریق پرورش دام، طیور و تولید فراورده های دامی صورت می گیرد. تعداد دام پرورش یافته در سال 2000 بیش از 280000 هزار راس و طیور 7 میلیون قطعه می‌باشد.
عمده ترین فرآورده های دامی
گوشت، گوشت سفید، شیر، پنیر، روغن، کره، تخم مرغ، عسل، پشم و پوست و... را می‌توان از عمده‌ترین دستاورد‌های دامی ذکر نمود.
تولیدات
براساس‌آخرین آمار ارائه شده ‌تولید انواع محصولات دامی درسال 2000 عبارتند از: 
انواع گوشت: هزار تن گوشت. انواع طیور 14 هزارتن
شیر:300 هزارتن. تخم مرغ: هزار تن. عسل: 3 هزار تن
پوست: پوست گوسفند قرقل و انواع مختلف پوست تولید دارد که حتی صادرات هم دارد از جمله به پوست قرقل می‌توان اشاره کرد. ولی آمار از تولید در دسترس نیست.

منبع پولی و نقدینگی
یکی از منابع مهم اقتصاد در هر کشور پول و ارز موجود در خزانة مالی آن کشور می‌باشد. پول و نقدینگی باعث رشد اقتصاد کشور می‌باشد. با خرید و واردات کالاهای مختلف از خارج باعث کاهش تورم در کشور شده و بعضی نواقص در بخشهای اقتصاد یک کشور جبران می‌شود. بنابراین افغانستان سیستم پولی ثابتی ندارد، اگر چه از زمان ریاست کرزی به این طرف ارزش پول افغانی به‌صورت کاذب بالا رفته، چون پشتوانة محکم و ثابتی ندارد، لذا بالارفتن ارزش آن موقتی تعریف می‌شود.

بخش دوم: زیرساخت‌های موجود در اقتصاد افغانستان
مقصود از کاربرد زیر ساخت در این‌جا بدین معنی است که تاحدودی اقتصاد کشور افغانستان بر پایة چنان منابعی شکل گرفته است.
منابع انرژی و معادن
همان‌طور که در بخش اول در قسمت‌های مختلف آن بیان شد، افغانستان فعلاً از هر نظر از جمله از نظر اقتصادی در دورة گذار از تشنج و درگیری‌های خونین با شوری سابق و جنگ‌های داخلی از جمله ویرانی‌های دورة پدایش طالبان را با خود دارد. بنابراین می‌توان گفت که: منابع اصلی نامبرده شده در بخش اول؛ بطور کامل استخراج نشده، و چه بسا اکثر آن‌ها تا هنوز به‌صورت دست نخورده باقی‌ مانده است. و بعضی از صنایع تا هنوز به حالت تعطیل‌اند. لذا آن‌ها نمی‌تواند زیرساخت موجود اقتصاد لاغر کشور افغانستان را تشکیل بدهند. اما مسلماً منابع اصلی کمابیش تأثیرات بر اقتصاد آن کشور دارند.
کمک‌های جهانی برای بازسازی افغانستان

از مهم‌ترین سازمان‌های بین المللی و کشورهای مشارکت کننده در بازسازی افغانستان، نمونه‌های ذیل را می‌توان آور شد:
بانک توسعه آسیاییADB : توسعه کشاورزی، خدمات اجتماعی و امور زیربنایی با اختصاص500 میلیون دلار.
UNICEE: پروژه حمایت‌های بهداشتی در شهرهای افغانستان.
UNDCP: احیاء زمینهای زراعی و تغییر کاشت در مزارع خشخاش. 
FAO: بهبود تولیدات طیور خدمات تغذیه ای دامها، توسعه صنایع لبنی، احیاء جنگلها. 
:UNOCHA شناسایی نیازهای افغانستان از طریق کمک های بشر دوستانه. 
کمک‌های عمدهجامعه بین الملل : برای سال 2002 بیش از 1/8 میلیارد دلار.
اتحادیه اروپا و جامعه اروپا : در سال 2002 حدود 500 میلیون دلار و تعهد یک میلیارد یورو طی5 سال.
کشور ایران: 560 میلیون دلار به مدت 5 سال که پروژة تکمیل شدة جاده دوغارون به هرات ازین دست کمک‌ها می‌باشد.
کشور ژاپن: 500 میلیون دلار در مدت 2.5 سال.
کشور امریکا: در سال 2002 بیش از 290 میلیون دلار.
کشور عربستان: 220 میلیون دلار در مدت 3 سال.
کشور آلمان: 320 میلیون یورو در مدت5 سال.
صادرات گاز
در اواخر دهه 60 میلادی ذخیره عظیم گاز طبیعی در شبرغان کشف شد و صادرات آن با احداث خط لوله ای به طول 180کیلومتر در 7.19 از طریق جمهوری ازبکستان آغاز شد از آن زمان تا 1990 سالانه بین 2 تا 3 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی استخراج و به جمهوری‌های شوروی سابق صادر شده است دراوایل سال 1990 توافقنامههایی با کشور مجارستان داشت، این گفتگوها پیشرفت زیادی در برنداشت. از این دیدگاه در آمد حاصل از صادرات گاز می‌تواند زیرساخت اقتصاد کشور افغانستان باشد. 
صادرات فرآوردهای کشاورزی و دامی
از اقلام کشاورزی صادراتی انواع پسته را می‌توان نام‌برد که از شمال کشور به کشورهای خارج صادر می‌شود. و همین‌طور انواع پوست حیوانات از جمله پوست قره‌قل که نوعی گوسفند اصیل است، یکی از اقلام مهم صادراتی و تجاری در افغانستان به شمار می رود که پس از سرنگونی رژیم طالبان، تجارت آن، روز به روز رونق بیشتری می یابد.

تازه ترین آمار(اواخر2005) نشان می دهد که در سال گذشته، افغانستان حدود ۱۰۰ هزار پوست بره را به خارج از کشور و عمدتاً به اروپا صادر کرده است. شمال افغانستان، بیشترین سهم را در این صادارات به خود اختصاص داده است. 
مردم ولایات فاریاب، جوزجان، بلخ، سرپل، کندوز، بغلان و دیگر نواحی درشمال افغانستان، از دامداران بزرگ این کشور قلمداد می شوند و بیشترین بره ها را پروش می دهند. اما پوست تمام بره ها، ارزش صادراتی ندارد و چند نژاد خاص با پوست ویژه، قربانی تولید قره‌قل می شود.

شمس الدین کاتب، رییس اداره زراعت و مالداری (دامداری) ولایت بلخ، می گوید که سه نوع پوست بره در بازارهای جهانی خریدار زیاد دارد: پوست کبودچه، پوست سور یا تقری و همچنین پوست بره های شتری. بهای یک پوست کبودچه در بازارهای مزار شریف در حد ۵۰ دلار آمریکایی است.
اما آقای کاتب می‌گوید همین پوست وقتی به بازارهای اروپا راه می یابد، در حدود ۱۵۰۰ دلار معامله می شود. 
آقای کاتب می گوید که قره‌قل به این سبب گران است که از آن کلاه و لباسهای مدرن و گران قیمت ساخته می شود. با این حال، برای روستاییان افغانستان که حد میانه درآمد سالانه آن‌ها از ۲۰۰ دلار آمریکایی تجاوز نمی کند، پنجاه دلار، مبلغ هنگفتی است. این مساله است که آنها را به سوی کشتار گسترده بره های یک روزه، جهت می دهد.
زیرساخت کاذب اقتصاد افغانستان
منابعی چون انرژی، معادن، فراورده‌های کشاورزی و دامی و محصولات صنعتی که در اقتصاد کشور افغانستان کمابیش جای دارد، از آن جهت اصیل است که یک منبع قابل اعتماد نسبتاً دائمی و نسبتاً قابل دسترس می‌باشد، و از طرفی فقط ارزش و بار اقتصادی دارد. در این قسمت به آن دسته از منابع اشاره می‌شود که یا زود گذر است و یا اگر چه معاملة اقتصادی به آن انجام می‌دهد، ولی زیان‌های جبران‌ناپذیر به جامعه وارد می‌کند، در ذیل به آن‌ها اشاره خواهیم نمود:
کمک‌های نهادهای بین الملی و کشورها:
در بخش کمک‌های جهانی مطالعه شد که نهادی و یا کشوری به میزان قابل ملاحظة آماده کمک نقدی به کشور افغانستان شد، ولی همین مقولة اقتصادی تحت اقتصاد کاذب تعریف می‌شود. چون که اگر پولی پشتوانة ارزی، منابع طبیعی، صنعتی و از همه مهمتر طرح و پروگرام اقتصادی به دنبال نداشته باشد، می‌توان آن را در جمع زیرساخت کاذب اقتصاد نام‌برد. و از طرفی این کمک‌های عمده این را می‌طلبد که در قبال این‌ها پاسخ‌های اقتصادی و یا غیر اقتصادی به اعطا کنندگان داشته باشیم. و همین‌طور مسؤولین کشوری را به نوعی به ارضای اقتصادی فرا خوانده و از بخش پیشرفت و رشد پایپای با اقتصاد دنیا عقب نگه می‌دارد.
معضل تریاک:
علیرغم حضور هزاران سرباز خارجی در افغانستان و کمک‌های مالی آمریکا برای مبارزه با مواد مخدر؛ تولید تریاک و هروئین در این کشور رونق گرفته است. اگرچه دولت کرزای برای جایگزین کردن کشت خشخاش قولهای تشویقی به کشاورزان داد و روحانیون را برای مبارزه با مواد مخدر به کمک طلبیده بود، اما هیچ یک از این روش‌ها مؤثر واقع نشد. گذشته از این موارد اکنون ۵۲ درصد درآمد ناخالص آن کشور از طریق فروش مواد مخدر تشکیل می‌شود. 
دو کشور پاکستان و ایران که مسیر سنتی انتقال هروئین به اروپا به شمار می‌روند در پی بروز جنگ داخلی در تاجیکستان و کشته شدن بیش از ۶۰ هزار نفر و رشد فزاینده فقر، به بازاری برای مصرف هروئین تبدیل شد.

آمریکا آخرین بازار هروئین افغانستان است که قاچاقچیان پاکستان، آفریقای غربی، آسیای میانه و روسی از طریق ایر کارگو و اکسپرس پست هروئین را به این کشور انتقال می‌دهند. بازار آمریکا نیز همانند اروپا، بستگی به میزان تولید تریاک در افغانستان دارد. به لحاظ بهتر بودن راه های ترانزیتی روسیه، حمل مواد مخدر به غرب از مسیر شمالی آن ارزانتر از راه سنتی یعنی پاکستان و ایران است و این مسأله در فروش آن در اروپا و آمریکا نیز به وضوح دیده می‌شود.
تجارت مواد مخدر در این کشور رو به افزایش است. مقامات افغانی استدلال می‌کنند که برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، سربازان خارجی باید بطور مستقیم وارد عمل شوند. اما فرماندهان آمریکایی به بهانه اینکه منابع کافی برای گسترش مأموریت خود در اختیار ندارند، از ورود به این میدان مقاومت می‌کنند.

از زمان باستان تا کنون مردم افغانستان به کشت خشخاش، در واقع برای اهداف گوناگون از مسکن دردها گرفته تا تولید روغن خوراکی و صابون، اشتغال داشته اند. حومه شمالی شهرآرگو واقع در بلوچستان که زمانی انبار خشخاش بود هم اکنون به ظاهر تهی از تریاک است و تقریباً هرخانه ای به انبار تأمین مصالح ساختمانی و هیزم مبدل شده است.
در سال ۲۰۰۰رژیم طالبان در اقدامی‌شتاب زده به نفع جهانیان، با استفاده از روش سرکوبگرانه عملاً در پی از میان بردن کشت تریاک برآمد. اما پس از سقوط آن، کشت خشخاش و تولید هروئین، سریعتر از دهه ۹۰ افزایش یافت. دولت افغانستان بخشی از زمین‌های کشت خشخاش و لابراتوارها را نابود کرده و برای جایگزین کردن کشت خشخاش تشویقی هایی برای کشاورزان در نظر گرفته است. در این رابطه آمریکا در سال ۲۰۰۵مبلغ ۷۸۰میلیون دلار به افغانستان کمک مالی کرد. این مبلغ در مقایسه با کمک های آمریکا به کلمبیا ناچیز است.

افغانستانی‌ها در آمد کلانی از تریاک دارد، و لی این نیز تحت زیرساخت اقتصاد کاذب تعریف می‌شود. از جمله عواملی که باعث مفهوم اقتصاد کاذب برای این محصول مضر می‌گردد، این است ‌که: در کاشت و برداشت خیلی آسیب‌پذیر و غیر اعتماد می‌باشد، چه بسا یک آفت عادی تمام آن را از بین ببرد؛ کشور افغانستان یک کشور مسلمان است، از آنجا که در آمد حاصل از آن، مضراتی برای جامعة بشری دارد، مقبولیت شرعی را نخواهد داشت. و از همه مهمتر جان هزاران انسان بر اثر ابتلا به اعتیاد تریاک و هروئین مورد تهدید قرار می‌گرد و ازبین می‌رود. همة این عوامل پول هنگفت زود آمد تریاک را در ردیف اقتصاد درغین قرار می‌دهد و به نوعی توصیه یک زیرساخت اصیل اقتصادی جایگزین را در پی دارد.

نتیجه‌گیری
از مطالعة دو بخش گذشته می توان این نتیجه را اعلام نمود که افغانستان دارای قدرت انرژی بالقوه بسیار زیادی است، از انرژی گاز و برق گرفته تا معادن چون طلا، نفت، لعل، لاجورد، ذغال سنگ، آهن و... که از توانمندی‌های پنهان این کشور به‌شمار می‌رود. و از سوی دیگر این‌ها کاملاً مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، بنابراین افغانستان دارای یک اقتصاد لاغر و ناتوان به صورت بالفعل است. و هم اکنون از منابع و زیرساخت‌های کاذبی چون کمک‌های جهانی و بین‌المللی، پول بی پشتوانه و از همه بی‌پایه‌تر استفاده از پول خرید و فروش تریاک در جریان اقتصاد کشور می‌باشد. که در دراز مدت ضررهای جبران ناپذیر بر مشتریان، فروشندگان و اقتصاد کشور وارد خواهد کرد. و از طرفی مناسبات بین المللی و روابط افغانستان با کشورهای که ازین ناحیه متضرر می‌شود بهم خواهد خورد. و چه بسا انسان‌های بی‌گناهی از تولید و فروش این عفریت مرگ به کام نابودی کشانده خواهد شد.

اقتصاد افغانستان اصولا اقتصاد زراعتی و مالداری است. لیکن عرصه اقتصاد مثل سایر عرصه و امور افغانستان چنان به هم خورده است که مشکل میتوان برای آن بنیاد و اساسی را در نظر گرفت ،تابع شرایط موجود ، تعداد زیادی از مردم این کشور ، به مشاغل کاذب و زیانبار روآورده اند . که از جمله می توان به کشت ، تولید و ترافیک مواد مخدر اشاره کرد.
طبق آمار برخی از موسسات بین المللی در سال 1384 حدود 0.2 از زمین های قابل کشت در افغانستان ، تحت پوشش کشت خشخاش درآمده است . بر اساس آمار موجود ، د ر کل افغانستان حدود 7 میلیون هکتار زمین قابل کشت وجود دارد که در سال 1384 حدود نصف آن زیر کشت رفته است ، زیرا که به دلیل ویران شدن سیستم ابیاری ، از بین رفتن بسیاری از جوی ها و نهرها و ... از اثر جنگ های متوالی ، امکان کشت همه آنها میسر نبوده است . در کنار زراعت ، مالداری نیز از دیر زمان پایه دوم اقتصاد افغانستان راتشکیل میداده است ؛ مردم با پرورش ،گاو ، گوسفند ، و بز ، ضمن تامین نیازهای اولیه خانواده اشان ، مازاد محصولات دامداری را در بازار عرضه می کردند . بر اساس آمار دولت وقت د رسال 1357 درتمام افغانستان 14414000 گوسفند معمولی ، 4661000 گوسفند قره قل ، 1100000 گاو شیری و 2630000 گاو غیر شیری وجود داشته است ، اما در اثر جنگ های طولانی ،مقداری زیادی از این حیوانات ، نابود شدند. (اگر چند آمار دقیقی از مقدار آن وجود ندارد ) و تعدادی هم که از این حیوانات باقی مانده بودند ، د راثر هجوم طالبان (مخصوصا د ر هزاره جات که پرورشگاه عمده حیوانات بود. ) از بین رفت . حدس زده می شود که د رحال حاضر ، پنج یک مقدار سا ل 1357 ، حیوانات در کشور وجود داشته باشد که نیازمندی بخش بسیارکمی از خانواده ها را تامین می کند.

از سال 1321 ه.ش. کارخانجات صنعتی ، کمابیش در افغانستان پایه گزاری شد ، اما رشد قابل توجه ای نداشت با آن هم ، مطابق برخی از آمارها ، درسال 1360 ، جمعا 241 کار خانه ، موسسه و شرکت تولیدی صنعتی و نیمه صنعتی ، در کشو ر وجود داشته است که درحال حاضر 80% آنها از بین رفته و یا تعطیل می باشد و تنها تعداد اندکی کارخانه های کوچک مثل صابون سازی تولید پلاستیک ، تولید روغن ، تولید سیمت ، پتو ، نساجی ، چاپخانه و ... وجود دارد. در سالهای اخیر تعداد کمی از اقلام صادراتی افغانستان (قالین ، خشکبار ، پوست قره قل و.....) صادر می شود ، اما آمار دقیق از مقدار آنها وجود ندارد. اما در سال جاری (1384) وزارت اقتصاد افغانستان اعلام کرد که صادرات کشور به 1.2 میلیارد دالر رسیده است . که از ناحیه اگاهان امور مورد تامل است . بجز گندم ، که حدود 60% درصد از داخل کشور تامین می گردد دیگر اقلام مورد نیاز مردم ، همه از خارج وارد می شود که عمدتا از کشورهای چین ، ایران و پاکستان تامین می گردد. در حال حاضر درامد سرانه هر نفر حدود 200 دالر می باشد . و از 15میلیون نیروی کار 40% در صد آنها بیکار می باشند و حدود 53% درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند . ترکیب مشاغل درسال 1354 بدین صورت بوده است : کشاورزی 38.5% ، صنعت 24.5 % ،خدمات 38% ولی درحال حاضر حدود 40% درصد کشور به مشاغل کاذب ( از جمله تولید وترافیک مواد مخدر ، حدود سی هزار خانوار در سال روان به کشت کوکنار مشغول بوده اند.) مشغول هستند . بودجه دولت افغانستان در سال جاری 1384 ، 4752.5 میلیون دالر درنظرگرفته شده است که 269 .میلیون ان از عواید ملی پیش بینی شده است . دولت مدعی است که رشد اقتصاد در سال جاری 14.5% بوده است.

ولی اگاهان امور رشد اقتصادی را هشت درصد میدانند. افغانستان بعد ازاجلاس بن تاکنون حدود 12 میلیارد دالر دریافت کرده است که از این مقدار 22% را دولت و 77% را موسسات غیر دولتی (انجوها) مصرف نمودند ولی هیچ کار موثر برای بازسازی و رونق اقتصادی افغانستان صورت نگرفته است . در کنفرانس لندن ( منعقده 11تا 12 جدی 1384) دولت ها و موسسات کمک کننده متعهد شدند که برای پنج سال آینده 10.5 میلیارد دالر به افغانستان کمک کنند که از تمام مبلغ 50% را مستقیما دولت افغانستان دریافت نماید و 50 % دیگر را انجو های خارجی تنها دولت امریکا و جاپان نپذیرفته است که 50% کمک ها را به دولت افغانستان پرداخت نمایند. و متقابلا دولت افغانستان در توافقنامه ای امضا شده در کنفرانس مذبور متعهد شد که در طی پنج سال آینده درامد سرانه مردم را از 220 دالر به 500 دالر ارتقا بخشد و 65% از مردم ساکن شهرها از برق برخوردار گردند، و نیز 19 میلیون نفر از ساکنان روستاها از خدمات صحی و اجتماعی برخوردار گردند . و نرخ مرگ و میر کودکان را در اثر ارائه خدمات کاهش دهد و ظرفیت مراکز تحصیلی را بالا ببرد.

آگاهان متعقدند که دلیل عدم رشد اقتصادی افغانستان با وجود میلیاردها دالرکمک جهانی به چند فاکتور عمده بستگی دارد : 1- سواستفاده انجوهای خارجی و موسسات غیر دولتی 2- وجود مشاوران خارجی با حقوق بسیار گزاف که معاش برخی از انها مطابق اظهارات مقامات دولتی سالانه به پنجصد هزار دالر می رسد و این دو پروسه خود سبب میگردد که بخش عظیم ازکمک های مورد ادعا به خود کشورهای خارجی برگردد 3- عدم ظرفیت دولت و فساد اداری این وضعیت اسفبار اقتصادی افغانستان زمانی مایه ناراحتی ونگرانی بیشتر می گردد که به این نکته توجه نماییم که مردم افغانستان در اینده از ناحیه کمک های فعلی تا گلوگاه در میان قرض های سنگین فرو خواهد رفت که حتی شاید نسل اینده هم قادر به پرداخت انها نباشد.

  • ابراهیم اخلاقی

دریاچه های افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۹ ب.ظ

دریاچه های افغانستان

دریاچه های افغانستان از نظر ترکیب به دو دسته تقسیم می شوند:
- دریاچه های شور: آب ایستاده غزنی،دریاچه نمکزار هرات، دریاچه داغ نمدی در فراه، دریاچه اندخوی در فاریاب. علت شوری رودخانه عبور از سرزمینهای نمکی است و در اثر یکجا ماندن شور می شود.
- دریاچه های شیرین: که در آنها آبی که وارد دریاچه می شود، از قسمت دیگر آن خارج می شود، آب دریاچه دائما تجدید می شود و به صورت آب شیرین و یا با شوری کم باقی می ماند مثل بندامیر در بامیانف شیوا، چقمقتین، زرکول ( ویکتوریا ) در بدخشان.

دریاچه ها از نظر اقتصادی اهمیت زیادی دارند. در دریاچه های وسیع و بزرگ ، توسط کشتیها حمل و نقل صورت می گیرد. از دریاچه های شور نیز نمک بدست می آورند. از دریاچه های کوچک به منظور رشد و پرورش ماهی، مرغابی،و ... استفاده می کنند.علاوه بر اینها دریاچه ها هوا را مرطوب و تعدیل می کنند و سواحل برخی از آنها ، مانند دریاچه بندامیر، تفریحگاه های خوبی محسوب می شوند.

برخی از دریاچه های افغانستان به شرح زیر می باشد:
دریاچه هامونهای هلمند:
دریاچه های هامون عبارتند از هامون صابری ،هامون پوزک، هامون شاپور که در موقع پر آبی به هم وصل می شوند و نظر به بارندگی فصول سواحل آن تغییر میکند. فراه رود و هاروت رود به دریاچه هامون صابری می ریزد .این دریاچه 583 کیلومتر مربع مساحت دارد و مرز افغانستان و ایران را تشکیل می دهد . هامون پوزک که 24 کیلومتر طول و 19 کیلومتر عرض دارد در داخل افغانستان جاری است و خاشرود به آن می پیوندد.
هامون صابری و هامون پوزک آبهای دائمی دارند چون عمق آنها نسبتا زیاد است و از آبهای غنی زیر زمینی تغذیه می شوند .هامون شاهپور (هامون هیرمند )در خاک ایران قرار دارد.

 

دریاچه گودزره: 
در جنوب دریاچه هامون شاپور و در جنوب ولایت – نیمروز قرار قرار دارد . این دریاچه بر اثر سرازیر شدن آبهای اضافی هامون سیستان بوجود آمده طول آن 100کیلومتر و عرض آن بین 10-20 کیلومتر است . آب آن شور است و از سطح دریا 456 متر ارتفاع دارد . در موقع کم آبی به باتلاق تبدیل می شود.

دریاچه شیوا:
در سرحد شرقی ولایت بدخشان قرار دارد . ارتفاع این دریاچه از سطح دریا 3050 متر است واز جمله دریاچه های یخچالی است . آب آن صاف و زلال است و در زمستان یخ می زند (8 ماه یخبندان ) طول آن 11 کیلومتر و عرض آن 8 کیلومتر است.

دریاچه زرکول ( ویکتوریا ): 
در فلات پامیر بین افغانستان و تاجیکستان واقع شده و سرچشمه آب آمودریا است. ساحل شمالی آن در تاجیکستان 6 کیلومتر و ساحل آن 10 کیلومتر است. عرض آن نیز 4 کیلومتر است و در بیشتر ایام سال یخ می زند.

دریاچه چقمقتین: 
در فلات پامیر واقع شده و رود واخان از آن سرچشمه می گیرد. طول آن از شرق به غرب 17 کیلومتر و عرض آن 2.5 کیلومتر است. اراضی مجاور آن سرسبز و دارای چراهگاه فراوان است و مردمان قرقیز اطراف آن زندگی می کنند.

دریاچه آب ایستاده غزنی:
در 128 کیلومتری جنوب ولایت غزنی قرار دارد. مساحت آن 7400 کیلومتر مربع است و رود شور غزنی به این دریاچه می ریزد.

دریاچه نمکزار هرات: 
در غرب ولایت هرات واقع شده و مرز بین افغانستان و ایران را تشکیل می دهد. آب آن شور است و بزرگترین منابع نمکی افغانستان محسوب می شود که از آن نمک به دست می آورند.

دریاچه های پنجگانه بند امیر:
در 75 کیلومتری غرب شهر بامیان و 17 کیلومتری شمال شرقی ولسوالی یکاولنگ ( به معنای یک تکه سبز) قرار گرفته اند. که از 5 دریاچه ( بند ) تشکیل شده که به هم ربط دارند. 
رود بلخاب از این دریاچه سرچشمه میگیرد و مسیر آن از مرکز افغانستان به سمت شمال کشور است. آب بلخاب در مزار شریف ( بلخ ) به 18 نهر تقسیم می شود. این دریاچه در ارتفاع 3000 متری واقع شده که یکی از بلندترین دریاچه های جهان است که عمق این دریاچه ها را بوتیش فورستنر آلمانی64 متر تخمین زده است. این دریاچه ها از لحاظ زیبایی فراوان در سال 1356 شمسی نهصد هزار نفر جهانگرد داخلی و خارجی را مجذوب خود کرده است. 
آب این دریاچه ها صاف و زلال است و نام آنها عبارتند از:
بند ذوالفقار، بندغلامان، بند پنیر ( هیبت )، بند قنبر، بند پودینه 
از دیگر دریاچه های افغانستان، دریاچه داغ نمدی در غرب ولایت فراه، دریاچه اندخوی در فاریاب است.



آبشارهای افغانستان

آبشار تنگ غارو ، آبشار پنج شیر ، آبشار انتهای چوغه مابین خان آباد و قطغن، آبشار خواجه غاریچه خان ، آبشار دره غوث نجراب ، آبشار کوهدامن و آبشارهای هزاره جات ، نورستان ، یفتل و بدخشان.


 

  • ابراهیم اخلاقی

دانستنیهای کلی افغانستان:

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ب.ظ

دانستنیهای کلی افغانستان:

نام عرفی: افغانستان 
نام رسمی: جمهوری اسلامی افغانستان 
نام بین المللی: AFGHANISTAN
دین رسمی: دین مقدس اسلام 
زبان رسمی: زبان پشتو و دری (فارسی)
زبانهای رایج: پشتو ، فارسی، ازبیکی، ترکمنی ، نورستانی ، بلوچی ، پشه ای و ... 
موقعیت سیاسی: جنوب آسیا ، شرق ایران ، شمال و غرب پاکستان 
موقعیت جغرافیایی: در جنوب غربی آسیا یبن 29 درجه و 22 دقیقه و 53 ثانیه و 38 درجه و 29 دقیقه و 27 ثانیه عرض البلد شمالی و بین 60 درجه و 28 دقیقه و 41 ثانیه و 47 درجه و 51 دقیقه و 47 ثانیه طول البلد شمالی واقع شده است.
مساحت: مساحت افغانستان ۶۵۲۲۲۵ کیلومتر مربع است.که از نظر مساحت در جهان مقام چهلم و در قاره آسیا جایگاه یازدهم را دارا می‌باشد. حداکثر طول آن از شرقی‏ترین نقطه تا غربی‏ترین نقطه جنوبی آن 912 کیلومتر است 
طول مرزهای مشترک با کشورهای همسایه: پاکستان 2430 ، ایران 936 ، تاجیکستان 1026 ، ترکمنستان 744 ، ازبکستان 137 ، چین 76 کیلومتر .
آب و هوا: خشک و تقریبا کم آب ، دارای تابستان گرم و زمستان سرد .
قومیت ها و نژادها: پشتو، تاجیک، هزاره، ازبک.
جغرافیای انسانی: طبق آمار سال ۲۰۰۵ دارای ۳۵ ولایت است. پرجمعیت ترین شهرهای افغانستان به ترتیب کابل ، قندهار ، مزار شریف، جلال آباد و ... هستند. روابط خویشاوندی و خانوادگی در میان مردم افغانستان بسیار نزدیک وصمیمانه‌است [نیاز به ذکر منبع] که نشانه عواطف و احساسات عمیق خانوادگی است. هنوز در این کشور مسائل حاد میان مردم توسط ریش‌سفیدان و بزرگان حل و فصل می‌شود.
پایتخت: ۱-از سال ۱۷۴۷ تا ۱۷۷۵ قندهار ۲-از سال ۱۷۷۵ تا اکنون کابل
روز ملی: 19 آگوست 1919.
تاریخ عضویت در سازمان ملل1946 .
نوع حکومت: فعلاً بصورت ریاست جمهوری، به ریاست آقای حامد کرزای منتخب انتخابات عمومی و آزاد سال1383 اداره می‌شود.
ملیت: افغان
مجلس نمایندگان افغانستان (ولسی جرگه): ۲۴۹ نفر
مجلس سنا افغانستان (مشرانو جرگه): ۱۰۲ نفر
واحد پول: افغانی(AFA) و هر صد هزار افغانی معادل یک لک می‌باشد.
دسترسی به خدمات پزشکی: یک پزشک برای 50000 نفر افغانی.
سال مالی: اول حمل هر سال خورشیدی (21 مارچ)
ساختمان ارضی: عمدتا کوهستانی و دارای دشتهایی هموار در شمال و جنوبغربی .
ارتفاع از سطح دریا: مرتفع ترین نقطه : (نوشاخ 7485 متر) پست ترین نقطه (آمودریا 258 متر) 
منابع طبیعی: گاز طبیعی ، نفت ، آهن ، ذغال ، مس ، کرومیت ، طلق ، باریت ، گوگرد، سرب ،روی ، نمک ، سنگ های قیمتی و زینتی.
زمین های قابل کشت: 78541.75 کیلومتر مربع 
زمین آبی: 23860 کیلومتر مربع 
محیط زیست: فقدان آب آشامیدنی تصفیه شده کافی ، قطع درختان جنگلی ، فرسایش خاک و استفاده از سلاحهای سنگین و استعمال مواد انفجاری فراوان در جنگ های چند ساله ، استفاده بی رویه از وسایل نقلیه و ماشین آلات در شهرها، به شدت محیط زیست را آلوده ساخته است . 
جمعیت: 29928987 نفر 
ساختار سنی: (0-14 سال 44.7%) (مرد 6842857)(زن 6524485 ) 
(15-64 سال 52.9%) (مرد 8124077) (زن 7713603) 
(65 سال به بالا 2.4%) (مرد 353193 ) (زن 370772) 
رشد جمعیت: 4.77%
میزان زاد و ولد: 47.02 در هر هزار نفر 
میزان مرگ و میر: 20.75 در هر هزا ر نفر 
میزان مهاجرت: 21.43 د رهر هزار نفر 
نسبت جنسیت: 
هنگام تولد: 1.05 مرد / زن 
زیر 15 سال: 1.05 مرد / زن 
15-64 سال: 1.05 مرد / زن 
65 سال به بالا: 0.95 مرد / زن 
جمع کل: 1.05 مرد / زن 
میزان مرگ و میر در هنگام تولد: 
جمع کل: 163.07 مرگ در هر هزار تولد زنده 
مرد: 167.79 مرگ در هر هزار تولد زنده 
زن: 158.12 مرگ در هر هزار تولد زنده 
امید به زندگی: کل جمعیت : 42.9 سال ، مردها : 42.71 سال زن ها : 43.1 سال 
امراض عمده مسری: از طریق خوراک و آب : میکروبی و اسهال خونی ،هپاتیت A ، تیفوئید . 
امراض مبتلابه: مالاریا 
میزان سواد کلی: 36% ، از مجموع 51% مرد و 21% زن (1999) 
مهاجران بازگشته: از چهار میلیون مهاجرتاخزان(1384) 2.3 میلیون بازگشته اند . 
تقسیمات اداری: سی و چهار ولایت 
استقلال: 19 اگست 1919 
تسوید قانون اساسی 14 دسامبر 2003 تا 4 جنوری 2004 . امضا 16 جنوری 2004 
سن قانونی: 18 سال 
نرخ رشد اقتصادی: 8 % 
درآمد سرانه: 200 دلار 
ترکیب اقتصادی: کشاورزی 38% ، صنعت 24% ، خدمات 38% ( به جز درآمد مواد مخدر ) 
نیروی کار: 15 میلیون نفر 
افراد بیکار: 40% 
درصد شغل ها: کشاورزی 80% ، صنعت 10% ، خدمات 10% 
جمعیت زیر خط فقر: 53% (سال 2003) 
نرخ تورم مواد مصرفی: 16.3 % (2005) 
بودجه: (2004-2005) 830 میلیون دالر امریکایی . 
عواید: 269 میلیون دلار 
هزینه ها: 561 میلیون دالر 
محصولات: گندم ، میوه ها ، خشکبار ، پشم ، گوشت و پوست گوسفند ، پوست قره قل 
صادرات: بر اساس آمار ارائه شده از سوی وزارت اقتصاد صادرات افغانستان در سال جاری به حدود 500 میلیون دالر رسیده است. محصولات کشاورزی و صنایع دستی
وارداتواردات افغانستان در سال جاری (1384) حدود 2/2 میلیارد دالر تخمین شده است. نفت، کالاهای سرمایه‌ی، محصولات غذایی و کالاهای مصرفی، ماشین‌های الکتریکی و غیر الکتریکی.
عواید خالص در سال 1384 از ناحیه تجارت: حدود 637 میلیون افغانی بوده است. 
درآمد ناشی از مواد مخدر در سال 1384: 2/2 میلیارد دالر 
صنعت: به مقدار کم، پارچه – صابون – مبلمان – کفش – کود شیمیایی – سیمان – قالی دست باف – گاز طبیعی – ذغال سنگ – مس 
تولیدات برق: 905 میلیون کیلو وات ساعت (2003) 
مصرف برق: 1042 میلیارد کیلووات ساعت (2003) 
واردات برق: 200 میلیون کیلو وات ساعت 
تولیدات گاز طبیعی: 220 میلیون متر مکعب (2001) 
مصرف نفت: 5000 بشکه در روز 
ذخیره ثبت شده گاز: 49.98 میلیارد متر مکعب (1 جنوری 2002) 
شرکای صادراتی: پاکستان 24% ، هند وستان 21.3% ، امریکا 12.4% ، آلمان 5.5% (2004) 
شرکای وارداتی: پاکستان 25.5% ، امریکا 8.7%، هندوستان 8.5% ، المان 6.5% ، ترکمنستان 5.3% ، کنیا 4.7 % ، کره جنوبی 4.2% ، روسیه 4.2 % ، ایران 31% 
بدهی خارجی: حدود 7000000000 ، پنجصد میلیون دالر بدهی به بانک های توسعه ای چند جانبه دارد . (2004) و بقیه به کشورهای مختلف کمک کننده بعد از اجلاس « بن ». 
دریافت کمک: در کنفرانس برلین (مارچ 2004) دریافت کننده ها متعهد شدند که برای افغانستان 8.7 میلیارد دلار برای سال 2004 تا سال 2009 – در کنفرانس لندن د رتاریخ 31 جنوری تا یک فبروری سال جاری (2006) برابر با 11 تا 12 جدی 1384 کشورها و موسسات کمک کننده متعهد شدند که برای افغانستان 10.5 میلیارددالر برای پنج سال آینده پرداخت نمایند.
شاخص اقتصاد: ارزش تولید ناخالص داخلی در سال 2000معادل 21000 میلیون دلار بوده است تولید ناخالص ملی در سال 2001 معادل،3 میلیارد دلار بوده است.
نیروی کار: 10میلیون نفر سال (2000).
اشتغال: اشتغال در بخش کشاورزی %70 صنعت 15%، خدمات 15% می‌باشد.
نرخ تورم: 35% درصد.
عضویت درسازمانهای بین المللی: جمهوری‌ اسلامی‌ افغانستان‌ علاوه‌ بر سازمان‌ ملل‌ متحد (UN) در بانک‌ توسعه‌ آسیا (ADB) ، طرح‌ کلمبو (CP) ، سازمان‌ همکاریهای‌ اقتصادی‌ (ECO ) ، کمیسیون‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ سازمان‌ ملل‌ برای‌ آسیا و اقیانوسیه‌ (ESCAP ) ، سازمان‌ خواروبار و کشاورزی‌ ملل‌ متحد (FAO) ، گروه (G-77) ، آژانس‌ بین‌المللی‌ انرژی‌ اتمی‌ (IAEA ) ، بانک‌ بین‌المللی‌ ترمیم‌ و توسعه‌ (IBRD) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ هواپیمایی‌ کشوری‌(ICAO) ، جامعه‌ بین‌المللی‌ توسعه‌(IDA) ، بانک‌ توسعه‌ اسلامی‌ (IDB)، صندوق‌ بین‌المللی‌ توسعه‌ کشاورزی‌(IFAD) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ کار (ILO) ، صندوق‌ بین‌المللی‌ پول‌ (IMF) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ ارتباطات‌ دورماهواره‌ای‌(INTELSAT) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ مهاجرت‌(IOM) ، اتحادیه‌ بین‌المللی‌ ارتباطات‌ دور (ITU) ، جنبش‌ عدم‌ تعهد (NAM) ، سازمان‌ کنفرانس‌ اسلامی‌(OIC) ، سازمان‌ منع‌ سلاحهای‌ شیمیایی‌ (OPCW) ، کمیسیون‌ تجارت‌ و توسعه‌ سازمان‌ ملل‌ متحد UNCTAD)) ، سازمان‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ملل‌ متحد (UNESCO) ، سازمان‌ توسعه‌ صنعتی‌ ملل‌ متحد (UNIDO) ، اتحادیه‌ جهانی‌ پست‌(UPU) ، فدراسیون‌ جهانی‌ اتحادیه‌های‌ کارگری‌ WFTU)) و سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌(WHO) عضویت‌ دارد.
 

  • ابراهیم اخلاقی

اقوام ساکن در افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ب.ظ

اقوام ساکن در افغانستان

افغانستان کشوری است که دارای گروه‌های قومی متعدد که برخی از اقوام آن، هنوز ناشناخته است. البته مردم شناسان تلاش‌های فراوان نمودند و نتایج خوبی را در این زمینه نشان می‌دهد. از جمله مردم شناسان «اروین، اورال» و همکارانش، تعدادی 55 قوم را در افغانستان شناسایی کرده‌اند.

گروهی از محققان افغانستان را موزه ای از نژاد و ملل گوناگون می دانند که سکنه فعلی آن بازماندگان دو نژاد عمده هستند:
نژاد سفید: شامل پشتون ها، تاجیکها ، هزارها ،نورستانیها و ...
نژاد زرد : شامل ازبکها ،ترکمنها ،قرقیزها ،مغولها ،و ...

نقشه اقوام افغانستان


 

پشتونها ( افغانها – پاتانها ):
این تبار عمدتاً در شرق و جنوب و بعضی از آنها در شمال و غرب کشور زندگی می‌کنند، جمعیت آنان در حدود 30 درصد از کل جمعیت افغانستان برآورد شده است، زبان این قوم، پشتو و از شاخه‌های زبان هند و اروپایی است. این طایفه اکثراً پیرو مذهب حنفی از مذاهب اهل سنت هستند، اما در بین آنها پشتونهای شیعه نیز زندگی می کنند.

پشتونها به لحاظ ساختار درون قومی به دو طایفه (قبیله) بزرگ «غلزایی یا غلجه زایی» و «درانی یا ابدالی» منشعب می‌شوند، که از دیر زمانی رقابت بر سر قدرت سیاسی، میان این دو طایفه وجود داشتند، همین امر جنگ‌های قومی متعددی را موجب گشته است، از تأسیس حکومت افغانی در سال 1126ش. به دست احمدخان ابدالی حکومت افغانستان تحت سلطه درانی‌ها بود که آنها نیز به دو تیره‌ی «سدوزایی» و «بارک زایی» تقسیم گردید.

طایفه «غلزایی» هرچند در ساختار قدرت سیاسی مشارکت داشته، اما هیچگاه حکومت انحصاری را چون رقیب خود در دست نداشته است. اما پس از کودتای مارکسیستی، سال 1357ش. بود که با سقوط سلسله‌ی «بارک زایی» حاکمیت سیاسی در اختیار طایفه‌ی دیگر از پشتونها (غلزایی) قرار گرفت. بدین ترتیب ساختار قدرت سیاسی تنها خود را در برابر مطالبات قبیله‌ی رقیب از اقوام پشتون پاسخگو می‌دانست و نوعی انحصار سیاسی را شاهد بوده است که بر اساس آن اقوام غیر پشتون از مشارکت سیاسی در این ساختار محروم بوده‌اند.

نحوه تقسیم اقوام این دو ایل بزرگ پشتون به شرح زیر است:
قوم درانی ( ابدالی ):
الف: زیلوک : که خود شامل اقوام الکوزی، اچک زی، پوپلزی، بارکزایی می شود
ب : پنج پاو : که خود شامل نورزایی، علی زایی و اسحاق زایی است.

قوم غلجه زایی ( غیلزایی ): 
الف : تورانی : کوتک و احمد زی
ب : بورانی : کوتک، وبابی




نقشه پشتونستان

 

هزاره‌ها:
هزاره‌ها که تقریباً 25 درصد از کل جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند، طبق نظریه‌هایی این تبار از بومیان اصلی این سرزمین می‌باشند. در گذشته اکثریت آنان در مرکز افغانستان موسوم به منطقه هزاره‌جات می‌زیستند، اما امروزه در اکثر مناطق این کشور زندگی می‌کنند. 
هزاره ها از قدیمی ترین ساکنان این سرزمین هستند و دومین قوم بعد از پشتونها. بعضی از محققان هزاره ها را از بازماندگان قوم مغول می دانند ولی شاید بتوان گفت که هزاره ها ترکیبی از نژادهای ایرانی و مغولی باشند.

صرف نظر از ریشه‌های تاریخی آن و مباحث مربوط به تبارشناسی، هزارها عمدتاً پیرو مذهب امامیه اثناعشری هستند و عده کمی از آنها که سنی مذهب هستند در قسمتهای بدخشان ، پنجشیر، بادغیس، و نوربند زندگی می کنند.
هزاره ها به زبان فارسی (دری) تکلم می‌کنند، مهاجران این قوم که به دلیل ظلم و بیدادگری امیر عبدالرحمن خان، در سالهای 1257 تا 1280ش. جلای وطن کرده‌اند، در خراسان فعلی ایران و بلوچستان پاکستان متوطن گشتند و از نظر سیاسی، هزاره‌های شیعی، کاملاً در انزوای سیاسی قرار داشتند تا اجلاس «بن» که در سال 1380ش. برگزار گردید، کمترین سهمی در ساختار قدرت سیاسی این کشور را نداشتند. البته در دوره کمونیست‌ها نیز تا حدودی به مقامات بالای حکومتی راه یافته‌اند، از جمله صدارت سلطانعلی کشتمند... در دهه 1270ش. در پی اجرای سیاست‌های تبعیض قومی و مذهبی عبدالرحمن خان، آنان زیر فشار شدید دستگاه حکومتی قرار داشتند، که به عنوان سیاست استراتژیک صاحبان بعدی قدرت در این کشور قرار گرفت.

هزاره‌ها در برابر تهاجمات خارجی همواره از افغانستان دفاع نمودند و تا کنون هیچ نیروی استعماری نتوانسته است قلب افغانستان را تسخیر کند، مبارزات این مردم علیه استعمار انگلیس در گذشته و مبارزات امروزی‌شان علیه نیروهای متجاوز روسی گواه بر این حقیقت است و حتی از دورترین زمان‌ها تا جایی که تاریخ به یاد دارد، هزاره‌ها سدّ استواری در برابر تهاجمات خارجی بوده‌اند، چنانچه در برابر حملات: کوروش، اسکندر، چنگیز، تیمور و شیبانی، از خود مقاومت عجیبی نشان داده‌اند.

تاجیکها:
این تبار به لحاظ موقعیت اجتماعی و سیاسی، سومین گروه قومی در افغانستان محسوب می‌شود که جمعیت این قوم 6/20% جامعه افغانستان را تشکیل می‌دهند. آنان به زبان فارسی تکلم می‌کنند و این قوم از اقوام آریایی است که دیر زمانی است که در مناطق مختلف کشور به ویژه شمال و شمال شرقی افغانستان، ساکن هستند و به لهجه‌ تاجیکی که از لهجه‌های زبان فارسی است تکلم می‌کنند و با سکونت در شهرها و روستاها به کشاورزی، باغداری و دامداری اشتغال دارند، به رغم انحصار حکومت سیاسی، این تبار به طور محدود، در ساختار قدرت سیاسی سهیم بوده‌اند. 
تاجیکها اکثرا زندگی ایلی و قبیله ای را تا حدی رها کرده وروش پیشرفته و شهرنشینی را اختیار کردند که به چهار گروه تقسیم می شوند:
1 - هراتی فارسی زبان: در هرات و اطراف آن زندگی می کنند و نصف شیعه و نصف دیگر سنی مذهب هستند . شغلشان اکثرا زراعت ،تجارت ّ، مالداری صنعت و اموراداری هست 
2 - دری زبانهای منطقه ترکستان: محدوده شهرهای شمالی کشور مانند مزار شریف ،قندوز ،بغلان ،و....را شامل میشود . بیشتر با تاجیکها و ازبکها آمیخته شده اند و اکثریت سنی مذهب هستند 
3 – تاجیک کوهستانی: در نقاط مرتفع دامنه های هندوکش و پامیر زندگی می کنند ،بسیار کم اختلاط نژادی پیدا کرده اند . اکثرا سنی مذهب هستند و تا مرز چین گسترش یا فته اند .
4- تا جیکهای نیمه کو چی: در دوره شکاری زندگی زندگی می کنند بیشتر سنی مذهب و شیعه مردم هزاره می باشند.

ازبکها:
این تبار از اقوام ترک تبارند، در نواحی شمال افغانستان ساکنند و عمدتاً در شهرهای: مزارشریف، شبرغان، میمنه، خان آباد، قندوز و... سکونت دارند، جمعیت آنان با دیگر اقوام ترک تبار 20 درصد کل جمعیت کشور برآورد شده است.
ازبکها از اعقاب ترکان زرد پوست آسیای مرکزی می‌باشند و به مشاغل چون: کشاورزی و دامداری اشتغال دارند و به زبان ازبکی، که زبان مادری این قوم است، ترکیبی از واژه‌های ترکی است. از نظر سیاسی، اینان نیز چون دیگر اقوام از حکومت محروم بوده و همواره تحت فشار قرار داشته‌اند، به همین علت در فقر و محرومیت می‌زیسته‌اند و از نظر مذهب اکثریت این قوم سنی مذهبند.

سایر اقوام:
ترکمن‌ها، قزلباش‌ها، قرقیزها، بلوچ‌ها و... از دیگر اقوام ساکن در افغانستان هستند، در حالی که قزلباشها بیشتر در شهرهای غزنی، کابل، هرات، قندهار، متمرکزند، ترکمنها در طول کرانه‌های «آمودریا» و مرزها شمال غربی افغانستان سکونت دارند و اغلب به دامداری مشغولند، قرقیزها در ناحیه شمال شرقی کشور و در منطقه «واخان» زندگی می‌کنند. بلوچ‌ها نیز در جنوب غربی کشور در مجاورت با بلوچستان ایران و پاکستان ساکن هستند. 
مورخ شهیر عصر عبدالرحمن خان، کاتب هزاره در این مورد می‌نویسد: «که تعداد اقوام و طوایف ساکن در افغانستان با شعب و زیر مجموعه‌های خود تقریباً به 138 قوم و طایفه می‌رسند». 

چادر نشینها : 
در افغانستان بین 2 تا 3 میلیون چادر نشین و نیمه چادرنشین و به تعبیری کوچ نشین وجود دارد . افغانها آنها را کوچی می نامند. این عده در شمال و جنوب کشور پراکنده اند.
عده زیادی از کوچ نشینان از این غلجه زایی ( پشتون ) هستند . آنها در فصل پائیز از ارتفاعات جنوبی افغانستان عبور کرده و با گذر از مرز پاکستان در استان سر حد پاکستان اطراق می کنند و سپس در فصل بهار راهی ییلاقها و مراتع افغانستان گردیده و به فروش کالاهای خود و خرید کالاهای مورد نیاز می پردازند. 

گروه‌های قومی و نژادی افغانستان

در سال 1986 «آوریوال» فهرستی از گروه‏های قومی در افغانستان را به شرح زیر یادداشت نموده است:

پشتو
هزاره 
ازبک 
تاجیک 
ترکمن 
شادی باز 
گوارباتی 
طاهری 
عرب 
قزلباش 
جوگی 
تایمنی 
براهوایی 
گوجار 
تیرابی 
سیگ 
موری 
مغول 
مونجانی 
شیخ محمدی 
زوری
قرقیز 
اشکاشمی 
شیغنانی 
یهودی 
جت 
قپچاق 
سنگلیچی 
قارلیق 
تیموری 
پیکراغ 
روشانی 
فارسی 
فیروز کوهی 
میش مست 
قزاق 
واخی 
جمشیدی 
غوربت 
پاراچی 
نورستانی 
ایماق 
ملیکی 
وانگ والا 
ارموری 
بلوچ 
جلالی
تاتار
کوتانا 
هندو
 

  • ابراهیم اخلاقی

اقلیم آب و هوایی افغانستان

ابراهیم اخلاقی | يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۷ ب.ظ

اقلیم آب و هوایی افغانستان

افغانستان در قلب قاره آسیا واقع شده و دور از دریا قرار دارد و به همین دلیل مرطوب نیست . رطوبت نسبی در آن کم و در طول سال ابر و مه کمتر تشکیل می شود و به مقدار بارندگی از 250 میلیمتر به طور متوسط در سال بالاتر نمی رود . ( 840 میلیمتر در جهان و 600 میلیمتر در آسیا ).
در هنگام تابستان درجه حرارت حداقل و حداکثر است ( بین بالاترین و پایین ترین درجه اختلاف زیاد است ).

توده های هوایی که در فصول مختلف وارد افغانستان می شوند عبارتند از : 
توده هوای سرد قطبی: 
در فصل زمستان از سیبری شروع به حرکت کرده و باعث تشکیل جبهات سرد می گردد. این جبهه سرد از شمال افغانستان وارد کشور شده و موجب ریزش برف شدید در کشور می گردد . این توده سرد هوایی تا قسمتهای کوهستانی مرکزی پیش می آید. 
توده هوای اقیانوسی:
این توده هوای کم فشار در مجاورت جزیره ایسلند تشکیل می شود. در فصل زمستان و اوایل بهار از دریای بالتیک، دریای سیاه، دریای خزر عبور می کند و از سمت شمال غربی وارد افغانستان می شود و قسمتهای زیادی را تحت تاثیر خود قرار می دهد و باعث می شود در زمستان و اوایل بهار برف ببارد. 
توده هوای اقیانوس هند: 
این توده هوا در فصل تابستان از اقیانوس هند منشاء می گیرد و از سمت جنوب و جنوب غربی وارد کشور می شود . این توده هوایی در اثر عبور از کوههای سرد و مرتفع مشرق افغانستان تبدیل به یک توده پرفشار می شود و باعث ریزش باران در این فصل می گردد. 
توده هوای گرم و مرطوب: 
در فصل تابستان تقریبا از خلیج فارس منشا گرفته و از جنوب غربی وارد کشور شده و گاهگاهی در فصل تابستان در قسمت جنوب بارندگی هایی را ایجاد میکند.

عوامل مختلفی از جمله زاویه تابش خورشید، درجه حرارت و دما و ارتفاع بر اقلیم آب و هوایی تاثیر دارند. در اوایل بهار و پائیز هنگامی که شعاع خورشید به طور عمود روی خط استوا می تابد در جنوبی ترین نقطه افغانستان شعاع آفتاب 61 درجه است اما در شمالی ترین نقطه کشور 52 درجه است. که هرچه زاویه تابش خورشید ( 29 تا 38 عرض شمالی ) کمتر باشد هوا سردتر و هرچه بیشتر باشد هوا گرمتر است.

در دامنه های جنوبی ( هندوکش ، سیاه کوه، سفید کوه، بابا ) که زمان آفتاب گیری بیشتر دارند ( آفتابگیرند ) دمای هوا بالاست ولی در دامنه های شمالی که زمان کمتری در معرض تابش خورشید قرار می گیرند ( پشت به آفتابند ) انرژی گرمایی کمتری دریافت می کنند و در نتیجه سردتر هستند.

گرمترین ماههای سال در افغانستان سرطان، اسد ، سنبله و سردترین ماهها جدی ، دلو و حوت هستند. علت به وجود آمدن بادهای 120 روزه حرکت توده های پر فشار ( سرد ) به سمت توده های کم فشار ( گرم ) است. 

افغانستان در منطقه معتدله ی شمالی واقع شده و آب و هوای آن بنا بر دوری و نزدیکی به دریا، عرض جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، جهت و بلندی کوه ها و بادهایی که به سوی آن می وزد، در مناطق مختلف کشور متغیر است. برخی از شهرهای افغانستان مانند قندهار، جلال آباد و خوست که در مناطق پست و کم ارتفاع واقع شده اند، در تابستان دارای هوای گرم و در زمستان دارای سرمای خشک و بدون برف هستند. در صورتی که شهرهای بامیان، غزنی، پنجاب، کابل، لعل، چخچران و ... که در ارتفاع زیاد واقع شده اند، در تابستان دارای هوای معتدل بوده و زمستان این شهرها سرد و پربرف است.

لذا افغانستان به شش منطقه آب و هوایی تقسیم می شود : 
1 – گرم و خشک بیابانی ( صحرایی و کویری ): 
این نوع آب و هوا در نواحی جنوب غربی قندهار، جنوب ولایت هیلمند و فراه و تمامی ولایت نیمروز حاکم است. در این ناحیه مقدار بارندگی فوق العاده کم است.
متوسط بارندگی سالانه بین 70 تا 80 میلیمتر بوده و در ایام زمستان برف نمی بارد. گرمای زیاد و بارندگی کم در این ناحیه ( جنوب غربی کشور ) ، دشت و ریگستانهایی مانند دشت مارگو، دشت خاشرود، دشت بکودا، دشت سیستان و دشت جهنم را بوجود آورده است.
این ریگستانها حاصل آب آورد کوهستانها است. در این ناحیه انواع بوته های خاردار به صورت پراکنده می رویند که در مقابل خشکی هوا و کمی رطوبت مقاومت زیادی دارند. شتر حیوان بومی این منطقه است. مردمان این ناحیه اکثرا بلوچ هستند و شغل آنها دامداری است. 
2 – آب و هوای کوهستانی:
ناهمواری ها، در تغییرات آب و هوایی سطح زمین، مانند جهت باد، میزان بارش و دما اثر عمده ای دارند که منجر به تشکیل آب و هوای معتدل کوهستانی یا سرد کوهستانی می شود . بر اثر صعود به ارتفاعات به ازاء هر هزار متر شش درجه کاهش دما داریم . 
به علت ارتفاع در کوههای هندوکش، بابا، سفیدکوه، و ... با هوای بسیار سردی مواجه می شویم . بارش در این ناحیه اکثرا بصورت برف است که منبع اصلی تامین آب در نواحی پست تر است. آب و هوای کوهستانی بخش وسیعی از مناطق مرکزی و شمال شرقی افغانستان از جمله سالنگ شمالی و جنوبی ( کوههای بلند ) را فرا گرفته است. 
3- آب و هوای مدیترانه ای: 
مناطق شرقی کشور را تحت نفوذ خود دارد و در افغانستان دارای ویژگی های زیر است: تابستان آن خشک و بسیار گرم است، بارندگی آن بیشتر در ایام زمستان صورت می گیرد، متوسط درجه حرارت در تابستان از 22 درجه بالاتر می رود، مقدار بارندگی در طول سال و به ویژه در فصل زمستان از 250 میلمیتر بیشتر بوده و به 350 تا 400 میلیمتر نیز می رسد ( جلال آباد). بارندگی در نقاط مرتفع مانند سفید کوه به شکل برف و در نقاط همواره به صورت نزول باران صورت میگیرد. لغمان ، ننگرهار، پغمان،کنر دارای آب و هوای مدیترانه ای هستند. محصولات کشاورزی این ناحیه برنج، نیشکر، نارنج، پرتقال ( مالته )، لیمو شیرین ( سنتره ) ، چلغوزه ، گلابی ( امرت ) است. 
4 – آب و هوای استپی:
( استپ به سرزمینهای گفته می شود که با فاصله از هم رشد کرده باشند، متوسط و فقیر )
این نوع و آب هوا قسمت وسیعی از افغانستان از جمله در شمال ، بغلان، قندوز، میمنه، و در جنوب قندهار ، پروان ، غزنی ، کابل و هرات را در بر گرفته است.
اختلاف دمای شبانه روز در این ناحیه از 20 درجه تجاوز می کند و گاه این تغییرات به 30 تا 35 درجه می رسد. میانگین میزان بارندگی در این ناحیه 300 میلیمتر است که اکثر در زمستان صورت می گیرد . به علت باران زیاد علفزارها و گیاهان فراوانی در این مناطق به خوبی رشد می کنند. 
5 – آب و هوای موسمی:
ولایت پکتیا و پکتیکا و نواحی اطراف آن دارای این نوع آب و هوا می باشند. میزان بارندگی سالانه در این ناحیه 460 تا 680 میلیمتر می باشد. 
در این ناحیه حتی در تابستان نیز باران می بارد. هوای مرطوب این ناحیه مساعدترین منطقه برای رشد گیاهان از جمله درخت ارچه، بلوط، نشتر، چلغوزه، قهوه و چای را فراهم ساخته است. جنگلهای انبوه و وسیع افغانستان در همین ناحیه واقع شده اند.
6 – آب و هوای تندرا آلپی:
( مناطق مرتفعی که ساحه جنگلها و درختان پایان پذیرفته و نباتات به شکل علف و بوته در آن روئیده باشد آن مناطق را ناحیه آب و هوای آلپی توندرا می نامند.)
این ناحیه در افغانستان از 2500 تا 3000 متر در ارتفاعات کوهها واقع شده و بیشتر مناطق غزنی و بامیان و نقاط مرتفع کوه بابا، سفید کوه، سیاه کوه شامل این نوع آب و هوا هستند. در این مناطق بسیار برف می بارد. زمستان بسیار سرد و تابستانهای معتدل دارد.

طبیعت افغانستان به خاطر بلندی‌های سر به فلک کشیده و رودخانه‌هایی که از آن سرچشمه می‌گیرد، زیباست و تنوع آب و هوا در آن مشهود است. زمستانهایش بسیار سرد (تا ۲۰ درجه زیر صفر) و تابستانهایش بسیار گرم (تا ۴۰ درجه بالای صفر) است. آب و هوا از یک استان به استان دیگر و از یک شهر به شهر دیگر تفاوت دارد. بارندگی نیز در نقاط گوناگون، متفاوت است و بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلی متر در نوسان است. این مقدار در مناطق شرقی بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ و در مناطق غربی و جنوب غربی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی متر است در مناطق مرکزی به علت وجود بلندی‌ها و بارندگی بیشتر، هوا از نواحی دیگر سردتر است ولی در مناطق جنوبی و غربی به علت کمی بارندگی هوا گرمتر بوده دارای تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های معتدل تر است.

در مناطق کوهستانی به علت برف و یخبندان ارتباط روستائیان و قبایل نیمی از سال با یکدیگر می‌گسلد و آب وهوا تأثیر بسیار در پراکندگی و جدایی جمعیت دارد. منابع آب زیرزمینی افغانستان نسبتاً غنی است در شهر کابل آب در ژرفای ۳-۴ متری زمین قرار دارد؛ ولیکن به دلایل فنی، کمتر از آب زیرزمینی استفاده شده و عموماً مردم در اکثر نقاط افغانستان با مشکل کمبودآب (آشامیدنی - کشاورزی) روبرو هستند.


 

  • ابراهیم اخلاقی